Tuesday, July 6, 2021

دیش

اندر دیشِ کیشِ اهلِ ریش و... چنته‌ی خالی درویش


از حکمت آویزانی ایران به روس و انیران! تا سایه‌ی دیش‌های سلطان و سرباران مستعان، برسرمان #قانون_اساسی_جمهوری_غیرانسانی برده‌داری مدرن، حاکم است!
خریدار قانونی ایران، با چکهای بی‌محل میلیاردی، خودسرانه، ایرانِ قانونا گروگان را به روس و اربابان جهانی بدهکار کرده است! او قانونا برای امنیتِ اهل بیتِ گردِ نافِ خویش، منابع طبیعی و انسانی ملتی را پیشفروش کرده است! چون 42 سال پیش، ملتی نفهمیده و مغبون، با مکر معمار خدعه و شیاطین اکبرش، بنا بر سه اصل 5+110+177 و مخلفاتش، تمام اختیار خود را تا ابد به یک قدرت مطلقه، پیشفروش کرده‌اند و تنها هرازگاهی در همایشی با یکی از سلاخانِ قصاب خود بیعت می‌کنند! همین
!
و تا چنین قرارداد باطلی، برقرار است؛ همین آبگوشت و دیزی اربابی است و همین آش و همین کاسه‌ی خالی برای بردگان آویزان
.
.
بشقابهایمان، ذیل سایه‌ی دیش‌هایتان، خالی است؛ ای یوزهای پف کرده، ای پفیوزان هم‌پیمان و ای پیمانکاران معمم علوم هپروتی و مکلایان و دانشمندان
#دیوار_چینی اینترنت #ابر_آروان و ای ویژه‌خوارانِ قتلگاهِ نخبگانِ مستقل و آزادگان.
قانونا تو ملتزم به سهامداران یک شرکت سهامی عام به نام ایران نیستی! می‌دانم
!
اما چرا بر عمود خیمه‌ی این قانون اساسی که بر #غبن استوار است، تکیه زده‌ای و جان میکنی و جان می‌دری، تا جان‌ ندهی؟ مگر نمی‌دانی از لحاظ حقوقی قراردادی که بر
#غبن و فریب استوار باشد #باطل است؟! چرا برای امنیت خود بر علیه امنیت یک ملت، با چکهای بی‌محل، سرنوشت ملتی را به هرزه‌ای چون #روسیه بدهکار و #آویزان کرده‌ای، که با به اجراء گذاشتن چکهایش، هروقت خواست سوخت #نیروگاه_بوشهر را ندهد و در سر هر گردنه ملتی را به گروگان بگیرد؟! راستی، علاوه بر چکهای روسی، چند چک بی‌محل دیگر به شریکان شورای امنیت دول(نه ملل) و به چین و انگلیس و دلالان امریکایی و فرانسوی و دلالانشان داده‌ای؟!

چگونه حقوق مردم را از کابل تا #لبنان می‌لنبانی و با حلقوم روسپوتینچینی به جای صاحبان حق، با اهل بیتِ مرید و مراد بازی و سرباران سوار بر خرِ مردم و صاحبان حق، در بالای برج عاجت، مستانه عاروق می‌زنی و به قیلوله خُرّ و پف می‌کنی؟! چگونه زیر سایه‌ی جوانان و پدران و مادران آویزان به طناب خودکشی، شبها خوابت می‌برد و شب و روز رجز می‌خوانی؟ از خر مراد بیا پایین و افسار سرنوشت را از دست انیران بگیر و به مردم ایران بده!
گیریم که قانون اساسی تو را سایه‌ای بر سر خدا کرده باشد! اما آیا تو براستی خدایی ای کارگزار و عمله‌ی ملت؟! وقتی قانون اساسی‌ تاخت و تازت، بر رکنِ لرزان غبن، رقصان است؟
.
غبن (فریب سه اصل 5+110+177)
"غبن"(فریب در فهم راستینِ اصول قانون اساسی) قرارداد قانون اساسی را در حد یک مبایعه نامه‌ی رسمی اختیار مردم تا ابد،از لحاظ حقوقی، باطل کرده است!
چرا با تکیه بر قراردادی باطل، افسارِ خر بی کاه و یونجه‌ی مردم را به شلاقِ اصول قانون دودره‌بازی، به هر سمت و سو و به هر ویرانسرای چین و ماچینی، میرانی؟ آن هم از جیب و رگ‌های بی خون ملتی گروگان؟ تا آنجا که به هر کلاهبردارِ احمقی میدان میدهی تا بدون کنتور و پاسخگویی، با رانتهای میلیاردی بر سر مردم کلاه بگذارند و از جیب و از رگ بی خون مردم در رگ ناموس خود تزریق کنند و ککشان هم نگزد که این خون یک ملت است در
#زهدان خاندان حرامخوارشان؟
هیچ میدانی، نام این احساسِ قدرت و برخورداری و سرمستی ناشی از پیمانکاری تزریق خون مردم در زهدان خاندان خویش چه نام دارد؟
!
و چگونه در یک نرمش 180درجه و لمسیِ قانونی، اربابی که خالق و مفتونِ دیشِ عرفانی کرونایاب #مستعان بود در ابتدای حرکت، در دوزِ دومِ فایزر، واکسنی دیگر تزریق کرد و شد مقتدایِ برکت؟
!

آقاجان!
شما که قانونا دیگر غیرتی برای تزریق خون مردم گرسنه در رگ خاندان خود نداری، و خیلی رُکّ و پوست کنده، دیش‌هایتان پر از قاقالی‌لی و گوشت و خون مردم است
!
اما دور از وجدان است که خود را به جهل العارفین بزنید و به روی مبارک نیاورید که سالهاست که هر سال دریغ از پارسال بشقابهایمان هر روز خالی‌تر از دیروز شده و رگهایمان دیگر برای صدورِ شهوتِ انقلابیِ قاقازاده‌هایتان به جهان، خون نمی‌سازد
!
یعنی در نظر بگیرید، هر چه خون در رگهای غیرتِ شما ورقلمبیده، رگهای این ملت لاجان نزد خاندانشان بی خون شده... شما که از وجناتتان پیداست که سالهاست که ککتان نمیگزد، اما فکر میکنید چه کسی در مقابل چه کسی باید شرم کند؟! شرم که میدانید چیست؟ یا نه؟
!
شما که لفظا کارگزار و عمله‌ی مردمید، لطفا در مقام کارگزاری، دست از توهم مالکیت و معماری جسم و جانمان بردارید و مملکت را به صاحبانش پس دهید! که شما عمله‌ی مردمید! نه مالک ایشان! آن چه گره و اطواری است که به ابروان خود انداخته‌اید؟ که انگار صاحب کهکشانید!

اگر با مغلطه بگوئید که قانون اساسی(مبایعه نامه‌ی وطن) به شما اجازه نمی‌دهد که مملکت را به دست صاحبانش بازپس دهید، اما خود نیک میدانید که این قانون بدلیل غبن و فریب در فهم چپکی جمع جبری سه اصل 5+110+177 از همان 42 سال پیش تاکنون باطل بوده‌است! چرا که مردم هرگز نمیدانسته‌اند که پای اصولی انگشت میزنند که تا ابد اختیار نوشتن سرنوشت را از ایشان و نسلهای بعدی می‌گیرد و به ایشان تنها برای استفاده از حق بیعت، مقادیری ناچیز علوفه می‌دهد!
مگر نه اینست که از لحاظ حقوقی هر قراردادی، بر اساس غبن امضاء کنندگان آن باطل است! اگر باور نمی‌کنید یکبار از مردم بپرسید
:

که آیا شهروندان بر اساس اصل 177 سرنوشت خود و فرزندان خود را تا #ابد به بابابزرگ شما پیشفروش کرده‌اند؟ و آیا میدانسته‌اند که این اصول بعنوان مبانی حکمفرمایی یک ناخدا، در پوستین کارگزاران قانونی، تا ابد لایتغیر است؟!

