گنج، با کدام #نقشه_راه ؟







مگر میشود همه گنج بخواهند اما تنها با تمجید از گنج و با شعر و شعار و ناسزا به غارتگران، طلبش کنند و برای تصاحبش #نقشه_راه نداشته باشند؛ و حتی از نیم نگاهی به یک نقشهی ساده و ارزان و دست یافتنی طفره روند و از آن استقبال نکنند؟! به جرأت میتوان ادعا کرد که تمامی تریبونهای فعال که دم از مبارزات براندازی و سرنگونی و انقلاب میزنند، با روش گیج گیج زدن و آه و ناله و فحش و مشتِبیپشت و حرفهای صد من یک غاز و کلی گوییهای بی سرانجام، موفق به هیچگونه تغییر ماهوی به نفع استقرار ارادهی مردمی آگاه نیستند! چون صاحبان تریبونهای حرفهای اهل بیزنسند و غیرحرفهایهای پرسروصدا هم گرسنهی امنیت و یک لقمه نان و جملگی دانسته یا نادانسته، بصورت مستقیم یا غیرمستقیم، وابسته به نظام سلطهی جهانی و یا بومیاند و مستخدمینشان گرسنه و گروگانهایی در حد عملههای حرفهای برای کندن چاه ویل در مسیر کوران! آنها طوری در بحر طویل حواشیِ متن ماجرا غرقند که گویا جز مشت و فحش و شعار، هیچ دلمشغولی و برنامهای برای تحولات بنیادی در کشور ندارند! و تنها مایلند که یکجوری بشود و نهایتا ارباب دلش بسوزد و به اعتراضاتشان پاسخ مثبت دهد!
اعتراض یعنی بیا منو بعنوان یک انسان آزاده، تحویل بگیر برده دار! لابد برده دار هم باید بگوید ای به روی چشم. هزار و چهارصد سال با همین فرمان ادامه دهید تا خشک شوید و بیفتید از دماغ به گل مالیدهتان.
آنها از هر جنایت مفرّحی سخن میگویند و هزاران بار در زوایای #زیر_بغل_مار تحلیل علمی میکنند، جز #نقشه_گنج!... و نقشه راه تا آخرین سکانس.
و ضمنا افتخار میکنند که تا آخرین ایرانی که در گور رود چون سرو ایستادهاند تا خیالشان راحت شود دیگر کسی نمانده! وِر زدن جاودانه از #گنج، بدون #نقشه_گنج، آیا جز کلاهبرداری است؟!
گویا تمام تریبونها در دوسوی سنگر یک جنگ زرگری، استخدام شده اند که تا ابد واکنش نشان دهند به کنشهای زنجیرهای نظام سلطه و از هر حاشیه ای بگویند با شور و شعار اما از یک نقشه راه برای فتح قله و دستیابی به گنج نگویند. گویا نمیخواهند که تمام مردم با یک #استحاله_نرم به نتیجه برسند. چنین عزم و نیتی یعنی هم #خیانت و هم مشارکت در #جنایت. این قابل اثبات است! یعنی شما تمام سرکردگان تریبونها را جانی بدانید! وقتی اساسا قرار نیست به نقشه گنج برای همگان تن دهند! آنها خود را آگاهانه به کری و کوری زدهاند!
عملا، بین بی ضمانتی شعارهای ناپایان و زیبا و نسیهی شخصیتهای خاص، و ضمانت نقشه راه و برنامهی نقد شاخصههای عام، دیوار و خط قرمزی است آهنین که نباید کسی از آن گذر کند. ظاهرا منابع مالی تنها در دو سوی این دیوار هزینه میشود.
