Wednesday, September 8, 2021

بیدار شو

بیدار شو! پیش از آنکه #پنجشیر شوی
از خواب خرگوشی اپوزیسیون
از شرف تا بی‌شرفی پیمانکاران قانونا جانی در پوزیسیون


همچنانکه تو هر روزه مشغول تحلیل و شعار و شعر و آه و ناله‌ بین این و آن واقعه‌ای،آنتن‌ها هرروزه بر بام‌های شهر سبز می‌شوند تا ریشه‌های تو را در چاه‌نمایی‌هایشان، شبانه بسوزانند!

نقش شهرزادان قصه‌گوی اپوزیسیون: روغنکاری چرخدنده‌های کارخانه‌‌های آدمکسازی و انسانسوزی و اتمیزه کردن مردم با روشهای چینی و روسی در گلوبالیسم گازانبر دموکرات و جمهوریخواه در دست بانکداران لندنی است! آن هم برای پروژه‌های استراتژیک نئولیبرالیسم! وقتی خانه‌ی مشترک در حال سوختن است، آن‌ها به سفارش مالکان تریبون‌ها و رسانه‌ها، تو را با تحلیل‌های رنگارنگ موضوعات دست دومی و انحرافی، و با امیدهای کاذب و عقیم رادیکال، بیهوش و خواب می‌کنند تا چون همیشه پنجشیرت در آتش جنگی پیش‌روی بسوزد! و در تمام مدتی که تو در حال سوختنی آنها هی یکی در میان از بالای منبر راست‌های ناموقع و نابجا بگویند؛ تا خاکستر شوی! کار ایشان وقتی باید در تدبیر راهکاری فورس ماژور بود تا بتوان آتش را برای همیشه خاموش کرد، تمایز چندانی با آن شکنجه‌گر طالبانی و داعشی در زندان ارباب #اوین ندارد!
و ناگهان یک روز صبح برمی‌خیزی و می‌بینی در سلول انفرادی‌ِ خانه‌ی ویرانه‌ات، در گوری اختصاصی و یا عمومی، مرده‌ای
!
و جا تر است و بچه نیست
!
چه کسی تو را خوابانده؟... همین اپوزیسیون با تحلیل‌های راست و دروغ
#تکراری و یواشکی و روش‌های روبنایی شخصیتگرایانه و عقیمِ پوشکی... بدون فهم شاخص‌های قدرت عمومی و مردمی.
براستی تحلیل شهرزادهای قصه‌گوی در اپوزیسیون و حواس پرتی رایگان و عقیم در پوستین آگاهی، به نفع نظام سلطه، تا کی؟
و آگاهی چیست جز یافتن راهکار تضمین حضورِ سهامدارانی برابر در آب و خاک مشترک(ملک مشاع) و در سازوکاری میدانی؟
اما آنها مدام در پی تحلیل و تجزیه و ترکیبِ نخود و لوبیای دیزی اربابی‌ در روده‌های پیمانکارانند! که بگویند آگاهی یعنی این! وقتی اولویت حق اولیه بر حقوق ثانویه، در قانون اساسی جابجا شده است و هر چه بگویی بر طبل توخالی کوفته‌ای در باد
...!
وقتی نظام سلطه همواره در میدان است تا به ایشان تریبون رایگان بدهد تا پیوسته میان شوکهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و بهداشتی، مدام حواس مردم را بین آلتهای قتاله‌ای چون محمود و ابراهیم پرت کنند تا لحظه ی مقتضی بادشان را خالی کند
.

