Wednesday, May 12, 2021

میان خطوط فایل‌های صوتی

 

مرده‌خوارها میان لاشه‌ها

لاشه‌ای میانِ خطوط فایل‌های صوتی افشاء شده توسط اربابان جهانی و بومی


1. پس از 40 سال دانشگاه #هاروارد #امریکا ، از رازهای درون سینه‌ی بازیگران سیاست، رونمایی می‌کند؛ تا ما بفهمیم که بدونِ استقرارِ قانونیِ قدرتِ مردمی آگاه در بستر توسعه‌‌یِ متوازن، هر شاه و شیخی میتواند با یک سناریو در وقت مقتضی قربانی شود. و اگر هنوز هست، به این معناست که در تسهیمِ قدرت بین بازوان شورای امنیت دُوَل(نه ملل) فصلش ندمیده و هنوز میتوان گاوِ ملتش را دوشید.
.
2. صرفِ‌نظر از اینکه آیا حاملِ نامه به
#چین ( #لاریجانی ) رییسِ دولتِ حکومت خواهد شد و #سعید_محمد معاون اول او... صرف نظر از اینکه وقتی زیپِ اختیار ملتی قانونا در دست قدرت مطلقه باشد، آنگاه با آلودن و لو دادنِ زیپِ جیبشان، و با هدایت نرم و سختِ آتو گرفتن غیراخلاقی از زیپ شلوارشان توسط پرستوها، ایشان را گروگان بگیرد، تا با بازی با زخمِ زخمیان کین قدرتی چون #محسن_هاشمی ، هم تنور نان خود را داغ کند، و هم ایشان را از سکانسها و نقشهای تعریف شده در روایت یک خیمه شب باز، چون عروسک و آدمکی وارد و یا خارج کند!... پیرو فایلهای صوتی رونمایی شده توسط ارباب بومی، اینک حدود یکسالی است که:

پس از 40 سال دانشگاه امریکایی هاروارد، از رازهای در سینه، رونمایی می‌کند... و آخرین فایل آن دیروز افشاء شد و ظاهرا این ماجرا و داستنهای هزار و یکشب همچنان ادامه دارد:

تا تو بیندیشی، چرا اینقدر دیر...؟ چرا اینقدر دور؟... و به کدام انگیزه؟... و چرا حالا؟!
و اینکه چرا تو هرگز محرم نبوده‌ای؟... و براستی چه مرزی است بین دوست و غریبه؟
و چرا مدعیِ دوستی، غریبه‌تر از هر غریبه بوده؟
و چرا سلطان صاحبقران به قانون شاه مشروطه تبدیل شده و فرزند مهربان و قانونی آن پدرسالار مهربان، در چنبره‌ی خصلت‌های موروثی نتوانسته فرزندان ناخلفش را درست تربیت کند، تا با یک شکلات به قانون ولی مشروعه و سلطان صاحبکران دیگری دراُفتند؟
!
پاسخ شاید این باشد
:
چون اشکهای شاه وقتی فرزند خود را زیر پاهای پوتین‌های چپ و راست، ترک‌می‌کرد
اشک‌های پدری بود که فرزند خود را ملک خود می‌دانست
!
و مملوکش خسته بود و هوای مالک دیگری داشت
:
فردوست و قره‌باغی و مقدم و متین دفتری و بازرگان و بهشتی و گویا همه غافل بودند که امام و پیروانِ راه امام هم از توبره‌ی غربی میخورند و هم از آخور شرقی و ککشان نمیگزد
...
و این حکم ملکه‌ی زنبورها بود، که کارگشایی تنها در بصیرتِ کورِ زنبورهایِ کارگرِ آن امام همام بود
...
...
دستور آمده که فعل حرام انرژی هسته‌ای مخفیانه اعلام نشود... شاید وقتی دیگر
...
دستور آمده که آمار کشتگان در سوریه اعلام نشود... شاید وقتی دیگر
...
دستور آمده که فحوای توافقنامه با چین اعلام نشود... شاید وقتی دیگر
...
دستور آمده که آمار کشتگان در آبان اعلام نشود... شاید وقتی دیگر
...
دستور آمده که آمار کشتگان کوید 19 اعلام نشود... شاید وقتی دیگر
...
دستور آمده که پس از گرفتن آتو، آمار گروگانها اعلام نشود... تا فصلش بدمد!
دستور آمده که از این ملتی که روزی جاهلانه انتخاب کرده است، حقیقت تسلیم پنهان بماند... تا فصلش بدمد
!

رسم است که اطلاعات اینتلیجنت سرویس، 50 سال بعد رو ‌شود
وقتی جا تر است و بچه نیست
!
گزیده یا ناگزیده، دوغ و دوشاب، با نارنجک‌هایی درون نارنجی خوشرنگ و بو
که تو مجذوب شوی... آن‌را ببینی و برداری و ببویی... و ببویی... و در دست بفشاری
...
آیا منفجر شود؟... یا نشود
...
این یک اصل مدیریتی است
:
اوبونتو
(UBUNTU) یعنی: "من هستم، چون ما هستیم!"
و تو دیر بفهمی که حقیت این است: "ما هستیم، چون من هستم
!"
اگر بفهمی... یا نفهمی... و کسی نداند که آیا خود را به جهل‌العارفین زده‌ای؟ و یا ساده‌دلی و یا جاهلی
...
.
3. رونمایی از تاریخ شفاهی ایران(پروژه‌ی دانشگاه هاروارد امریکا):
دارای فایل
های صوتی بسیار ارزشمندی است که در سالهای62 و 63 طبق یک پروژه نسبت به گفتگو با شخصیتهای دولتی و سیاسی موثر در نظام شاه، اقدام شد و ظاهرا قرار بوده تا چند سال از آن رونمایی نشود! این را چند بار خانم هماناطق در لابلای گفتگو با آقای حبیب لاجوردی بیان کرد: که قراره این حرفها سه سال بعد منتشر بشه: یعنی حدود سال 66 در دوران جنگ... اما حدود 35 سال از آن سالها گذشت و بالاخره آن گفتگو در سال پیش منتشر شد.
و از این مجموعه از یکسال پیش تا کنون حدود 180 فایل منتشر شده است! حبیب لاجوردی مسئول این پروژه بوده است
...
(خانواده لاجوردی از مشهورترین فعالان اقتصادی و کارآفرینان قبل از انقلاب بوده‌اند)
حبیب لاجوردی بنیانگذار و مسئول و مجری این پروژه به سفارش دانشگاه هاروارد امریکا بوده است
.
او برای اولین‌بار مقوله تاریخ‌نگاری شفاهی را به جامعه تاریخ‌نگاران ایرانی معرفی کرد. در سال ۱۳۵۹به پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاه هاروارد اقدام به نوشتن طرح اولیه پروژه تاریخ شفاهی ایران می‌نماید که در شهریور ۱۳۶۰ این طرح به‌صورت اجرایی در مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد آغاز به کار می‌نماید
.
هدف این طرح جمع‌آوری و نگهداری خاطرات افرادی بود که در رویدادهای سیاسی و تصمیمات مهم دولتها و حکومت ایران و اپوزیسیون، نقشی مؤثر داشتند! و هدف اصلی این پروژه، ثبتِ مناسبات تاریخ سیاسی ایران در دوران شاه بوده است
!

