عقوبتِ
آویزانی: آن نقطه ماییم!
بی.بی.سی امروز با لبخندی شبیه صدا و سیمای میلی گفت: شهر در امن و
امان است؛
مردم #افغانستان آسوده
بخوابید!
که گفت این
جمله را؟... آن خبرنگار حرفهای ایرانی که شغلش در دامن ملکه، میان دوغ و دوشاب،
خبرخوانی است!
آلتِ همانکه کنار صندلی سفیر روسیه نشسته بود چون #چرچیل! وقتی
آن سفیر ارمنیتبار روس گفت: ما دوست مردم ایرانیم! سوء تفاهم شده است! ما داشتیم
در #ایوان_مدائن درون
سفارت، به #هیتلر میخندیدم!(و
شاید به هر رضاشاهی که از شرّ عقرب و کژدمی چون ما به مار غاشیه پناه میبرد!)...
ظریف هم عین آویزانها به این مطایبه هار هار خندید! (مثل اربابش که آویزان است به
دو مبایعهنامه ی 25 ساله و 20 ساله) و دعوتش کرد برای قهوه خوری و رفع دلخوری و
سوءتفاهم... و به فرزند #لیاخوف_روسی دلداری
داد:
میدونم آلت ملکه لابد گولت زده! به عشق دریای شمال، چاه نفتو بارِ کولت زده!
طفلی لیاخوف رو هم لابد گولش زدن
شایدم به عشق خمس و زکات، دست به کیفِ پولش زدن!
سفیر انگلیس تنها لبخند میزد و سر میجنباند! نه عینِ بز اخوشی چون مبارزین
اپوزیسیون اهلِ تلَکِه... بلکه دقیقا عینِ ملکه!
او برای اثباتِ ارادت و دوستی به مردم ایران و افغانستان اما لاپوشانی کرد: شش
یورش و تجاوز از جنوب و شمال را به زر و زوری... در کدام سالها؟...
1753 و
1837 و 1856 و 1909 و 1915 و1941 و حالا 2020 و 21 در خونبازیِ بُرد بُرد بین سران
مافیای راهزن در جهان...
عقوبتِ آویزانی:
از بازیهای روس و انگلیس تا دورهمی 5 بازیگرِ دورِ میزگردِ پاسوری و... شیتیلِ
بازیچههای باباقوری، کار به جاهای باریک کشیده حالا:
طالبان: ما با جمهوری اسلامی ایران و روسیه هماهنگی کردیم!
تکرارِ تاریخی و سمیولیشنِ صیغهی مام میهن با شیخ فضلاللهکوری
البته پس از اذن رخصت از #امریکا... که
#چین هم
راضی است و #فرانسه پروموت
میکند ما را و #انگلیس هم
پشتیبانی...
و دریدنِ خانهی آن مردمِ جاهل و وارثینِ آگاهِ آویزانش در حیاطِ سفارتِ اجنبی در
مشروطه
جانم آتش گرفت از هراس و آویزانی مردم افغان... انفجار نارنجکی درون نارنج استقلال
و آزادی...درون #قانونی_اساسی که
دوقطبی است و جهان را بین #مؤمن و
#کافر سنگربندی
میکند!... این دریدن و جنگی که نعمت است البته عقوبت قانونی ماست! قانونی که
بنایش بر #منافع_مشترک تمام مردم نیست! بلکه بر نبردی نابرابر مبتنی بر
#تضاد_منافع استوار است! و وارثِ #شوروی خوب
میداند که عقوبت جنگ گرم و سرد گردِ تضاد منافع چیست؟! این نارنجکِ کارگذاری شده
در قانون مشروطهی مشروعه، همواره استعماری است!
همان استعماری
که بنای قدرت خودش از #کمپانی_هند_شرقی دوران
#الیزابت_اول تا
بانکداران لندنی #الیزابت_دوم، مدت 400 سال همواره بر #منافع_مشترک است!