براستی شهروندان امروز با چنین خدعه‌ی قانونی، چگونه میتوانند بصورت مسالمت آمیز احقاق حق کنند و ا از چه کسی باید استعانت بجویند که نه سیخ بسوزد نه کباب؟
ما را به خیر تو امیدی نیست، حضرتِ مستعان
!
لطفا به قصد یاری به خواست مردم، به ولی‌نعتمان خود شرّ مرسان
!

و برای راستی‌آزمایی از این غبن 42 ساله، همین امروز(نه فردا) به تجدید #رفراندوم_58 میدان دهید! که اگر قرار باشد به حکم رگهایِ بی‌خون بردگان پیشفروش‌شده‌ی قانونی، ما بمیریم؛ تو پیش از ما مرده‌ای! لطفا از مردمسواری دیمی و هیئتی دست کشیده و از خر بردگان قانونی پایین بیایید! این قانون به دلیل غبن مردم باطل است! باور نمی‌کنید از تک تک مردم بپرسید! آیا آنها بموجب اصل 177 سرنوشت خود و فرزندان و نسل آینده را به بابای شما پیشفروش کرده‌اند؟
قانون اساسی می‌گوید پیشفروش کرده‌اند! و شما این را لاپوشانی میکنید! لذا بر اساس چنین قانونی است که حضرتعالی هر کاری کنید، جایز است! و من قانونا به هر عمل شما نمیتوانم اعتراضی داشته باشم. طبق این قانون شما بالاتر از خدایید و تمام مردم به شما آویزانند! و متعاقبا اگر دژمن شما را به گروگان بگیرد، آنگاه تمام ملت به هر گروگانگیر و دلالِ روسپوتینچینی آویزانند
!

اما نکته این جاست که این قانون باطل است!
و خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج.
هیچکس حــالِ دیشِ عرفانی کرونایابِ ولایی مستعان را نمی‌پرسد؟! که عاقبتش چه شد؟
چرا هیچکس به سلام آن سربارِ ولایت، که روزی، ملتی را اسکولِ حماقت خود کرد و قصد صدور محتوای بشقاب کرونایاب مستعان را به جهان داشت و اکنون داعیه‌ی صدور
#واکسن_برکت را به اسراییل و امریکا دارد! صدور واکسن به آنهایی که عملیات واکسینه کردن شهروندان خود را به پایان رسانده‌اند!
براستی چرا عین
#مشنگها خود را مسخره‌ی عالم و آدم می‌کنید؟
آخر بالام جان! رجزخوانی هم ادب و آدابی دارد! تو اگر بیل زنی ابتدا باید بتوانی از کپ کردن در مرز ده درصد واکسینه‌ی مردم در زیر پوتینِ خودت، رها شوی و عبور کنی
!
آخر این چه بادی است که در هوایِ ولایت انیران، هی دَر می‌کنی؟
#دیش در لغت یعنی بشقاب. بشقابی که باید در آن غذای جسم و جان را از واقعیت تا مجاز ریخت! اما همین بشقاب را اگر برعکس کنی می‌شود سپر دفاعی. همان سپر دفاعی که #خمینی(آن امام همام درون ماه) گفت: اگر کفار، مسلمین را سپرگوشتی خود کردند؛ باید زد همه را درهم و بر هم، کشت! مومنین به بهشت میروند و کفار به جهنم.
زِ دیشِ مــاهِ من، تا دیشِ گردون... تفاوت از زمین تا آسمان است
!

آقا جان!
بشقاب ملت خالی از غذاست و جوانان و کارگران یکی یکی خود را به طناب دار آویزان می‌کنند، پیش از آنکه شما ایشان را به طناب دار قانونی خود آویزان کنید! تو برای صدورِ فضولاتِ قاقازاده‌های خود به دیگران، آن بشقاب را یا سپر دفاعی می‌خواهی و یا چون کرونایابی عقیم برای جهان؟

در عکسِ پیوست شاهد سه نوع دیش هستیم
1.
دیش مفقودالجسد #کرونایاب_مستعان سپاه رجزخوان مومنان(ژن برتر دایناسورهای کوتول)
2. دیش و سپر سرکوب مالباختگان در دست مهرویان و جنس دوم یعنی زنان(ژن برتر بردگان ابزاری از سر لحاف ملا تا میدان)
3. دیش ماهواره در آسمان (ژن برتر تکنولوژیک)
این سه دیش می‌تواند نمادِ تعاملِ ارباب استعمار جهان و ارباب بومی استثمار ولایتمداران باشد
!
هر دو ارباب در بصیرت اتمیزه کردن جامعه‌ی غیرخودی، خارج از اهلِ بیت خویشند
!
گیریم اهل بیت اولی تمام مردم کشورش باشد
!
و اهل بیت دومی به اندازه‌ی جمع جبری دماغ نواله خورانِ بیت خویش
!
اگر نماینده‌ی نماد اولی را
#جورج_سوروس بدانیم؛ نماینده‌ی نماد دومی حتما آلتِ قتاله‌ای چون داکتر خودخوانده و نخودی و بینوا از شهید سعید امامی(آن متهم به جاسوسی موساد) تا #رییسی_پرپکان است!
اول به آن دوتای باقیمانده از قبایل بدوی راهزنان صحرای حجاز می‌پردازیم
:
از دیش کرونایاب
#مستعان و دیشِ سپرگوشتی زنان.
امام خمینی: اگر مسلمانان سپرگوشتی کفار شدند! بزن همه را بکش! تا مومنین‌مان به بهشت، و کفارِ مقابلمان به جهنم بروند
!
می بخور، منبر بسوزان، خدعه کن!... با دروغی امتی را لقمه کن
!
.
تضاد منافع؟ یا مناقع مشترک؟
وقتی بفرموده بنای کار بر دروغ و دوغ و دوشاب و خدعه و مکر و رقابتی ناعادلانه مبتنی بر #تضاد_منافع باشد، آنگاه باید در نبردی نابرابر از درون تا برون با هر مدعی ژن برتر، بجنگی و بتدریج مستهلک و نفله شوی! این یعنی لقمه‌ی ارباب استعمار جهان شدن، وقتی ذوب در ولایت مطلقه‌ی ارباب استثمار وطنی. این یعنی رییسی آلت فتاله و مترسکی گیج و پرت و پلا در دست قدرت مطلقه بیش نیست؛ تا در چرخه‌ی موروثی و بدویِ تنازع بقاء، تکه‌های تو را در قراردادی روسپوتینچینی، بین سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل) به نسبت سهم اربابان جهانی و بومی، تقسیم و تسهیم کند!... وای بر ملتی که خونابه‌ی تن مثله شده
#بابک_خرمدین اش، سهمِ تعامل و تبانی یک #شیطان_اکبر و پدرسالار عظما و نواله‌خوران چپ و راستِ اهل بیتش شود!
شیطان اکبر بومی سرش زیر آب ‌رفت و باز هم می‌رود و حکایت شیطان بزرگ جهانی و شیطانکهای بومی‌اش همچنان باقی است
!
چرا؟
بخاطر دور باطلِ دوگانه‌یِ اولویت‌ها بین سیاست و اقتصاد
.

چون 115 سال است که پس از مشروطیت، بنای امر توسعه و بقاء این ویرانسرا بر اولویت توسعه‌ی اقتصادی بر سیاسی است؛ تا مگر روزی به توسعه‌ی سیاسی دست یابد! غافل از اینکه اگر این استراتژی سنتی، روزگاری در مناسبات کهنه‌ی قدرت ارباب و رعیتی کاربرد داشت تا برفرض در زمان حکومت عباسی و چنگیز و آغامحمدخان و نادر بتوانی با بصیرت و درایت یک سردار نابغه و با مکر و خدعه و مهارت بر هر قدرت غیرخودی با زر اقتصادی و زور نظامی، فائق آیی و قادر مطلقه شوی تا بر تمام عناصر قدرت بیرونی و درونی سلطه یابی، اما امروزه در دوران مدرنیته(بویژه پس از انقلاب اطلاعات و اینترنت و شبکه‌های مجازی) با امکان بمباران امنیت واقعی از طریقِ قدرت بیت‌کوینی دنیای مجازی، تا هر زمانی که خواستند منابع طبیعی‌ات را مفت و رایگان خرج قواعد بازی‌های شطرنج مناسبات قدرت سلطه‌ی خویش کنند؛ و با یک حرکتِ هماهنگِ شریکان قدرت و ژن برتر در پشت پرده، بردگان و رعایای بینوایی چون تو را آچمز کنند!