نکته: در میان خطوط و در لابلای سخنان مصاحبه شوندگان نکات ناگفته و قابل توجه بسیاری قابل توجه است؛ که مسلما میتواند مورد بهره مندی علاقمندان حقایق تاریخ ایران و قرار گیرد! از جمله نقش انگلیس و امریکا و روسیه در سرنوشت مردم ایران.
.
4. از مثنوی سناریوی بنفش/4 سال پیش
:

اینکه ملت را دوایِ درد چیست؟ ... با من و تو نیست با امرِ ولی است!
این نه از لقلقه‌یِ ذهنِ من است ... "حکمِ قانون" سرنوشتِ وطن است
بندِ یک، "اصلِ صد و ده" را ببین ... سرنوشت‌ِ خود، از آن بـــوتــه بـچـیـن
پس تو را یـــاوه نگویم که که‌ای! ... تو همانی که زِ "قـــانـون" مُرده‌ای!

حقیقت این است:
میان بازوان اختاپوس جهان و بچه اختاپوس بومی، تو مرده‌ای و تو قانونا لاشه‌ای... و برای زنده شدن راهی نیست جز اینکه: زنده شوی...زنده شویم...ما زنده شویم... نه در من و او و یا تو...بلکه در ما

و این مقدور نخواهد شد جز اینکه برای خلاصی از تعامل و ائتلاف شرکتهای سهامی خاص، همه در یک شرکت سهامی عام انسانی، سهامداری برابر شویم.

راه این است و جز این نیست!

وگرنه همه لاشه‌ایم.

خیام ابراهیمی
21 اردیبهشت 1400

پ.ن:
و اینک در لینک ذیل، وُیس.آو.آمریکا رازهای درون سینه‌های بازیگران تاریخی را برایمان افشاء میکند در وُیس.آو.ایران.
تا بلکه میانِ خطوط آن، بوی لاشه‌ی ملتی غافل و ناآگاه را خوب استشمام کنی
!
ملتی که هرگز لایق آزادی نخواهد بود مگر در بستر قانونی توسعه‌ی متوازان! و این یعنی: بدون الویت توسعه اقتصادی و یا سیاسی بر هم، تنها توسعه‌ای متوازن میتواند مردم(سهامداران برابر) را در کارگاههای میدانی و تصمیم‌سازی از شوراهای محلی و بومی تا مرکزی، تمرین دهد! در شاکله‌ای بنام شرکت سهامی عام(نه خاص) ایران انسانی
.
که گام به گام مراتب حقوقی و علمیِ احقاقش از یک هیات موسس تا پذیره نویسی از همه برای تشکیل مجمع عمومی تا انتخاب یک هیات مدیره تا برگزیدن یک سخنگو(مدیرعامل) در
#قانون_تجارت قید شده است.
و این یعنی:
تغییر شیفت و یا استحاله(نه انقلاب) حاکمیت در یک فصل سال، از تضاد منافعِ ایدئولوژیک به منافع مشترک مادی در آب و خاک مشترک، برای احیاء اخلاق مدنی با شهروندانی مدنی....یعنی: دل کندن از لاشه‌یِ بدوی ارباب و رعیتی( در تمام اشکال سنتی و مدرن آن).

این یعنی: استقرار شعار استقلال و آزادی از تئوری تا عمل.
*مبانی چنین استحاله‌ای در مانیفست و #مرامنامه_استقلال_آزادی توضیح داده شده است!

https://www.youtube.com/c/VoiceofIran/videos 

دیوار گوشتی مکتب سیدالشهداء از افغانستان تا قدس

#دیوار_گوشتی در مدرسه دخترانه‌ی سیدالشهداء افغانستان

خمینی: در جنگ با کفار(صدام) اگر کافری ملت مسلمان را سنگرگوشتی خود کرد، همه را بکشید! مسلمانان(مومن به ما) به بهشت میروند! بقیه به جهنم! (ویدئو در کامنت)


در هر #میدان : از 17شهریور چریکهای لبنان، تا #سینما_رکس #آبادان... تا چند هزار اسیران در #زندان و قتل زنان در کرمان تا قتلهای زنجیره‌ای روشنفکران و شهروندان، و تا #آبان_88 و انفجار بندری در #لبنان و ... تا قتل حیات اجتماعی دختران و زنان به‌دست نران مسلمان و اسیدپاشان، بدست #فرقه_تبهکار طالبان از خمین و رفسنجان تا خراسان... تا جنوب لبنان... و اینک در راستای تثبیت ارباب بومی میدان، آویزان به اهرم روسپوتینچینی، به‌جای #گشت_ارشاد : #یگان_ویژه_زنان با دهها هزار دوربین ثبت جرم و باتوم و تاجرانِ دانش‌بنیادِ #دانشگاه_صنعتی_شریف با مغز و کله پاچه‌ی غلمان، در شرکت اینترانت #ابر_آروان
.
1. سیمولیشنِ قاراشمیش مکتب سیدالشداء توسط کاسبان
.
مکتب سیدالشهداء اینبار در غرب
#کابل باز از دخترانِ پرده نشینی چون زینب و رقیه در ایران و سوریه، قربانی گرفت. قتل‌های زنجیره‌ای در اشکال گوناگون، همچنان ادامه دارد! و چشم احمقها از این مدل به آن مدل بین چرخ گوشتهای رنگارنگی که نانی نمی‌پزد، هی فریب می‌خورد!

