Thursday, April 4, 2019

زندگیتو بکن، غضنفر بیدار است


زندگیتو بکن؛ غضنفر بیدار است!
خانه و خاکِ‌مشترک در دستِ چندصد نفر در حال تکه تکه شدن است، اما شریکانِ‌آواره در #اپوزیسیونبر سر رنگِ مبلمانی دعوا می‌کنند که چپ‌وراست #پوزیسیون بر سر سیراب شیردان و دل و روده‌اش در پای بشار و حزب‌الله از هر خودی و غیرخودی جان می‌درند! ایرانی بودن هیچ شرطی جز حفظ تمامیت ارضی ندارد و برای بازپسگیری آن نیازمند اتحاد تمام شریکان است! پس معیار اتحاد در موقعیت پیشاآزادی، تنها حق‌تابعیت برای آزادی‌است؛ نه سرقفلیِ اندیشه و اعتبارِ ویژه‌خواری که مخصوص دوران پساآزادی است!
یکی چو انداخته: شهید #سعید_امامی را در کانادا و در جوار #خاوری زیارت کرده و خاوری را در استرالیا، همدل با سلیمانی و رضایی و قالیبافی دیده که اسحاقش قرار بوده تلویزیون #آمد_نیوز را راه بیندازد و #زیدآبادی اصلاح‌ناپذیر هم هول شده به #ابراهیم_رئیسی تبریکیده: "ای دادگستر بی شیله پیله و ای شرف اهل قلم، این ریاستِ قانونی بر تو و بر ما و بر مولایمان مبارک باد!"
گویی بوی کباب و شراب از پروژه‌ی احزاب جدید‌التأسیس و فلّه‌ای اصلاح‌جلب برای حذف انتصخاباتِ تنش‌آفرین ریاستِ دولتِ حکومت، به نفع تغییر ساختارِ #ریاست_پارلمانی_ولایی رسیده به مشامشان! هر چند سگ زرد برادر شغال است و راه نه این است و نه آن و بدون تغییر قانون‌‌ مؤمنان به‌نفعِ حضور تمام شهروندان تا استرداد اراده مردمی و استقرار #قانون_اساسی_میهنی از شوراهای محلی و بومی تا ملی، راه نجاتی نیست!
لابد #زید_آل_ولا هم نظر به زلالی رفتار انتصخاباتی و همنشینی رئیسی با #امیر_تتلو داشته و هم به نقشش در ماجرای #عباس_معروفی و رفع توقیف مجله‌ی #گردون که با وساطت باجِ هویج به قلمستان، اوضاع را برای پخ‌پخِ نویسندگان ادبستان در اتوبوسِ ارمنستان، عادی‌سازی کرده بود غافل از چماق 58 تا تیغِ داس 67 تا ایرانستان!
امثالِ #زید بهتر که آسوده به زندگی و حال‌وحول خودشان ذیلِ بیرق امنِ رئیسی و اربابش ادامه دهند، تا غضنفر شکرش را بخورد و نوبت به خرس‌وسط‌بازی با اراده‌ی مردم توسط احزاب فله‌ای نو در نظام‌ولایی و در همایشِ نمایشی دیگر در انتصخبات بیعت سر رسد! آن هم برای خفت‌کردن ملت قانونا عقیم، در راه سیاست‌های کلانِ اقتصادی‌و‌ سیاسی‌و فرهنگی‌و نظامی، بموجب بند1 اصل 110 که روی دو ریل ثابتِ چپ‌وراست برای صدور قطار انقلاب به #دیار_قدس که در اختیار یکی است؛ نه هیچ منتصب و منتخبی که نقشی جز پیمانکار و دلال در سرنوشتِ این سلاخ‌خانه ندارد!
البته زید به‌روی مبارک نمی‌آورد که غضنفر چه عسلی از لب شکری سلطان مکارمِ شکر خورده! انشاء‌الله رفقای اصلاح‌جلبِ غضنفر، بزودی ترتیب آنهایی را خواهند داد که مدام غر می‌زنند اما راهکاری برای نجات نشان نمی‌دهند و مدام سور و ساتِ اهلِ زندگیِ لاکچری و ولایی را به‌هم می‌ریزند!
اما ماجرای غضنفری که ریشه در ریشِ امثال رئیسی دارد و بی‌کار ننشسته:
#غضنفرآبادی
، رئیس دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران: "اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی‌عراقی، فاطمیون‌افغانی، زینبیون‌پاکستانی و حوثی‌های‌یمنی خواهندآمد و انقلاب را یاری خواهند کرد!"
زنگ تفریح:
خوابِ طرحِ دعوایِ مدعی‌العموم ملت عقیم، علیه مدعی‌الخصوص امت دائم‌التحریک و اربابِ غضنفرِ وطن‌فروشی که تنها مرغ همسایه را غاز می‌داند، خوش باد!
آیا کمک از نیروهای خارجی برای غصب قدرت داخلی، مصداق وطن‌فروشی نیست؟
#کوروش_آسوده_نخواب !
زیرا که ویژه‌خواران و مرده‌خواران اهلِ حالند و نشئه‌ از خونخواریِ گورخوابان در رؤیای صادقه‌ی 30000 آپارتمان از شام تا لبنان!
#زندگیتو_بکن !
اما حواست بین شعارِ اشخاص گم نشود! شعورِ راه مهم است! و آن نیست مگر #اتحادبرای بازپسگیری حق مشترک در آب و خاک مشترک.
خیام ابراهیمی
15
اسفند 1397