یک مثال:
پرسش انحرافی: این آنتن‌های مخابراتی که بصورت روزافزون روی پشت بام همسایه در محله‌ها سبز میشوند، آیا برای سلامت مردم مضرند؟
کارشناسان کاسب میگویند: آنتن‌های اطلاعاتی/امنیتی چینی
BTS بی‌ضررند؟... ارواح باباش!
در واقع پرسش واقعی این است: اینها چیستند و چرا بدون توجیه حقوقی روی پشت بام منازل مردم سبز می‌شوند؟
حتی پرسش اصلی این است: به چه حقی نظام هرکاری خواست از جیب ملت، از عراق تا شام میکند؟
پاسخ هم این است: چون قانون اساسی به یک قدرت متمرکز فرامردمی، اختیاراتی فرازمینی داده است! که هر کاری خواست با جان و مال و ناموس مردم بکند بدون التزام به پاسخگویی! در واقع مشکل از قانون است که جمهور و ملت و مردم را تبدیل به امتی کرده ملتزم به فرمانبری و بیعت با یک چوپان همه‌کاره! که اگر چوپان گروگان یک ارباب روسی و چینی و انگلیسی و امریکایی شود تمام رمه گروگانند
!
.
تحلیلگران با چاه نمایی، حواس مردم را پرت میکنند به عدم ضررهای جسمی... گیریم برای جسم و جان بی ضرر... اما برای بستن ماهواره‌ها و
#هدایت_نرم تخریبگرانه در توزیع اطلاعات حکومتی و شنود و تجسس از احوال خصوصی مردم تا پرونده سازی در سلول‌های انفرادی مردم به خرج خودشان، یعنی چه؟
و ناگهان: آنتن‌های پرتاب امواج به ماهواره‌ها روی هر پشت بام محله‌ها
...
.
چند روز پیش یکی آمد که سالی 50 میلیون می‌دهیم تا یک آنتن مخابرات را روی پشت‌بامتان نصب کنیم؛ برای تقویت امواج مخابرات تا موبایلتان آنتن دهد!... ارواح ننه‌ش
!
همینطور که ارباب سناریوهای اینترنت اَبرآروانی و چینی را پیش می‌برد تا روز حادثه که همه را از خواب خرگوشی بیدار کند و اینترنت و ماهواره‌ها را از کار بیندازد... تحلیلگران اپوزیسیون همچون شهرزداد قصه‌گو، هی آشِ سکانس‌های پی در پی آشپزِ صحنه را هم می‌زنند و بصورتِ رایگان مردم را سرگرم می‌کنند
!
نویسنده‌ی نیازمند و بینوا و غافل هم رایگان دوغ و دوشاب اربابی را در هم می‌آمیزد و ناخودآگاه(یا خودآگاه) آب را گل آلود می‌کند برای ماهیگیران ملکه
...
نویسنده‌ با رگبار موضوعاتِ دست دوم حاشیه‌ای، تو را از متن دور میکند و هنوز به این مقام نرسیده که برای گروگان شدن در لیست سیبل تک‌تیراندازان ولایی، برگزیده شود، تا یکی شود چون بهنود که جان فرزندانش گروگان است ... نویسنده صدایش از جای گرم بلند می‌شود و به آن خروس بینوا که ناموقع و بفرموده قوقولی قوقو میکند، هی فحش میدهد و تماشاچیان هم هی میگویند
: #بشمار!... و هی حرص می‌خورند و هی کیف می‌کنند و غافلند که هنوز فصلِ خودشان ندمیده تا بدانند نشان دادن جای دوست و دشمن کار هر گروگان تنهاست که روزگاری با همان فرمان سنتی، تنها به شخصیتها دل بسته بوده و با استقرار شاخص‌های عمومی بیگانه بوده‌است! و اساسا با راز قدرت فراگیر ناشی از منافع مشترک بیگانه است و همواره به ضربآهنگ جنگی با همان روشهای سنتی با کوفتن طبل تضاد منافع در میدان نبرد عادت دارد و نمیداند که 4 قرن است که قدرت غرب ناشی از #منافع_مشترک_مادی در همان کمپانی هندی شرقی است، نه #تضاد منافع بین فرقه‌های ایدئولوژیک !
و یا هنوز دوسیه و آتوهای پنهانی اش را رو نکرده اند تا ناگزیر به بازی در سکانسهای مورد اعتنای اتاق ذکر کارگردانِ سلطان بومی شود
.
خیال میکند #تاجزاده در بازیگری با خطوط قرمز، از خود اختیاری بداهه و تام دارد
!

نتیجه: آنها که مستقل و آزادند باید با تاسیس یک #شرکت_سهامی_عام انسانی به نیت #تجدید_رفراندوم 58 با #نظارت_تمام_مردم کاری کنند کارستان و دست از کف بی موی #خاتمی و سر کچل تاجزاده و #بهنود و فرخنگهداران بردارند و گیوه‌های خود و یاران خود را وَرکشند و دست از این تحلیل‌های تکراری آبدوغ خیاری تا انقلاب مهدی بردارند.
راه واقعی تعبیر شرف تاریخی
:
#توبه فراگیر از سه اصل 5+110+177 و کل مخلفات #قانون_اساسی سلطه
برای اعتماسازی فراگیر به یک ساختار و شاخصه‌ی عام نه شخصیت‌ها
به‌جای
#اعتماد پفکی و بدون تضمین و سنتی، به تار سبیل دایی جان ناپلئون و قسم حضرتعباس خانعمو دون کیشوت،
تا صدور یک
#فرمان_مدنی از سوی تمام مردم برای #تجدید_رفراندوم 58 با #نظارت_تمام_ مردم... تا اکثریت نسل پس از فروردین 58 در #غبن قانونی نسلی مرده برای ابطالِ قراردادی قانونا لایتغیر که نمی‌فهمیده‌اند و سرنوشت نسل نیامده را تا ابد پیشفروش کرده‌اند، گورخواب و مرده خوار و نفله نشوند!

برای #راستی_آزمایی مشروعیت و مقبولیت تمام سهامداران در آب و خاک مشترک(ملک مشاع) پس از 42 سال، و حضوری مستمر و تمرین مدنیت از شوراهای محلی و بومی تا مرکزی. برای تضمین مسئولیت‌پذیری و نظارت تمام سهامداران برابر و تمام مردم و التزام به پاسخگویی قانونی بر سرنوشت عمومی. تا عقوبت‌اَت همچو #پنجشیر نشود!
در ملکی مشاع که فرمانده تمام مردمند؛ نه این و آن شخصیت که اگر چون
#غنی و خامنه‌ای، گروگان شوند، ملتی قربانی و گروگان و آویزان این و آن شوند!
آن گاه: چون که صد آمد، نَوَد هم نزد ماست
!
خیام ابراهیمی
16شهریور 1400 اُمَوی

 


Tuesday, September 7, 2021

درد و درمان

درد و درمان
گاهی در نفس‌های آخر، جنگ ناگزیر می‌شود! ای سلطان!


