پروژهی #اتمام_حجت در سکانس ماقبل آخر
در ضیافتِ
افطاریِ خون از رگِ سیبزمینی پشندی... قاسمان انتحاری، به حکم علی در صفِ مقتلند،
میرزا افندی!
(نگاهی به مقتلخوانی نمایش "ظریف و سلیمانی" برای بیعت با حکومت نظامی
متکی بر ادبیات سلبی حذفی و جنگ مومنین خودی با کفار غیرخودی تا دیار قدس)
#آدولف
آیشمن: من مجریِ سیاستهای یک #آدولف دیگر
و یک فرماندهی قانونی بودم.
***
داستان تئوریزه کردن ضیافت نواله خوران و پیمانکاران و اربابان، داستان سیب زمینی
پشندی(مردم) میان کارد و قاشق و چنگال روی دیس چینی برای اربابان شورای امنیت
دُوَل(نه ملل) و ارباب بومی، کاملا قانونی است!
خلاصه داستان:
1. طرح مسئله:
مخلص کلام اینکه، ظریف بفرموده، مسئله
را طرح کرد(انتشار فایل توسط اتاق فکر)! و مسئله این بود:
"سیاست
نظام در دیپلماسی و میدان دوگانه است! و ما هر دو همچون قاشق و چنگال در دست یک
نفریم! قاشق و چنگال مقصر نیستند! چون هر دو ملتزم به تکدست یک نفرند"!
.
2. حل مسئله:
و اما، پیشوای قانونی، مسئله را حل کرد:
"البته
همینگونه است! از این پس بعنوان اتمام حجت با مردم، "حکومت نظامی" بصورت
یکدله، با قاشق و چنگالش، اگر بتواند باز دوگانه بازی میکند! و منابع طبیعی و
انسانی را روی دیس چینی یا ملامینی و یا پلاستیکی(یا هر چه) برای روس و انگلیس و
فرانسه و امریکا سرو میکند! تا برای حفظ نظام که از اوجب واجبات است، نولهای گیر
خودش و نظامزادهها بیاید! که این سیاست دودوزه بازی و #خدعه و
#تقیه و
#مکر با
غیرخودیان و صغیران بموجب اصل "و مکرو و مکرالله والله خیرالماکرین" از
ابتدای انقلاب تا انقلاب حضرت ولیعصر برقرار بوده و خواهد بود! چرا که طبق اصل 5
من جانشین و امام آن نظامم و فهم معنای #امام برای
دنیای دون سخت است! و به قول رسولالله در نهج البلاغه که بشری و هدی داد به امام
علی، امام هم بنا بر حفظ نظام که از اوجب واجبات است دیر یا زود در یک معرکه به
مصلحت نظام #شهید خواهد
شد! چه بهشتی باشد و شرکاء صدر انقلاب و چه سعید امامی و چه رفسنجانی و چه سلیمانی
و چه فخری زاده و چه ظریف و روحانی و مخلفاتِ انقلاب تا دیار قدس...! ریلهای ثابت
من، کماکان به مقصد دیار قدس است! و سپاه قدس فعلا وقت استراحتش است از این ستون
تا ستون بعدی...
در یک
جمله:
مردم(معلمان شریف به اقتدای شهید مطهری، و کارگران عزیز به اقتدای سعید امامی، و
سه قوای قانونی من) بعنوان اموال امانی الله و ولیعصرش نزد من (به حکم لله ملک
السماوات و الارض) قانونا در میان #دیپلماسی_من و
#میدان_من ، جملگی مواد اولیهی بومی و متریال #صنایعِ تولیدی
یک نظامند و همه فرمانبر یک حکم حکومتی اند! چرا که بنا بر مقام مبتنی بر اصل 5
قانون اساسی، و بموجب شرح وظایف یادشده در اصل 110، تعیین سیاستهای کلی اقتصادی و
نظامی و فرهنگی با من است! نظارت بر جزئیات آن با من و منصوبین من است! و بموجب
اصل 177 کسی نمیتواند این مبانی را تا ابد تغییر دهد (آقای تاج برسر!...هرّرّرّی!
