بیدار شو! پیش از آنکه #پنجشیر شوی
از خواب خرگوشی اپوزیسیون
از شرف تا بیشرفی پیمانکاران قانونا جانی در پوزیسیون
همچنانکه تو هر روزه مشغول تحلیل و شعار و شعر و آه و ناله بین این و آن واقعهای،آنتنها هرروزه بر بامهای شهر سبز میشوند تا ریشههای تو را در چاهنماییهایشان، شبانه بسوزانند!
نقش شهرزادان قصهگوی اپوزیسیون: روغنکاری چرخدندههای کارخانههای آدمکسازی و
انسانسوزی و اتمیزه کردن مردم با روشهای چینی و روسی در گلوبالیسم گازانبر دموکرات
و جمهوریخواه در دست بانکداران لندنی است! آن هم برای پروژههای استراتژیک
نئولیبرالیسم! وقتی خانهی مشترک در حال سوختن است، آنها به سفارش مالکان تریبونها
و رسانهها، تو را با تحلیلهای رنگارنگ موضوعات دست دومی و انحرافی، و با امیدهای
کاذب و عقیم رادیکال، بیهوش و خواب میکنند تا چون همیشه پنجشیرت در آتش جنگی پیشروی
بسوزد! و در تمام مدتی که تو در حال سوختنی آنها هی یکی در میان از بالای منبر
راستهای ناموقع و نابجا بگویند؛ تا خاکستر شوی! کار ایشان وقتی باید در تدبیر
راهکاری فورس ماژور بود تا بتوان آتش را برای همیشه خاموش کرد، تمایز چندانی با آن
شکنجهگر طالبانی و داعشی در زندان ارباب #اوین ندارد!
و ناگهان یک روز صبح برمیخیزی و میبینی در سلول انفرادیِ خانهی ویرانهات، در
گوری اختصاصی و یا عمومی، مردهای!
و جا تر است و بچه نیست!
چه کسی تو را خوابانده؟... همین اپوزیسیون با تحلیلهای راست و دروغ #تکراری و
یواشکی و روشهای روبنایی شخصیتگرایانه و عقیمِ پوشکی... بدون فهم شاخصهای قدرت
عمومی و مردمی.
براستی تحلیل شهرزادهای قصهگوی در اپوزیسیون و حواس پرتی رایگان و عقیم در پوستین
آگاهی، به نفع نظام سلطه، تا کی؟
و آگاهی چیست جز یافتن راهکار تضمین حضورِ سهامدارانی برابر در آب و خاک
مشترک(ملک مشاع) و در سازوکاری میدانی؟
اما آنها مدام در پی تحلیل و تجزیه و ترکیبِ نخود و لوبیای دیزی اربابی در رودههای
پیمانکارانند! که بگویند آگاهی یعنی این! وقتی اولویت حق اولیه بر حقوق
ثانویه، در قانون اساسی جابجا شده است و هر چه بگویی بر طبل توخالی کوفتهای در
باد...!
وقتی نظام سلطه همواره در میدان است تا به ایشان تریبون رایگان بدهد تا پیوسته
میان شوکهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و بهداشتی، مدام حواس مردم را بین
آلتهای قتالهای چون محمود و ابراهیم پرت کنند تا لحظه ی مقتضی بادشان را خالی کند.
یک مثال:
پرسش انحرافی: این آنتنهای مخابراتی که بصورت روزافزون روی پشت بام همسایه در
محلهها سبز میشوند، آیا برای سلامت مردم مضرند؟
کارشناسان کاسب میگویند: آنتنهای اطلاعاتی/امنیتی چینی BTS بیضررند؟... ارواح باباش!
در واقع پرسش واقعی این است: اینها چیستند و چرا بدون توجیه حقوقی روی پشت بام
منازل مردم سبز میشوند؟
حتی پرسش اصلی این است: به چه حقی نظام هرکاری خواست از جیب ملت، از عراق تا شام
میکند؟
پاسخ هم این است: چون قانون اساسی به یک قدرت متمرکز فرامردمی، اختیاراتی فرازمینی
داده است! که هر کاری خواست با جان و مال و ناموس مردم بکند بدون التزام به
پاسخگویی! در واقع مشکل از قانون است که جمهور و ملت و مردم را تبدیل به امتی کرده
ملتزم به فرمانبری و بیعت با یک چوپان همهکاره! که اگر چوپان گروگان یک ارباب
روسی و چینی و انگلیسی و امریکایی شود تمام رمه گروگانند!
.
تحلیلگران با چاه نمایی، حواس مردم را پرت میکنند به عدم ضررهای جسمی... گیریم
برای جسم و جان بی ضرر... اما برای بستن ماهوارهها و #هدایت_نرم تخریبگرانه
در توزیع اطلاعات حکومتی و شنود و تجسس از احوال خصوصی مردم تا پرونده سازی در
سلولهای انفرادی مردم به خرج خودشان، یعنی چه؟
و ناگهان: آنتنهای پرتاب امواج به ماهوارهها روی هر پشت بام محلهها...