از این پاییز تا پاییز بعدی هی کش می‌دهی مکر خود را تا برگریزانی دیگر را ناگزیر کنی! از این آبان تا آبانی دیگر، ای سیه طوفان! چون میدانی که ما پاسدار امنیت و صلحیم همچو سردار دلیران افغانستان: #احمد_مسعود! اما بدان! در آخرین گام، شیران ایران مجال نخواهند داد به فرقه‌ی کفتاران! و ایران پنجشیری بزرگ خواهد شد! آنگاه نه دیر است و نه دور... اگر همچو نسیم آرام و رام نشوی! پس، لحظه شماری کن! گاه #جنگ در دفاع مقدس از حیثیت و جان و در نفس‌های آخر، ناگزیر می‌شود! یا رام شو و یا منتظر بمان!
از تاریکی
#جنگ از ولایت پنج‌آب ناپاک‌ستان تا ایالت دره‌ی پنجشیر افغانستان
نور صلح در شرکت سهامی عام مردم افغان است و ایران و جهان
این است: نوشداروی دردهای تاریخی زخم مزمن استعمار انگلستان، بر تنِ اتمیزه و تنهای مردم جهان... در نبردی نابرابر برای هدف نهایی نئولیبرالیسم و گلوبالیسمِ سران برخوردار جهان
.
***
باور نمی‌کنم
!
آن ماسک سیاهِ فرانسوی، ساخت کارخانه‌ی سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل) را
...
آنها دست و پایت را می‌بندند با لبخند، چون اسیران... تا مهلتی برای زخم خنجر ابلیس در لباسِ خدایان بخرند
!
در پااندازی آلت قتاله‌ی مدارس حقانی طالبان ناپاکستان و غاصبان ایران
#پنجشیر یعنی خشکسالی انسان در معادن #تالک و #لیتیوم با مزدوران داعش خراسان... در بی آبی تجارت نفت آبادان... یعنی کشتار آبان
#رمدسیویر فروش می‌رود در #ناصر_خسرو در بن‌بست بیماری و کشتار با #اسپره_کرونا... به‌جای پیشگیری.
#رمدسیویر یعنی حضور طالبان... در پنجشیر استقلال و آزادی در هر زمان و هر مکان

