Thursday, October 8, 2015

دوستِ تـفخـیـذیِ من

دوستِ تـفخـیـذیِ من!
(+18 سال/ با عرض پوزش) "طعمِ تلخ و شیرینِ حقیقتِ تقلید از داعشیان"
===========================================
(تفخیذ یعنی رابطه‌یِ جنسیِ بدون دخول، که با دخترِ نوزادِ شیرخواره به عنوانِ همسر، حقی مشروع و مجاز است.) تحریرالوسیله- خمینی/باب النکاح، مسئله 12 :-
بر اساس همین یک مورد، می‌توانید به مبانیِ منطقی و مشروعِ بصیرتِ متعلمانِ داعشی و غیرِداعشی در سایر امور پی‌ببرید! "تو خود بخوان حدیثِ مُفَصّل از این مُجمَل"
...
معمولا پس از پستهایی که در باره‌یِ داعشیان و رهبرِ خودسر و خودخوانده‌یِ مسلمینِ جهان "ابوبکر بغدادی" می‌نویسم، "آی دی هایِ" مکتبیِ نفوذیِ متعددی پی‌درپی برایم درخواستِ دوستی می‌فرستند، آن هم با عناوین جالبی که بیانگر فحوایِ بیرقِ مکتب بَدَویِ‌شان است! وقتی به پیج‌شان مراجعه می‌کنم می‌بینم همین دیروز تاسیس شده‌اند و تاکنون یا دوستی نداشته‌اند، و یا دوستانی از تبار خود دارند و احیانا چند نفری هم از ایرانیانِ میهماندوست، که معمولا به سینه‌یِ هیچ سلامی دست رد نمی‌زنند، در خیلِ دوستانشان هستند.
عنوان چند تا از این سینه‌چاکانِ دوستی و تازیانِ پارسی‌زبان نفوذی چنین است:
دندان‌کشیِ رایگانِ خیام
ناخن‌کشیِ سنتی در منزل.
تیزبُرانِ رگِ گردن در خواب
ایمان در یک جلسه (تضمینی)
سبیلِ دودشده‌یِ سالوادُر دالی.
در حیرت بودم که داعشیان را با زبان پارسی چه کــار؟!
تا این‌که آخرین درخواست دوستی، مربوط به یک "آی دی" بود به نام "تفخیذ زاده"!
--------------------------------------------------------------------------------------
سردرِ بیتِ فیس‌بوکش، به این جمله مزین بود:
انتقاد رییس دفتر مقامِ معظمِ فلان، از "ازدواج سفید":
شرم‌آور است یک زن و مرد یا دختر و پسر بدون عقد و ازدواج با هم زندگی کنند.
.
با خود گفتم: شاید این یکی جاسوس دوجانبه باشد! چرا که واژه‌یِ "زاده" پارسی است؛ اما "تفخیذ" دیگر چه صیغه‌ای است؟!
با یک جستجو در گوگل به این نتیجه رسیدم که این کلمه عربی است و عبارتِ مرکبِ "تفخیذ زاده" نتیجه‌یِ ازدواجِ پیروزمندانه‌ و عالمانه‌یِ یک کلمه‌یِ "عربیِ منسوب به اسلام" با جهالتِ یک واژه‌یِ "پارسیِ گبر" است! در واقع در آغاز کمی در اندیشه شدم؛ اما در جستجویِ معنایِ پارسیِ "تفخیذ"، بیشتر که جستجو کردم فهمیدم که هر چند این کلمه در قرآن نیست اما در متونِ مدعیانِ اسلام وارد شده است و نهایتا به این متن رسیدم:
.
معنایِ پارسی و تلویحی "تفخیذ" را میتوان در متنِ فقهیِ ذیل یافت (نوشته‌های داخل پرانتز، بعنوانِ خلاصه‌یِ متن از من است – پیشاپیش از صراحتِ کلام پوزش می‌خواهم-):
.
