Monday, March 25, 2019

محمد ثلاث چشم زهره در عید قربان

چشم‌زهره در عید قربان
چه‌قدر مهم است؟!
وقتی هوشِ هیجانیِ سیب‌زمینی
تنها در متنِ دیزیِ اربابی
جوش می‌خورد و به بیعتی وامدار است؛
وقتی اعتبار دام و دامدار
تنها در حاشیه، معنادار است!
=========
میانِ باغچه‌ی تاریک و آغلِ نورانی
گوسفندی به دفعِ چوبدارِ دزد و دفاعِ چوپانی
بع بع می‌کند به مناجات: "بیگناهند... آقا‌خان!"
_بره‌هایِ تودلی‌ در این خرس‌وسط بازیِ شیطانی_
هزار جهد بکردی که این گربه‌ی زخمی
به تنگ آید و به خفتِ باغچه، چنگی زند به کودکِ ربانی
نبود بر سرِ آتش میسرت که نجوشی!*
نشد میسرت که در این دامِ رحمانی
که گوشت گربه خوری زِ جنگ و چنگِ حیوانی!
چنگ انداخت؟ یا نه؟!... چه‌قدر مهم است؟!
در این غائله‌ اکنون به فغان آمده کرم خاکی و مور و موش کــور
یکی زِ "هل مِن ناصرا ینصرنیِ غیرخودی" خندان است!
یکی زِ شوقِ ماتادورهای سرخ حیران است
یکی زِ بیدادِ معرکه گریان است!
سه‌قطره خونِ #ثلاث در این مولودی شوم
پیشکشی به جشنِ رمه‌ها در عید قربان است
به چرخشِ جامِ جهانی و زهرِ تسلسل
جهانی گل و گلوله و مسلسل
مهیایِ فدیه‌ی بزمِ می و گل به ‌خودی‌هایِ حیران است
خسی در خاشاک
به نرمشِ پهلوانِ اهلِ عافیت، رقصان است!
از مرگ نمی‌هراسد در سحر اما
خونِ گل
در سفره‌ی افطارِ تدارکچیان و حکمِ سوزنبان است!
امشب در این جشن و پایکوبی
نخواهم خفت تا سحر!
به انفجارِ نورتان ای بینوا کرم‌های شبتاب
میانِ چپ و راستِ ریل‌ها تا دیار قدس!
که جنگِ مصلحتِ داس و چکش و یاس
درنینوایِ فردایِ هر میدان است!
آرزوهایِ حقیرِ یک قابله‌یِ بی‌قبله
پشتِ قباله‌یِ پابه‌ماهانِ شهوتِ قبیله در صحرای حجاز
لنگ در هوایِ راهزنانِ زمین و آسمان است!
نخواهم رقصید با جغدها امشب
نخواهم خفت، تا خروسخوانِ خوابی دِگر شاید
که وقتِ پروازِ قطره قطره خون‌بهای هَزارانِ پنهان است!
آااااای اِی سیب‌زمینی‌های بی‌رگ و زرد!
خونتان در رگِ غیرتِ کدام چغندرِ بنفش می‌جوشد؟
که مسیرِ مافیای مقدسِ مزرعه
در دیگِ آشی که از سَرِ سبزینه‌هایِ خُردشده‌یِ کشتزارتان می‌پزم، یک‌طرفه است!
با قطره قطره خونِ تصادفی
در آخرین نفس‌های سپیده در مسلخ
مستی کنید!
آب‌پزتان می‌کنم...
یکی از همین روزها اگر سُرخِتان نکرده باشم در تابه‌‌های نسوز!
"من" تمامِ تلاشم را از کیسه‌یِ میهمانِ تو خرج خواهم کرد
تا تو را به میدانِ جنگ با مزدورانِ خود بکشم مزدورکم!
من به خونِ سرخِ تو
با تیغِ انتقامِ جوششِ خونِ سیاهِ خوشه‌چینانِ خویش نیازمندم!
آن‌که تو را یکی از همین روزها قربانی می‌کند
نوزادِ تو در قنداقِ آنی است که من
دشمنِ خویش ‌پنداشته‌ام!
در جای جایِ این ویرانه اشک می‌ریزم
از این آهِ زمین‌گیر... تا پروازِ آهی دگر در نای...
لعنت به خواب‌هایتان اِی علف‌های هرز
اگر صبح باز بخندید
در آخرین روزِ بهار
برای پیروزی
برای استقلال
برای آزادی
اگر چه بع‌بع کنید روزگاری
به زاری!
میان باغچه‌ی سوخته!
#روز_پدر، پر برکت باد
بی پدر!
خیام ابراهیمی
ساعت 5 صبح
28 خرداد 1397
*سعدی


انقلاب یا کودتای نرم دلار علیه ریال


#انقلاب
 یا کودتای نرم دلار علیه ریال
استراتژی ایلومیناتی، در نظم نوین استعمار جهانی، مبتنی بر هضم و دفعِ غیرخودی است! امریکا و اروپا در برخورد با حکام غیرملی ایران مثل دو تیغه‌ی قیچی‌اند! آیا ملت ایران می‌تواند این قیچی را از دوقطبی‌سازی استعماری و بازی پلیس خوب‌وبد، به درختی پربار تبدیل کند؟ 
1- امریکا ظاهرا الویتِ اصلی سیاستش را بر حفظ منافع مادی‌ گذاشته و حقوق‌بشر برایش فرع است!