داروی بی‌اثر و گرانقمیت درمانِ آن ویروس ضد ایمنی و امنیت‌کش در ایران و افغانستان... تا ذره ذره درآید از جانت توان...
در سرزمینی که بین دوگانه‌های دوست و دشمن، مؤمن و کافر، خوب و بد... بین سلامت و بیماری و تسلیم و بیداری... دریده و پاره پاره‌ای ای وطن
!
دارویی که کش می‌دهد شیره کشی تاجران را از توانِ منابع طبیعی و انسانی سرزمینِ دلیران تنگستان
...
به حکم انگلستان و به‌یاری ناکسانِ ایران و ناپاکستان... با همبستری مافیای چین و روس و پااندازی امریکا و فرانسه و آلمان.
داروی دروغین تجاری نجات از ویروس
#کرونا
که اگر راه تنفس تو را ویروسِ کنسرسیومِ چینی و امریکایی حبس نکند
نسخه‌ی تجارت داروهایشان خواهد کشت
!
هپروتِ خاورمیانه یعنی: سوء‌تفاهم میان پس و پیش اولویت‌های نسخه‌های تجاری
یعنی کارگذاری خشت تفرقه، میان قانون خیال در واقعیت
یعنی دوغ و دوشاب
یعنی آب گل آلوده با ماهی‌های تازه
یعنی
: #تفرقه_بینداز_حکومت_کن!
این را هم بانکداران لندنی و هم تکنوکراتهای امریکایی و هم کارخانه‌های چینی و هم ابزارهای ویرانگر اهداف مقدس روسی، نیک می‌دانند! این دانشی است که روابط عمومی فرانسه آن را پروموت می‌کند
!
سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل)...
ما
درکی از قدم زدن در یک ماه مشترک در آسمان مشترک نداریم
به جز پیامبری چون
#یوری_گاگارین که حالا مرده؛
مثل تو... مثل او... مثل همه... که می‌میرند
!
من درکی از بی‌وزنی خلاء در برزخ بی‌هوا ندارم
!
اما آنها در خاک مشترکی که زیر پایمان است
زمین واقعی را در تصرف اوراقِ روایت تصویر و تصوری که فهم نمی‌شود در آورده‌اند
ما قدم زدن روی ماه را نمی‌فهمیم اما آنها
...
سنگینی فراز و فرود زوایای روایت تصویر آن خدای سنگی را آنچنان بر زندگی زمینی‌ام بار کرده‌اند
که وقتی عالمان آن علم جعلی آواز می‌خوانند در هپروتِ مجازی آن مــاهِ دست نایافتنی
تَرَقّ و تَرَق استخوان‌های ما واقعا خرد می‌شوند
!
...
حالا
خرده‌های من در خرده‌های شریکان آلوده درهم‌آمیخته
و تو دیوانه‌وار... بیمار
...
هی رجز به آواز می‌خوانی
و من هر لحظه خردتر و خردتر می‌شوم
میان خرده ریز‌ها در
#پنجشیر
همچو خاک‌شیر می‌شوم... همچو ذرات معلقی در هوای خوزستان
...
خاکشیر میشوم... پنجشیر می‌شوم... که پنجه در افکنده در حجم بختک تو که مرا تصرف کرده‌ای با روایات آن آسمان خیالی بر خاک مشترک... در زمین مشترک... با سهم برابر... با توَهُم
#ژن_برتر
بین مؤمن و کافر... دوست و دشمن...خودی و غیرخودی
...
و ذرّه ذرّه غبار می‌شویم
که با نسیمی
ریزگردی ‌شویم در هوای تنفس
و تو مرا نفس کشی چون زهر
و من تورا... تا نفس گیر ‌شوم
...
ما در هپروت خاورمیانه
پودر می‌شویم مدام
مثل معادن تالک با آلت قتاله‌ی غاصبان و داعش و طالبان
#پودر_بچه می‌شویم در پوشکِ ملکه‌ها و ترامپچه‌ها و بایدن‌ها و مکرون‌ها و روسپوتینچینی‌ها و قاقازاده‌های تازه به دوران رسیده
از آسیا تا اروپا تا امریکای خوبان
از چین تا روسیه تا فرانسه و آلمان
تا به‌جای #هم_افزایی گردِ منافع مشترک در شرکت سهامی عام انسان
در رقابتی نابرابر...در میدانی نابرابر... چون آتشبیاری برای آتش‌به‌اختیاران... آتشِ
#تضاد_منافع بینِ حق و باطل شویم...
و انسان را وانهاده
همچو بردگان تولید خون و خونفروشی...خودفروشی...آدمفروشی
...
حمالان رایگانی برای استخراجِ نفت و آهن و آلومینیوم... مس و طلا و زمرد و لیتیوم و هر آنچه هدیه‌ی زمین مشترک است... تنها به کام اربابان شویم
!
این است حکم حکومتی
#ملکه انگلستان
در کمپانی هندشرقی خدایان بریتانیای لات و منات
با تقدیر بانکداران لندنی و تکنوکراتهای جمهوریخواه و دموکرات
در کارخانه‌های آدمکسازی و انسانسوزی چین و دلالان لیاخوف روسی در ایران
از سرزمین شیران پنجشیر و پاکان افغان تا
#دلیران_تنگستان ایران...
از یتیمان سوریه... تا آلتهای قتاله در جنوب لبنان
.
در سایه‌ی بختک شوم ملکه و چنبره‌ی پااندازانش بر خاورمیانه
این سرزمین همیشه سرگردانِ اسیران
.
خیام ابراهیمی
15شهریور 1400 اُمَوی

پ.ن:
1. درد:
جنگ با تضاد منافع(گرد حقوق ثانویه از قبیل قومیت، ایدئولوژی و هر ژتن برتر)،
بینِ: شرکت‌های سهامی خاص سران

2. درمان: صلح با منافع مشترک(گرد حق اولیه در آب و خاک مشترک و ملک مشاع)
در: شرکت سهامی عام انسان

3. جابجایی اولویت‌ها در قانون... راز ویرانی است!
متاسفم از برخورد ساختار قدرت با استاد
#بیژن_عبدالکریمی
متاسفانه آنچه موجب بازی خوردن زنجیره ای اربابان بومی(بعنوان قدرت مطلقه ی قانونی) از مافیای جهانی و فریب خوردن مردم از اربابان بومی میشود فقدان قدرت نظارت مردمان مسئول و بی اعتنایی به خردجمعی مردم آگاه است و تغییر اولویتها در قانون و بالطبع خطای قانونمداران در ساختاری عوضی که اولویتهایش عوضی است... مردم آگاه یعنی مردمی که نقش مدنی ایشان در سازوکار قدرت بصورت مستمر تعبیر و شکوفا شود که سهامدار و تصمیم ساز اصلی در یک شرکت سهامی عام ایشانند و نقششان رعایایی عقیم نسبت به یک ارباب مالک نیست! چون مالک اصلی ایشانند نه کارگزارشان
.
ویرانی در جابجایی اولویتها در قانون است
...
از الویت حقوق ثانویه بر حق اولیه
از اولویت سنت بر مدرنیته
از اولویت حذف غیرخودی بر قدرت همه
از اولویت امر هپروتی و مجازی، بر امر مادی و واقعی
از اولویت جنگ بر صلح
از اولویت امور نسبی در پوستین قطعیت، بر امور قطعا نسبی
از اولویت شخصیت به جای شاخصه و ساختار
از اولویت قدرت شخص بر خردجمعی آگاه
از اولویت تاریکی و توهم، بر نور و روشنایی
.
نتیجه: در کشورهای در حال توسعه و کشورهای عقب مانده‌ای چون ایران و افغانستان، امر توسعه با اولویت توسعه‌ی اقتصادی بر سیاسی و بالعکس، به سامان نمی‌رسد و ممکن نمی‌شود
!
وقتی صدها سال عقبی، دیگر امر توسعه تنها موردی است که اولویت‌بردار نیست؛ بلکه نیازمند همگامی و همراهی است
... #توسعه_متوازن یعنی توسعه‌ی همزمان اقتصادی و سیاسی با سرعتی متناسب با بستر بومی، مبتنی بر تئوری #هم_افزایی در میدان عمل....از حضور در شوراهای محلی و بومی تا مرکزی...

