Tuesday, September 7, 2021

درد و درمان

درد و درمان
گاهی در نفس‌های آخر، جنگ ناگزیر می‌شود! ای سلطان!


از این پاییز تا پاییز بعدی هی کش می‌دهی مکر خود را تا برگریزانی دیگر را ناگزیر کنی! از این آبان تا آبانی دیگر، ای سیه طوفان! چون میدانی که ما پاسدار امنیت و صلحیم همچو سردار دلیران افغانستان: #احمد_مسعود! اما بدان! در آخرین گام، شیران ایران مجال نخواهند داد به فرقه‌ی کفتاران! و ایران پنجشیری بزرگ خواهد شد! آنگاه نه دیر است و نه دور... اگر همچو نسیم آرام و رام نشوی! پس، لحظه شماری کن! گاه #جنگ در دفاع مقدس از حیثیت و جان و در نفس‌های آخر، ناگزیر می‌شود! یا رام شو و یا منتظر بمان!
از تاریکی
#جنگ از ولایت پنج‌آب ناپاک‌ستان تا ایالت دره‌ی پنجشیر افغانستان
نور صلح در شرکت سهامی عام مردم افغان است و ایران و جهان
این است: نوشداروی دردهای تاریخی زخم مزمن استعمار انگلستان، بر تنِ اتمیزه و تنهای مردم جهان... در نبردی نابرابر برای هدف نهایی نئولیبرالیسم و گلوبالیسمِ سران برخوردار جهان
.
***
باور نمی‌کنم
!
آن ماسک سیاهِ فرانسوی، ساخت کارخانه‌ی سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل) را
...
آنها دست و پایت را می‌بندند با لبخند، چون اسیران... تا مهلتی برای زخم خنجر ابلیس در لباسِ خدایان بخرند
!
در پااندازی آلت قتاله‌ی مدارس حقانی طالبان ناپاکستان و غاصبان ایران
#پنجشیر یعنی خشکسالی انسان در معادن #تالک و #لیتیوم با مزدوران داعش خراسان... در بی آبی تجارت نفت آبادان... یعنی کشتار آبان
#رمدسیویر فروش می‌رود در #ناصر_خسرو در بن‌بست بیماری و کشتار با #اسپره_کرونا... به‌جای پیشگیری.
#رمدسیویر یعنی حضور طالبان... در پنجشیر استقلال و آزادی در هر زمان و هر مکان

داروی بی‌اثر و گرانقمیت درمانِ آن ویروس ضد ایمنی و امنیت‌کش در ایران و افغانستان... تا ذره ذره درآید از جانت توان...
در سرزمینی که بین دوگانه‌های دوست و دشمن، مؤمن و کافر، خوب و بد... بین سلامت و بیماری و تسلیم و بیداری... دریده و پاره پاره‌ای ای وطن
!
دارویی که کش می‌دهد شیره کشی تاجران را از توانِ منابع طبیعی و انسانی سرزمینِ دلیران تنگستان
...
به حکم انگلستان و به‌یاری ناکسانِ ایران و ناپاکستان... با همبستری مافیای چین و روس و پااندازی امریکا و فرانسه و آلمان.
داروی دروغین تجاری نجات از ویروس
#کرونا
که اگر راه تنفس تو را ویروسِ کنسرسیومِ چینی و امریکایی حبس نکند
نسخه‌ی تجارت داروهایشان خواهد کشت
!
هپروتِ خاورمیانه یعنی: سوء‌تفاهم میان پس و پیش اولویت‌های نسخه‌های تجاری
یعنی کارگذاری خشت تفرقه، میان قانون خیال در واقعیت
یعنی دوغ و دوشاب
یعنی آب گل آلوده با ماهی‌های تازه
یعنی
: #تفرقه_بینداز_حکومت_کن!
این را هم بانکداران لندنی و هم تکنوکراتهای امریکایی و هم کارخانه‌های چینی و هم ابزارهای ویرانگر اهداف مقدس روسی، نیک می‌دانند! این دانشی است که روابط عمومی فرانسه آن را پروموت می‌کند
!
سهامداران شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل)...
ما
درکی از قدم زدن در یک ماه مشترک در آسمان مشترک نداریم
به جز پیامبری چون
#یوری_گاگارین که حالا مرده؛
مثل تو... مثل او... مثل همه... که می‌میرند
!
من درکی از بی‌وزنی خلاء در برزخ بی‌هوا ندارم
!
اما آنها در خاک مشترکی که زیر پایمان است
زمین واقعی را در تصرف اوراقِ روایت تصویر و تصوری که فهم نمی‌شود در آورده‌اند
ما قدم زدن روی ماه را نمی‌فهمیم اما آنها
...
سنگینی فراز و فرود زوایای روایت تصویر آن خدای سنگی را آنچنان بر زندگی زمینی‌ام بار کرده‌اند
که وقتی عالمان آن علم جعلی آواز می‌خوانند در هپروتِ مجازی آن مــاهِ دست نایافتنی
تَرَقّ و تَرَق استخوان‌های ما واقعا خرد می‌شوند
!
...
حالا
خرده‌های من در خرده‌های شریکان آلوده درهم‌آمیخته
و تو دیوانه‌وار... بیمار
...
هی رجز به آواز می‌خوانی
و من هر لحظه خردتر و خردتر می‌شوم
میان خرده ریز‌ها در
#پنجشیر
همچو خاک‌شیر می‌شوم... همچو ذرات معلقی در هوای خوزستان
...
خاکشیر میشوم... پنجشیر می‌شوم... که پنجه در افکنده در حجم بختک تو که مرا تصرف کرده‌ای با روایات آن آسمان خیالی بر خاک مشترک... در زمین مشترک... با سهم برابر... با توَهُم
#ژن_برتر
بین مؤمن و کافر... دوست و دشمن...خودی و غیرخودی
...
و ذرّه ذرّه غبار می‌شویم
که با نسیمی
ریزگردی ‌شویم در هوای تنفس
و تو مرا نفس کشی چون زهر
و من تورا... تا نفس گیر ‌شوم
...
ما در هپروت خاورمیانه
پودر می‌شویم مدام
مثل معادن تالک با آلت قتاله‌ی غاصبان و داعش و طالبان
#پودر_بچه می‌شویم در پوشکِ ملکه‌ها و ترامپچه‌ها و بایدن‌ها و مکرون‌ها و روسپوتینچینی‌ها و قاقازاده‌های تازه به دوران رسیده
از آسیا تا اروپا تا امریکای خوبان
از چین تا روسیه تا فرانسه و آلمان
تا به‌جای #هم_افزایی گردِ منافع مشترک در شرکت سهامی عام انسان
در رقابتی نابرابر...در میدانی نابرابر... چون آتشبیاری برای آتش‌به‌اختیاران... آتشِ
#تضاد_منافع بینِ حق و باطل شویم...
و انسان را وانهاده
همچو بردگان تولید خون و خونفروشی...خودفروشی...آدمفروشی
...
حمالان رایگانی برای استخراجِ نفت و آهن و آلومینیوم... مس و طلا و زمرد و لیتیوم و هر آنچه هدیه‌ی زمین مشترک است... تنها به کام اربابان شویم
!
این است حکم حکومتی
#ملکه انگلستان
در کمپانی هندشرقی خدایان بریتانیای لات و منات
با تقدیر بانکداران لندنی و تکنوکراتهای جمهوریخواه و دموکرات
در کارخانه‌های آدمکسازی و انسانسوزی چین و دلالان لیاخوف روسی در ایران
از سرزمین شیران پنجشیر و پاکان افغان تا
#دلیران_تنگستان ایران...
از یتیمان سوریه... تا آلتهای قتاله در جنوب لبنان
.
در سایه‌ی بختک شوم ملکه و چنبره‌ی پااندازانش بر خاورمیانه
این سرزمین همیشه سرگردانِ اسیران
.
خیام ابراهیمی
15شهریور 1400 اُمَوی