برای رسیدن به گنج مشترک، نقشهی گنجتان کجاست و برنامه ی امروز و فردا تا رسیدن به گنج چیست؟ در چه زمانی و از کدام مسیر و کدام ایستگاهها قرار است حرکت کنید تا به قله برسید؟
آیا شما با شعارهای زیبا با نظام سلطه، در حد یک کشتی کچ نمایشی امریکایی مبارزه میکنید؟ یا با روشهای علمی و عملی واقعا قصد دارید، از گام اول به سکانس آخر برسید؟
اگر عزمتان جدی است؛ پس نقشه راهتان کجاست؟ و اگر ناتوانید، پس چرا پشت تریبون دم از مبارزه تا وصال آزادی میزنید؟
آیا الگوریتم و آدرس و مراتب رسیدن به قله ی مشترک، از ایستگاه و گام اول تا آخر برای شما مشخص است؟ یا برداشتتان از مبارزه تنها شعار با مشت تا نابودی سلطان است؟
ایرانیان کرد و لر و عرب و بلوچ و فارس و ترک و ...، با چه ضمانتی به قدرت و سعادت خواهند رسید؟
قول و کاریزمای فردی شخصیتها؟ و یا یک سازوکار و برنامه ی غیرقابل کتمان؟
کدام سازوکار زاینده، میتواند منافع تمام مردم ایران را ضمانت کند؟
جز سازوکار یک شرکت سهامی عام(نه خاص)
با کدام روش علمی و کدام نقشه راه گام به گام و بر اساس کدام فلسفه و استراتژی و تاکتیکهای مناسب میتوان از فتح قله ای که تمام مردم در آن پیروز باشند، مطمئن بود؟
جنگ در نبردی نابرابر و بر اساس تضاد منافع مادی و معنوی، بین اقشار مختلف مردم؟
یا صلح در هم افزایی بر اساس منافع مشترک مادی در اب و خاک مشترک(ملک مشاع)؟
در سازوکار یک شرکت سهامی عام(نه خاص)
تمرکز بر یک فرمان مدنی با ادبیات ایجابی جذبی میتواند در عرض یکی دو فصل ما را در یک استحاله نرم به قله و مقصد برساند. اما ظاهرا همچون تمام مبارزات تاریخ معاصر، برخی مایلند برخلاف شعارهای مردمی، صرفا خود و یارانشان به مقصد برسند، نه تمام مردم.
راهی که بر اساس راستی آزمایی، با شعار مفت براندازی و سرنگونی و انقلابی خونین که سردرگم و بدون نقشه راه و قابل سرکوب است، چون به مقصد رسد آنگاه: چون که صد آید نود هم نزد ماست!
تمرکز تمام گروهها بر #فرمان_مدنی #تجدید_رفراندوم58 با نظارت تمام مردم و سازمانهای بین المللی مردم نهاد، آیا حق مسلم 80درصد نسل عقیم زنده (که هرگز رسما و مستقیما نگفته اند آری یا نه!) هست یا نه؟ نسلی که 43 سال پیش بموجب دو اصل 5+110 اختیارشان توسط 80درصد نسلی پیشفروش شد که بموجب اصل 177 در سال 68 تا ابد لایتغیر شد و هرگونه مقبولیت و اعتباری را تا ابد با خود به گور برد.
به جای اینهمه تحلیلهای تکراری و روشهای گنگ بدون نقشه راه و بدون توان تصویر سکانس آخر، تمرکز بر همین فرمان مدنی ساده قادر است که در یک میدان و در یک زمان برخیزد و بست بنشیند و برنخیزد تا نتیجه.
الگوریتم و مراتب گام به گام این نقشه راه از گام اول تا سکانس آخر، در سه دوران پیشاآزادی و گذار و پساآزادی تئوریزه شده و روی میز است. اما ظاهرا نواله خواران نظام سلطه ی جهانی و بومی که بقایشان در بن بست است، مانع آنند.
و دقیقا به همین دلیل است که شعار دروغین مبارزات مسالمت آمیز خشونت پرهیز با فحوای خشونت برانگیز و ادبیات سلبی حذفی، از لحاظ فلسفی نقض غرض و تف سربالایی است که روی سر مردم خواهد نشست. این یعنی مشارکت در جنایت...
هر چه حساب میکنم گویا قرار است تمام حساب و کتابها گره کور خونینی باشد و به بن بست برسد. اما به یک فرجام خوش مردمی نرسد.







خیام ابراهیمی
7 شهریور 2022