2- اروپا ظاهرا اولویتِ اصلی سیاستش را بر حقوق‌بشر گذاشته و حفظ منافع مادی برایش فرع است! اما این ظاهر ماجراست! هر یک در نظامی واحد با قیچی خود تکه‌ای از ایران را می‌برند و در نهایت باقیمانده را به مشارکت، در نظام بانکداری جهانی مثله می‌کنند! در این میهمانی شاهانه، صندلی میهمانان ویژه از سوئد و هلند و سوئیس گرفته تا فرانسه و انگلیس و امریکا و کانادا و ایتالیا و استرالیا و ... کم و بیش از پیش تعیین شده! براستی نامِ روحِ بریتانیای کبیر در این بانک جهانی چیست؟!
رفتار استعمار سنتی و نوین از روسیه تا امریکا و اروپا با ایران، تا زمانی که ملت ایران به عنوان صاحبان حق مسلم و شهروندان برابر، قانونا و بصورت تشکیلاتی از #شوراهای_محلی و بومی تا#شورای_ملی، حول قدرت تصمیم سازی تمام شهروندان برای مدیریت منافع مشترک ملی سازماندهی و تضمین نشود، همواره تحت سیطره‌ی اربابانب دارای قدرت برتر با شل‌کن سفت‌کنی زنجیره‌ای برای خرس وسط با منابع و اراده‌ی ملتی غیرتشکیلاتی همراه خواهد بود، که خون رعایای ایران برایشان، نهایتا در حد سُسِ کچاب در ضیافتی اربابی ارزش دارد! تشکیلات ملی ضامن اراده‌ی ملی ملتی زنده‌ است، که فقدانش مهم‌ترین ضعف و غفلتِ #شاه با قدرتی مطلقه بود! استعمارگران خارجی اما به یاری استثمارگران داخلی، بصورت دفعتی این اراده‌ی خفته و تنبل را برانگیختند، تا بواسطه‌ی خمینی سرکوب و سرخورده کنند و با بازی با یک ارباب بومی ملتی گروگان را بدوشند و توان ملی‌اش را که شاه با خیزی تک بعدی برداشته بود، تضعیف کنند!
در چنین ساختاری است که اربابان جهانی، همواره با تقسیم منافع خود از بستر ملتهای عقب مانده، نرم نرم، ملل عقب‌مانده را همچو ایرانی، #ایرانستان می‌کنند!
بنابراین بر ایرانیان آزاده و با شرف فرض است که با هوشیاری و در نیفتادن به دامِ روش‌های گنگ و تنش‌آفرین و خشونتبار و تفرقه آمیز در نیفتند، و با جیب خالی و پز عالی، در این بازی کثیف شیطانی بین مردم لاجان و غیرتشکیلاتی و پراکنده، با قدرت متمرکز نیروهای تشکیلاتی حکومت، آتشبیارِ آتش‌تهیه‌یِ آتش‌به‌اختیاران نشوند!
توجه باید داشت که از ابتدای قرن نوزده تا کنون، با توجه به قدرت روزافزونِ تکنولوژی و سرمایه‌ی متمرکز(امپریالیسم)، و با وجود قدرتهای برتر عالم، هیچ انقلابی بدون عزم ایشان به پیروزی مردمی نرسیده است، جز دو انقلاب: یکی خونین و دیگری مسالمت‌آمیز! اولی انقلاب فرانسه بود که نهایتا هم با کودتای 1799 ناپلئون تثبیت شد و بقا و تکوینش وابسته به مناسباتِ دموکراتیکِ قدرت توزیع شده بین صنعتگران واقعی که بتدریج توسعه یافت در آغاز عصر مدرنیته بود، که هنوز شکاف بین ملتهای پیشرو و استعماری، با کشورهای مستعمره و عقب‌مانده، تا این حد عمیق نشده بود! و دومی انقلاب هند به رهبری گاندی بود! که آن هم هنگام تصرف توسط انگلیس به عنوان نیروی اشغالگر بیگانه، نهایتا در یک رودربایستی و یا مصلحت ناگزیرِ ناشی از تغییر ادبیات نوین استعماری از سخت به نرم، به نتیجه رسید! 
از انقلاب روسیه بگیر تا کوبا و چین و کره شمالی تا انقلاب الجزایر و ایران و بهار عربی در تونس و مصر و یمن (که هیچیک تاکنون به نفع امنیت پایدار مردم به ثمر ننشسته‌اند و اوضاع داخلی‌شان تا حد تجزیه و نابودی هنجارهای امنیتی قبلی وخیم‌تر هم شده است) و ایران... تحولات بنیادی جز با کودتای شبهه انقلابی با پیمانی در پشت پرده، به ثمر نرسیده است! بر این اساس، کدام براندازی؟ و کدام انقلاب؟! ای هوشیار!
مع‌الوصف، انقلابات (تحولات به ظاهر بنیادی) ظاهرا با چند المان روبنایی و عزم میدانی به سامان می‌رسد:
1- عزم استعمار جهانی با مقدمات و تمهیدات و معامله بواسطه‌‌ی لابی‌ها از بالا به پایین (نه از پایین به بالا) تمهیدات شوروی+ حکم قدرت پنهان پشت امپراتوری ملکه (‌ستاد فرماندهی ایلومیناتی)+ اقدام هماهنگ فرانسه+انگلیس+امریکا
2- وجود یک کاریزمای ملی که توسط یک اتاق فکر(مثلا روسی) هدایت میشود و با یک فلسفه و استراتژی و نقشه ی‌راه، گام به گام امکان بازخورد فرامین خود را بارها به آزمون و خطا تست کرده باشد! (مثل خمینی)
3- وجود شبکه ی تشکیلاتی ملتزم به عنصر کاریزماتیک (مثل روحانیت در مساجد کل کشور در سال 57)
4- وجود خائنین به نظام سلطه در درون نظام (مثل فردوست+قره باغی)
5- زمینه‌های مطالباتی مردم آگاه و یا ناآگاه (غالبا بر اساس هیجانات کور و روبنایی برای تغییر سلطان، و کمتر مطالبات بنیادی و مدنی)
در وضعیت کنونی هیچیک از موارد 5 گانه‌ی فوق در ایران، اطمینان بخش نیست و بلکه وجود ندارد! چون دارای مکانیسم راستی آزمایی به روش علمی نیست. مبارزه بدون وحدت ملی و بدون زبان مشترک مهرورزی و بر اساسِ اتحاد اپوزیسیون برای درخواست اراده ملی براندازی‌شده بصورت #مسالمت_آمیز(نه بیش و کم) در یک زمان و در یک مکان و استمرار آن تا رسیدن به هدف، ناممکن است! و با تلاش‌های پراکنده‌ی اشخاص حقیقی و حقوقی بر اساس مطالبات روبنایی متفرقه، و در بن بستِ کوچه پس کوچه‌ها، ره به ترکستان می‌برد و موجب سرخوردگی ملی خواهد شد!