"کسی‌که زوجه‌اى کمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جایز نیست چه اینکه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما سایرِ کام‌گیری‌ها از قبیلِ لمس به‌شهوت و آغوش گرفتن و "تفخیذ" اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد، (هم‌آغوشی شهوت‌آمیز بدون دخول با دختر نوزادِ شیرخواره جایز است و مانعی ندارد)* و اگر قبل از نه سال او را وطى کند، چنانچه افضاء نکرده باشد بغیر از گناه چیزى بر او نیست (مثل عمل زنا و یا دزدی، حکم و جزایِ شرعی ندارد)، و اگر کرده باشد یعنى مجراى بول و مجراى حیض او را یکى کرده باشد و یا مجراى حیض و غائط او را یکى کرده باشد، تا ابد وطى او بر وى حرام مى‌شود، لکن در صورت دوم حکم بنابر احتیاط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء، از همسرىِ او بیرون نمى‌شود (منظور همسریِ همان نوزادِ شیرخواره در آینده است)، در نتیجه همه احکام زوجیت بر او مترتب مى‌شود، یعنى او (نوزاد دختر شیرخواره) از شوهرش و شوهرش از او ارث مىبرد، و (شوهرِ نوزادِ دختر شیرخواره) نمى‌تواند پنجمین زن دائم را بگیرد، و ازدواجش با خواهر آن زن (همان نوزاد دختر شیرخواره) بر او حرام است، و همچنین سایر احکام، و بر او واجب است مادامى که آن (نوزادِ دخترِ شیرخواره‌یِ افضا‌‌شده) زنده باشد باید مخارجش را بپردازد، هر چند طلاقش داده باشد؛ بلکه هر چند که آن زن بعد از طلاق شوهرى دیگرى انتخاب کرده باشد که بنابر احتیاط باید افضا‌کننده نفقه او را بدهد، بلکه این حکم خالى از قوت نیست، و نیز بر او واجب است دیه افضا را که دیه قتل است بآن زن بپردازد (در اینجا زنی که در دورانِ همسری خود در نوزادی و در دوران شیرخوارگی، افضا‌شده، داراری حقوقِ بشری است) اگر آن زن آزاد است نصف دیه مرد را با مهریه‌ای که معین شده و بخاطر عقد دخول به‌ گردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال (رسیدنِ سنِ نوزادِ شیرخواره به سنِ بلوغِ دختران) با او جماع کند و او را افضاء نماید حرام ابدى نمى‌شود و دیه به‌گردنش نمى‌آید، لکن نزدیکتر به احتیاط آن است که مادامى که آن زن زنده است نفقه‌اش را بدهد، هر چند که بنا بر اقوى واجب نیست (اگر نداد مهم نیست) ."
(منبع: امام خمینی، تحریرالوسیلة، باب النکاح، مسئله 12)
.
یادم آمد:
" وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا " (سوره اسراء / آیه 36)
و از چیزی که بدان علم نداری پیروی نکن؛ زیرا گوش و چشم و دل هریک مورد سوال قرار خواهند گرفت.
اما ضمنا یادم آمد شاید مخاطبِ این آیه، بردگان و فاحشگانِ ذهنی که همواره مزدورِ حق‌به جانبانِ زورگیرند، نباشند! شاید مخاطبِ این آیه احمق‌ها نباشند! احمقها را چه کار به علم و فهمیدن؟! شاید آن‌ها همواره باید از چوپانها تقلید و پیروی کنند!