میخ‌هایی که چکش حمل می‌کنند


وقتی میخ‌های خمیده‌ی این کلبه‌ی در هم شکسته، چکش حمل می‌کنند...
مناسبات عصر قجری و تضادهای درونی یک روان پلید در کالبدی بیمار، تاریکی را به جنگ تاریکی می‌برد! هجوم هیچ نوری برای محوِ تاریکی متحد نیست!
بختکِ یک روحِ تاریکِ حق‌به‌جانبانه و حذفی، که ریشه در جاه‌طلبی و دون‌مایه‌گی دارد، بر کالبد پاره پاره‌ی مام میهن حکمفرماست؛ غافل از این‌که تاریکی با تاریکی محو نمی‌شود!
#اپوزیسیون 
هنوز چون پوزیسیون از این روحِ تاریک بازی‌خورده و در زمینِ کسی که خود را دشمن او می‌داند بازی می‌کند، و هیبتش همچو سوخته‌ی تریاک سلطان صاحبقرانِ قجری و سلطان صاحبکرانِ عصرحجری در دوران مدرنیته است و متوهمانه خود را نوشدارو می‌پندارد! و هیچ درکی از پندار و گفتار و رفتار مدرن و حقوق برابر میهنی ندارد!
و هنوز در دامن مام وطن، با ادبیات "سلبی و حذفی" خود را در زَر ورقِ ادبیات "ایجابی و جذبی" کادوپیچ کرده است! و هیچ تناسبی با حقوق بنیادی و فراگیر میهنی ندارد! او هنوز فرقی بینِ "حقّ کتمان‌ناپذیر"، و "اندیشه‌ چالش‌پذیر" قائل نیست! چون هنوز فرقی بین شکل مبارزه در دوران #پیشاآزادی و #پساآزادی قائل نیست! که اولی در بستر نقدِ پیشاآزادی وحدتبخش است، و دومی در این دوران تنش‌آفرین است؛ مگر اینکه در بستر قانونِ آزادی محقق گرد که اکنون نسیه است و تنها در دوران #پساآزادی نشسته است!
و هنوز وحدت مورد نظر او در دوران #پیشاآزای ، از جنس اندیشه و ایدئولوژیک و چکشی و با رویکرد حذفِ حریف است! او نه معنای شعار آزادیخواهی را می‌فهمد و نه معنای شعار استقلال را... و نه معنای حق را و نه معنای اندیشه را.
از کوزه همان برون تراود که دراوست!
او در دوری باطل، میانِ رفت و آمد و شل کن سفت کن اماله‌ی کیش شخصیت، کماکان در آبی گل آلود، تا انتخاباتِ نمایشیِ بعدی، آنقدر کش خواهد آمد تا نظام سلطه بتواند میان تکه پاره‌ها، ماهی خود را بگیرد!
چرا که اساسا حقارتِ دیدگاهِ چنین شخصیتِ تنگ‌نظری، قابلیت درک #زبان_مشترک_حقوقی و ادبیات و رفتاری بزرگ و فراگیر را ندارد! و تا چنین است، این ماهی در دامچاله‌های زنجیره‌ای تا چاه ویل قدرت، جان می‌کند، تا جان بگیرد؛ اما از #کیش_شخصیت رها نشود و همواره صیدی در دام صیاد بماند!