البته که در شرایط فعلی برای شناخت ساختار و تدوین نقشه‌ی راه علمی با چنین نوشته‌های مستقلی، بدون وابستگی و داشتن تریبون فراگیر، حتی نمیتوان یک نفر را مجاب کرد، چه برسد به ملتی را! بنابراین مخاطب این نوشته مردم نیست!
موضوع فوت کردن آتش است که اپوزیسیون کاذب صادراتی در کنار اپوزیسیون جاهل و وابسته جمله‌گی ذیل دو اهرم تهدید و تطمیع، بدان مشغولند!
و در این بلبشو باید به حال چنین مردمی که در جهل و فریب مزدوران بی بته، همواره قربانی تهدید و ترس از امنیت و آلوده به تطمیعند، خون گریست!
"آتش" نتیجه‌ی پارادوکس در پندار و گفتار و رفتارِ ناهمخوان اپوزیسیون وابسته است و چنین تناقضی در ادبیات تقریبا تمام اپوزیسیون مشاهده می‌شود و نظام هم بواسطه‌ی ماموران اطلاعاتی-امنیتی سرسپرده‌ی فلسفه‌ی ایدئولوژیک استعمارگر، و سپاه ارتش سایبری، مستقیم و غیرمستقیم بر آن دامن میزند!
راه از تضاد بنیادی منافع (بر اساس تز و آنتی تز و یا شهروند خودی در نظم نوین جهانی و نیروهای غیرخودی و یا مؤمن و کافر به هر نوع ایدئولوژی و منطق قراردادی) که توسط نظام ایلومیناتی به تمام انقلابهای جهان (از جمله کودتای اکتبر 1917 در روسیه تزاری موسوم به انقلاب شوروی) تزریق می‌شود، نمی‌گذرد! راه از نقطه‌ی اشتراک منافع مردم و ملت‌ها می‌گذرد! که به پندار و گفتار و رفتار ملی، وحدت و تمرکزی غیرقابل انکار و مؤثر میدهد! و این نیست مگر با تکیه بر #آئین_مهر و زبان مشترک با اولویت حق آب و خاک طبیعی و اولیه بر هر حق ثانویه و حصولی مثل قدرتِ ایدئولوژیک و تکنولوژیک و سرمایه و نژاد و ...
مسلما هر مبارزه و فعالیت بالنده، با چنین زبانی بر اساس حرف اولیه‌ی مهر که در ذاتِ نور و آب و خاک و هواست، دارای ادبیاتی خواهد بود که بر تنش و جنگ استوار نیست بلکه بر اشتراک منافع و صلح استوار است!
اگر شما براستی خواهان امنیت ملی برای تمام مردم باشید، بنابراین منطقا و علما ناگزیرید که بر اساس چنین ادبیاتی که از ذات متعادلِ هستی و طبیعت اخذ شده، پندار و گفتار و رفتار خود را همخوان کنید و با تکیه بر زبان #پیشاآزادی بصورت مسالمت آمیز به اکثریت قابل نمایش و قابل اثبات در کنار اقلیت برسید (نه در صندوق‌های غصب شده و قابل خوانش به تنها دستِ سلطان مصلحت اندیش و اهل مکر و تقیه که از هر ابزار استعماری برای رسیدن به هدف بهره میبرد و به هدایت نیروهای امنیتی-اطلاعاتی استعمار شمالی، نامش را می‌گذارد حفظ نظام سلطه از اوجب واجبات است) و به عنوان میهمان با دسته گل به خانه ی سلطان و میزبان بروی و بر سر سفره بنشینی و برنخیزی تا سلطان مثل قطره ای در دریا حل شود و قانون سلطه، به قانون ملی تبدیل شود!
بدیهی است که اولین گام برای پایداری چنین قدرت ملی نیازمند تشکیل شوراهای محلی است تا برآیند اراده‌های ملت از خانه تا شورای سرنوشت ساز ملی، واقعی و عینی و امیدبخش شود و قدرتی فراملی بر آن بار و تحمیل نشود تا آن را برباید و به انحراف کشد! تا اگر اربابی گروگان اربابان قدرتمند شود ملتی گروگان و قربانی موشک پراکنی اربابان نشود! قدرت باید زاینده و واقعی و بر اساس حق مسلم تمام شهروندانی باشد که لایق آزادی و استقلالند! و این لیاقت حاصل نمیشود جز بر اساس تمرین مدنیت در کارگاههای شوراهای محلی برای پاسداشت دو اصل بنیادی هم افزایی ملی و همزیستی مسالمت آمیز تمام شریکان برای حقوق برابر در آب و خاک مشترک و ملک مشاع.
هر کس بر خلاف این فلسفه و استراتژی گام نهد و به حساب خود مبارزه کند، در واقع در جلوی کشتارگاه و در صف قربانی شدن انتظار می کشد! چه آگاه باشد چه ناآگاه.