بازی با قواعد این فرمولِ تحمیلی، به دلیل آویزان بودن اربابان بومی به اربابان شرق و غرب جهانی، در 115 سال اخیر، ثمری جز ویرانی #ایران به مقصد #ایرانستان نداشته است!
یعنی: ممکن است با بازآفرینی آن قواعدِ ویرانگر
#تضاد_منافع جهانی در سیاست داخلی و خارجی، چند صباحی بصورت کاذب احساس قدرت کنی، اما از آنجایی که سرنخ تمام این آدمک‌های خیمه‌شب‌بازی در دستانِ یک خیمه‌شب‌باز برتر است، لذا در وقت مقتضی، وقتی شیره و خون تمام رگهایت را مکیدند و تو شریک بازیهای ایشان شدی، براحتی و با یک حرکت ناپلئونی تو را از صحنه بیرون می‌کنند!
و تا آن موقع، تو که روزگاری شعارت لاشرقیه لاغریبه بود؛ هم آلوده به کثافت شرقی شده‌ای و هم متلاشی در کثافت غربی هضم شده‌ای... و از اینجا مانده و از آنجا رانده یکهو خواهی دید
:
نه از تاک مانده نشان و نه از تاکنشان
!
آنوقت اربابان ژن برتر، تکه‌های پریشان و اتمیزه‌ی پازلت را، هر جور که خواستند، جورچین می‌کنند! و ایرانستان یعنی این!
چرا؟
به‌دلیل ترویج و سلطه‌ی قانونیِ ادبیات "سلبی حذفی" به‌جای ادبیات "ایجابی جذبی" در بستری نامتعادل: در میدانی نابرابر رقابت کن! تا در زندگی پیروز باشی
.

چون فلسفه و استراتژی و بنای توسعه‌ی قدرت و کار و بارَت بر رقابت در جنگی سنتی و در میدانی نابرابر و بر اساس تضاد منافع و "لا" بود... نه بر اساس منافع مشترک با صلح و همراه "با" سهم همه...
چون استراتژی "لاشرقی و لاغربی"، به منزله‌ی آویزان نشدن به ژن برتر سلطه بود! آن شعار سمبول و معنای استقلال بود! اما استقلال برای همه... و نه تنها برای هیات حاکمه. و آویزانی امروز به شرق به جای شریک غربی‌اش در شورای امنیتِ دول(نه ملل)، به دلیل نقض آن شعار در درون کشور و نفی شراکت قانونی تمام سهامداران و شهروندان در آب و خاک مشترک بود! آنجا که بین سهامداران برابر در ملک مشاع، مرزی کشیدند بین مومن و کافر! یعنی حق مادی را در انحصار مومنین به توهمات و هپروت و جاه طلبی قدرتی مطلقه قرار داده و آویزان کردند! و این آغاز شکاف بین ملتی متحدالمنافع بود! و این آغاز رسمیت بخشیدن قانونی به ویژه‌خواری و استثمار در قانون اساسی حاک بر مناسبات قدرت در اجتماع بود... و این آغاز رسمیت بخشیدن به آویزانی بین شرق و غرب بود! و این نقض غرض اولیه و تف سربالا بود! این همان نارنجک درونِ نارنج استقلال و آزادی بود! که ضامنش در دستِ ارباب استعمار بود که روزی توسط معماری در ستونهای ساختمان انرژی هسته‌ای کارگذاشته شده بود... که هر وقت خواست ضامنش را بکشد! که کشید
!
این یعنی: خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج
.
.
پروسه‌ی آویزانی ایران، از ملکه الیزابت اول تا دوم
در سالهای پیش بارها، در مقاله‌های متعددی، اشاره شد که چگونه پروسه‌ی آویزانی ایران، از حدود چهارصد سال پیش یعنی در دوران سلطنت صفوی آغاز شد! همان اوقاتی که غربیان در بصیرتِ منافع مشترک مادی بین خود بودند و شاهان ایرانی در فکر تمرکز قدرت بر اساس تضاد منافع مذهبی
!

این حقیقت را ملکه الیزابت اول در ابتدای قرن هفدهم فهمید! وقتی کمپانی هندشرقی را با مشارکتِ سهامداران و بانکداران لندنی تاسیس کرد.! بانکدارانی که شهروندان سهامداران آن بودند!

ملکه الیزابت اول فهمید که برای توسعه، باید سهم تمام سهامداران بریتانیای کبیر را در حوزه‌های فعالیت خود رعایت کند! این اصل را از داخل و از شهر لندن آغازید و در ادامه‌ی سیاست خارجی خود، با راهزن هرزه‌ای چون روسیه، در استعمار ایران شریک شد!

ایرانیان پریشان اما بین خان‌ها و اربابان بومی، بین این دو قدرت حاکم بر خویش، که منافعشان را در تضاد می‌دیدند، تکه تکه شده و همچون گوشت چرخکرده‌ای درون یک ساندویچ در کام هر دو شدند! یعنی در بستری غیردموکراتیک به رقابت برای حفظ امنیتِ نواله‌خوری، آویزان روس و انگلیس شدند و همواره از ترس یکی زیر چتر حمایتی دیگری لقمه شدند. البته در پشت صحنه، همواره سهم سگ زرد از سوی شغال رعایت شد.

و پس از سالها تعاملات تاریخی بین اربابان خارجی و بومی؛ مام میهن نفله‌شدن فرزندانش را در این رویکرد استعماری/استثماری و در نقاط عطفی بین دو جنگ جهانی اول و دوم، با تمام سلول‌هایش درک کرد! و اربابان بومی بانحاء مختلف، همواره گروگان امنیتِ حوالی ناف شکم خود و اهل بیت اندرونی و درباریان خویش شدند!

اما هنوز که هنوز است نفهمیده‌اند که راه توسعه، از آویزان شدن به قدرتهای شرق و غرب نمی‌گذرد! چون نادیده گرفته‌اند که علی‌رغم تضادهای نمایشی، آنها همواره در منافع مشترکی سهیمند! نقطه‌ی عطف این شراکت در پایان جنگ جهانی دوم رقم خورد و پس از جنگ سرد بین جناح شوروی(با پشتیبانی ملکه) و جناح امریکا(باز با پشتیبانی ملکه) ادامه دارد...
.
2. وظایف دانشمندان ایرانی چیست؟
در جایی خواندم که یک ایرانی تحصیلکرده در شرق بنام دکتر کشمیری، گفته بود که دانشمندان و نخبگان شرقی، عمله‌های سازمانی ژن برتر تکنولوژیک غربند! و نخبگان ایشان اما در مدیریت سرمایه و سیاست اقتصادی جهانی مشغولند! لذا تصمیم گرفته بود به ایران برگردد و علمش را در خدمت وطن بگذارد! غافل از اینکه این وطن در تصرف ایرانیان مستقل و آزاده نیست! آویزان است و نهایتا او در پروژه‌های تحمیلی(مثل انرژی هسته‌ای، در ید قانونیِ قدرتی مطلقه که قابلیت گروگان شدن دارد)، عملا عمله‌ی دست دوم همان اربابان خارجی خواهد شد! چون کارایی یک شهروند در خدمت سهامداری تمام شهروندان نیست! بلکه در خدمت قدرتی متمرکز است که وقتی او گروگان پروژه‌های استعماری شود، آنگاه ملتی گروگانند!
دکتر کشمیری وطندوست عزیز
!
می‌آیی ایران و می‌شوی شبیه این سپر ضدشورشهای خیابانی، در دست فاطمه کماندوهای ولایی
...
می‌شوی سپرِ ضد حقوق بنیادی انسان، ساخت جرمنی/ژاپنی. میشوی خدمتگزاری برای نسلِ دیش کرونایابِ روسپوتینچینی، تحتِ حمایتِ فقانس‌انگلوامریکن... یعنی می‌شوی دستمال کاغذی سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل)... چون مدیریت در ساختاری که قدرت مردمی‌اش در دست یک قدرت متمرکز و نواله خورانش مچاله و محو شده، نهایتا می‌شود همین اصلاح جلبی و اصولگرایی و میان مایه‌گی که با دروغ‌های مقدسِ زنجیره‌ای میان خون و جنایت در عصرهای چرتی انتظار جمعه، همواره با وقاحت هرچه تمامتر در صبح شنبه، به ریش همه می‌خندد
!