وقتی یک سردار ولایی، سلیمانی را #سید‌الشهداء خواند!

و وقتی یک اصلاح جلب پیرو راه امام، برای 60 قربانی این جنایت، به رایگان کریه‌ترین اشک تمساح را مفت مفت ریخت(بی آنکه از جنایت دیروز خود #توبه کرده و #جبران_مافات کند)، فورا بیاد سخنان گهربار آن امام همام افتادم!

و اینک که حفظ نظام قانون اساسی راه امام امت، از اوجب واجبات است، و تقیه و مکر و خدعه با صغیران غیرخودی ابزار کاسبی است؛ چرا فکر میکنید #موسوی و #خاتمی و #تاجزاده (که سقف پیشنهاد قانونی‌اش دوره‌ای کردنِ افاضات و قدرت مطلقه‌ی راه امام امت است!... و نه استحاله‌ی قانون بردگی به قانون مردمی) اصولا فرقی با طالبان و داعش دارند؟ و چرا هی با #بیعت با قانون اساسی خود در پای صندوق مارگیزی لوطی و نواله خورانش، روی دو ریل ثابتِ فرامردمی و قانونیِ سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگیِ تکنفره در قطار صدور انقلاب به دیار قدس، یک دور باطل را با ادا و اصولِ رنگین و پفکی، پیوسته #تکرار می‌کنند؟! و چرا پیوسته از این چاله به آن چاله، در چنبره‌ی قانونی دوقطبی که مردم را بین مومن و کافر دوپاره کرده، بی‌اختیار و پر تب و تاب، گمراهان تشنه را به سمت سراب، چاه نمایی میکنند؟

چرا این نواله‌خوران مکتب #سیدالشهداء، با فریادی علنی در کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا، صراحتا از جهل خویش #توبه نمیکنند و تا فرصت دارند در #میدان_مردم جبران مافات نمی‌کنند!

پاسخ پیداست: چون حرامکار و ریاکار و عوامفریب و معتاد به ویژه‌خواری و مومن به زورگیری عقیدتی‌اند و در یک جمله اصلاح‌جلبند و با بنیادگرایانِ مؤمن فرق بنیادی ندارند! چون در دنیای نسبیت و #عدم_قطعیت برای احقاق حق مشترک مادی و برابر در ملک مشاع و سهم برابر در آب و خاک مشترک، راهزنان و مجانینی خودحق‌پندارند و در مقابل غیرخودیان به قانونِ حقمدارِ مومنین در مقابل غیرخودیان باطل باور دارند! و به همین دلیل چهارچنگولی به قانون اساسی مومن و کافر آویزانند!

چرا که ایشان همه از یک کوزه، خون مردم را می‌مکند! یکی با عطرِ شابدالعظیم هورت هورت و... یکی با تمأنینه با ادکلن و عبای شکلاتی و شال سبز و با فنجان!
.
2. مهندسی معکوس #شرکت_سهامی_عام_انسانی

یا ایهالمؤمنون القاتلون و المقتولین و السپریون چپ و راست و یمین و یسار و میانِ مایه‌ و اصلاح‌جلبِ نظام!
آیا ظریفیون ختمِ روزگار، بعنوانِ مقلدینِ کور و چشم‌بسته‌ی اصول 5 و 110 و 177 قانونِ اساسی بالقوه‌‌ی راه امام امت، بالفعل از تئوری دیپلماسی ماله‌کشی برای #میدان یک کارگردان، جملگی قاتل و مقتول نبوده و شریک قتل مردم بینوا و همزمان در پوستینِ رفیقِ قربانیان از دیروز تا امروز و از قم تا رم و از شام و عراق تا #آبان_88 و تا مکتب سیدالشهداء در افغانستان نیستند؟

اشک تمساح چه می‌ریزی برای قربانیان افغانستان؟ که خود استادِ فنّ فرنگی‌کارانی اِی دغلبازِ دیپلماسی در میدان!

چو نیک بنگری، این مبارزان چپ و راست انقلابی همیشه خندان و گاه گریان، هیچکدام به یک #شرکت_سهامی_عام_انسانی باور ندارند و به همین دلیل همواره در فکر ائتلافی بین شرکتهای سهامی خاصند، تا با شریکان خاص و ویژه‌خوار خود، عموم مردم غیرخودی را بالمناصفه بدرند! لذا نهایت آمالشان این است که یک دور هم خودشان ولایتِ مطلقه فقیه بشوند! چه در داخل قلعه‌ی سلطان و چه در دامنِ انیران!
یعنی از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، همه کاسه‌لیسِ یک رزقِ الهی و غیرمردمی‌ در چنگال سران عالمند
!
خیام ابراهیمی
20 اردیبهشت 1400

پ.ن:
از همین امروز درکارِ تاسیس #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی (از دوران پیشاآزادی تا گذار و پساآزادی) در این ملغمه... تا الگو شود در منطقه
.

که فردا، بس دیر است! 

Sunday, May 9, 2021

اتاق فکر سلطان و شبان

اتاق فکرِ متمرکزت کجاست؟ بینوا مردم!


میان اتاق فکر سواران بر مشروعیتِ ژن برترِ شاه و شیخ و هم‌افزایی دلالان و نواله‌خورانی که جملگی دارای اتاقهای فکرند، اتاق فکرت کجاست ای بینوا مردم پریشان؟

موش دواندن از اتاق فکر، میان مردم غیرتشکیلاتی و پراکنده میان هزار تریبون تخریبچی، و گرفتن ماهی از آب گل آلوده، راز تداومِ منافع سلاطین عالم بواسطه‌ی سلطان بومی است!