بر این اساس، باید به حال تمام اپوزیسیون خون گریست که شاهد نزول زندگی ایرانیان در کودتای انقلاب دلار از 69 ریال به 200000 ریال بوده‌اند و باز بدون فهم ادبیات پیشاآزادی مبتنی بر مهر، با یک زبان مشترک در یک مکان و یک زمان به میهمانی ارباب نمی روند و بر سر سفره‌ی مشترک نمی‌نشینند و از راه دور با ادبیات پاردوکسیکال براندازی #فرقه_تبهکار بصورت مسالمت‌آمیز، در دامن مام میهن آتش پراکنی می‌کنند و #پرچم تفرقه‌آمیزی را در دست گرفته‌اند که سمبول #زبان_پساآزادی_تاریخی است نه وحدت ملی! و چون نارنجکی در راه هدف اصلی که #آزادی است کاشته شده و خود بی‌خبرند! و یا باخبرند؟!
خیام ابراهیمی
9 مهر 97

Monday, October 1, 2018

آخرین خط آئین مهر و فرصت نجات


آخرین خطِ #آئین_مهر و فرصتِ نجات
اَکشِن: بگو کجایی؟ تا بگوید چیستی ای آزاده!
"
نئون‌های رسانه" معتادِ زندان و، استقلال در پناهِ غارِ آزادی.
بر خطّم و کنتور می‌اندازم و می‌چرخم و می‌رقصم به سماع
در سورچرانیِ کرم‌ها که می‌لولند میانِ چریدنِ زالوها
اینترنتم هنوز جاری است در غـــارِ چرا میان آیه‌ها و سوره‌ی الرّحمن
آب و برقم هنوز قطع نشده؛ پس هستم!
ورشکسته‌ای نشکسته... در حال وَر پریدن از فرصتِ مامورانِ معذور
شهیدی میانِ قبضِ آب و برق و گاز و تلفن
و شاه ماهیِ رقصان میانِ خاک و آب و هوا و نور
قبضِ نامه‌ی اعمالِ مبسوطم مچاله است در احتضارِ ویدئولایوها
میانِ تپشِ نبض‌های رو به خاموشی در کفِ آشپزخانه‌ای بین خواب و مبال و پنبه‌ها
در سوراخ‌های گوش و حلق و بینی
فرصتی برای نجاتِ ویروس‌ها در مهلتِ میکروب‌ها تا #رستاخیز و #فرشگرد و شبِ معادها!
از چمدان دلار و پولشویی و شستشو در غسالخانه
راه بازگشتی نیست از مافیا به معنای دام و دانه... تا نمادها!
تمام صحنه از لندن تا مسکو و برلین تا اورشلیم تا نجف
از پاریس تا تهران و جزیره‌ی موریس تا قاهره تا دودِ علف‌زار و کاه
در دِماغِ ایمان و نشئه‌گی در محاقِ تصویری در ماه
از مقابلِ چشمانم می‌گذرد در اکرانِ هالیوود
شاهزاده‌ی شاهِ شاهانم! از دستم مده در این آخرین نفس‌ها...
به دادم برس ز بیدادِ خود، پیش از غیبتِ مارِ کبرا در غیبتِ صغرا!
...
انگشت‌دانه‌ها از هم بیگانه‌اند و غریب و پراکنده میان خیمه‌ها
و پرده‌های دریده در دستگاه شوری در دشتِ نی‌نوا
بر سرانگشتانِ بریده میانِ خاک و خونِ صحنه‌ها
ده انگشت و ده فرمان و دو دست و دو مشت و دو بازو و دو کتف بریده از چپ و راست و یک گردن و یک لب سیراب و یک سر و دل و قلوه و روده و سیراب و شیردان در سراب
یکسره در سرسره‌بازیِ سوگلی‌های شکستعلیشاه در کاخ سعدآباد
آه ای سربازان گرسنه و شهیدِ نان و آب در ترکمانچای!
جای دوست و دشمن را نشان دهید و بگریزید از این #رستاخیز_فیروزه‌ای
چشم چشم دو ابرو ... دهن و دماغ و یک گردو
هر گردی گردو نیست! هر سری بر سرِ دارِ یک سردار نیست... اما
تو گویی "عدالتِ شریف" شرفِ رازِ آخرین سکانسِ سعیدهای زنجیره‌ای را نمی‌داند و
مچِ بریده‌ی دستی از بازوان اختاپوس یک اتاق فکر نامقدس است، فردا
همچو انگشتانِ غریبه و از هم بیگانه درون ویدئو لایوها...
صاحب هتل کالیفرنیا خود گروگان است! بگریز پیش از کربلا!
که امنیتِ ما در پیوندِ صاحبانِ کوخ‌هاست؛ نه کاخ‌ها!
و قاتلان دیروز و امروز -خود- مقتولانِ فردایند! ای آبِ دهانِ هفت‌سرِ هیولا!
...
اینترنتم هنوز جاری است، از ارس تا سپیدرود و مرده‌رود و کارون...
تا دجله... تا فرات... به فرمانِ حضرتِ سلیمان که عصایش مأمنِ موریانه‌هاست
سپاهیان به وضو آماده‌یِ قتل عــام!
بیعت نمی‌کند لاکردار!... این فراری از مدینه تا مکه...
نیلوفری روئیده در باتلاقِ بی‌وفاییِ اهل کوفه... از انقلاب تا آزادی...
تهدید را به فرصت تبدیل کن! ای اهلِ ناآبادی!
#امیرعباس 
نزدیکتر از رگِ گردن به ترامپ در پی اعتبار میان راهروهایِ کنگره
#باطبی 
هنوز در مشتِ جوادِبن‌علی‌زاده‌ی بی‌نژاد و بی‌حجاب، یواشکی تخمِ بادنجان می‌کارد در مزرعه‌ی بی‌بی سکینه
سبز و کبود و بنفش در وَرَمِ ضربه‌ای برگونه‌هایِ #فخرآور و دو طفلانِ بی‌کسِ #فرَوَهَر... بازی همینه!