پس بهتر است همانجا بمانی... و با چند تن مثل خودت موسس یک شرکت سهامی عام(نه خاص) بشوی تا بتوانی اعتمادی فراگیر برای تمام مردم و مالباختگان آن سازوکار مردمسواری دیمی نهادینه در قانون بسازی و با یک روش مسالمت آمیز و با یک شاخ گل تمام سهامداران به میدان بکشانی و بنشانی تا برنخیزند تا موجب شکوفایی قانونی مردمی شوی... آنچه آن استعمارگران مدرن دارند... تنها سرمایه و تکنولوژی و علم مدیریت نیست... فراتر از آن است... و آن نیست مگر سازوکار شرکت سهامی کمپانی هندشرقی که از اووایل قرن هفدهم تا حالا گشترش یافته و بنایش را بر منافع مشترک در درون خود گذاشته... اما از درون ما چه خبر؟... تضاد منافع اقلیت مومن به ولایت مطلقه فقیه با اکثریت کفار غیرخودی(مردم و سهامداران مالباخته)

به درون بیایی تو هم درون معده ی این قدرت متمرکز هضم خواهی شد... خواهی شد شبیه مهندسین برتر دانشگاه شریف که در حال بسترسازی برای عملیاتی کردن اینترنت چینی در ایران هستند... تا ایران بشود کره شمالی...
دکتر کشمیری! تو باید کاری کنی کارستان... که عمله‌ی استثمار قانونی شدن، بدتر از عمله‌ی استعمار شدن است! چون امروزه آن استثمار سنتی و قانونی، آویزان به استعمار مدرنی است که بقایای همان استعمار سنتی است. استثمار همان است و استعمار همان... فقط پوستین و ابزارش تغییر کرده است! و کثیف بودن استثمار نوین در قانونی بودنش است! و دانشمندانی که کارگزار چنین قانونی میشوند کثیف تر از هر خائن و وطن فروشی اند! چون پرنسیب علمی خویش را پوستینی میکنند موجه بر قانونی که از دیلپماسی تا عمل، تمام مردم را برای یک ارباب مطلقه در حد رعایا و برده کرده است
!

آنچه باید تغییر کند مناسبات قانون ارباب و رعیتی است! و این مقدور نمیشود جز آنکه تمام مردم بدانند که شریک و سهامدار برابر در آب و خاک مشترکند... تو باید کاری کنی که این را بفهمند و بخواهند و کوتاه نیایند... که فرمانده یعنی جمع جبری همه... تا بتوانی با یک نقشه ی راه این بردگان و بندگان ذوب در ولایت یک نفر را حاکم بر سرنوشت خویش کنی... راهی که با تکیه بر تضاد منافع تنها بینوایان را در میدان دلخواه صاحبان زر و زور و تزویر در نبردی نابرابر نفله میکند... تو باید نقشه‌ی راهت را و استراتژی و تاکتیکهایت را بر فلسفه‌ی منافع مشترک بنا نهی! تنها این خشت اولیه است که کتمان ناپذیر است و قابلیت فراگیر شدن دارد... و گرنه تا ظهور آقا امام زمان، در حد یک شریک دزد و قاتل و کلاهبردار، رفیق مقتولانی و خائن و پاانداز و آدمفروش و وطن فروش!
که خدمت به وطن، تئوریزه کردن سلاخیِ صاحبان حق و مردم به نفع مالک کشتارگاه و سلاخان و قصابان قانونی نیست
!
چون این قرارداد 42 ساله، به دلیل غبن و فریب در فهم جمع جبری سه اصل 5+110+177، از لحاظ حقوقی باطل است
!
که تو نواله‌خوار عوامفریب و کارگزار یک ملک غصبی هستی که قادر مطلقه اش میتواند برای حفظ امنیت خودش، تمام یک ملت و مردمش را فدای گروگانگیران خود کند
!
تو با پوستین علم و دانشت، در واقع دلال و پااندازِ یک نسل کشی استعماری تا ویرانی ایران، بدست انیرانی
!
وقتی بشقابهایمان از غذا و اختیار و اراده خالی است! وقتی هر روزه فرزندان لاجانِ مام میهن بر اساس یک خودفروشی قانونی 42 ساله، در بن بست قانونی زندگی، خود را یکی یکی می‌کشند و کک احساسِ توی مفعول، گزیده نمی‌شود!
در واقع تو یک تک تیراندازی و شریک در نسل کشی استعماری، با کشتارهای زنجیره‌ای سپرگوشتی مردم، ذیل سایه‌ی دیش‌های ارباب قانونی استثمار بومی، که به بازوانِ مافیایی استعمار، آویزانند
!

خیام ابراهیمی

7 تیر 1400 

Thursday, June 24, 2021

آلت قتاله

آلت قتاله


آلت قتاله

نه از قاتل گریزی دارد؛ نه از مقتول
گریزی نیست
گریزی نیست، که خواجه‌گان را در برزخِ خیمه‌‌هایِ خونین
تکه تکه ببینی همچو
#بابک_خرمدین .
از رأسِ تـــاجِ ملکه، تا زیرِ آج‌هایِ پوتین
همواره راهزنانِ بیابانگرد و بربر و خوشه‌چین
با یک مترسک خشکیده و نخراشیده‌ی آویزان و ببو
چون آلتِ قتاله‌‌ای که خود قاتل نیست
در پی شهروندان آبادی بو می‌کشند، بــو
...
با یک خدای یتیم آبدیده
آبادی به آبادی از ولایت علیا تا سفلی
کنار هر مزرعه بو می‌کشند
حتی اگر به غاری پناه بری
...
پس از غارت و ویرانیِ شالیزار
باز سراغت را می‌گیرند
...
تا با آن تیزی آبدیده در ولایتِ بالا
نامِ خویش را حک کنند بر خاکِ مزارَت در ولایتِ پایین
تا با قارقارِ هزار کلاغِ بلندگو
یک پشه را سیمرغ کنند بر بامت
تا به جبرانِ مافات
ملخی را مرغ کنند در کامت؛
چون دل دارند
!
و دلشان یک مزه برای سرمستی... یک بنده می‌خواهد
تا بگویند مهربان‌ترین مهربانانند
و تو تشویقشان کنی... که آری مهربانند
و هرگز بخت و باخت خود را رویِ تختِ کسی تخلیه نکرده‌اند
تا ذهنِ پرده‌دارِ پرده‌نشینانِ خدایان، مشوش نشود میانِ قنداق‌ِ حریرِ خونینِ بت‌بچه‌های اصغرشان
وقتی پتک واقعه را در دستانِ لمسِ بتِ اکبر نهاده‌اند
!
گریزی نیست
!
در این خراب‌آبــــاد
365
 ضربدر 40 سال، کافی است آیا؟
تا 14هزار و ششصد بارِ دیگر بخوابی و بیدار شوی
...
روزی سه بار زخم "خورده نخورده" میانِ خواب و بیداری در مبالِ خیالی، تیمار شوی
...
از شهر به بیابان بگریزی و منزوی در غـــار شوی
...
در جدالِ میکروب‌ها و ویروس‌های آزمایشگاهی، یکهو بیمــــار شوی
...
...
آن خدایـــانِ خوشه‌چین اما با مترسک‌هایشان
رهایت نخواهند کرد
...
نیمه
شبی بیقرار
همچو بختکی... چون آلتِ قتاله‌ای سرد و بی‌روح به سراغت خواهند آمد
...
در دستانی که هرگز پیدا نیست
اما خـــونِ گرمِ جوشانی در رگ‌هایشان می‌جوشد
چون دل دارند
...
دلی که سند ندارد
و مثل زمین بایری می‌توان تصرفش کرد و
هی آباد و خرابش کرد
...
تا هر وقت مقتضی
...
تا پایان بازی
.
خیام ابراهیمی
دوم تیر 1400 نان بربری
...