لینک ویدئوی سخنان بیژن عبدالکریمی در کامنت‌ها ...

  

Tuesday, August 31, 2021

مهندسی معکوس جام زهر

سلاح فقر و ناامنی با #داعش_خراسان و سلاح کرونا
و مهندسی معکوس #جام_زهر سیاستهای کلان ولایی و مردمکشی


بر اساس سیاست‌های کلان قانونی، #کشتار_جمعی_کرونا در اولین کشوری که دچار اپیدمی شد همگام با فقر اقتصاد ولایی، بصورت روزافزون در اوج ادامه دارد!
چگونه می‌توان
#جام_زهر پروژه‌های مردمکش استعماری/استثماری را به مردم ذلیل و لذیذ نوشاند، نه به ارباب بومیِ عزیز؟
چگونه می‌توان در جنگهای نامنظم شهری با بمباران پیوسته‌ی عملیات مرصاد اقتصادی، برای تخلیه باد حیات مردم، آن شندرغاز یارانه 45 هزارتومانی را ماستمالی کرد؟ تا تنها طبقه برخوردار مورد دلخواه مافیای جهانی، باقی بماند و علی و حوضِ سلطانش
!
امروز این مشکل را اتاق فکر روسی برای رهبر مستضعفان جهان حل کرد: برای چزاندن بیشتر مردم باید دست پیش بگیری، تا پس نیفتی! اما چگونه؟
1. اول وزیر جدید بیکاری میگوید: یارانه چرت است
!
2. بعد #مخبر رییس دولت جوان
#راهزنان می‌گوید: باید بهای واکسن را از یارانه کسر کرد!
3. بعد رییس فرقه میگوید: باید یارانه نفت را به مردم نداد! لبنان و طالبان مگر دسته بزند؟

این پرسشی است که پاسخش را مشاور اقتصادی مخبرِ رهبر دلخواهِ انگلیسی/امریکایی/روسی، می‌داند و بس! همانکه برای درآمدسازی ولایی، دارایِ پروژه‌ی اقتصادی #گروگانگیری و #گروگانفروشی و #گروگانکشی (اسیرکشی) است! و این همان پروژه ی دلخواه مافیای جهان در راستای سیاستهای اتمیزه کردن مردم جهان در پروژه‌های گلوبالیسم است! معادن #لیتیوم افغانستان مال چین و روس+ معدن گاز #چالوس مال روس و چین!
لذا در راستای شوکهای اقتصادی باید کماکان عرصه را برای احقاق اراده و اختیار مردمی تنگ‌تر کرد! یعنی مردم زیادی را بدون نان و آب در سوراخ موش قرنطینه‌ی خودخوری کشت! یعنی برای همان 45 هزارتومان یارانه هم صورتحسابی تراشید
!
45 هزارتومان بهای 26 عدد نان بربری در ماه برای زنده به گوری است. میتوانی بمیری، اگر آن را نخوری! تا تنها طبقه برخوردارِ دلخواه شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل) بماند و رهبر مسلمین جهان و امیرالمؤمنین افغان و گاز و نفت ایران و معادن مس و لیتیوم و تلک افغانستان برای پروژه‌های بیل گیتس و ایلان ماسک از راه پاکستان
.
پیمانکار هم چین و روس و طالبان و عمله هم اراذل و اوباش حواس پرتی در اتاق‌های کلاب هاوسی با طرح حواشی و حواس پرتی از متن قانون اساسی
.
همه در ساحل امن به خوشخوشانی انیرانی، مشغول به درآمدزایی و تفریحات سالم با شعار لنگش کن از بیرون گود گورستانی ایرانی
.
کجا دانند حال ما...؟ سبکبارانِ ساحل‌ها
...
...
پفیوزها با
#هدایت_نرم افسران اتاق ذکر ولایی با مدیریت اتاق فکر روسی/انگلیسی، پس از مدتها تخلیه‌ی توان مردم با موضوعات دست دومی(گرد حقوق ثانویه/نه حقوق اولیه در آب و خاک مشترک)، در زمانی که فرصت #هم_افزایی گرد #منافع_مشترک فراهم بود، هی بر طبل #تضاد_منافع گروهی و رقابت در زمین نابرابر کوفتند و در پشت تریبونهای اجاره‌ای #اپوزیسیون_اجاره‌ای، هی #دلار و #پوند و #یورو ستاندند و هی #ریال خرج کردند... حالا در این مردمکشان ولایی/مافیایی، در این روزهای سیاه تاریخی، از سیاست خسته شده‌اند و در یک ائتلاف بین داکتر شله‌زردی و سکولاردموغرازها در پاریس و لندن، #شب_شعر راه انداخته‌اند!
چرا؟
چون تئوریسین‌ها پیشتر گفته بودند که این خاورمیانه وجود خارجی ندارد و انتزاعی است... هر لحظه میتوان پیچاندش! چون مردمش در هپروتند و بر زمین واقعی نمی‌زیند!.... چون هنوز نفهمیده‌اند که در امر منافع مشترک مادی و امر زمینی، خودشان شریکانی برابرند و نباید دل به هپروت یک ارباب و اربابان بالادستی‌اش ببندند... چون در جبرتاریخی/جغرافیایی و نظام شبان رمه‌گی، هرگز فرصت فهمیدن نقش مالکیت خویش در آب و خاک مشترک را نداشته و یا زورشان نرسیده که مشارکت را تمرین کنند؛ لذا به همین دلیل است که التماس دعایشان همواره به سوی یک ارباب است و تمام ناله هایشان از سوی یک
#رعیت به درگاه یک ارباب است... گیریم همچون بردگان خیالباف... گیریم با چشمانی منتظر به پشت آن کوه بلند بنام قاف...