در سکانسِ #ری_استارت در سیمولیشنِ انقلابِ مخملین و سرخِ #رضا‌شاه در دی ماه
آه، اِی رفیق آفت‌الله... ! ای عصایِ خیالِ موسا در عصایِ پوک سلیمان
گروگانم تو را اِی گروگان!
ما میان اسنـــاد محضریِ جعلی‌ات دست به دست شده‌ایم
در پی تملکِ باور، هرزه گرد هزار بیابانِ بی‌آب‌وعلف‌و کوه و دشت شده‌ایم!
جایِ پنجه‌بکس کا.گ.ب در جعبه‌ی مینیاتور ام.آی.سیکس قلقلک می‌دهد سرانگشتانِ فخرآور را
در کادویِ سی.آی.ای
و هنوز جلیز ویلیز می‌کند روی گونه‌یِ سربازان انتحاری از استکهلم تا آنکارا... تا خنجرِ گرجی تا مسیلِ خشکِ بلوارِ کشاورز تا آب‌کرج!
شیر گازم اما هنوز باز نشده، و انتظار می‌کشد در این تعزیه!
تماشاچیان هنوز نخودی می‌خندند میان گریه‌ها در عجز و بغضِ صحنه‌ها
از این سیاهی لشکر تا سیاهی‌لشکری دیگر... تپه تپه... سنگر به سنگرهای مجاز
میانِ خاکریزهای واقعی در فتوحاتِ سقوطِ #ارتش_سایبری
انگشت‌دانه‌ها از هم بیگانه‌اند و خود نمی‌دانند!
که تمام مفصل های این دست و پا در تمام جاده‌ها به مخچه‌یِ داوینچی در رم ختم می‌شوند!
...
در کفِ آشپزخانه دراز می‌کشم!
و با صدای زنی می‌گریم که اسمش شادی بود
اما در اسلومونشنِ تشویقِ تماشاچیان در ورزشگاه... همواره صدای نامردی آشنا بود
باری...
در تمام صحنه بازی بود!
در آغوشِ سیـاه‌پوشِ کتل‌ها و گنبدهایِ فیروزه‌ای این سپاه
نارنجکی است حضرتِ آقا #رضا!
آن را به نارنج تبدیل کن از راه دور و نزدیک نیا
در #یک_زمان وُ #یک_مکان و با #یک_زبان!...
کیش و مات!
...
و خلاص!
کاغذِ مچاله کم کم از هم باز می‌شود... در آخرین سکانسِ این روزگار!
و بزی مشغول خوردنِ رمز و راز می‌شود... در پایِ دار!
کات!
4
مهر 1397
خیام ابراهیمی

آنتی ویروس

آنتی ویروس
به پرفورمنسِ بازیگرانِ حرامخوارِ ارتش سایبری! به بازیگردان و بازی و بازیچه‌ها!
به درنده‌گان مادی و معنوی! و دریده‌‌ها و ستمگرانِ ستمدیده! و ستمدیده‌گان درنده! به قلب‌های زشت و زیبایی که عین گلوله‌، به قلب‌های اعتماد، نرم و سخت شلیک می‍شوند!
در حالِ خود نظر کنیم! آیا در فصلِ پریشانی و نفرتیم؟ یا در وصلِ یکدلی و مهر و محبتیم؟
غروب، با آخرین ریالِ چنج‌شده‌ از 10هزار دلار قرضِ 3هزارتومانی، که باید به دلار 15 هزارتومانی بازپرداخت شود، از غار استقلال به بقالی سرگذار رفتم برای خرید 2 تخم‌مرغ و شاید آخرین قرص نان، جمعا به قیمت 5 هزارتومان! تا قطع اینترنت و برق و آب و گاز کی فرا رسد؟
بقالِ سر کوچه که در شرف ورشکستگی در چنگالِ نسخه‌ی روسیِ فروشگاه‌های خون‌فروشیِ زنجیره‌ای سپاه‌داعش در ردایِ کوروش است، گفت: خون ملت را توی شیشه حراج کرده و به حساب نبوغ و زرنگی سرداران ویرانی در اتاق فکر گذاشته و به خودِ مردم می‌فروشند و خودی‌هاشان به نیت جنگ نامقدس، با تزریق قانونیِ حق و خون مردم عقیم در رگ عیال و فرزندان لاکچری‌شان، دراکولا و زامبی شده‌اند واجب قربة الی...
خیره به تلویزیون بالای قفسه‌های پر و خالی، به فیلم کارتون متوهمانه‌ی مقام لژ اعظم می‌نگریستم که چگونه در رجزی بدوی و نمادین برج‌های سر به فلک کشیده‌ی امریکا را با بسیجِ پهبادهای وطنی، یکی یکی با تمام ساکنینش منفجر می‌کرد!
بقال گفت:
با این بحران‌های زنجیره‌ای الاحوازی و کوردی و تورکی و آزادی‌های یواشکیِ پوشکی و موشکی، دلار را به 30 هزارتومان خواهند رساند، تا ملتی عقیم و ابتر که قانونا گروگانِ یک رهبر است و او هم گروگان بازیِ قلدران برتر است، بصورت راهزنانِ حجاز حجری، به لت و پار کردن غیرخودی به شکل تعارفات قهوه‌ی قجری، مجاهده کنند!
گفت: تنها راه نجات این ملت، #رضا_پهلوی است که با 5000 متخصص و چند میلیارد پول آماده‌ی نجات ایرانی متحد و تماما خودی است! اما ترامپ و خامنه‌ای و پوتین به فرمان قانون اساسیِ دلخواهِ دامادِ ملکه، نخواهند گذاشت و بالاخره یکی از همین روزها، آن بخش از سپاه نفوذی در اپوزیسیون پنهان در بدنه، او را در دام خود پرپر خواهند کرد!