هر چند از خواندن این متن به خاطر حقوق بشرش تا مدتی متحیر بودم و متاثر شدم، اما وقتی دیدم این دوستِ خیرخواهِ من، "خودی" است، خیالم راحت شد که او از تبارِ خونخواران و جنایتکارانِ داعش‌مسلکِ دورانِ بَدَویت نیست، که احکامی که برازنده‌یِ غرائزِ وحوش و خشونتی نهادینه در ساختارِ اجتماعیِ قبایلِ اعرابِ بادیه‌نشین و بَدَوی بوده‌اند را فرازمانی-مکانی کرده و به دورانِ مدنیت تعمیم‌دهند که در آن امنیت حریم خصوصیِ شهروندان قانونا فراگیر و الزامی است و خشونتِ وحشیانه و پیشگیرانه موضوعیتی ندارد! آنها و پیروانشان در طول تاریخ هیچ‌گاه نفهمیدند که احکامِ خشونتبارِ دورانِ استحاله از جامعه‌یِ بدوی به جامعه‌یِ مدنی، برازنده‌یِ روحیاتِ خونریزِ موقتیِ همان دورانِ خودشان بوده و محترم و قابل اعتناء است، نه تمام زمانها و مکانها. مگر داروی سرماخوردگی و آنژینِ یک نوزاد با یک جوان و یا یک پیرمرد یکی است که دارویِ استقرار امنیتِ جوامع متنوع با مراتب مدنیت متنوع یکی باشد؟ این بت‌پرستانِ مسلمانِ داعش‌مسلک، از تبارِ همان اعرابِ مورد وصفِ قرآنی هستند که به تعبیرِ خودِ قرآن* در کفر و نفاق (دغلبازی و جرزنی) جزو سخت‌جان‌ترین و بَد‌قِلِق‌ترین و یاغی‌ترین جماعتی بوده‌اند که پس از فوت پیامبر مجددا با پوستینی تازه به حال اول آباء و اجدادیِ پدرانشان بازگشته‌اند، و با بدفهمیِ پیامِ حقیقیِ دین، بدونِ اِذن و حکم ماموریت از خدا، بصورتِ خودسرانه به ایرانیان حمله کرده‌اند، و همچون داعشیان به زنانِ متصرفه‌یِ خود تجاوز کرده‌، زنان ایرانی را همچون آلاتِ مصنوعیِ تناسلی جزو غنائم جنگی قلمداد کرده و یا همچون زنانِ کوبانی و ایزدی کنیز خود کرده‌ و لابد به یکدیگر فروخته‌اند؛ و متعاقبا در طولِ تاریخ، داعش‌مسلکان را در ملیت‌هایِ مختلفِ منطقه به عنوانِ عالمانِ ممکن الخطاء و خشک‌مغزِ دین زائیده و بازتولید کرده‌اند. برای اسلامی که شعارش آزادکردن و استقلالِ بردگان از اسارتِ انسان‌ها و بتها بود، و به فطرت حنیف و خدای زنده‌یِ نزدیکتر از رگ گردن حوالت میداد تا هیچ مدعی الوهیت بر آنها سلطه نداشته باشد، خودسرانه خود را بر جای خدایِ حی و زنده نشانده و شبیه همان رؤسای قبایلِ دوران جاهلیت عمل کردند. بنابراین با امید به‌اینکه دوستِ تفخیذیِ من داعش‌مسلک نیست، نَفَسِ راحتی کشیدم و با چشمانِ بــــازِ اشاره شده در نوشته‌یِ قبلی، دوباره خوابیدم.
والله اعلم.
خیام ابراهیمی
12 مهر 1394
----------------------------------
پی‌نوشت:
*در سوره "توبه" به دورویی و خشک‌ذهنیِ اعرابِ بَدَوی در قرائتِ جاهلانه از اسلام راستین اشاره شده است. توجه داشته باشیم که این اعرابِ بَدَوی سمبولِ تمام خشک‌ذهنانِ "بت‌پرستِ تاریخ از دین و اسلامند که مشاهده می‌کنیم (نه الزاما ملتِ فرهیخته و شریفِ عرب).
باديه‌نشينانِ عرب در كفر و نفاق [از ديگران] سخت‌ترند، و به حدودِ آن‌چه را كه خدا بر فرستاده‌اش نازل كرده ناآگاهند، و "خدا" داناىِ حكيم است (97) الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُواْ حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿97﴾
نتیجه: به‌نظر می‌رسد داعش‌مسلکانِ فِرَقِ مختلف اسلام از سلاله‌های همین اعراب‌ِبادیه‌نشین موردِ وصف قرآن باشند؛ آنها با وجود اختلافاتِ فرقه‌ای در برخی از ویژگی‌هایِ بنیادیِ جمودِ فکری و بت‌پرستی مشترکند (از جمله تقلیدِ کورکورانه):
.
