اولین "رفراندومِ سلبی"
تدبیر و بصیرتِ یک امیدِ واقعی
==================
بیدارباشِ خروس سحری، در بهارِ سال 1396:
سال خروس، سال بیداری و سحرخیزی... سالِ هشیاری برابرِ حقستیزی، از پسِ عمری خموشی، وادادهگی به تقلید و زورگیریِ باور... بند به افسارِ خر لنگِ عَصّار، به افسردگی و خودکشی، به مرگ و دگرکُشی، بیداری زِ خوابِ شیرینِ خرگوشی.
چه فرقِ ماهوی است بینِ صندوقِ یأسِ 88 و امیدِ 922؟! جز دقت در رنگ و لعابِ حاملان و حمالان و صاحبانِ آن؟ جز بیمهارتیِ برخی و مهارت و صنعتِ بازیگری و وفایِ به عهدِ امینترین مکارِ امنیتیِ حقوقدانِ خان بر تَوَهّمِ جنازهیِ رأیِ پیش و پس؟... باور کردی راستی را؟ راستی تو 88 بودی یا 92؟!...هر دو و یا هیچکدام؟ مشکل در بیهُشی و هوشِِ موج سوار بود به سمت ساحل در دفعات... یکبار ناکامِ کامرواشده و دگر بار کامکارِ کامروا... در آزمون و خطایِ بازیِ موج سازی و موج سواری و موج شکنی و ترمیم و ... باز روز از نو روزی از نو...یکی در میان، هر یک به رأیِ خویش در هوایِ تو... بسته به اینکه تا تعداد و هوایِ رأی تو چه باشد و چه نباشد! هر چه که باشد اما "پر مایه" که باشد، معمار میتواند بر آن هر بنایی بسازد، بر بسترِ خیالِ امیدِ تو... "بی مایه" که باشد اما دستِ او خالی است و از اعتبار ساقط... موضوع عددِ بیعت است، دوستِ من! نه بیشتر.
شریک دزد نشوی و رفیقِ قافله به طرحی نو... به هوش باش که بوسهیِ تو بر یکتادستِ مطلقهیِ فریب علیه دشمنِ غیرخودی، رخصتی است به خداییِ آنکه تو را غیرخودی و کافر میداند به خویش، نه بیشتر!
بهارِ 96 آغازِ رویشِ "نـــه!" به زورگیریِ عقیدتیِ داخلی و خارجی.
رویشِ سبزِ "آری!" به "همزیستیِ مسالمتآمیزِ تمامِ شریکانِ آسمان و زمین"، و رویشِ قانونِ "وحدتِ ملت با ملت" و احقاقِ "اراده ملی" که بزرگتر از قدرتِ هر سلاح موشکی و هستهای است!
سالِ راستی با خویش و همسایه و شریکِ خاک و آسمانِِ غریب و پرهیز از فریب.
راستی این است که: انتخابات ارباب برای رعایا یعنی: بیعت با ارباب و گزمههایِ رنگارنگِ او... یکی لمپن و دیگری مؤدب به آدابِ نقش و بازیگری که پاسخگویِ تماشاچی نیست.
و اینکه: کفتری که به قسمِ روبــاه و به زوزهیِ شغالِ مزدورِ گرگِ گرسنه، و به چند کفتارِ خونآشام که پرنده نیستند اعتماد میکند، با خواستِ خویش بر حکم سربریدن خویش، بال آزادی به جوهرِ خون سرخ میکند! هیچکس بیشتر از یک روباه در بصیرت و تدبیرِ دانه برای جوجه کبوتران، به امیدِ کباب و رباب و شراب نیست!
قانونِ ارباب همه مغلطه و سفسطه است. پر از اصول و فروعِ دانهپاشی برای بیعتگرفتن، برایِ تائیدِ سیاستهایِ کلانِ ارزنپروری و تثبیتِ اقتصادِ جیرهخواریِ دانِ دونپروری است، از خونِ رعیتِ تشنه و مشتاقِ اعمال اراده. "انتخاباتِ ارباب" چنین دامی است و با انتخاباتِ رعایایِ مستقل فرق میکند.
دامش خالی از اعتماد باد!
در سیطرهیِ قانونِ "زورگیریِ باور" و عَدَمِ مکانیسمِ "راستی آزمایی"، و عَدَمِ اعتماد به گزمهها،
تا تغییر قانون بهنفعِ حضورِ تمام پرندههایِ آسمانو زمینو خاکِ مشترک، #روزه_انتخاباتی و "تحریم"، تنها راهِ نرم برایِ اثباتِ اراده و ثبتِ #رفراندوم_سلبی توسطِ پرندههایِ قفسیاست. .
که رفراندوم این است!
هنگامِ سپیدهدم، خروسِ سحری ... دانی که چـرا هَمی کُـنَد نوحهگری؟
یعنی که نمودنــد در آئینهیِ صبح ... کز عمر شبی گذشتو تـو بیخبری
خیام ابراهیمی
10 فروردین 1396
روزِ "نه" به جمهوریِ بردگانِ یک ارباب.
و روزِ پندار نیک و گفتار نیک و کردارِ نیک.