گفت: چاره در این است که رضاپهلوی #گاندی شود و با شهامت، زبان از رجز برای #فرقه‌ی_نبهکاربپالاید و تمامی نظام و مردم را مخاطب قرار دهد و به هر شکل شده با فرمان تشکیل #شوراهای_محلی و تداوم آن در آینده برای انتخاب نمایندگان راستین مردم از دل مردم تا شورای ملی، همه را به وحدت برای تغییرات بنیادی در یک میدان بکشاند و ملت هم این را بخواهد و سرود رهایی بخواند! وگرنه باید برای پر پر شدنِ تدریجی از خانه تا خط مقدم جنگ، شبانه روز در صف بماند!
گفت: قرار است در روز #9_آبان با گل و شیرینی و لبخند و لباسهای شاد و رنگارنگ، به همراه دوستانش به راهپیمایی در پیاده‌روها به خیابانها بروند تا او را به خود بخوانند! گفت: تنها باید همه هوای هم را داشته باشند و جز رضاپهلوی به کسی فکر نکنند و #اهل_کوفه نشوند!... در راه خانه تخم مرغ‌ها از دستم افتاد و درون کیسه فریزر شکست، تا مگر املت شود!
.
الان دارم نامه‌ای به بازیگران و #سربازان_ارتش_سایبری می‌نویسم که بر اساس سناریو با #تهدید و#تطمیع و آویزان شدن به این و آن ارباب مشغول ادای تکلیف #ملی_مذهبی، به‌جان هم افتاده‌اند، تا آب را آنچنان گل آلود کنند که تهیه کننده ماهی خود را بگیرد و ایشان شتیلش را. به آنهایی که با نیت خیر آلتِ تفرقه‌ و پریشانی ملت در راه وحدتِ چکشی و البته قانونی در راه حفظ تمامیت مرزی در جنگ با دشمن فرضی شده‌اند ... از #فخرآور گرفته تا دشمنش #باطبی و هر چه #آمدنیوز و #جوانمردی و#ری_استارت و کیخسرو و کوروش و داریوشِ دروغین و صاحبانِ گروهک‌های خشونت و ویرانگری و احزابِ پفکیِ دو سه نفره‌ی #برانداز و عوامفریب و بی‌چنگ‌ودندان و بی‌چاک‌دهان که از راه دور جز انگ و فحاشی و خشونت و ترور و شهوت سلطه و کیش شخصیت، هویتی ندارند، جز آنکه توسط منابعی از داخل و خارج به چند واسطه از سوی نظام سلطه تغذیه می‌شوند؛ که مطمئنا جز مغز ملت، مغز خر نخورده‌اند:
ای پوشیده در پوستین‌های رنگارنگ در مبارزات گیج و گم و گردوخاک با دریدگی و جیب خالی و پز عالی! ای همه بی‌رنگان گمنام در مسیر عشق و صلح تا نفرت و جنگ و براندازی عقیم با پندار و گفتار و رفتار متناقض و پارادوکسیکال! ... براستی چرا پشت نیّتِ خیرتان در اجرای پرفورمنس‌های مقدس و موجهِ کارگردان از اتاق فکرتان، جملگی یک جنون ویرانی است که از جان خود گذشته‌ تا به قیمت جان گرفتن از غیرخودی، همه جان بکنند در گوری تاریخی؟! همین‌قدر بدانید که #آنتی_ویروس ویرانی ایران، در جنگ با خامنه‌ای و پوتین و ترامپ و یا هر بازیگردان دیگر نیست! و البته بیرون آمدن از این مافیای یکطرفه زیاد هم سخت نیست! کافی است مستقل شوید و با به غار پاکیزگی پناه برید و یا خود را گم و گور کنید تا در این نسل کشی قانونی شریک دزد و رفیق قافله نباشید! چرا که آنتی ویروس ویرانی، در کارگاه میدانی تولید قدرت واقعی مردمی در شوراهاست، نه در چنبره‌ی ادعایِ بی‌تضمین خدعه‌ی خدایگانیِ اعلیحضرت پرچمداران!
نفرت و انتقام؟ یا مهر و بخشش؟
ویروس و آنتی ویروس همان #روش ویرانی و آبادانی است، نه شعارِ این و آن!
بیهوده از گریبانِ این و آن آویزان شده‌اید! برای استقلال باید خود را از شرّ گرگ درون و برون رها کنید! گیریم به روش انتحاری، خودفروشی و آدمفروشی و جنایت را قربانی حوالی نافِ خویش در هوا کنید! ...اما نه به شیوه‌ی #سردار_سلیمانی که ترامپ را تهدید کرد: ما نزدیکتر از آن هستیم که تو فکرش را بکنی!
اینکه #فخرآور در جدال با باطبی، برای نجات وطن در راهروهای کنگره علیه شاهزاده #رضا_پهلوی و #شهبانو_فرح و رفیق آیت‌الله چه می‌کند، بماند!
.
به باورم بخش مؤثری از پوزیشن و آپوزیشن، مذبوحانه و بدون #فلسفه و #استراتژی و #تاکتیک و#نقشه‌ی_راه رستگاری، در بازی‌های استعماری درندگی و درنده‌خویی، مچل است و بیمار! اما آنتی ویروس در دسترس است! کافی است نشئگی‌شان از دریدگی بپرد و از این جدال ویرانگر خود را رها کنند و به زبان حقوقی مشترک تمام ملت، به حداقل منافع مشترک ملی درست نگاه کنند و در مسیری واقعگرایانه‌ برای احقاق آن تا پیروزی به روش مسالمت آمیز و #مهرورزی گام زنند!