.
پ.ن:

رادیو زهرمار
1. اپیزود سی و سه "رادیو زهرمار": خانِ خیّام
https://anchor.fm/zahre-mar-radio/episodes/ep-eq0pu7
.
2.
اپیزود بیست و چهارم "رادیو زهرمار": بُن بَست
 
https://anchor.fm/zahre-mar-radio/episodes/ep-eirqc9?fbclid=IwAR29XXhk3qKzl4C6eWxaGlt1BJNaVyLkWpUpFQz8epgfpRrJ34fGvbA8VAc

 

قانون تعارض منافع و فرخ نگهدار و مبانی سفسطه اش

علت ماهوی ویرانی قانونی ایران توسط قانونمداران نظام

از مناسبات سنتی تا مدرن(از استثمار و استعمار/ تا استقلال)


پیش درآمد: و ما اَدراکَ ما #قانون_تعارض_منافع ؟ و "اشداء علی الکفار، رحماء بینهم" ؟!!

بررسی منطق و شخصیتِ #فرخ_نگهداریون_ولایی ! و تطبیق آن با قانون تعارض منافع کانادا...

در مقابل قانون #تعارض_منافع کانادا، چرا آیه "اشداء علی الکفار، رحماء بینهم" بیشترین تاکید را در سایت رهبر و سرکرده‌ی قانون‌اساسی سلطه در ایران دارد؟ و چرا سوء استفاده از همین یک آیه که مبانی آن در قانون اساسی تئوریزه شده، میتواند ایران را #ایرانستان کند؟
کارشناس ویدئوی پیوست، تا حدودی به این نکته اشاره میکند
!
رمز ویرانی ایران در سوء‌استفاده‌ی خودسران الوهی، در همین
#آیه مستتر است! این یعنی تمام حیثیت و دارایی آنکه به غلط غیرخودی فرض کرده‌ای، در کام خودی!
این یعنی: خشت اول چون نهاد معمار کج... تا ثریا میرود دیوار کج
!
این یعنی تعبیه و قراردادن یک نارنجک با وضعِ یک اصل غلط در یک
#منطق_سفسطه‌گر برای چاپیدن و غارتِ یک جماعت.
این یعنی: رقابتِ واقعی اصلاح‌جلبان و اصولگرایان برای سهم بیشتر، از نواله‌خوری از محلِ خون مردم غیرخودی ایران، در قطار صدور انقلاب تا دیار قدس و جهان
.
این یعنی: تمام مردم ایران فدایِ قبایل چپ و راست
#راهزنان قانونِ گرگی درنده در پوستین میش، که معمار و مهندسِ آن، دروغ و خدعه و مباهته و کشتار سنگر گوشتیِ حتی مومنین را به بهانه‌ی نفله کردن کفار در آن تئوریزه کرده است.
این همان تئوری معروف #مصباح_یزدی است: با عِدّه(تعدادی معدود) و عُدّه(عدوات جنگی و زر و زور) بر یک ملتِ برده، با امّتِ خود سلطانی کن...ارباب!... و به ما هم نواله بده
!
حالا می‌توان رمزِ چاه نمایی و لقلقه‌ی زبانِ
#قانون قانون کردنِ #خاتمی و اصلاح‌جلبان را در رقابت با اصولگرایان، بهتر فهمید! دو جناح و دو بال استثمارِ مردم توسط یک امام، به نام مردم، و به کامِ صاحب تئوریِ بنده‌پرورِ ضدِ اختیار و اراده‌ی آگاه مردم (به عنوان سهامداران آب و خاک مشترک یا ملک مشاع)

در چنین منطق و فلسفه‌ای: حاکم، امانتدار و وکیل قدرتِ "لله ملک المسوات والارض" است و قادر است با مردمسواری هیئتی و دیمی، تا ابد حکمرانی کند! و معنای آن مردمسواری دینی (مذهبی) مورد اشاره‌ی #خاتمی همین معناست! آیا شیاد‌تر از او که با #پنبه سر میبرد کسی هست؟ صد رحمت به پیروان #مصباح_یزدی که لااقل همواره #شمشیر را از رو بسته‌اند! رحمت به داعش و طالبان و القاعده....
#فرخ_نگهدار هم چون #خاتمی عضوی از همین گعده‌یِ سوفسطاییانِ سیاستبازِ ولایی است!
.
و چیست
#سفسطه_فرخ_نگهدار ؟
دلیل سفسطه‌ و عوامفریبی پیمانکاران قدرت فرامردمی ولایت‌مطلقه فقیه و قبیله‌ی
#فرخ_نگهداریون چیست؟ آنانکه تحتِ پوشش #قانون_اساسی #فرقه_تبهکار(در دو جناح اصولگرا و اصلاح جلب)، جز کسب قدرت رانتی و غارتگری و چپاول آب و خاک مشترک(ملک مشاع) و تقسیم آن بین خواص و مومنین به خود، آرمانی ندارند! و همواره روی امواج عوامفریبانه و سفسطه گرایانه‌ی برساخته میان کلمات سوء تفاهم برانگیز، با تهییج مردم روی امواج ایشان سوارند! #موجسازی و #موجسواری تا ساحل... البته غالبا همراه با موج شکنی... در سازوکارِ #مردمسواری_دیمی و هیئتی، موسوم به #مردمسالاری_دینی .
به همین دلیل است که
#طبری (امین رییس قوه قضا) می‌گفت: دوستانم #لواسان را به من هدیه دادند!!! (لابد تا او مادر خرج گعده‌ و قبیله‌ی رییسی و رؤسایِ فرقه‌ی تبهکار و قانونمداران 3 قوای متمرکز سلطه، طبق قانون اساسی باشد) و البته وقتی گندش درآمد، او را به عنوان یک سرباز انتحاری، یا کلا حذف می‌کنند! و یا مدتی از دیده محو می‌کنند! و صد البته دو روز دیگر از زیر یک کلاه دیگر ظاهرش می‌کنند و... باز روز از نو و روزی از نو... این است رسم بنیادی مافیای قانون اساسی سلطه و نواله خوران...
.
این تمایزی است بین سازوکار مردم‌نهاد مستقر در جهان توسعه یافته، و نظام حاکم بر کشورهای عقب‌مانده و مستعمره‌ای چون
#ایران...
آنها بعنوان جهان توسعه یافته، علی رغم شعارهای بشردوستانه، هر غیرخودی را خارج از تمام شهروندان کشور خود می‌دانند...! اینها بعنوان جهان عقب‌مانده و یا ظاهرا در حال توسعه، خارج از اهل بیت مؤمن به خود، چه در داخل و چه در خارج، غیرخودی را دژمن میدانند
!
آنها دنیا را در کام مردم خود می‌ریزند اما بین خود عادلند
!
اینها خون اکثریت ملت غیرخودی را به رگ نوامیس خاص خود تزریق کرده و برای حفظ امنیت خویش به اربابان عالم(همچون روسیه/انگلیس/امریکا/فرانسه/وحالا چین) شیتیل می‌دهند! برای
#فرقه_تبهکار یک اجنبی میتواند در حیطه‌ی خودی‌ها باشد! و اکثریت یک ملت در حوزه ی غیرخودی‌ها... و وطن فروشی از همین اصل بنیادی خودی/غرخودی ایئولوژیک سرچشمه می‌گیرد! چشمه‌ای جوشان از خون مردم...

