از نگاهش
انصاف و دانش و استقلال و امنیت میبارید بر قلم و
فروتنی و متاعش را نخریدند کاسبانِ روزینامههایِ روزگـــار
چرا که "روزی" اندر خمِ قانونِ سامانهیِ دونپَروَرِ مصلحت است و
رندِ عالمســـــــــوز را با مصلحتبینی چهکـــار؟
.
"... وقتش که رسیـــد شکایت میبرم، اما به نتیجهاش دل نمیبندم؛ زیرا نظام پزشکی ایران را فاقدِ احساسِ مسئولیت و بیطرفی میدانم؛ و دلیلِ عمدهِ ناخشنودیِ بدنهای از جامعه، از پزشکان و دستدرکاران حرفههایِ پزشکی را ناشی از ناکارآمدیِ همین نظام پزشکی میدانم."
.
این آخرین پاراگرافِ ژورنالیستِ سلامتِ دورانِ ما استاد "محمد حیدری" در فیسبوک بود، در پنج روز پیش، که از بیسامانیِ رَوَندِ درمانی و بیدانشی یکی از قوم نظام پزشکی گلهمند بود که باعث درد و رنج و هزینههای مالیِ جبران ناپذیری بر او شده بود! بی آنکه نامی از او ببرد... او ساختار را مقصر میدانست، نه قربانیان را.
او امروز از بین ما رفت تا شکایت ببرد... یا نبرد؟
...
نادرهای از اهالی قلم از میانِ ما پرکشید و هوا تنگتر شد!
یکی از فرزانگانِ مستقل و با مناعتِ طبعِ روزگار ما، کسی که برای من مصداق بارز یک روزنامهنگارِ روشنفکر و متین و مسلط بر نفس بود، که خود را به حرص و جاه نیالود و همواره از محضرش آموختم، از میان ما پر کشید و تنهاتر شدیم.
این است رسم روزگار...
یادش با بازخوانیِ نگاه بلند و قلمِ نابش زنده باد!
آقای حیدری نازنین!
بزرگ بودی و جای نشدی در این تنگنا... راحت شدی از این قفس و پرکشیدی بیهوی در هوا.
یادت به خیر عزیزِ تکرار نشدنی.
آخرین نوشتهات پنج روز پیش، بازگشودنِ نرمِ زخمی مزمن از سیستم پزشکی بود، بی نام بردنی از جفاکاران.
آخرین پیامتان از سرِ بزرگواری به پیامِ هشت روز پیشم بود در واکنش به انتخابات شوراها...
شنبه 19 فروردین که آغاز شد او با ما هـمدَم بـــود... تمام که شد بازدَمَش را از ما برید!
یاران و دوستدارانش، ساعت 10 صبح روز یکشنبه 200 فروردین از مقابل منزلش در تهران، سیدخندان، جلفا، قناری غربی، پلاک 13، با جسمِ او وداع میکنند... اما یاد و نگاهش هنوز بین ما زنده است و میدَمَد در نگاه...
خیام ابراهیمی
19 فروردین 1396
فروتنی و متاعش را نخریدند کاسبانِ روزینامههایِ روزگـــار
چرا که "روزی" اندر خمِ قانونِ سامانهیِ دونپَروَرِ مصلحت است و
رندِ عالمســـــــــوز را با مصلحتبینی چهکـــار؟
.
"... وقتش که رسیـــد شکایت میبرم، اما به نتیجهاش دل نمیبندم؛ زیرا نظام پزشکی ایران را فاقدِ احساسِ مسئولیت و بیطرفی میدانم؛ و دلیلِ عمدهِ ناخشنودیِ بدنهای از جامعه، از پزشکان و دستدرکاران حرفههایِ پزشکی را ناشی از ناکارآمدیِ همین نظام پزشکی میدانم."
.
این آخرین پاراگرافِ ژورنالیستِ سلامتِ دورانِ ما استاد "محمد حیدری" در فیسبوک بود، در پنج روز پیش، که از بیسامانیِ رَوَندِ درمانی و بیدانشی یکی از قوم نظام پزشکی گلهمند بود که باعث درد و رنج و هزینههای مالیِ جبران ناپذیری بر او شده بود! بی آنکه نامی از او ببرد... او ساختار را مقصر میدانست، نه قربانیان را.
او امروز از بین ما رفت تا شکایت ببرد... یا نبرد؟
...
نادرهای از اهالی قلم از میانِ ما پرکشید و هوا تنگتر شد!
یکی از فرزانگانِ مستقل و با مناعتِ طبعِ روزگار ما، کسی که برای من مصداق بارز یک روزنامهنگارِ روشنفکر و متین و مسلط بر نفس بود، که خود را به حرص و جاه نیالود و همواره از محضرش آموختم، از میان ما پر کشید و تنهاتر شدیم.
این است رسم روزگار...
یادش با بازخوانیِ نگاه بلند و قلمِ نابش زنده باد!
آقای حیدری نازنین!
بزرگ بودی و جای نشدی در این تنگنا... راحت شدی از این قفس و پرکشیدی بیهوی در هوا.
یادت به خیر عزیزِ تکرار نشدنی.
آخرین نوشتهات پنج روز پیش، بازگشودنِ نرمِ زخمی مزمن از سیستم پزشکی بود، بی نام بردنی از جفاکاران.
آخرین پیامتان از سرِ بزرگواری به پیامِ هشت روز پیشم بود در واکنش به انتخابات شوراها...
شنبه 19 فروردین که آغاز شد او با ما هـمدَم بـــود... تمام که شد بازدَمَش را از ما برید!
یاران و دوستدارانش، ساعت 10 صبح روز یکشنبه 200 فروردین از مقابل منزلش در تهران، سیدخندان، جلفا، قناری غربی، پلاک 13، با جسمِ او وداع میکنند... اما یاد و نگاهش هنوز بین ما زنده است و میدَمَد در نگاه...
خیام ابراهیمی
19 فروردین 1396
No comments:
Post a Comment