اما ممنون که نرخی شدی وسط دعوی برای شفافیت و تثبیت این ماجرا...)
چاه
نمایی(گله گذاری از مسئولین ذوب در ولایت):
و نهایتا اینکه گلهگذاری از برخی از مسئولین به جرم اعتراض، هم برای باورپذیری
ساده دلان طرح شد؛ نه بخاطر اینکه ایشان براستی اعتراض دارند! آنها با این بازیها
برای اذهان عمومی طرح مسئله میکنند، تا من حلشان کنم! وگرنه جملگی ذوب در ولایت
منند! اگر اینگونه نبود اساسا روی میز ضیافت و در میدان نبرد نبودند! وگرنه ظریف
خودش بعنوان یک قاشق از ابزار میدان است و مثل کارد و چنگال که آنها نیز ابزار
میدانند، هر یک نقشی دارند زیر نظر یک کارگردان! یکی باید سیب زمینی پشندی را خسته
کند! یکی آن را ببرد! و دیگری آن را وارد دهان ویژه خواران و اهل بیت و دشمنان کند!
افتاد؟!
خیام
ابراهیمی
13 اردیبهشت
1400
سُرسُره بازی
یعنی:
لیـــــــــــــــــــــــز خوردنِ ظریفِ یک سیبزمینی پشندی روی یک بشقاب چینی
زیرِ نیشهای یک چنگال روسی
در دامِ یک قاشق نشسته
تا دهانِ یک بقالِ سرکوچه
تا فروشگاههای زنجیرهای و مالسنترها و ...
که این حکم حکومتی نظام نئولیبرالیسم است!
باور چه میکنی؟
شامورتیبازیِ ظریفِ ظروفِ یکبارمصرفِ ملامینی را
میان قاشق و چنگال یک کاسه بشقابی دوره گرد
رویِ یک سفره با گلهای سرخ پلاستیکی
که از قطرات نفت، خونی است!
***
در خیلِ سرسره بازان
خیلی ظریف آه بکشید، میان ظرفهای نازکِ چینی
تا ترک بَر ندارد تنهایی پاشنهی آشیلِ پای درون آن پوتینِ روسی
که میان قاشق و چنگال و کاردی استیل
هنوز گرسنه است و
با پای لخت داغی که لایی می کشد با سرسره بازی روی برفها
و با ناخنی شکسته
پنبه میکند ابربافتهها را
و آب میکند برفها را روی لحافها...
روی تشکها
خیلی ظریف آه بکشید!
جوری که نرخ ظریف وسطِ دعوایِ اربابش
جوری بهانه شود
که "حکومتِ نظامیِ "سهقوهبازش" نَـپُــــکَد!
و بادکنکِ قانونیِ بنفش پیشوایش، نتـــرکد!
و حبابهای خونِ داغ یک گله الاغ
روی آسفالتِ سردِ پیشوا کف نکند!
که دنیایِ دونِ ظریف
یک قانونِ اساسی در قوارهی یک کفن دارد!
سرود میلیِ قاضیالقضاتش
چند ارکستر فیلارمونیک و
چند رهبرک و یک پیشوای خفن دارد؛
و چند لشکرِ فرنگیکار و
تنها یک ساسی مانکن دارد
که عینِ حسنبنابراهیمِ سعیدِ ظریف بوقی
رویِ خون لیز میخورد
اما کله پا نمیشود!
و حتی شهید میشود
چون از نطفهی یک ایدئولوژی قانونی
همواره انتحاری است!
...
شفاف سازی از:
یک سهامدار از #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی
در چنبرهای از ائتلافِ شرکتهای سهامی خاص
No comments:
Post a Comment