Saturday, December 12, 2015

جغرافیایِ بخیه


جغرافیایِ بخیه
========
"زَخــــــــــــم"
جـــــــوش می‌خورد
با کشیدنِ بخیه‌ از فَکِ بی‌زبانِ کودکی بی‌جان،
که نه به‌نــــانِ شــــــــام معرفت دارد و
نه به ایمانِ آبِ فُرات و دریایِ ســیــاه،
همچو زخمِ شبیخونِ خنجرِ یکی نگـــاه
در نی‌نیِ مَردُمِ چشم‌هایِ یـخ‌زده در شبنمِ پگاه
وقتی پَس‌می‌زند موجِ دریایِ رستگاری، جنازه را
در ساحلِ تبعیدگاه،
یکی پیـــدا
یکی پنهان...
"زخمِ دریدگی" جـــــــــوش می‌خورد
قلبِ پدرانِ بی‌وطن، اما نــــــــــــه!
...
کــــــــــام بگیر از سیگارِ بی‌فیلترِ تنِ هــــزار تَـهمتنِ راه
زاهدانه رِندانه،
که با هَـــر دَمِ دُزدانه
یکی بازدَم به‌گـــــــورهایِ دست‌جمعی نزدیکتری!
با مَن و تن‌ها
بی مَن و تنها.
که نَفَس بگیری اگر
یا نَفَس دهی
با هــفــت هــــــزار ساله‌گان سَربه‌سَری!
نَفَس بگیر از هراسِ نَفَس‌گیر!
به سلّاخ‌خانه‌یِ آه و آه و آه
آن‌جا که کلاغِ عَهدِ عتیق
بر شانه‌یِ کَفتارِ "رفـیــــق" قـار قـار می‌کند
بین غنائمِ هــــزار نگاهِ بی‌چشمِ یتیم
که از جمجمه‌ها به تو لبخند می‌زنند!
بینِ خِس‌خسِ نَفَس‌هایِ لت و پارِ سَهمِ خــاکی که
از آنِ تو تنها نبود!
نماز بگذار بر خاکسترِ این خاکِ غصبی
آن‌جا که گــــور
منتظرِ استخوانی‌ پــــوک می‌شود آرام آرام
با چشم خونین و
بی‌ پـــــوستینِ آئین
چه شکسته به مُـــهر
چه نشسته به مِـــهر.
بخیه می‌زنی اَخمِ غُبنِ زمین را به بکارتِ دریده‌یِ آسمان
بینِ تخت‌ِخـــــــــواب‌هایِ شرق و غرب
بینِ دردهایِ قطبِ شمال و جنوب
در فرصتِ پوسیدنِ مــــــاه
در هوایِ توفانیِ کینِ کون و مکان
که باور نمی‌شود، بخیه را انسان
که باور نمی‌شود!
که باور نمی‌شود
چه پیدا و
چه نهان.
بخیه بزن! بِبُر، بدوز، پاره کن
چهل تِکّه‌ی وَهم را
بر تومارِ شرحه‌شرحه‌یِ انسان،
و هِجّی کُن دریدَن را
ای آلتِ قتّاله‌یِ مقدس
ای کیــــنِ شُتُرهایِ رمیده در آسمان
زخم‌ها جوش می‌خورند، اما
نَفَس‌ها نــــــــه!
...........................
خیام ابراهیمی
19 آذر 1394

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...