بنابراین در چارچوب قانون مومن و کافرشان، سهم هر شخصیت حقوقی خودی تحت بیرقِ نظام جمهوری اسلامی ایران، میشود وطن فروشی برای امنیت میلی اهل بیت و خواص...، و سهم خواص در قالب شخصیتهای حقیقی و حقوقی و نواله‌خورانش میشود: آدمفروشی همراه با سُس سرخِ #وطن_فروشی در کام هر صاحبِ قدرت بومی و خارجی هم قبیله، برای حفظ بقاء موتورِ قدرتِ خودی که سوخت آن خونِ مردم است!
.
امثال
#فرخ_گروگان و نواله‌خوار، نگهدارِ قانون‌اساسی سلطه‌اند تا قانونمداران نظام سلطه، نگهدار او باشند! این تعامل سنتی بین گروگانگیر و گروگان کاملا معنادار است! بنابراین در دنیای مدرن(که مناسبات قدرت ارباب و رعیتی نباید باشد و بر حق برابر شهروند مدنی و تمام مردم باید استوار است)، بسیار ضروری است که مردم ایران برای استقرار قدرت خود بر شرنوست عمومی، از گرد شخصیتهای حقیقی دور شده و به تشکلاتی با منافع مشترک عام

1. خشت اول چون نهاد معمار کج...تا ثریا میرود دیوار کج
.
سفسطه‌ای که آقای نگهدار به ذهن مخاطب #هدایت_نرم میکند این است که از یک گزاره و تاکتیک درست در بستر دموکراتیک که قابلیت راستی آزمایی دارد، در یک بستر غیردموکراتیک که مکانیسم راستی آزمایی در آن ممکن نیست و بصورت سیستماتیک در دست مردم نیست، بهره میبرد.
نتیجه‌ی این سفسطه این است: صف را شلوغ کن! #کدخدایی آمار میسازد! ( چون حفظ نظام از اوجب واجبات است... این را هم تئوری و هم عمل معمار قانون اساسی و پیروان ویژه خوارش به عبرت تاریخی اثبات میکند) مهم بیعت با قانون اساسی نظام سلطه است! و این در راستای پروژه ی #تضمین_بیعت است!
2. تفکر روسی همچون یار غار دیرین استعمارگرش بریتانیا، کارش بر تشدید تضاد منافع بین یک جماعت مشترک المنافع(گل آلود کردن آب با تفرقه و تضاد منافع) برای گرفتن ماهی است
!
این همان سیاست استعماری تفرقه بینداز حکومت کن است
!
نظام استعمارگر فهمید باید به کدام فرقه میدان دهد و قانون ایشان را تثبیت کند... قانون میتواند موتور پریشانی یک نظام باشد. نظامی که بنایش بر مومن و کافر است... و در همان خشت اول هر خوانشی از هر انتخاباتی را میتواند به یاری مومنین و ملتزمین به یک قدرت متمرکز که به تقیه و مکر و خدعه و دروغ و مباهته باور دارد، مهندسی کند! در قانون اساسی و در تئوریهای این فرقه، اگر نیک بنگریم، خواهیم دید که این قانون تمام گفتارهای معمار خدعه را تائید و رفتارهای او و پیروانش آن قوانین بنیادی را تصدیق میکند! یعنی: آنچه از دید یک شخصیت بیرون از ساختار قانونی ایشان بعنوان یک قربانی، #جنایت است؛ از منظر ایشان یک #عبادت است!
بر همین مبانی نظری است که آقای فرخ نگهدار میتواند سفسطه کند
!
سفسطه به نیت حف منافع شخصی از سوی یک فرد آگاه جنایتبار تر از شمشیری است که از رو بسته شده است.

3. بد و بدتر و سفسطه ی فریب
بر اساس این نظریه اساسا انتخاب "بد و بدتر" در بستر نظام سلطه بی معناست و چاه نمایی است! بد و بدتر در یک مکانیسم دموکراتیک که راستی آزمایی در آن مقدور است معنادار است.
این مفاهیم را آقای نگهدار خوب می فهمد! و به همین دلیل است که 42 سال صاحب تریبون است
!

4. اهمیت قانون بین مومنین و کفار برای پیشگیری از غارت رحماء برای نفله کردن غیرخودیان و اشداء ( و چیست معنای: اشداء علی الکفار، رحماء بینهم)

متاسفانه سالهاست بر مبانی حقوقی قوانین اشاره میشود اما این گوش سنتی(چه در پوزیسیون و چه در اپزیسیون) تنها بر اساس منافع قبیله ای و تضادمنافع با غیرخودی، دنیا را می‌فهمد... و منافع مشترک عام را ضد منافع بین گروهی میداند!
به همین دلیل اگر در سایت رییس فرقه ی ولایی تبهکار دقیق شویم بیشترین آیه ای که از آن برای آتشبیاران و آتش به اختیاران بهره برداری شده است، این آیه است
:
اشداء علی الکفار، رحماء بینهم
...
یعنی بین خودیها تا میتوانیم مهربان باشیم و رانت را تقسیم کنیم بر علیه هر غیرخودی(کافر) که با ما نیست
!
یعنی اساسا نگاه شهروند مدار نیست...نگاه بر اساس حقوق برابر سهامداران یک ملک مشاع نیست... بنای کارشان بر غصب تمام منابع بین خودیهای مومن به یک مرکز قدرت است
...
آن قدرتی که به اینها میدان دادند میدانستند که عقوبت این نگاه قبیله ای(بر اساس ژن برتر ایدئولوژیک و بدوی) چه خواهد شد
.
خیام ابراهیمی
31 خرداد 1400

با سپاس از دوست گرانقدرم Fas Soh@ برای این ویدئو. 

حضور پرشکوه

#حضور_پرشکوه اقلیت10درصدی؟ یا اکثریت90درصدی؟!

48درصد و 52درصد را(با آن اعشارِ غلط اندازش) در فقدان مکانیسم راستی آزمایی تمام مردم(نه انحصارا مومنین ملتزم به ناخدای کدخدایی)، چگونه اثبات میکنی؟ مهندس!
(نامه‌ای به داکتر رحمانی فضلی، بانضمام یک خاطره)


پیش‌درآمد
وزیرِ حضرتِ کشور فرمود
:
حضور #پرشکوه مردم علی‌رغم همه فشارهای روانی، تبلیغاتی، نارضایتی‌های اجتماعی ناشی از تحریم‌ها(که سیاست‌های کلان تکنفره، از قبیل بالارفتن از دیوار مردم، فعالیتهای پنهانی و دزدانه‌ی هسته‌ای منجر به فرجام مجازات تنبیهی برجام، و حضور نظامی در کشورهای منطقه برای صدور فیزیکی انقلاب به منطقه و جهان موجب آنست؛ نه مردم) تحقق یافت! رهبری(رییس فرقه قانون تقیه و مکر و خدعه‌ی مقدس) همواره در مراحل مختلف انتخابات، از قبل، حین و بعد از انتخابات، راهنما، حامی و پشتیبان بودند! (لابد چون خود باعث و بانی این بلاهای خودخواسته بوده‌اند و خود باید آنرا یکجوری هم بیاورند و جمع کنند که هم سیخ بسوزد و هم کباب!) رئیس جمهور کشورمان تمام اختیارات و راهنمایی‌های لازم را در اختیار وزارت کشور و ستاد انتخابات قرار دادند(در یک هماهنگی سابقه‌دار طبق #سناریوی_بنفش، همراه با مخالفخوانی الکی، هم فاز و ذوب در حضرت کشور) پس از فرصت قانونی رسیدگی به شکایات از سوی شورای نگهبان، نتایج نهایی اعلام می‌شود! (آقا موقع نوشتن همین نامه زرتی اعلام شد...! الان ما که شکایتمان بی‌پاسخ مانده، کجا برویم؟)

1. تعدادی از تعرفه‌های اخذ شده توسط رأی دهندگان، با توجه به تعدد صندوق‌های آراء، #سهواً به صندوق‌های دیگر ریخته شده!( خب، اینکه گریه نداره!... اگر توی همون حوزه بوده جداش کنید!... اگر هم در یک حوزه‌ی دیگه بوده رسواش کنید! چون دیگه این سهوی نیست؛ عمدیه).

2. و تعدادی نیز توسط افراد از شعبه خارج شده است! (دیدی حالا؟... شاهد از غیب آمد! از شعبه خارج شده)...

.