حداقل بیش از یک قرن است که اتاق فکر انیران، بواسطه‌ی دلالان خائن، میانِ مردمِ ترسو، موش میدوانند و مردم پریشان و بینوا هم در تاریکی و ناآگاهی، بسوی یکدیگر سنگ پرتاب می‌کنند!

و آنگاه با یک تاکتیک گازانبری، با مردم خرس وسط بازی می‌کنند! این سنتِ تاریخی روس و انگلیس بود و البته این روزها با گازانبری ساخت کارخانجات چند ملیتی هنوز برقرار است! پوند بانکداران ملکه در دست امریکا و دلار امریکا در چین و تمهیداتِ بروکراتیک و دیوانی‌اش با فرانسه و شتیلش با آتشبیاری و نفوذ امنیتی روس و اسراییل... و نقطه‌ی اتصال همه و آتشبیار معرکه، همواره یک سلطان بومیِ مطلقه.

مثلا: حزب جمهوریخواه بواسطه‌ی دلالان حکومتی، حکومت را به جرم ترغیب میکند و با حکمی او را تحریم و تا حد مرگ ناتوان میکند و دموکراتها از راه میرسند و آن جرم را از حاکم مفعول، می‌خرند و با قراردادهایی استعماری مستقیم و بواسطه، باز در شش بیمارش می‌دمند و او را نیمه جان احیاء میکنند... تا جرمی دیگر و تحریمی دیگر و جریمه‌ای دیگر... همه از جیبِ فرزندانِ یک مام میهن!

تداوم چنین ساختار شبان‌رمه‌گیِ سنتی عصر قجری که مردم در آن برده‌اند، در عصر مدرن، تنها با تعبیه‌ی قانونی انحصاری ژن برترِ یک قدرت مطلقه و نواله خورانش مقدور می‌شود تا وراثتِ سلطنتی در قانون اساسی مشروطه به وراثت ایدئولوژیک با قانون اساسی مذهبی ولایت مطلقه فقیه شیفت یابد!

در چنین سازوکاری، همواره آدمکهای یک سیستم قدرت، می‌تواند خون مردم را از این ستون تا ستون بعدی، در شیشه کرده و در دامچاله‌های بانکداران حاکم بر شورای امنیت سازمان دُوَل(نه ملل) به نسبت قدرت تسهیم و هدایت نرم کند! روزی روس و روزی انگلیس و روزی فرانسه و روزی امریکا و این روزها چین! و حکومتهای سوار بر جهل بردگان قانونی، به جای درآویختن به قدرت هم افزایی مردم ایران، همواره آویزان به این و آن انیران!
.
1. جهان به دوربین مداربسته‌ی آدمکها، مسلح است
!

اولین بار در بازگشت از دبیرستانی که نیمه تعطیل بود، یکدسته اعلامیه را زیر پل ورودی به شهرک خانه‌های سازمانی ارتش، پنهان کردم؛ شب که برگشتم تا آنها را توزیع کنم، اعلامیه‌ها سر جایش نبود.

دومین بار در سال 60 از پادگان مرخصی اضظراری گرفتم، تا بیایم در همان شهرک، کتابهای مارکس و انگلس و لنین را در باغچه چال کنم. بگیر و ببند بود و بازارِ اعدام جوانانِ غیرمذهبی داغ بود! نیمه شب کتابها را نایلون پیچ کردم و در صندوق فلزی فشنگ یا شاید گلوله خمپاره، جاسازی کردم، و صندوق را در چاله گذاشتم و رویش را خاک کردم. از همان صبح که به پادگان رفتم، تا هفته ی بعد که بازگشتم مدام دلم شور میزد نکند بریزند خانه اسناد جنایت را در باغچه کشف کنند. تا اینکه بازگشتم و دیدم جا تر است و بچه نیست!
.

2.
خیانت در اتاق فکر:

خانم دکتر هما ناطق(سلبریتی چپ و استاد تاریخ در دانشگاه تهران و سوربن در حوالی دهه ی 50 در پیش و پس از انقلاب) ، در گفتگویی(در دو فایل صوتی یوتیوبی پیوست) که سالها بعد منتشر شد؛ برای جبران مافات با شهامت گفت: ما خیانت کردیم! و خیانت من این بود که وقتی چشم دانشجویان و زنان روشنفکر به من بود، به شعارهای شاعرانِ ضد امپریالیستی دل بستیم و با قال گذاشتنشان در روزهای ابتدای تظاهرات زنان برای اعتراض به حجاب اجباری، آنها را در میدانی نابرابر، رها کرده و بی شعار گذاشتیم! چرا که ساختن شعار درست در میدان، وحدتبخش است و مهم و نیز میتواند ویرانگر باشد!

من روشنفکران و زنان خیانت کردم، چون مجذوب شعارهای کاذب نظام علیه لیبرالیسم بودم! چون غافل بودم که: آنکه میگوید چگونه بپوش! همان او روزی خواهد گفت: چگونه بیندیش!