چون نواله‌خورانِ تریبونها و منبرهای تاریخی همواره با حواشی و روایات فرعی و جعلی، ایشان را به حواس پرتی و فراموشی درانداخته‌اند، تا فراموش کنند مالک و پرچمدار اصلی خودشانند... و کلیددار و امانتدارِ منابع طبیعی مردم، در واقع عمله و کارگزار مردم است نه مالک ایشان... و او حق ندارد شب آسوده بخوابد وقتی مردم عین شکوفه‌های سوخته دانه دانه عین برگ پاییزی از درخت زندگی روی زمین می‌ریزند و ککِ هیچ باغبان و چاکران هیچ درگاهی نمی‌لرزد و بانگ مرغی هم برنمی‌خیزد...

وقتی می‌گویی #جنگ_جهانی_سوم است و کدخدایِ دِه برای حفظِ خیکِ خود و کوتوله‌های درگاهش، مملکت را فروخته است تا باقی بماند بقایش... باز بچه زرنگ‌های آویزان به نان و آب درگاهِ اربابی می‌گویند: این #توهم_توطئه است!
ای ننگ بر هر چه هپروتِ واقعی ... که تا خودتان تکه تکه نشوید باور نمی‌کنید که روش‌های استعماری برای تکه تکه کردن مام میهن مدرن شده و سنتی نیست! و لازم نیست لیاخوفی با توپ تزاری مجلس مردمی را متلاش کند! کافی است به استقرار قانونی همت گمارد که ملتی واحد را بین مؤمن و کافر پاره پاره کرده باشد؛ تا در ادامه بتواند با شل کن سفت کن دو حزب دموکرات و جمهوریخواه و بانکداران لندنی، قانونمدارانش را نگاهبانی کند تا آخرین قطره‌ی نفت و خون و منابع طبیعی مردمی قانونا عقیم و ملتزم به حکم حکومتی
!
دور نیست آن روز... روزی که خواهی فهمید که این مهرورزی مفت و رایگان به مردم بینوا، تنها دروغی خیالی و باطل است... چون تو خود امروز آن را با بازی کردن با قواعد بازیگران مافیایی که بین خود دارای منافع مشترکند اما در منطقه
#تضاد_منافع را تشدید میکنند، در واقع ضد #منافع_مشترک‌ مردمی عمل میکنی و با نقضِ غرض ادعای خود را باطل کرده‌ای...
.
تداوم تاکتیک شوک درمانی با #آلت_قتاله
با میدانداری راهزنی قانونی بنام #مخبر و سایر نوچه‌های ولایی در استمرار شوک‌های وارده به مردم بینوا (پس از بیماری و بیکاری و قطع و وصل برق و آب و نان و اینترنت و...) و مرگ فله‌ای و روزمرگیِ قطره‌چکانی با #مهندسی_معکوس جام زهر در پروژه‌های فشل جهادی و مردمکشی، دیگر شکی نمانده که پروژه‌ای جز گروگانکشی قانونی مردم گروگانِ ایران در میان نیست!

پس از مدتی که برق منازل بدون برنامه روزی چند ساعت و چند نوب قطع و وصل میشد، یکی دو هفته‌ای میشود که پس از گذر خرِ آلت قتاله(رییسی) از پلِ مردمیِ ولایت، دوباره برق و آب بدون برنامه قطع و وصل می‌شود. دستگاههای برقی یکی یکی می‌سوزد! و بر مشکلات زنجیره‌ای مردم گرفتار و بیمار و بینوا، یکی یکی افزوده می‌شود! و اما شوک بعدی(عملیات مرصاد اقتصادی)، چه بسا پشیزِ یارانه پَر+بنزین گران+ بلکه شاید #تکرار_آبان طبق اخبار واصله در میان خطوط می‌توان خواند که: در راستای سیاست‌های کلان داهیانه مقام خداوندِ زمینی، تاکتیک‌های اقتصاد مقاومتی/ولایی/دولت جوان وارد فاز شوک‌های رنگارنگ و مبتکرانه‌ی بعدی می‌شود! در واقع: جون میکنن تا یه جوری ملت رو بچلونن که تعدادِ نانخورانِ دورِ سفره‌ی راهزنانِ ولایی/روسی رو خلوت‌تر کنن. در واقع به حکم حکومتی، و طبق فرمان اتاق فکر روسی پشت اتاق ذکر ولایی، رهبر قوای سه‌گانه علی‌رغم تمام بلاهای ولایی، با ارتشی متشکل از انواعِ #آلت_قتاله بصورت پنهان و عیان، طبق یک نقشه‌ی راه استعماری و استثماری، سکانس به سکانس کارخودشونو پیش میبرن... حالا شما هی ناله کن و اپوزیسیون هم با مشت در هوا فحش بده، تا زمین پُر شه از جنازه‌ی مردم و بردگان!