تدبیر و بصیرتِ یک امیدِ واقعی
==================
بیدارباشِ خروس سحری، در بهارِ سال 1396:
سال خروس، سال بیداری و سحرخیزی... سالِ هشیاری برابرِ حقستیزی، از پسِ عمری خموشی، وادادهگی به تقلید و زورگیریِ باور... بند به افسارِ خر لنگِ عَصّار، به افسردگی و خودکشی، به مرگ و دگرکُشی، بیداری زِ خوابِ شیرینِ خرگوشی.
چه فرقِ ماهوی است بینِ صندوقِ یأسِ 88 و امیدِ 922؟! جز دقت در رنگ و لعابِ حاملان و حمالان و صاحبانِ آن؟ جز بیمهارتیِ برخی و مهارت و صنعتِ بازیگری و وفایِ به عهدِ امینترین مکارِ امنیتیِ حقوقدانِ خان بر تَوَهّمِ جنازهیِ رأیِ پیش و پس؟... باور کردی راستی را؟ راستی تو 88 بودی یا 92؟!...هر دو و یا هیچکدام؟ مشکل در بیهُشی و هوشِِ موج سوار بود به سمت ساحل در دفعات... یکبار ناکامِ کامرواشده و دگر بار کامکارِ کامروا... در آزمون و خطایِ بازیِ موج سازی و موج سواری و موج شکنی و ترمیم و ... باز روز از نو روزی از نو...یکی در میان، هر یک به رأیِ خویش در هوایِ تو... بسته به اینکه تا تعداد و هوایِ رأی تو چه باشد و چه نباشد! هر چه که باشد اما "پر مایه" که باشد، معمار میتواند بر آن هر بنایی بسازد، بر بسترِ خیالِ امیدِ تو... "بی مایه" که باشد اما دستِ او خالی است و از اعتبار ساقط... موضوع عددِ بیعت است، دوستِ من! نه بیشتر.
شریک دزد نشوی و رفیقِ قافله به طرحی نو... به هوش باش که بوسهیِ تو بر یکتادستِ مطلقهیِ فریب علیه دشمنِ غیرخودی، رخصتی است به خداییِ آنکه تو را غیرخودی و کافر میداند به خویش، نه بیشتر!
بهارِ 96 آغازِ رویشِ "نـــه!" به زورگیریِ عقیدتیِ داخلی و خارجی.
رویشِ سبزِ "آری!" به "همزیستیِ مسالمتآمیزِ تمامِ شریکانِ آسمان و زمین"، و رویشِ قانونِ "وحدتِ ملت با ملت" و احقاقِ "اراده ملی" که بزرگتر از قدرتِ هر سلاح موشکی و هستهای است!
سالِ راستی با خویش و همسایه و شریکِ خاک و آسمانِِ غریب و پرهیز از فریب.
راستی این است که: انتخابات ارباب برای رعایا یعنی: بیعت با ارباب و گزمههایِ رنگارنگِ او... یکی لمپن و دیگری مؤدب به آدابِ نقش و بازیگری که پاسخگویِ تماشاچی نیست.
و اینکه: کفتری که به قسمِ روبــاه و به زوزهیِ شغالِ مزدورِ گرگِ گرسنه، و به چند کفتارِ خونآشام که پرنده نیستند اعتماد میکند، با خواستِ خویش بر حکم سربریدن خویش، بال آزادی به جوهرِ خون سرخ میکند! هیچکس بیشتر از یک روباه در بصیرت و تدبیرِ دانه برای جوجه کبوتران، به امیدِ کباب و رباب و شراب نیست!
قانونِ ارباب همه مغلطه و سفسطه است. پر از اصول و فروعِ دانهپاشی برای بیعتگرفتن، برایِ تائیدِ سیاستهایِ کلانِ ارزنپروری و تثبیتِ اقتصادِ جیرهخواریِ دانِ دونپروری است، از خونِ رعیتِ تشنه و مشتاقِ اعمال اراده. "انتخاباتِ ارباب" چنین دامی است و با انتخاباتِ رعایایِ مستقل فرق میکند.
دامش خالی از اعتماد باد!
در سیطرهیِ قانونِ "زورگیریِ باور" و عَدَمِ مکانیسمِ "راستی آزمایی"، و عَدَمِ اعتماد به گزمهها،
تا تغییر قانون بهنفعِ حضورِ تمام پرندههایِ آسمانو زمینو خاکِ مشترک، #روزه_انتخاباتی و "تحریم"، تنها راهِ نرم برایِ اثباتِ اراده و ثبتِ #رفراندوم_سلبی توسطِ پرندههایِ قفسیاست. .
که رفراندوم این است!
هنگامِ سپیدهدم، خروسِ سحری ... دانی که چـرا هَمی کُـنَد نوحهگری؟
یعنی که نمودنــد در آئینهیِ صبح ... کز عمر شبی گذشتو تـو بیخبری
خیام ابراهیمی
10 فروردین 1396
روزِ "نه" به جمهوریِ بردگانِ یک ارباب.
و روزِ پندار نیک و گفتار نیک و کردارِ نیک.
No comments:
Post a Comment