جناب آقای داکتر فضلی!
لطفا پیش از خواندن این نامه یک نگاهی به ویدئوی لینک پیوست بیندازید، تا بفرمایید که آیا این #شکوه مدیونِ حضور آن 90درصد در سوراخ موش بوده‌است؟ و یا آن 10درصد در میدان(که چهل و چند درصد خوانش کردید)؟!
جدا خسته نباشید!
بویژه در مورد اعلامیه‌ای که در باب #انتخابات_پرشکوه صادر کردید! که براستی در طول تاریخ بی نظیر بوده است! دستمریزاد!
صفت #پرشکوه، از شکسته نفسی خودتان است! وگرنه این ماجرا لایق صفاتی بیشتر از این حرفهاست! مع الوصف چند ویرگول ناقابل آن وسط مسطها مطرح است که برای رفع شبهه و دفعِ تبلیغاتِ ضدانقلابی دژمنان، لازم است پاسخگو باشید! لذا در باب اعلامیه‌ی آن وزارت فخیمه‌ی دولتِ حضرت کشورِ آقای نظام و منصوبین، چند پرسش جدی مطرح است، که امید است، اگر هنوز می‌توانید فکرکنید، پاسخی در خورِ این #انتخابات_پرشکوه بدهید:

1. خدمتگزار مردم کیست؟ شما بدستور آقا؟ یا خود آقا بدستور ملت؟
فرمودید کارگزاران خدوم دولت آقا، خدمتگزارِ مردمند! و امیدوارید موفق باشند! نفرمودید معنای خدمتگزار و یا خدمتگذار چیست؟ یعنی مردم باید فرمان بدهند و خدمتگزار اجرا کند؟ و یا خدمتگذار باید دستور دهد و مردم تمکین کنند؟! به نظر میرسد: معنای خدمتگزار یک‌جورهایی مصادره به مطلوب ( با تمِ سرکوب) شده باشد! لطفا بفرمائید پرافسور حداد عادل در فرهنگستان، این واژه را معنا کند!

2. جزای فعل تحریم #حرام چیست؟
فکر می‌کنید، علی‌رغم فتوای #حرام بودن #تحریم از سوی علماء و حضرت امام، با عنایت به: از مشروعیت ساقط شدن قانون اساسی نظام، حکمِ خواسته‌ها و آمال آن 52 درصد تحریمی(شما تقلب در رفته بخوان 90 درصد) چیست؟ آیا از آن آمال و خواسته‌های اکثریت مردم، باید تقدیر شود و یا مشمول جزای اسلامی‌اند؟

3. فکر می‌کنید آیا این #عمل_حرام و بی‌سابقه‌ توسط اکثریت مردم، علی‌رغم تاکید مؤکد حضرت امام، یک حماسه‌ی پرشکوه مردمی است؟ و یا مستوجب حد شرعی؟!

4. نظرتان راجع به بیشترین بی‌مبالاتی تاریخی مردم، یعنی 4 میلیون #رأی_باطله به عنوان بیشترین رای‌باطله در کل انتخابات نظام پرشکوه ملایان(علیه سلام) چیست؟

5. با عنایت به 52 درصد رسمی( و یا همان 90 درصد واقعی) تحریم کنندگان به عنوان #نه به نظام و قانون اساسی(مبایعه نامه‌ی اختیار طفلان صغیر)، جایگاه آقای کشور و نظام بدون مشروعیت قانونی، چیست؟و آیا میتواند از منافع و منابع طبیعی مفت و رایگان ملت بهره ببرد و همچنان از حقوق و مزایا و رانت و تاخت و تاز غیرپاسخگو منتفع بشود؟ و یا باید هر چه زودتر منتظر رفراندوم بود؟

6. در باب عدم مشروعیت قانون اساسی و نظام، لطفا نفرمائید در #فنلاند هم اوضاع همینطور است و نرخ مشارکت مردم کم است! چون آنجا مردم از سر #اعتماد رای نمیدهند! چون خیالشان راحت است که سیستم دولتی، از اعتماد مردم سوء استفاده نکرده و دزدکی فعالیت هسته‌ای نمی‌کند تا بعدا گندش در بیاید و تحریم را بر مردم تحمیل کند! و سپس ناگزیر شود برای لاپوشانی این مجازات و تحریم قانونی، به تجارت قاچاق روی آورد و متعاقبا مرتکب اختلاسهای زنجیره‌ای و سازماندهی شده شود و بعلت اعتراض مردم به تبعات تورمی آن مغز ملت معترض را با تک تیراندازان لبنانی روی آسفالت بپاشاند و همه را به خفت و خواری بنشاند!
آنجا مثل اینجا، مردم از سر
#عجز و #نفرت و #نارضایتی و اختگی قانونی صندوق رای را ترک نمی‌کنند!
نگوئید اینجا هم مردم از سر اعتماد افسار خود را واگذار کرده‌اند! که خود حضرت و حضرتعالی دوتایی در کمال صحت عقل فرمودید، که نارضایتی مجازی و خیالی بعلت تبلیغات دژمن عامل تحریم بوده است! و آن مغزها که روی آسفالت پاشیده شد و آن گرسنگانی که خودسوزی و خودکشی میکنند، متوهم شده اند که گرسنه و بی خانمانند! و نه زورگیری عقیدتی منتهی به غضب آب و خاک مشترک و منجر به فلاکت مادی با روشهای غیرانسانی
!
.
7.
جهل اکثریت مردم پس از انقلاب آگاهیبخش پفکی، یعنی چه؟
واقعا این چه اکثریت جاهلی است که با وجود صدها شبکه‌ی رسانه‌ای حکومتی با صرف میلیاردها دلار از خون مردم، هنوز متاثر از تبلیغات دژمن میشوند؛ اما برای فتوای علماء تره هم خرد نمی‌کنند؟! آیا نباید تمام این جنازه‌های صغیر و فقیر را به صلابه کشید؟! و یا باید خر علماء و مسئولین را چسبید و به خاطر تحمیل این تحریمها و این فقر مادی و معنوی، تا آخرین سکه‌ی اموال مردم از حلقومشان بیرون کشید؟

8. ضرورت رفراندوم (بعلت غبن در فهم قانون اساسی و ابطال آن)
آیا منظور شما از
#انتخابات_پرشکوه همین واکنش اکثریتی با یک #نه فراگیر بوده است؟ یا آن اقلیت حاکم بر نظام قانونمدار و قانون اساسی‌اش(بخوانید مبایعه نامه‌ی اختیار) را مسخره کرده‌اید؟
اگر منظور از
#شکوه انتخابات، بروز استقبال اقلیتی مردم در طول تاریخ انتخابات نباشد و بلکه تحریم اکثریتی و آگاهانه باشد، آنگاه سزاست برای جبران مافات، در راستای تقدیر از حماسه‌ی مردم، هر چه زودر یک #رفراندوم برگزار شود که آیا اساسا نسل‌های پس از نسل اول انقلاب آیا عواقب و میراث آن مبایعه‌نامه‌ی اختیار را که موسوم به قانون اساسی است، قبول دارند یا نه؟
شاید پدرانشان مغبون شده باشند! و یا فرزندان نخواسته باشند که آبائشان اختیار و اراده‌ی ایشان را تا ابدالدهر بفروشند! براستی بر اساس این قانون اساسی فروش ابدی اختیارات یعنی چه؟
!
اگر می‌گوئید این اختیار تا
#ابد فروخته نشده است، پس آن اصل 177 چیست که می‌گوید برخی مبانی قانون اساسی از قبیل اصل 5 و 110 تا ابد غیرقابل تغییرند!
اگر تا ابد غیرقابل تغییرند، دیگر آن اصلاح‌جلبانِ خائن و جاسوسان دوجانبه چه می‌گویند؟
اگر قابل تغییر است پس بفرمائید آن اصول حقوقی که از سوی پدر می‌تواند بر فرزندان صغیر، فرض باشد چیست؟ البته اگر سواد کافی و لازم را دارید! وگرنه لطفا این پرسش ماهوی را به بزرگتر از خود احاله دهید، و تا شنبه پاسخ دهید! تا فرصتِ شکایت از شما منقضی نشود! وگرنه مجازید زیرآبی روید
!

9. دزدی تعرفه، بعلت عدم اعتماد به دزدیِ رأی، یعنی چه؟
اما اینکه تعدادی از شرکت‌کنندگان پس از مُهر کردن شناسنامه، تعرفه را از حوزه خارج کرده‌اند و رفته‌اند حاجی حاجی مکه، تا رأیشان مورد سوء استفاده قرار نگیرد؛ یعنی چه؟ چرا باید چنین کنند؟ چرا تا ساعت 2 نیمه شب برنگشته‌اند؟ آیا گم شده‌اند؟ نکند اساسا ایشان در نیمه های شب مراجعه کرده و در آن لحظات ملکوتی خواب بوده‌اند؟
!