1. امروز صبح مقام عظمای فرقه قانونی، در راستای یک سناریوی آبانی مکرر فرمود:
باید کاری کنیم که شکاف طبقات محروم با طبقات برخوردار کمتر شود! به چه دلیلی؟
خامنه‌ای استدلال کرد: دولت در سال 99 مبلغ 63 میلیارد دلار یارانه پنهان نفت برای فراورده ای نفتی به مردم پرداخته است که از بودجه سال 99 بیشتر است
!
2. وزیر کار هم دو روز پیش تنور را داغ کرده بود و گفته بود
:
یارانه 45 هزارتومانی اثر رفاهی ندارد.(اما لابد جمع جبری اش برای حکومت زیاد است! و آن کم را میتوان به نفع این نظام مستهلک کرد
!
3. امروز هم راهزن
#مخبر هم با کلی استدلال دیمی هیئتی با دروغی مقدس گفته: ما هم مثل همه پول واکسن رو باید از مردم بگیریم! مگه ما چیمون از #امریکا کمتره؟
تمام کشورهای توسعه‌یافته بهای واکسن رو از #یارانه_مردم کم میکنن ما هم میخوایم کارهای توسعه یافته انجام بدیم! (یعنی او هزار هزار دلارهایی که امریکا و کانادا و ... برای جبران خسارات قرنطینه به مردمشون کمک کردن+ بهای واکسن، یه قیمتی میشه مثلا 2100 دلار... اونا با کسر او ن 100 دلار، اومدن 2000 دلار به مردمشون یارانه دادن
.
پس الان هم باید ما از این یارانه 45 هزارتومنی که ربطی به یارانه کرونای امریکایی نداره، پول واکسن رو کم کنیم
!!
حالا شما بیا با این هیولاهای اقتصادی دیالوگ کن
!
با کیا؟ با همین مخبر و مشاور اقتصادیش داکتر محسن رضایی که قول داده بود با گروگانگیری و گروگانفروشی برای حکومت آقا درآمدسازی کنه
!
.
نتیجه
:
عزیزِ خلیفه‌ی مسلمین جهان!
اگر بنا نداری با تغییر قانون اساسی، برای اولین بار در طول تاریخ شاهد شکوفایی بیشترین قدرت مردمی در مقابل استعمارگران باشی و مایل نیستی نامی نکو از خود در تاریخ بگذاری و پذیرفته‌ای که باید آلت قتاله‌ی استثمارگران باشی، لااقل بذار ملت بصورت طبیعی نفله شن و از درد گرسنگی و بیماری و ناامنی، ناله و زوزه بکشن و لااقل روزی چند وعده گول نخورن و مغبون نشن! آیا همون یک #غبن حقوقی بموجب اصل 177 قانون اساسی که اون قرارداد 42 ساله رو از اول باطل کرده، کافی نیست؟!... حالا چه اصراری هست مومنین و بردگان رو اول اسکول کنی و بعدا مجاب کنی؟ اینهمه هزینه برای اینکه کلاب هاوس به یاری #نایاک حواس اذهان رسانه و مردم جهان رو منحرف کنه، که چی؟!... حالا اگر نایاک حکومت امریکا رو مجاب نکنه که شما در راستای سیاستهای کلان گلوبالیسم رفتار میکنی مثلا چی میشه؟
شما به جای اینهمه کارآفرینی برای ارتش سایبری، کما فی‌السابق و بی اعتناء به حواشی، با تمهیدات این دلقکهای ولایی، طبق سیاستهای کلان تکنفره و قانونی( بموجب اصول5+110 قانون اساسی) مثل 42 سال پیش کارتو پیش ببر...! اقناع ملت که نیازمند اینهمه دروغهای زنجیره‌ای و شامورتی‌بازی نیست!... هست؟
!

#خیام_ابراهیمی
8شهریور سالهای سگی و 1400 اُمَوی

 


پول رایگان

پول #رایگان... گرسنگی و بیماری و بدهکاری و بی‌پناهی... و دیگر هیچ...
باز هم خوابم نمی‌برد و خواب می‌بینم...


