Friday, December 23, 2016

اختاپوس


اختاپوس
=====
شیرِ مقدّسِ انتحـــار می‌مَکد بچه‌مکتبی
از پستـــانِ دامپروریِ نئولیبرالیسم
در دورِ مُــدامِ دام‌هـــایِ اخـتـیــار
در تحریک و تحریم و اضطـــرار
در لابی و توافق و مَکر و انکــار.
دوقطبیِ وحدت‌آفرین است
در شمال و جنوبِ خَطِ استوایِ اعتــدال
قانونِ دم و بازدمِ کدخدایانِ نفس‌کش
در هوایِ حقوقِ پاکِ زیرِ کرسی‌هایِ شهروندی
در تکثیرِ فَـلّـه‌ایِ دهکده‌هایِ مستمندِ جهانی غنی
بر تپه‌ماهورهایِ نفت‌خیزِ چشمانِ هیزِ رئیس و کارمندی
هفت فرسنگ زیـــرِ دریـایِ همیشه پرتغالیِ ابوبکرِ بغدادی
رسیده از اسنادِ تملکِ میراثِ اجدادی
بر کــــولِ برده‌هایِ مُدرنِ بیست‌وهشتِ مُردادی
با کدخدایی که ناخدایی می‌کند بی‌خدا سفینه‌یِ نجاتی را
در ملک اربابی و رعیتی و خدادادی
و شیره می‌کشد از رگِ اختاپوس‌هایِ مُرده‌خوار
و می‌فروشد به افیونیانِ کِشتِ بهشت
و اختـــاپـــــوس
هیولایی است دو جنسی، دو گانه، خودکفا...
که ارضاء می‌کند خود را با آلتِ قتَّاله‌یِ دشمنی غیرخود
هشـــت پای دارد زیر دامنِ برج و باوریِ آزادی،
هشـــت بــازویِ نان‌آوَر از آستینِ مک‌فارلین و جنگِ آسیابهایِ بادی!
با یک شکمِ سیر و یک سرِ پیر و دو گوشِ پر از قیر و دو قطبِ چشمِ لوچِ دوّمِ خردادی
هر عضو به قاعده در قانونی از نقضِ غرض‌هایِ مَرَضِ استادی
تقتیش می‌کند نیّت دل را به واجبی زِ آزادی
یک چشم بر خودی که از رُحَمایَند بَینَهُم در غـــار
یک چشم بر غیرخودی به اَشِدّاء مع الکُفّـــار
دو بازویِ توانا در چپ و راست به جنگِ دانایِ زرگری در متنِ ردیف و قافیه
شش بازویِ لاغرِ بیگانه از هم در جورِ جوفِ حاشیه
به التماسِ دعایِ جوازِ احزابِ بـــادی
در هر بازو چند میلیون سلولِ بی‌نگاهِ بنیادی
به هر سلول خفته انسانی به آهِ غمبادی
هشتاد میلیون در زندانِ یک جــانِ بیدادی
و مغزی که قـــادر است به کندنِ چاهی که از چاله افتادی
که قدرتش را زِ راه شیری گرفته از بَهرِ کشیدنِ شیره‌یِ هسته‌یِ سلول‌ها
کهکشانی که در اتم‌هایِ هر سلول جــــای‌دادی
تا صادر کند فرمانِ حمله بر هیولایِ نیروهایِ امدادی
در سرنوشتی که صد سال ‌کش دهد به بارکشی
به بازوهایِ بیگانه از هم... در تقابل و جنگ و گریز
در فساد و خدعه و نیرنگ با برادری که جان دادی
هرجاییانِ بی‌جان که کشندجای خواب بر دوشِ دزد
و بخرامند از در و دیوارِ بیداری تا به کامی ریزند
که رِزقَش را می‌رباید از فضلِ رَبّی که خودی است
اپورتونیست و زیر آب‌زن و تنهاخــورانِ خُرخُر
از فضائلِ فضله‌ها و پیش‌آب و پس‌آب‌ها شُر شُر
و گرداب‌هایِ حیرت از منطقِ دیوارِ امنِ فسیل‌ها
و خزه‌هایِ بنفشِ ماسیده بر اسفنج‌هایِ سبز و سپید و سرخ
جملگی وصل به سری وحدت‌بخش از جمعِ اضدادی
که سرطان می‌زاید از سکته‌هایِ دهه‌ هشتادی
تا ساعتی که سلول‌ها از عفونتِ هم خَرمَستند
روحش از جان به‌دَر رَوَد در این شیرخوارگاهِ اختاپوسی
به تَوَهّمِ شبِ دراز و بی پایانِ یلدایی‌
از وحشتِ نسیمِ بادِ صبایِ بامدادی
در دورِ باطلِ دام‌هایِ دامپرور و
در آغوشِ بازوانِ آزادِ انسان‌کُش و
شهوتِ آزادِ سنگسارِ آزادی.
شیرِ مقدّسِ احتضار می‌مَکد بچه‌اختاپوس
از منشورِ دامپرورِ حقوقِ اختگی
در دورِ مُدامِ دام‌هایِ اعتماد و بندگی.
خیام ابراهیمی
اول دی  1395
LikeShow more reactions
Comment

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...