.
چند روز پیش یکی آمد که سالی 50 میلیون میدهیم تا یک آنتن مخابرات را روی پشتبامتان
نصب کنیم؛ برای تقویت امواج مخابرات تا موبایلتان آنتن دهد!... ارواح ننهش!
همینطور که ارباب سناریوهای اینترنت اَبرآروانی و چینی را پیش میبرد تا روز حادثه
که همه را از خواب خرگوشی بیدار کند و اینترنت و ماهوارهها را از کار بیندازد...
تحلیلگران اپوزیسیون همچون شهرزداد قصهگو، هی آشِ سکانسهای پی در پی آشپزِ صحنه
را هم میزنند و بصورتِ رایگان مردم را سرگرم میکنند!
نویسندهی نیازمند و بینوا و غافل هم رایگان دوغ و دوشاب اربابی را در هم میآمیزد
و ناخودآگاه(یا خودآگاه) آب را گل آلود میکند برای ماهیگیران ملکه...
نویسنده با رگبار موضوعاتِ دست دوم حاشیهای، تو را از متن دور میکند و هنوز به
این مقام نرسیده که برای گروگان شدن در لیست سیبل تکتیراندازان ولایی، برگزیده
شود، تا یکی شود چون بهنود که جان فرزندانش گروگان است ... نویسنده صدایش از جای
گرم بلند میشود و به آن خروس بینوا که ناموقع و بفرموده قوقولی قوقو میکند، هی
فحش میدهد و تماشاچیان هم هی میگویند: #بشمار!...
و هی حرص میخورند
و هی کیف میکنند و غافلند که هنوز فصلِ خودشان ندمیده تا بدانند نشان دادن جای
دوست و دشمن کار هر گروگان تنهاست که روزگاری با همان فرمان سنتی، تنها به شخصیتها
دل بسته بوده و با استقرار شاخصهای عمومی بیگانه بودهاست! و اساسا با راز قدرت
فراگیر ناشی از منافع مشترک بیگانه است و همواره به ضربآهنگ جنگی با همان روشهای
سنتی با کوفتن طبل تضاد منافع در میدان نبرد عادت دارد و نمیداند که 4 قرن است که
قدرت غرب ناشی از #منافع_مشترک_مادی در
همان کمپانی هندی شرقی است، نه #تضاد منافع
بین فرقههای ایدئولوژیک !
و یا هنوز دوسیه و آتوهای پنهانی اش را رو نکرده اند تا ناگزیر به بازی در
سکانسهای مورد اعتنای اتاق ذکر کارگردانِ سلطان بومی شود.
خیال میکند #تاجزاده در بازیگری با خطوط قرمز، از خود اختیاری بداهه و تام دارد!
نتیجه: آنها که مستقل و آزادند
باید با تاسیس یک #شرکت_سهامی_عام انسانی
به نیت #تجدید_رفراندوم 58 با #نظارت_تمام_مردم کاری
کنند کارستان و دست از کف بی موی #خاتمی و سر کچل تاجزاده و #بهنود و فرخنگهداران
بردارند و گیوههای خود و یاران خود را وَرکشند و دست از این تحلیلهای تکراری
آبدوغ خیاری تا انقلاب مهدی بردارند.
راه واقعی تعبیر شرف تاریخی:
#توبه فراگیر
از سه اصل 5+110+177 و کل مخلفات #قانون_اساسی سلطه
برای اعتماسازی فراگیر به یک ساختار و شاخصهی عام نه شخصیتها
بهجای #اعتماد پفکی
و بدون تضمین و سنتی، به تار سبیل دایی جان ناپلئون و قسم حضرتعباس خانعمو دون
کیشوت،
تا صدور یک #فرمان_مدنی از
سوی تمام مردم برای #تجدید_رفراندوم 58 با
#نظارت_تمام_ مردم... تا اکثریت نسل پس از فروردین
58 در #غبن قانونی
نسلی مرده برای ابطالِ قراردادی قانونا لایتغیر که نمیفهمیدهاند و سرنوشت نسل
نیامده را تا ابد پیشفروش کردهاند، گورخواب و مرده خوار و نفله نشوند!
برای #راستی_آزمایی مشروعیت
و مقبولیت تمام سهامداران در آب و خاک مشترک(ملک مشاع) پس از 42 سال، و حضوری
مستمر و تمرین مدنیت از شوراهای محلی و بومی تا مرکزی. برای تضمین مسئولیتپذیری و
نظارت تمام سهامداران برابر و تمام مردم و التزام به پاسخگویی قانونی بر سرنوشت
عمومی. تا عقوبتاَت همچو #پنجشیر نشود!
در ملکی مشاع که فرمانده تمام مردمند؛ نه این و آن شخصیت که اگر چون #غنی و
خامنهای، گروگان شوند، ملتی قربانی و گروگان و آویزان این و آن شوند!
آن گاه: چون که صد آمد، نَوَد هم نزد ماست!
خیام ابراهیمی
16شهریور 1400 اُمَوی
No comments:
Post a Comment