1) تقلیدِ کورکورانه و قبیله ای از گذشته، به جایِ تشخیصِ مدنی در زمان حال.
بت‌پرستانِ داعش‌مسلک ( چه منسوب به اهل سنت و چه منسوب به شیعه)، احکامِ موقتِ اجتماعیِ جامعه‌ی بَدَویِ مسلمانان را دَربَست به تمام زمانها و مکانها تعمیم می‌دهند! و به همین دلیل با تقلیدی کورکورانه و جاهلانه، و بدون در نظر گرفتن رشد مناسباتِ اجتماعی و ساختار امنیتی-اقتصادی جوامع مدنی، و بدون توجه به تغییر نقشِ اقتصادی-اجتماعی-فرهنگیِ زن و مرد در جامعه، احکامِ اجتماعیِ موقتِ دورانِ قبیله‌ای بَدَویّت را به دورانِ مَدَنیّت تعمیم داده‌اند، و نامِ این حماقتِ کــور خود را به ریشِ عبارتی سوء تفاهم برانگیز به نام "اسلام" بسته‌اند و با تعمیمِ جاهلانه‌یِ قواعدِ حقوقیِ دوران بربریت، پیامِ استقلالِ رای و وارستنِ شخصیت فردیِ آن‌را تا سطحِ یک ایدئولوژیِ ملحدانه‌یِ اجتماعی که فرازمانی-مکانی است فروکاسته‌اند.
2) بت‌پرستیِ مدرن (اعراب بادیه نشین)
اعراب بدوی سمبول بت پرستی در تمام ملیتها هستند.
در واقع غرض از اعراب بادیه‌نشین تنها ملیت عرب نیست، بلکه روحِ کورِ بت پرستانه و بَدَوی و موروثی در تمام آئین‌هاست ( چه زیر عَلَم صوری بتی به نام الله و چه لات و منات و عزی) .
.
3) مخاطبِ احکام اجتماعی، آیندگان نبود.
مخاطبِ آیاتِ منتسب به خدا، آیندگان نبود.
داعش‌مسلکانی که برای آیات الوهی هیچگاه مخاطبی در آینده نبوده‌اند، دقت نکرده‌اند که مخاطب هیچیک از آیات کتب الهی مردم نسلهای بعدی و آیندگان نبوده‌اند! چون خدا در قلب و وجدان مردم زنده است و خدای دیروز همچون بتی است که به کار خدای مردم فردا نمی‌آید. اسلامی که طبق ادعا، نباید خدایش بُت سنگی و جامدِ احکامِ بدوی پدران باشد، و در همان زمان بسیاری از آیاتش نسخ و منسوخ شده و به نسبت رشد جامعه احکام ناسخ جایگزین شده‌اند، فلذا با فوت پیامبر در آخرین وضعیت سیالِ خود بصورت جامد باقی مانده‌اند. بنابراین منسوخ شدن احکام موقتی به نسبت رشد امنیت و استقرار آراء عمومی ادامه نیافت و این به معنایِ تداوم داستان به دست مردمی است که نباید از گذشتگان تقلید کنند و خود مقررات وضع کنند! (اما نه به نام خدا)
.
4)تفسیر کلام خدای مرده دیروزیان به زبانِ محدودِ هوی و هوسِ امروزیان.
داعش‌مسلکان به دلیل رسو‌بِ روح بت‌پرستی موروثی از پدرانشان، با فوت پیامبران بلافاصله به حال بت پرستی اعاده کرده و احکامِ موقتی آن دوره‌یِ گذرا را همچون حقیقتِ ثابتِ بتهایِ سنگی، به زبانِ هوی و هوس و منطق و استدلال و فهم ناقصِ خود لقلقه‌ی زبان کردند، تا چنین اسلامی به ابوبکر بغدای و ملاعمر و سلاطین عثمانی و سایر مدعیانِ جاهل فقاهت و رهبری دنیایِ اسلام در اقصی نقاط عالم رسید.
.
5) غصب خدای مرده به جای خدای حی و زنده.
داعش مسلکان معنایِ تاکید بر خدایِ حی و زنده را نفهمیدند.