اما ظاهرا همه در #جنگ شرّ با شرّ، به یک نیت خیر مبارزه با دشمن مجهزند، که ضامن نارنجکشان دستِ خودشان نیست! باید نا دیر نشده این نارنجک را نارنج کرد! اما چگونه؟
این تنها پرسشِ راستین ملی است که باید پاسخش را همه بدهند! اما مطمئنا حل مسئله در روش‌های پرفورمنسِ تک و پاتک در برزخِ و دوزخِ یک جنگ نیست! دست از بازیگری سناریوی خودکشی و دیگرکشی بردارید و در تدبیرِ #توسعه_متوازن سیاسی-اقتصادی-حقوقی و همزیستی و هم افزایی، در بصیرت یک "ما" باشید نه یک "من" و نیم من!
می‌پرسی پس از 40 سال راه نجات چیست؟
به تو میگویم که پس از 112 سال، برای این‌که سال دیگر، امید به رفاه نسبی هموطنان و امنیت ایران را در مسیر بالندگی و آبادانی جشن بگیری، تنها باید 4 هفته در یک زمان و در یک مکان با دیگران بنشینی و اراده‌ی عقیم تمام ملت را در شوراهای محلی و در قانون ملی زنده بخواهی و برنخیزی تا نتیجه! به همین سادگی!
وَرجه ووُرجه لازم نیست! خود دانی! تنهاخوری میان #تهدید و #تطمیع و ویرانی در دام توهمات دیوانه‌گان؟ و یا ضیافت و آبادانی در جمعِ تمام ایرانیان؟! انتخاب با توست! حالا هی از پشت سنگرهای ارباب با خشونت و چنگال گرگ، از رعیت‌ و رمه‌ها پوست بکنید!
نارنجک؟ یا بهار نارنج؟
مسئله این است!
خیام ابراهیمی
1 مهر 1397
پی نوشت: (پیوست و چکیده و تکرار نوشته‌های قبل):
اگر فکر میکنی که #انقلاب و #براندازی_سخت چاره است، سخت در اشتباهی!
چون اربابان بزرگ به یک ارباب کوچولو نیازمندند برای خرس وسط با یک ملت! و این مهیاست!
کش دادن سلطه در بحران یعنی:
آنکه ترور می‌سازد، جنگ هم می‌تواند بسازد!
وقتی خشم فروخورده به حد انفجار می‌رسد باید آن را تخلیه کرد!
هر گونه پروژه‌ای شبیه #ری_استارت مثل همان راه‌اندازی تظاهرات دی ماه در 100 شهر بود که مامورین امنیتی نفوذی در فقدان تشکیلات مردمی آن را بصورت هماهنگ با شعارهایِ #رضا_شاه، انقلاب دیماه 96 خواندند!
نظام سلطه از درخواستِ #تغییرات_بنیادی قانون اساسی با #اثبات_اکثریت_در_کنار_اقلیت و برای خریدن مقبولیت و اعتبار مردمی، در کنار از سکه افتادن اقلیت مشروعِ قانونی در منظر دوربین‌ها در هراس است! اما که گفته قانونمداران سلطه گرند؟ این را این نمایش مردمی در حواشیِ همایشِ #نمازجمعه اثبات می‌کند! که آیا در هراسند و یا استقبال می‌کنند!
وگرنه در چنین شرایطی اعتصابات و تظاهرات پراکنده و زدوخورد و آتش زدنش به دلخواه مردم غیرتشکیلاتی ممکن نیست!
بهانه برای سرکوب و خستگی و سرخوردگی مردم در بن بست کوچه پس کوچه‌ها از کش آمدن مرگ تدریجی، با شوق پریدن در حوض سلطانِ یک انقلاب را تنها همین تظاهرات پراکنده صنفی و قطره چکانی فراهم میکند!
انقلاب بدون حکمِ #ملکه مادر و دامادهای فرانسوی و امریکایی و روسی و همیاری ژنرال #فردوست و #قره‌باغی و نهایتا میدان دادن به یک شخصیت کاریزما مثل #خمینی برای فرماندهی سیستماتیک در هزاران پایگاه مسجد در تمام سطح شهر ممکن نیست!
میان حوادثِ صحنه گردان، روزی هزار بار چشمهایت را به دلخواه خودت می دزدند
چون میدانند که #اپوزیسیون_مستقل بدون منابع مالی نمی‌تواند ادامه دهد و اساسا وجود داشته باشد! پس هر آنچه موجود است به وجود ذی وجود منابع مالی است!
آنکه پول می‌دهد تعیین می‌کند که باید شورش کرد یا نرمش؟
شاید اینبار بدون آن مقدمات 57، با قیاسِ مع‌الفارق باید حسابی کشته شد و به نتیجه نرسید! چون اربابان بزرگ یک ارباب بومی گروگان میخواهند برای خرس وسط و این مهیاست.
ارباب کوچولو که گروگان باشد...ملتی گروگانند!
در انقلاب قبلی ارباب بومی بند گسسته و گروگان نبود! و مستقلانه در صلح بازی می‌کرد، نه در تنش‌آفرینی. پس ویروس تنش آفرینی و جنگ و نفرت است!