پ.ن:
1. درد:
جنگ با تضاد منافع(گرد حقوق ثانویه از قبیل قومیت، ایدئولوژی و هر ژتن برتر)،
بینِ: شرکت‌های سهامی خاص سران

2. درمان: صلح با منافع مشترک(گرد حق اولیه در آب و خاک مشترک و ملک مشاع)
در: شرکت سهامی عام انسان

3. جابجایی اولویت‌ها در قانون... راز ویرانی است!
متاسفم از برخورد ساختار قدرت با استاد
#بیژن_عبدالکریمی
متاسفانه آنچه موجب بازی خوردن زنجیره ای اربابان بومی(بعنوان قدرت مطلقه ی قانونی) از مافیای جهانی و فریب خوردن مردم از اربابان بومی میشود فقدان قدرت نظارت مردمان مسئول و بی اعتنایی به خردجمعی مردم آگاه است و تغییر اولویتها در قانون و بالطبع خطای قانونمداران در ساختاری عوضی که اولویتهایش عوضی است... مردم آگاه یعنی مردمی که نقش مدنی ایشان در سازوکار قدرت بصورت مستمر تعبیر و شکوفا شود که سهامدار و تصمیم ساز اصلی در یک شرکت سهامی عام ایشانند و نقششان رعایایی عقیم نسبت به یک ارباب مالک نیست! چون مالک اصلی ایشانند نه کارگزارشان
.
ویرانی در جابجایی اولویتها در قانون است
...
از الویت حقوق ثانویه بر حق اولیه
از اولویت سنت بر مدرنیته
از اولویت حذف غیرخودی بر قدرت همه
از اولویت امر هپروتی و مجازی، بر امر مادی و واقعی
از اولویت جنگ بر صلح
از اولویت امور نسبی در پوستین قطعیت، بر امور قطعا نسبی
از اولویت شخصیت به جای شاخصه و ساختار
از اولویت قدرت شخص بر خردجمعی آگاه
از اولویت تاریکی و توهم، بر نور و روشنایی
.
نتیجه: در کشورهای در حال توسعه و کشورهای عقب مانده‌ای چون ایران و افغانستان، امر توسعه با اولویت توسعه‌ی اقتصادی بر سیاسی و بالعکس، به سامان نمی‌رسد و ممکن نمی‌شود
!
وقتی صدها سال عقبی، دیگر امر توسعه تنها موردی است که اولویت‌بردار نیست؛ بلکه نیازمند همگامی و همراهی است
... #توسعه_متوازن یعنی توسعه‌ی همزمان اقتصادی و سیاسی با سرعتی متناسب با بستر بومی، مبتنی بر تئوری #هم_افزایی در میدان عمل....از حضور در شوراهای محلی و بومی تا مرکزی...

لینک ویدئوی سخنان بیژن عبدالکریمی در کامنت‌ها ...

  

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...