اسلامی که آمده بود بگوید: خداوند، بُتِ موروثیِ پدران نیست! خدا زنده و حی است و از رگ گردن نزدیکتر، و جایش در فطرت حنیف و قلبِ آحاد مردم است، و در وجدانِ عمومی جای دارد و بروز و ظهور و جلوه‌گاهَش، شورای مردمی و برآیند اراده‌هایِ مردم است!
.
6) استفاده ابزاری از شیئی به نام "زن"، پس از نجاتش از زنده به گوری.
اسلامی که از زنده به گوری دختران نوزاد پیشگیری کرد تا با زنده کردن هر "فرد" ملتی را زنده کند، نه آنکه شیراخواران را از گور بیرون بکشد تا پیرمردها در آغوش با او تفخیذ کنند!
.
7) تداومِ مناسبات قبیله‌ای، به جایِ مناسبات مَدَنی
اسلامی که جز پاسداشت "حریم خصوصیِ" پاره‌هایِ اراده‌یِ خدا در قلب مردم نیست و هیچ حکم مطلقِ فرازمانی-مکانی ندارد! و بر این مبنا شاید پیامِ اسلام در دوران پس از فوت پیامبر، همان لیبرال دموکراسی سکولار باشد، تا هیچ قرارداد اجتماعی به نام خدای مرده‌یِ دیروز نوشته نشود. چون خدا در فطرت حنیف و قلب و وجدان آحاد مردم زنده است و نزدیکتر از هر "خیرخواهی" به رگِ گردن هر موجودی است. مسلما استقرار احکامِ موقتیِ جامعه‌یِ قبیله‌ای به هر جامعه ای، به بازآفرینیِ روحِ خشنِ اهالیِ دورانِ بدویت تبدیل خواهد کرد. احکامی همچون قطع کردن اعضاء بدن و سنگسار و رعایتِ نسبتِ حقوق زن و مرد، به هیچ عنوان دلیلی برای فرازمانی-مکانی بودن در خود ندارند، اما می‌توان فهمید که چه بسا احکامِ جاری در آن مناسباتِ بدوی، تنها نسخه ای برای همان زمان بوده ولاغیر. چرا که اگر بنا بر کلیشه بودن احکام حقوقی جامه بود، برای خدای معجزات کاری نداشت که مانیفست و یا قرآن را به عنوان منبع احکام فرازمانی-مکانی بر آسمان مکه در الواح فناناپذیر تثبیت کند تا هم معجزه باشد هم تکلیف بشر معلوم شود. اما خدا این معجزه را نکرد، چون ضرورت نداشت. جنگ هفتاد دو ملت ناشی از بی توجهی به فقدانِ این "معجزه‌یِ ممکن" بود و هست.
.
با این حساب باز باید منتظرِ پیامِ دوستیِ کلاهبردارانِ کاسبِ اسلام و مسلمانیِ جعلی، هم‌چون داعش‌مسلکانِ ملیتهایِ مختلف از اقصی نقاط عالم باشم.
امید که "دوستِ تفخیذی" من، با معرفت به معنایِ رفیعِ "تفخیذ" (که همانا بازی و هم‌آغوشیِ حلال و شهوت‌آمیز بدون دخول با دخترِ نوزادِ شیرخواره است)، در ازدواجِ نوزادانِ شیرخواره‌ی دخترِ اهلِ بیت خود، با داعش‌مسلکانِ پیروِ "ابوبکر بغدادی" تجدید نظر کند، که این قوم از قومِ کلاهبردار و احمق و جانی و مفتخورِ مدعیِ فقاهت و الوهیت، از قومِ یأجوج و مأجوج کثیف‌تر و مشکوک‌ترند و ممکن است کار را در بین نوامیس خودی به افضائی غیرقابل جبران بکشانند! ناسلامتی طفلهایِ معصوم که حق زناشویی مشروع از سویِ پیرمردان مؤمن دارند، در دایره‌ی درون‌گروهی بینِ خودیان، ملکِ مطلقِ خودشانند، نه غیرخودیان و اجنبیانِ شبهه مسلمان داعش‌مسلک.

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...