Sunday, February 4, 2018

یا همه، یا هیچ‌کس


یا همه، یا هیچ‌کس!
وقتی "من"، خفت‌شده در سوء‌تفاهمِ یک قانونم؛ عملا قربانیِ هر حرکتِ صاحب قدرت مطلقه‌ در سیاست‌های کلی قانونیِ یک سرنوشت و یک مقصد نامعلوم با شریکانِ زورگیرِ ملعونم.
و به این سیاق است که ویرانم... شاهد اما: ایرانم!
این یعنی چنین قانونی، تمام هستی و داراییِ مرا بی‌دست و پا و لال و ساکت و مرده در مسلخِ جنگ با دنیا می‌خواهد! مرده‌ای که تنها به کار مرده‌خواران دنیایِ قانونی می‌آید! اما من زنده‌ام و اگر نخواهم خورده شوم، نباید سوار تنها قطار این قانون در تنها ایستگاه شهر به سمت مسلخ شوم! پس ناگزیرم دست و پا و اراده‌ام را آنقدر در بند زبان‌ بینوا نگاه دارم، تا این قطار بی‌مسافر بی‌اعتبار شود ...قربانگاه از رونق و کسب و کار بیفتد و قطار ورشکست شود! مگر این قطار را به مناقصه یا مزایده‌ی یک رفراندوم بگذارند، تا مگر زبان و دست و پایم به کار افتد و به اعتبار زبانی مشترک کاروبار ملتی به مقصد خودش سامان گیرد!
فهم "زبان مشترک حقوقی" و ادبیات مربوطه، بر اساس حداقل منافع ملی، با اولویت حق آب و گل طبیعی و اولیه بر حق ایدئولوژی حصولی و ثانویه (که بدون اولی دومی ناممکن خواهد بود) در راستای احقاق همزیستی مسالمت‌آمیز و #هم‌افزایی ملی، برای زنده بودنم مثل نور و آب و هوا و خاک ضروری است. بیدریغ...فراگیر و حیاتبخش....مثل مهر...ما نیازمند مهرورزی قانونی هستیم. این نیاز من است!
هم افزایی یعنی حیات و بالندگی تو و‌ابسته به حیات و بالندگی من و همه باشد!
با چنین زبانِ مشترکی بیشترین قدرت ناشی از وحدت ملت با ملت و اراده ملی مقدور خواهد بود! قدرتی که قوی ترین قدرت مجاب کننده‌ی جهان برای صلح و امنیت خواهد بود!
برای درک چنین زبانی نیازمند یک سکوت مدت دار در میدان عملیم. از اعتصاب تا تحریم برای خریدن اعتبار ملی با عدم بیعت با قوانین ارباب و رعیتی، با اعلام خواسته‌ی مشترک حضور همه در قوای سه گانه.
وقتی با توزیع نابرابر قدرت در قانون و تقسیم ملت واحد به مؤمن و کافر به قدرت، با خودی و غیرخودی کردن یک خانه ی مشترک، با قانون فتنه و تفرقه و دوقطبی و دوگانه، بیمار سوء تفاهم و تشویش اذهانم و در هر حرکتی خفت در خرابه و زخم و ترس و انحراف و سکوت گورستانی و وهم می‌شوم ...!
تنها در خودداری مدت‌دار از آلوده شدن به کشتی با خوکهای مصلحت و به دلیل مشارکت همگان است، که معرفت در کالبد عمومی رسوب می‌کند و روح وحدت و شکل گیری نطفه‌ای در زهدان اراده ملی منتهی به زایش قدرتی مشترک می‌شود!
با قانونِ بردگیِ ساختاری، بیعت نمی‌کنم! تا قانونا جای کارفرما و پیمانکار در قانون تغییر کند!
کارفرما منم! حکومت پیمانکار من! (نه برعکس!)
در تمام صحنه ها در سکوت ماندن و خواندن:
در قانون سه‌قوای منفک (نه متمرکز)
یا "همه" شریک در این سفره‌ی مشترک در خاکِ مشترکیم... یا هیچ‌کس!
خیام ابراهیمی
7 بهمن 1396

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...