خمینی تقصیر نداشت! من خر بودم که نفهمیدم!
او ادامه میدهد:
و متعاقبا با تعامل پشت پرده در اتاق‌های فکر با قدرت، با موضع گیریهای بعدی، موجبِ تثبیت مشروعیت تمامیتخواهان و مثله شدن روشنفکران و مبارزات مردمی در چنگال گرگانِ جهانی و کفتاران همسایه و شغالان بومی و سگان محلی‌شان شدیم! (نقل به مضمون).
.
3.
هدایت نرم و سخت سلاطین عالم برای استحاله‌ی ماهیت جنبشهای مردمی:
چگونه دستِ بانکدارانِ انگلیس و امریکا همواره از آستینِ خیانتکارن در می‌آید؟
خانم دکتر هما ناطق که متخصص تاریخ مشروطیت بود، توضیح میدهد که
:
چرا بهائیت(با پرچم عدم دخالت در سیاست) پس از سرکوب و راه‌اندازی جنبش بابیه(قیام رعایا علیه اربابان) فرق میکند؟
و چرا میرزا رضای کرمانی که ناصرالدین شاه را ترور کرد، طبق مستندات و اعلامیه‌ها، جزو جنبش بابیه شناخته میشود؟
و چگونه بهائیت با سرکوب جنبش بابیه توسعه یافت؟
و چرا اهدافِ ابتدایی جنبش مشروطه، با فحوای قانونِ اساسی مشروطه(با متمم قانون اساسی اش و مجلس ملی اش) فرق میکند؟
و چرا... و چگونه سلاطین عالم، در فقدانِ سیستماتیکِ قدرت مردمی، با شناسایی پتانسیلهای بومی، روی آنها سرمایه گذاری میکنند و با هدایت نرم آنها را آلتِ اجرای نقشه‌های شومِ اتاقهای فکر خود می‌کنند؟
.
4.
هدایت نرم امنیتی ملایان، و ائتلاف تیمور بختیار و خمینی در نجف:

دکتر هما ناطق(استاد تاریخ در سوربن) که تخصصش در تاریخ مشروطه است نیز میگوید:

داستانِ موجسواری بر مَکرِ چیپِ ملایان از زمان مشروطیت آغاز شد! آنجا که متممی به قانون مشروطه وصله پینه شد و محتکران سنتی دیروزی که وابسته به ملایان بودند، آزاد شدند!(نقل به مضمون).

لذا سواری گرفتن از پیوند "ملا و سلطنت" که در دوران قاجار در مشت روسیه بود، پس از اعدام شیخ فضل‌الله نوری و انقلابِ صغیرِ بلشویکهای سرمایه‌دار در روسیه تزاری، افتاد در دستِ امریکا.

رضاشاه تاحدودی قواعد این بازی را به هم ریخت! اما محمدرضاشاه با هدایت نرم نیروهای امنیتی و مامورانِ امریکایی آموزش دیده در سی.آی.ای و موساد اسراییل، همواره حافظ آخوندها بودند! از پیش از پانزده خرداد 42(حفاظت و هدایتش به ترکیه و نجف) تا بهمن 57(نامه نگاری کارتر و خمینی) تاکنون.
تیمور بختیار امریکایی که مطرود رضا شاه شد، در زمان محمدرضاشاه، در نجف با خمینی ملاقات می‌کند
!

وحدت تیمور بختیار تبعیدی با خمینی در نجف، و بعدها اعلامیه مهندس بازرگان در اول خرداد 42 پیش از شورش خمینی در 15 خرداد 42 علیه اصلاحات شاه، بیانگر هدایتی نرم تحت حمایت امریکا بود! که چرا امریکا از پیوند تیمور بختیار و خمینی، نهایتا از انقلابی که پایگاه مذهبی مردمی دارد حمایت کرد؟ و وقتی مجاهدین ضد امپریالیسم امریکا، بر سر حمایت از خمینی برآمدند، به همین دلیل خمینی به آنها گفت: شرط همراهی با من عدم مخالفت با #تیمور_بختیار امریکایی است!

از میان مجاهدین خلق، #حسن_ماسالی و #تراب_حق_شناس در نجف با خمینی در ارتباط بودند و شاهد حمایت خمینی از تیمور بختیار بودند و اینک شهادت میدهند!
البته در این ائتلاف معنادار، باید سراغ سرنخ ارتباط تیمور بختیار با امریکاییان بود
!
شوروی (در زمان خروشچف) معتقد بود: در مقابل قیام خمینی، باید از انقلاب سفید شاه حمایت کند و در همین رویکرد استقلال طلبانه‌ی شاه از سلطه‌ی سال 32 امریکاست که کارخانه ذوب آهن اصفهان در سال 43 احداث میشود! و وقتی خروشچف جنبش خمینی را مرتجع میدانست، که اگر قرار باشد در ایران انقلابی شود باید انقلابی سوسیالیستی باشد؛ امریکا همواره پیرو سیاست کلان بریتانیا، در فکر حفظ نقش آخوندها در ایران بود! از ربودن نقشِ جدی کاشانی در 28 مرداد 32 در جبهه‌ی امریکا نباید غافل بود! همین رویکرد بعدها و پس از فروپاشی شوروی، مورد توجه روسیه قرار گرفت! و به همین دلیل حمایت از ملایان همچون دوران تزاری، سرلوحه‌ی سیاست روسیه‌ی پوتین قرار گرفته است
.

براستی چرا تمام استعمارگران، در غیاب یک حکومت مردمی، همواره در بصیرت صید و حفظ قدرت مطلقه‌ی ملایان هستند؟
و چرا در تاریخ معاصر، همواره ملت ایران بواسطه‌ی ملایان بین شرق و غرب دست بدست شده است؟
.
5.
ماموران امریکایی و اعلامیه در مساجد و چریکهای لبنانی برآمده از اتاق فکر:
مردم بینوا و رعایای ناآگاه، با چشمان وق‌زده تنها شعارهای چند پرچمدار را روی موج مطالبات تهییج شده می‌بینند؛ اما هرگز نقشه ی راه پشت آن را که حتما دارای دهها اتاق فکر بوده است را نمی‌بینند!