10. بزن و دَر روی سهوی(نه عمدی) یعنی چه؟
فرمودید: برخی پس از مهر بر شناسنامه و گذشتن خرشان از پل، با رأی بیرون زده و رفته‌اند در صندوقی دیگر آن را ریخته‌اند! خب این چه کاری است؟ مگر میشود آدم عاقل هم خود را خراب کند و هم خرابکاری اش را در دو محل جار بزند؟
آیا مطمئنید این خطای ماموران شورای نگهبان نیست؟
آخر این دیگر چه مدل انتخابات مدرن و باشکوه است که در آن شاهد روشهای آرسن لوپنی هستیم؟
آیا اینکه تعرفه از یک حوزه در حوزه ی دیگر سهوا(؟!) نه عمدا، به صندوقی دیگر ریخته شده باشد، یکی از ویژگیهای شکوه و عظمت است؟! این چه کاری است که آدم سالم سهوا کار خودش را پیچیده و بیشتر
کند؟ سهو از آن کسی روی میدهد که میخواهد کارش را آسان کند! یعنی ممکن است دو نوع رای مجلس و شورای شهر را در یک صندوق بریزد
!
البته که معنای این کار سهو نیست! بلکه بیشتر شبیه عمد است
!
بنابراین باید پیدا کرد پرتقال فروش را... که مگر ناظرین آن حوزه‌ی اولی، زبان دژمن لال، گاگول و نامحرم بوده‌اند که اجازه دهند طرف قسر در رود و نظّار حوزه‌ی دیگر هم گاگول بوده‌اند که بدون کنترل شناسنامه، جلوی این کار را نگرفته‌اند
!
و گذشته از این ظاهرا این رأی‌ها آنقدر قابل توجه بوده که حضرتعالی از آن یاد کرده‌اید! یعنی چه بسی حمالان این رای‌ها که مهرش در یک حوزه خورده اما در صندوق حوزه‌ای دیگر ریخته شده است، باید در حدّ فله‌ای باشد و این یعنی رفتاری سازماندهی شده‌ا که نباید از آن گذشت! فکر نکنم قاضی القضات را خوشش آید! شاید هم خوشش آید
!
نهایتا اینکه ایکاش همچون آبان 98، به‌جای مخ زدن، یک پشت پا با به مردم می‌زدید و پایشان می‌شکست و شما این همه سوتی نمی‌دادید
!
خوشا آنان که مُهر بر خود نمودند
سپس رأی را زِ صندوق‌ها ربودند
!
که یعنی ما عبیدیم و اسیریم
ز ترس دزد، به رأی خود
...
با احترام بخاطر اینهمه بیشعور فرض کردن ملت
یک شهروند قانونا عقیم
30 خرداد 1400

.
پ.ن
:
1. دادگاه مردمی
البته پیش‌بینی‌های داکتر فضلی، برای دادگاه پساآزادی کاملا قابل قدردانی است و محکمه پسند! که پس فردا در دادگاه مردمی بگوید: ما موضوع را گفتیم! ملت گاگول بودند که با وجود نیروهای امنیتی/اطلاعاتی مهربان‌تر از مادر، پی‌گیر این دزدی مکرر نشدند
!

2. شکایت کرمعلی از نظام
با خواندن این نامه، #کرمعلی که امروز سیبیل‌هایش درآمده، میگوید اولیاء دمش در مبایعه نامه‌ی 42 سال پیش(موسوم به قانون اساسی، مغبون شده‌ و گول خورده‌اند و به حکم قانون این قرارداد از لحاظ حقوقی باطل است و نواله خوری از آن #حرام است!
.
3. و اما چیست و یا کیست، کرمعلی؟
#کرمعلی نماینده نسل پس از رفراندوم 58 است!
یکی از همین 90 درصدی است که علی رغم فتاوای زنجیره‌ای علماء و اولیاء فرقه‌ی حضرتعالی، این انتصخابات را تحریم کرده‌اند
!
لطفا یک پاسخ دندان شکنی به این 90 درصد کفار آویزان به پرچم اسلام و مسلمین داعش مسلک بدهید، تا شب نشده
!
.
4. فلاکتی به نام تناسلِ اولیاءِ متولیانِ دماغوی آویزان
پیروزی با شکوه
#رییسی مرا به یاد پیروزی اسلام و نظام در صعود به جام جهانی در اسپانیا انداخت! که برخی از کفار آن پیروزی را به پای خود نوشتند!
فیسبوک یادآوری کرد مطلبی را در 3 سال پیش
:
.
فوتبال و سیب کرمو
لچک به‌دندان، با یک‌دست شاید کفِ پا یا دست جنینِ درون شکم وَرَم کرده‌اش را می‌خاراند؛ و با دست دیگر مچ سیاه و استخوانی برادرش را سفت در چنگال گرفته بود و طفلِ صغیر مُفو را مثلِ نعشِ دژمنِ اسیری، دنبال خود می‌کشاند
.
و کرمعلی با لب و لوچه‌ی آویزان یک‌ریز و نستوه، پایش را بر کفِ سرامیکیِ پاساژِ ولیعصر(عج‌الله تعالی فَرَجَهُ شریف) می‌کوفت و یک‌تنه و جانانه عَرّرّرّ می‌زد که اِلا و با‌لله من همین جعبه‌ی مارگیری پشت ویترینِ را می‌خوام. و وقتی با یک عملیات ضربتی و فورس‌ماژور چادر سیاه مامانش را چنگ زد و همزمان کُپ کرد و پس از مقادیری بُکسُواد تِلپی خود را روی زمین انداخت و ولو کرد و کمی سُرید روی سرامیک‌ها... کشف حجاب شد و دو کیلو سینه‌ریز ریخت توی چشمِ نگهبانِ روزه‌دارِ پاساژ که برّوبرّ چشمش را از پس‌زمینه و زوایای پنهان رونمایی شده، هی زیرپوستی می‌دزدید و زیر لب میگفت استغفرالله استغفرالله،... ناگاه نگاهش به نگاهش افتاد و لُپش از شرم عینِ سیب لبنانی سرخ شد و، درست وسط معرکه‌ی حمله‌ی قوم مغول به منابع ناموس ملی، با پاتکی موذیانه، مثل گازانبر نیشگونی از گوشتِ باسنِ کرمعلی گرفت و با دو سیلیِ انقلابی، چپ و راستش کرد و با چند مشت زنجیره‌ای محتوایِ مُخش را موشکباران نمود و نمود و نمود و با فشردن دندانها، آن دو چشم شهلا را ورقلمباند و با صدای خفه و با تهدید، رجز خواند: خفه شو بچه‌یِ سرتقِ بی پدر! بریم خونه، میدم سگ شُمبولِتو بخوره پدر سگ
!
عَرّعرِ کرمعلی با شوریِ آب اشک و دماغ در دهانش در هم آمیخت و به هوا پاشید و یکهو خود را روی هوا حس کرد... پس از تیپایی جانفزا و شوتی محکم عینِ عجلِ معلق، عین حبابی بنفش رفت توی هوا... حالا نرو... کجا برو... تا کله‌ی تراشیده‌اش گرومبی خورد به ویترین مغازه‌ی اسباب بازی فروشی و زرتی پخش شد روی زمین
...
موهبتِ این اُردنگی جانانه از آقاجانش بود! که همین سحری از
#حصر آزاد شده بود و بعد از مدتها محرومیت، با عیال آمده بود به سیر آفاق و انفس تا چسب زخمی با طعم گیلاس بخرند و بزنند روی سوراخِ سیب کرمویی که قرار بود همین امشب دوتایی سالم گاز بزنند و جشنی بگیرند جشنا...
خیام ابراهیمی
30 خرداد 97

فوتبال و جنگِ قوایِ اسلام با اسپانیا
#علم_الهدی: پیروزی تیم ملی فوتبال پیروزی اسلام و نظام بود! چرا برخی آنرا مصادره به مطلوب می‌کنند...؟!

لینک:

https://www.youtube.com/watch?v=8_udZX-QvLs 

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...