راز توسعهی قدرتی بمدت همان 400 سالی که ما عقبیم!
و هرگز آن را برای مردم ما نمیخواهد! او عاشق اولویت قانون مومن و کافر بر قانون
حق ابتدایی مشترک در آب و خاک مشترک و در مستعمره هاست!
.
طالبان(امارت اسلامی) گفت: ما با جمهوری اسلامی ایران و روسیه هماهنگی کردیم!
پس از گفتگو با امریکا... چین هم راضی است! فرانسه پروموت میکند ما را... انگلیس
پشتیبانی...
برای بهشت؟ یا جهنم؟
به سِنتاَش هم نگرفت ما را آن دلارِ سرسبز
وقتی به ناصرالدینشاهِ قاتل، رکب زد در بلوایِ جدایی هرات
حالا باید بِدَرَدَش با آلتِ طالبان
وقتی به رضاشاه و مصدق و محمدرضاشاه هم رکب زد در ماجرای نفتِ فلات
حالا باید گلوله شود نفت در خوزستان
وقتی به یک پنی خرید و فروخت تنبان و تومانمان را یکجا، آن پوندِ درباری
وقتی دستِ رَد زد دلواری به 40 هزار پوند رشوه و به دوزار او را فروخت!
از پااَندازیِ فرانک و روبلِ هرزه دیگر مگوی در هیچ بازاری
که هر یوان که شلیک میشود در قفسِ کارزاری
پری جدا میشود به بال بالی از پیش و پس...
انگار در این ضیافتِ شاهانه
یورو اسپرهی کرونا شده باشد در رقصِ نفس.
تو آنجا برقص و
ما هم اینجا...
میان گهواره و هم گوری که مجانی است
بهای قنداق به دلار و کفن به ریال
تو زنده و ما مرده
این مردهخواری هنوز هم خانخانی است!
رویت را برگردان از ایران ای مبارز
این خانه انیرانی است!
تا قدرت فراگیر مردمی در شیخ و شاه متمرکز است؛ عقوبت ما آویزانی است!
که قدرتی فراتر از قانون مردمی نیست!
مهم نیست که پرچمدار فرشته باشد یا شیطان
عاقبت یک قدرت متمرکز ویرانی است!
عاقبت خواهد گفت: برای گریز از خونریزی وطن را ترک کردم!
چه #شاه و
چه #غنی...
حالا نوبت حکومت ملایانِ طالبانی است!
...
آن دو نقطهی آویزان از بال هواپیمایی که سقوط میکند
شاه است و غنی! در گریز از خونریزی بازوان مافیا
چه بسی روزگاری چاره نبود... چه بسی ناشی از هوش دو شاهِ بینوا میان قوم عقب مانده
و سرگردان بود... اما امروز چرا؟!
مردم برای گریز از شرّ طالبان به بال هواپیمای استعمارگرش آویزان شدند...
و متاسفانه در بین راه سقوط کردند!
این راه هرگز به مقصد نخواهد رسید!... جز آنکه متکی بر قانونی تماما مردمی شود!
مبتنی بر صرفا #منافع_مشترک_مادی در
آب و خاک مشترک... در یک شرکت سهامی عام(نه خاص)... و نه بر اساس #تضاد_منافع ایدئولوژیک
بین مومن و کافر و یا هر ژن برتر ایدئولوژیک و زبان و قوم و قبیلهای.... این همان
نارنجک استعماری است درون نارنج استقلال و آزادی!
و تا این نارنجکِ تضاد منافع بین مومن و کافر، در قانون اساسی پاکستان و افغانستان
و ایران و عراق و لیبی و هر ویرانسرای سنتی، کارگذاری شده است... ماجرای خاورمیانه
به نفع آشپزان مافیای جهان، همین آش است و همین کاسه!
خیام ابراهیمی
25مرداد 1400
No comments:
Post a Comment