خانم دکتر هما ناطق، که در سال 94 درگذشت، در سال 63 در همان گفتگوی یادشده، چند بار اشاره کرده بود که این فایلِ اعتراف به خیانتِ آگاهانه(غافلانه؟)، 3 سال بعد(یعنی سال 66) منتشر شود! اما او نگفت چرا سه سال بعد؟ او اعتراف کرد که در نیمه اول سال 57، خبرنگاری بنام گیج از نیویورک تایمز امریکا با یک کتابچه در دست به ایران آمد و نظرات بسیاری از شخصیتهای نهضت آزادی و چپ را راجع به انقلاب سفید شاه(که رویکرد سوسیالیستی و ضد سنتی در باب آزادی زنان داشت و پس از آن ذوب آهن اصفهان توسط خروشچف در ایران راه اندازی شد) پرسید! او در مصاحبه با من گفت: شما بعنوان نیروی چپ، اگر با هدایت‌الله متین‌دفتری که به نقشه‌ی راه آگاه است با نهضت آزادی همکاری کنید، حتما بمدت یکسال نیمی از حکومت بعدی را در دست خواهید داشت! (یکسال استفاده ابزاری از گیجهای میدان بواسطه‌ی ماموران و گیج‌ها... و بعد چه؟!). او گفت تصمیم خود را با کارمندی در سفارت امریکا(احتمالا بنام جکسون) اعلام کنید! وسپس نسبت به تنظیم یک اعلامیه با نهضت آزادی اقدام کنید، تا در تظاهرات آتی در روز عاشورا توزیع شود! من خودم در روز تظاهرات از امریکا خواهم برگشت!

آن اعلامیه بالاخره علی رغم اکراهِ مسلمانان شورای نهضت آزادی از جمله بازرگان و پدر شریعتی با حضور یک زن چپ، توسط همه امضاء شد و چند روز بعد توسط آخوندها در تمام مساجد کشور قرائت شد!

بعد از آن در روز 17 شهریور، چند نفر شاهد چریک‌های لبنانی در میان تظاهرات کنندگان بودند؛ از جمله: نعمت آزرم و شفیعی کدکنی و سیمین دانشور...
بر حضور نیروهای لبنانی در شورشهای کاذب از مساجد
حالا میتوان فهمید که نقش #شهریار_آهی بین شاه و امریکا چه بود؟
.
6. نقشه‌ی راه اتاق فکر و شعارهای پریشان پیروان تریبون‌ها در باد:
هایزر و فردوست و قره باغی و نراقی و صدر و نیروهای امنیتی(ساواک) با هماهنگی ارتش و شورای انقلاب، با ضمانت بازرگان و بهشتی(که زیردست فرخ رو پارسا بود) تعهد کرده بودند که پس از تسلط خمینی، فرماندهانی چون تیمسار مقدم و خسروداد(که از طالقانی حمایت کرده بود)، بعد از یک مدت که برای آرام کردن مردم شعارزده دستگیر میشوند، آزاد خواهند شد! اما با توصیه‌ی فردوست و نیروهای امنیتی ساواک امریکایی و اسراییلی، با این منطق که اینها همه چیز را میدانند و باید حذف شوند، علی رغم آن تعهد بلافاصله اعدام شدند! بخاطر این بدعهدی بازرگان در تلویزیون گریست
!

و اینک 42 سال است که بقایایِ همان نیروهای ساواک امریکایی و اسراییلی و روسی در خدمت منافع نظام سلطه، در راستای سناریوهای شل کن سفت کن بین دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، در کار هدایت نرم سلطان بومی برای دوشیدن ملت بینوا هستند!
تاکتیکهای نظام سلطه(چه جهانی و بومی) در اشل‌های متنوع، شبیه هم است
!
به همین دلیل است که همان تاکتیک شل کن سفت کن بین دو جناح دموکرات و جمهوریخواه شیطان بزرگ را در داخل مستعمره بین دو جناح اصولگرا و اصلاح‌جلب بومی شاهدیم
.
مهم نیست که نواله خور روس باشد یا چین؟
مهم این است که قدرت از آن مردم نباشد
!
تا قادر باشی تنها کدخدا را ببینی و ده را بچاپی
!
شاید به همین دلیل است که حکم حکومتی چین به سلطان بومی این است
:
ای فرمانبر بومی! توافقنامه را برای رعایایت رو نکن
!
و حکومت نظامی خود را با دو تا شکلات به جوانان، هر چه زودتر تثبیت کن
!
تریبونهای وابسته به
#شهریار_آهی رعایا را میان خود پراکنده خواهند کرد!
آنها در ناامنی سیستماتیک بین ما و شما، و گرد حقوق ثانویه و روشهای متنوع گرد تریبونهای مختلف، آنقدر فقیر و گیج و ناامن و پریشان و جاهلند که هرگز موفق نخواهند شد تا به تاسیس یک
#شرکت_سهامی_عام_ایران انسانی موفق شوند!

ما به یاری منابع مادی و انسانی خود بر پریشانی تریبونهای جدا جدا خواهیم افزود!
اپوزیسیون حتی اگر بخواهند متحد شوند، اما با روشهای غیرعلمی و سنتی آنها را منحرف خواهیم کرد! نمونه‌های ناموفق وحدت "همه با هم" به علتِ روشهای غیرعلمی ایشان با میدان دادن به جاهلها و هدایت نرم و حضور خود ماست؛ تا هریک همه را گرد خود بخواهند!
تو آنها را ناامن و فقیر و پراکنده و اتمیزه نگاه دار!
چین و روس و بایدن و اروپا، با باد کردن شما بعنوان رهبر بینوایان عالم، پشت و پناه شماست
.

خیام ابراهیمی
18 اردیبهشت 1400

پ.ن:
تنها راه مدرن میدانی از تئوری تا عمل
:
تاسیس
#شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی

بر اساس یک روش علمی در مقابل چشم تمام مردم.