پس راهی نیست جز تصاحب با مهر... حال اگر به روش #گاندی نشد به روش نلسون ماندلا، که بتواند با روشی نرم اثبات کند که اکثریت میتواند مشروعیت اقلیت را از سکه بیندازد و حتما نیاز به تغییرات بنیادی است؛ وگرنه این اکثریت از نشستن دست بر نمیدارد! نیازی به وروجه وورجه‌ی زیادی نیست! اینبار باید نشست. اما در یک زمان و در یک جا، و نه پراکنده! اینبار باید مطالبه داشت اما نه روبنایی بلکه بنیادی. اینبار باید انقلاب کرد اما نه علیه حکومت بصورت سخت و خشن و یا انقلابی مخملی همچون روسیه... بلکه انقلابی در ادبیات خود اپوزسیون! و به شیوه‌ی فراگیر آب و هوا و نور... رایگان و بی‌دریغ و حیاتبخش... جوری که تمام ملت احساس امنیت کنند! و تنها یک خواسته ثابت شود: #ایران_برای_تمام_ایرانیان با #تغییر_قانون_اساسی.
همین!


اعلانیه‌ی تروریستها چاه‌نمایی است


هشدار! اعلانیه‌ی تروریست‌ها، چاه‌نمایی است!
تفرقه بینداز؛ گیج و پریشان کن! و حکومت کن!
حواس‌پرتی اراده‌های قانونا عقیم، و هوشِ هیجانی پایینِ تروریستهای جنایت پیشه
اهواز؛ نه احواز! ترک؛ نه تورک! زبان مشترک، فعلا فارسی است! قاطی و پریشان، خود را لاجان نکن!
1-
یک تورک و احوازی باهوش می‌فهمد که برای قدرتِ نوشتن تورک و احواز، در دوران #پیشاآزادی، باید تا وصال آزادی در دوران #پساآزادی، متحد با دیگران و با زبان مشترک بنویسد ترک و اهواز! وگرنه دریده خواهد شد! به‌دست جهل و نفوذیان و آتشبیارانِ آتش‌به‌اختیاران، دریده نشو هموطن!
2-
صبح که بلافاصله و بصورت معجزه‌آسا، تلویزیونِ امنیتیِ #اینترنشنال با سخنگوی الاحواز گفتگو کرد و او با شانه خالی کردنِ تلویحی، کار را بر عهده‌ی #نیروهای_ملی (؟!) انداخت، اما با مبارزات مسلحانه هم‌نوایی کرد، هنوز این اعلانیه‌ی پیوست در آرشیو بود و رونمایی نشده بود!
3-
به‌قول سردار، تروریست‌های بی‌وجدانی که با خدای‌ مرده‌ی خود، وجدان شهروندان را دریده‌اند، از روزها قبل اسلحه را پشت جایگاه جاسازی کرده بودند، پیدا نیست که چرا آنقدر باهوش نبودند که جای اسلحه بمب جاسازی کنند! چون شهادت تنها برای سربازان و مردم بینوا شیرین است، نه فرماندهان (مگر انتحاری باشند)!
4-
تهدید امنیت ملی در مرزها، نیازمند تشدید ساختار امنیتی درون مرزی و برون مرزی است!
5-
با این سناریویی جنایی، جنبیدن موجه فکِ داعش‌مسلکان، در شورای امنیت، دلیل بر زنده بودن این آدمک‌های حقوقدان و امنیتی و ایدئولوژیست نیست!
6-
ارباب عالم، علیه اراده‌ی ملی، راضی به رضایتِ ارباب بومی است؛ نه اراده ملی! ارباب کوچولو را به گروگان بگیر؛ ملتی گروگانند! این شهادت تاریخ است!
7-
پای دیوار پر از گلوله در عملیات تروریستی امروز در اهواز، چند بینوا توسط ترویستهای جنایت‌پیشه، اعدام شده‌اند تا آیه‌یِ تهدید باشند و هم آیه‌ی تثبیت!
8-
جز تصرف با مهر در یک مکان و یک زمان و با یک زبان، براندازی با نفرت، تنها بدیلِ آلت‌های تحریک‌شده اما بیهوشِ ترویست‌هاست! هموطن آلتِ غرایز قبیله‌ای و بدوی نشو!
9-
استقبالِ رسانه‌ای از تشکیلات شبکه‌ای 40 نفره‌ی #فشل_گرشت از #براندازی_سخت همراه با انتقام و نفرت، از جیب من و توست! وگرنه تو کجایی؟!
10-
واکنشِ سریعِ ظریف در اولین دقایق عملیات تروریستی، نشان از تیزهوشی او در شناسایی عوامل خارجی در منطقه پیش از تحقیقات دارد! آفرین!
11-
ترویستهای کوچولو از پشت مانیتور از راه دور، با شعار #براندازم تنها موشکِ پوشکی در جیب دارند! جیب خالی و پزعالی، تنها کار احمق‌ها و یا جیره‌بگیران است!
12-
مرداد ماه خونین که قرار بود غوغا شود آمد و پاییز شد، بازیگر! شور کم کن!
13- #سفر_عشق 
در کوچه پس کوچه‌ها، تنها نفرت و انتقام عمومی را منفجر خواهد کرد و لقمه‌ای خواهد شد برای کفتارها! بیهوده گام می‌زنی سردار! پرچم را به دست سالار و تکسوارِعشق در یک #مکان_ثابت و دریک #زمان_ثابت و با یک #زبان_مشترک بده! و آنقدر بنشین و بلند نشو تا شاهد عشق را در آغوش کشی! در تنهایی کم قدم بزن! و جایی بنشین که همه تا آنجا به فرمان حضرت عشق، قدم زده باشند! در یک زمان، در یک مکان و با یک زبان عاری از نفرت و تنش و #براندازی برای خلع سلاح کردن پشت سنگرها! همه به امنیت نیازمندند، ای سالار آپوزیشن و پوزیشن! زبان از پارادوکسی بین پندار و گفتار و رفتار، بپالای به قانون وحدت خودجوش(نه چکشی)! تا مام میهن جایی امن برای تمام فرزندان وطن شود! وگرنه ویرانی تا #ایرانستان !
خیام ابراهیمی
31
شهریور 97
آلتِ تفرقه و #کودتا نشو!


کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...