هرگز لایک نکن! اما لایک بخواه! این رسم خبرنگاران حرفه‌ای است!
حتی پاسخ سلام و ارادتِ بزرگان هم یک آیکونِ شست زرد رنگ #رایگان است... نه بیشتر
...
مرگِ #رایگان هنگامِ فرار... مرگِ #رایگان هنگامِ قرار
.
1. شنیدیم خبرنگار افغان با فروش 60 جلد کتابش به 50 افغانی، در عملیات انتحاری فرودگاه کابل مُرد و به مقصد نرسید و رها شد
!
کار ما به جایی رسیده که در فرار و قرار دچار بلای مرگیم... چه ناگهانی و چه تدریجی... به شستِ چپ روی شیر توالت فرنگی مطلای ترامپ
!
.
2. او را نمی‌شناختم اما یکی را هر روز می‌بینم که دچار خودزنی است
!
چند ماهی است که پس از ده سال خودخوری و بیشترین تولید محتوی در تاریخ فیسبوک، بدون حقوق بازنشستگی و یا درآمدی، تمام اندوخته‌های منقول و غیرمنقول 30 ساله‌ی کار در بیابان را در راه مبارزات آگاهیبخش رسانه‌ای #رایگان و در راستای تئوریزه کردن راهکارهای نجاتِ تاریخی خود و همه در میان فرزندانِ گرفتار مام میهن، صرف کرد و بدلیل پایان یافتن اعتبار نزد کس و ناکس، بالاخره در صرافت فروش کتابها افتاد... اما دریغ از یک نفر که کتاب‌هایش را به قیمتی بیشتر از خمیرکاغذ بخرد
!
.
3. به یک شخصیت فرهیخته و تاجرپیشه و ایرانپرست که برای اعتلای ایران، مفت و #رایگان زیاد حرص می‌خورد و کارش بصورت حرفه‌ای خرید کتابخانه و اسناد تاریخی و کتابفروشی است و هزار آشنا دارد مراجعه کرد و رو انداخت... گفت: چشم رویش کار می‌کنم!... ده ماه گذشت و از خبرش خبری نشد که نشد
!
.
4. از ترس بی پولی، نه خورد و نه پوشید و نه خوابید و نه رفت و نه آمد و نه حتی بیمارِ پزشک شد... تا مگر بتواند صاحبان تریبون را به چالش بکشد و مجاب کند تا به منافع مشترک فکر کنند نه تضاد منافع... تا شاید امیدکی برای
#هم_افزایی و آن اعتماد فراگیر سرنوشت ساز باقی بماند... اما تریبون‌ها همواره صاحب داشتند و دارند... و #پول نفت با چند و اسطه و خیلی #رایگان نزد میهن‌پرستان پولپرستی خرج شد و می‌شود که معنای #تضاد_منافع را بهتر می فهمند و اساسا تمام هستی‌شان وابسته به پاسداشت همین مرزهای موجود و شکاف‌های ناشی از #تضاد_منافع است و رنگ‌آمیزی آن با هنرهای هفتگانه و لطایف‌الحیل...
و خط قرمز صاحبان منابع تریبونهایشان ورود به امر #منافع_مشترک شهروندی است
!
وگرنه سخن از هنرهای لاکچری و سنتی و حتی اخبار متفرقه و حواس پرت‌کنی چون شادیهای رایگان، البته ایرادی ندارد... یعنی از هر چه بگو الا از منافع مشترک... حتی میتوانی به تضاد منافع فحش هم بدهی... اما فقط به معارف و روش‌های میدانی دستیابی به
#منافع_مشترک نباید اشارتی شود!
.
نمی‌دانم چرا کسی کتاب را بیشتر از بهای خمیر کاغذ (پس از کسر هزینه حمل و نقل) نمی‌خرد؟
!
نمی‌دانم چرا نان و آب و برق و اینترنت را اینقدر گران می‌فروشند؟
نمی‌دانم چرا عمر این‌قدر #رایگان است؟
!
اما می‌دانم چرا روزنامه‌ها به صاحبان تریبون، پول می‌دهند
!
حتی مامور برق هم وقتی برای قطع برق می‌آید، نرخش تغییر کرده و دیگر دلش نمی‌سوزد
!
این یعنی مرگ زنده‌ها از همین مفتخوریِ اینترنتی آغاز می‌شود
!
و زندگیِ مرده‌ها نیز
...

#خیام_ابراهیمی
7شهریور سال‌های سگی و 1400 اُمَوی

.
پ.ن
:
به شاعری فراری به فرنگ که از عدم استقبال شعرهایش در
#فیسبوک نالان بود، امشب گفتم: سه سال پیش فهمیدم که ارتش سایبری دو کارمند در فیسبوک دارد که کارشان این است که بازدید متون #رایگان را از هزاران بازدید و چند صد لایک به بیست نفر برسانند و دلار بستانند و ریال خرج کنند! تو الان نمره‌ات 20 است! حالا می‌توانی با خیال آسوده بمیری.
وطن
#پشم است!
در فرنگ ایده‌های ناب و منتهی به ارزش افزوده را دولتها و تاجران می‌خرند و اینجا کاسبان و حکومتیان و هنربندان و روشنذکرانش، اجماعا می‌دزدند! و بابت هر لگد به زنده به گوران دلار می‌ستانند و ریال خرج می‌کنند
!
این یعنی: لاشی‌تر از شغالها و کفتاران سر سفره‌ی اربابان بومی و اربابان جهانی و نواله خورانشان، خودشانند
!

این یعنی: تو تنهایی و محکوم به مرگ تدریجی. بی‌صدا... 

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...