 

ابر آروان

ابر آروان

و چیست #ابر_آروان ؟



می‌پرسند چرا با وجود تحریم و غیرتحریم در هر حالتی، برخی همواره میخندند و برخی شبانه روز خون میگریند؟
پاسخش نزد بصیرت قانونی و ظریفِ رهبر روحانی و کاسبکاران و پیمانکارانِ پروژه‌های صدورانقلاب و پیروان برخوردار و دانشمند و سلبریتیهای هنرمندش در دو جناح ویژه‌خوار قانونی تا تریبونهای مایه دار اپوزیسیون است
!
ملت رها شده اند تا خودشان در بازار آزاد از ناصر خسرو
#واکسن بخرند؟
چه کسی وارد میکند؟... هیچ کلانتر برخوردار کاخ نشین و هیچ مرده شویِ کوخ نشینی، بصیرت ندارد که پاسخی شفاف و اقناعی بدهد! انگار آن آمپول سر کننده را به جای لثه‌ی گردِ دندان کرمو، زده‌اند به کل وجودشان، تا دندنانهای پر دردشان تنها دیگری را بدرد! با اینکه حالا همه میدانند که زور و زر و تزویر در تکدست کیست؟
از دانشمند و اهل تحقیقات علمی دانشگاهی و فرهیختگان گرفته تا خونفروشانی که شیشه های خون را با پیک موتوری از شیخ فضل‌الله نوری تا ناصر خسرو جابجا میکنند، همه در بصیرتِ ویژه خواری‌ِ خویشند، نه عقیم بودن قانونی یک همسایه
!
و کاسبان توانمند و پیمانکارانِ نظامِ سلطه، کماکان در خدمتِ آچمزبودن ملتی بی عرضه‌اند
!
ملت در فکر آچمز نظام سلطه
اپوزیسیون در خواب و خلسه

در آستانه‌ی استقرار یک حکومت نظامی قانونی به حکم حکومتی، خواه ناخواه، شاید این آخرین روزهای بهره‌مندی از فعالیت آزاد اندیشه مدار، در فضای اینترنت باشد!
#ابر_آروان نام شرکتی است که مجریِ پروژه‌ی شبکه ملی اطلاعات، اینترانت میلی(نه اینترنت) است!
راهکاری برای آخرین ضربه به تعامل آگاهی مردم و مردم، در فضای امن و آزاد تا سوراخ موش، که توسط پیمانکاران خارجی چینی و روسی و داخلی (محتاج به یک لقمه نان خونین!) و دانشمندان و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف بصورت زیرپوستی در حال راه‌اندازی است
!
آیا ایران تا چین شدن باید از مسیر کره شمالی بگذرد؟
شرکت ابر آروان این بستر را فراهم میکند! و تنها ده درصد کار آن باقی مانده است! که امیدوارند همزمان با حضور سرداران در دولت حکومت نظامی سلطه، با توزیع اندکی شکلات بین مردم زخمی و خسته، کار خود را بر اساس خدمات ذیل آغاز کنند
!
.
بر اساس 5 عنصر(خدمات پایه):
ایمیل+پیام رسان+ سیستم عامل+ موتورجستجو+و خدمات ابری
هر لحظه خواستند دکمه ش را میزنند، رابطه با جهان قطع میشود! حالا میخواهد آبان 98 باشد و یا شاید وقتی دیگر
.
هر لحظه اراده کنند، کنترل ارتباطات داخلی به یاری دهها هزار دوربینهای چینی مستقر در هر محله در کنار مراکز بسیج و مساجد و خانه های امن پر از اسلحه و بازداشتگاههای زیرزمینی در آپارتمانهای معمولی، برقرار خواهد شد! تا ملت ایران در امنیتی ابدی روزها نیز چون شبها راحت‌تر بخوابند
!
نرم نرم و با یک ضربه کاری در نیمه شبی... وقتی که در خواب ناز کابوس می‌بینی
!
صبح برمی‌خیزی یا برنمی‌خیزی ... اما کار تمام است
!
همواره دانشمندان و اساتید و مهندسینی هستند که برای یک لقمه نان بیشتر، از هیچ خدمتی به اهداف قانونی نظام سلطه ابایی ندارند! تا دردهای حوالی شکم خواص در شرکتهای سهامی خاص سرسپرده و نواله خوار، برای یک لقمه نان بیشتر بین تهران و کانادا، بر ابر تعقل برای نوشتن سرنوشت عمومی حاکم شود
!
حالا هی حنجره پاره کن: مرگ بر غیرخودی
!

آه ای آتشبیاران تریبونهای ماهواره‌ای و اینترنتی در شرکتهای سهامی خاص نخودی، برای تامین آتشِ آتش‌به‌اختیاران کاملا خودی...! کماکان همچون عصر حجر و قجر گرد یک قدرت متمرکز، رجز بخوان با ادبیات سلبی حذفی سنتی و بدوی، به جای ادبیات ایجابی جذبی در دوران مدرن در یک #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی

#خیام_ابراهیمی
16
اردیبهشت 1400



  

Monday, May 3, 2021

پروژن اتمام حجت تا حکومت نظامی

پروژه‌ی #اتمام_حجت در سکانس ماقبل آخر


در ضیافتِ افطاریِ خون از رگِ سیب‌زمینی پشندی... قاسمان انتحاری، به حکم علی در صفِ مقتلند، میرزا افندی!
(نگاهی به مقتلخوانی نمایش "ظریف و سلیمانی" برای بیعت با حکومت نظامی متکی بر ادبیات سلبی حذفی و جنگ مومنین خودی با کفار غیرخودی تا دیار قدس)
#آدولف آیشمن: من مجریِ سیاستهای یک #آدولف دیگر و یک فرمانده‌ی قانونی بودم.
***
داستان تئوریزه کردن ضیافت نواله خوران و پیمانکاران و اربابان، داستان سیب زمینی پشندی(مردم) میان کارد و قاشق و چنگال روی دیس چینی برای اربابان شورای امنیت دُوَل(نه ملل) و ارباب بومی، کاملا قانونی است!
خلاصه داستان:
1. طرح مسئله:
 مخلص کلام اینکه، ظریف بفرموده، مسئله را طرح کرد(انتشار فایل توسط اتاق فکر)! و مسئله این بود:
"سیاست نظام در دیپلماسی و میدان دوگانه است! و ما هر دو همچون قاشق و چنگال در دست یک نفریم! قاشق و چنگال مقصر نیستند! چون هر دو ملتزم به تکدست یک نفرند"!
.
2. حل مسئله:
 و اما، پیشوای قانونی، مسئله را حل کرد:
"البته همینگونه است! از این پس بعنوان اتمام حجت با مردم، "حکومت نظامی" بصورت یکدله، با قاشق و چنگالش، اگر بتواند باز دوگانه بازی می‌کند! و منابع طبیعی و انسانی را روی دیس چینی یا ملامینی و یا پلاستیکی(یا هر چه) برای روس و انگلیس و فرانسه و امریکا سرو میکند! تا برای حفظ نظام که از اوجب واجبات است، نوله‌ای گیر خودش و نظامزاده‌ها بیاید! که این سیاست دودوزه بازی و #خدعه و #تقیه و #مکر با غیرخودیان و صغیران بموجب اصل "و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین" از ابتدای انقلاب تا انقلاب حضرت ولیعصر برقرار بوده و خواهد بود! چرا که طبق اصل 5 من جانشین و امام آن نظامم و فهم معنای #امام برای دنیای دون سخت است! و به قول رسول‌الله در نهج البلاغه که بشری و هدی داد به امام علی، امام هم بنا بر حفظ نظام که از اوجب واجبات است دیر یا زود در یک معرکه به مصلحت نظام #شهید خواهد شد! چه بهشتی باشد و شرکاء صدر انقلاب و چه سعید امامی و چه رفسنجانی و چه سلیمانی و چه فخری زاده و چه ظریف و روحانی و مخلفاتِ انقلاب تا دیار قدس...! ریلهای ثابت من، کماکان به مقصد دیار قدس است! و سپاه قدس فعلا وقت استراحتش است از این ستون تا ستون بعدی...

در یک جمله: مردم(معلمان شریف به اقتدای شهید مطهری، و کارگران عزیز به اقتدای سعید امامی، و سه قوای قانونی من) بعنوان اموال امانی الله و ولیعصرش نزد من (به حکم لله ملک السماوات و الارض) قانونا در میان #دیپلماسی_من و #میدان_من ، جملگی مواد اولیه‌ی بومی و متریال #صنایعِ تولیدی یک نظامند و همه فرمانبر یک حکم حکومتی اند! چرا که بنا بر مقام مبتنی بر اصل 5 قانون اساسی، و بموجب شرح وظایف یادشده در اصل 110، تعیین سیاستهای کلی اقتصادی و نظامی و فرهنگی با من است! نظارت بر جزئیات آن با من و منصوبین من است! و بموجب اصل 177 کسی نمیتواند این مبانی را تا ابد تغییر دهد (آقای تاج برسر!...هرّرّرّی! اما ممنون که نرخی شدی وسط دعوی برای شفافیت و تثبیت این ماجرا...)

چاه نمایی(گله گذاری از مسئولین ذوب در ولایت):
و نهایتا اینکه گله‌گذاری از برخی از مسئولین به جرم اعتراض، هم برای باورپذیری ساده دلان طرح شد؛ نه بخاطر اینکه ایشان براستی اعتراض دارند! آنها با این بازیها برای اذهان عمومی طرح مسئله میکنند، تا من حلشان کنم! وگرنه جملگی ذوب در ولایت منند! اگر اینگونه نبود اساسا روی میز ضیافت و در میدان نبرد نبودند! وگرنه ظریف خودش بعنوان یک قاشق از ابزار میدان است و مثل کارد و چنگال که آنها نیز ابزار میدانند، هر یک نقشی دارند زیر نظر یک کارگردان! یکی باید سیب زمینی پشندی را خسته کند! یکی آن را ببرد! و دیگری آن را وارد دهان ویژه خواران و اهل بیت و دشمنان کند
!

افتاد؟!

خیام ابراهیمی
13 اردیبهشت 1400

سُرسُره بازی یعنی:
لیـــــــــــــــــــــــز خوردنِ ظریفِ یک سیب‌زمینی پشندی روی یک بشقاب چینی
زیرِ نیش‌های یک چنگال روسی
در دامِ یک قاشق نشسته
تا دهانِ یک بقالِ سرکوچه
تا فروشگاههای زنجیره‌ای و مال‌سنترها و
...
که این حکم حکومتی نظام نئولیبرالیسم است
!
باور چه میکنی؟
شامورتی‌بازیِ ظریفِ ظروفِ یکبارمصرفِ ملامینی را
میان قاشق و چنگال یک کاسه بشقابی دوره گرد
رویِ یک سفره‌ با گلهای‌ سرخ پلاستیکی
که از قطرات نفت، خونی است
!
***
در خیلِ سرسره بازان
خیلی ظریف آه بکشید، میان ظرفهای نازکِ چینی
تا ترک بَر ندارد تنهایی پاشنه‌ی آشیلِ پای درون آن پوتینِ روسی
که میان قاشق و چنگال و کاردی استیل
هنوز گرسنه است و
با پای لخت داغی که لایی می کشد با سرسره بازی روی برفها
و با ناخنی شکسته
پنبه می‌کند ابربافته‌ها را
و آب میکند برفها را روی لحافها
...
روی تشکها
خیلی ظریف آه بکشید
!
جوری که نرخ ظریف وسطِ دعوایِ اربابش
جوری بهانه شود
که "حکومتِ نظامیِ "سه‌قوه‌بازش" نَـپُــــکَد
!
و بادکنکِ قانونیِ بنفش پیشوایش، نتـــرکد
!
و حباب‌های خونِ داغ یک گله الاغ
روی آسفالتِ سردِ پیشوا کف نکند
!
که دنیایِ دونِ ظریف
یک قانونِ اساسی در قواره‌ی یک کفن دارد
!
سرود میلیِ قاضی‌القضاتش
چند ارکستر فیلارمونیک و
چند رهبرک و یک پیشوای خفن دارد؛
و چند لشکرِ فرنگی‌کار و
تنها یک ساسی مانکن دارد
که عینِ حسن‌بن‌ابراهیمِ سعیدِ ظریف بوقی
رویِ خون لیز می‌خورد
اما کله پا نمی‌شود
!
و حتی شهید می‌شود
چون از نطفه‌ی یک ایدئولوژی قانونی
همواره انتحاری است
!
...
شفاف سازی از
:
یک سهامدار از
#شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی
در چنبره‌ای از ائتلافِ شرکتهای سهامی خاص


 

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...