او چون ابلوموفی، خوابیده و یا خود را به خواب زده، و دون‌کیشوت‌وار خود را در کسوتِ آغامحمدخانی می‌بیند که بدون #نقشه_راه ، می‌خواهد با غزل و یا رجز، این تن پاره پاره را میان واژه‌های سوء تفاهم برانگیز منسجم کند! او یک "نقضِ غرض" است!... تفِ سربالاست!
از آنانی که توانایی درک و تدوین #نقشه_راه مشترکی میان شهروندانی دارای حقوق برابر را ندارد، نمی‌توان توقع داشت که به خود اجازه دهند تا گردِ یک سفره با بیماران بنشینند! چون این بیمار خود را سالم می‌پندارد و غافل است که مشکل از بیماری است، نه بیمار! هیچ پزشکی به جنگ بیمار نمی‌رود مگر آنکه خود بیمار باشد!
بیماری اما "مهرطلبی" است که توان "مهرورزی" ندارد و به دروغی تاریخی خود را "مهربان" می‌داند!
جانم دریده شد در این انزوای پنهانِ استقلال... میانِ درندگانی که هر یک در کنام خود لحظه شماری میکنند و جان میکنند تا جانِ صیدی را بدرند و به همجنسان خود استخوان تعارف کنند!
دیگر توانی نمانده در این غار کهف و... نانِ خشکی که از گلو پایین نمی‌رود در این شوره زار... دیگر آهی در بساط نیست...
نرود میخ آهنی در سنگ.
کارم تمام است!
خیام ابراهیمی
11
اسفند 1397
پ.ن: دوستانی که مایل به فهم بیشتر این زبان الکنند، به مطالبِ مندرج در بخش پیام‌ها مراجعه کنند!



استراتژی نجات


استراتژی نجات!
چه کسی حق دارد برای تمام مردم شعار بسازد جز تمام مردم نه بخشی از آن؟
براستی روشن ضمیران باید فاصله ی خود را از روایات تاریخی کمی دور کنند تا بتوانند به خوانشی درست نائل شوند و بر آتش هیجانات کور توسط دلالها و لابی‌ها نیفزایند. وقتی نظام سلطه در یک واکنش امنیتی هر اندیشه‌ای را با اپوزیسیون سازی کاذب تصرف میکند تا تمام مخالفین را در دامن خود داشته باشد...از طرحِ "ایرانشهری" گرفته تا تقویت پادشاهیخواهی و حتی تصاحب سکولاردموکراسی و سوسیالیسم و ... آنگاه با نیت خیر امنیتی، میتواند در دو قطبی تخاصم، ملتی را در دام استعمار جهانی به ویرانی بکشاند! اما استراتژی نجات چیست؟
پاتک به استراتژی "سایکس-پیکو" اهرم استعمار نوین
=============================
در دام سیاستهای کلان و استراتژیک استعمار نوین برای به جان هم انداختن مردم خاورمیانه و آسیای میانه، برای نفله نشدن و دستیابی به آزادی و استقلال تنها از تبدیل دو عنصر حولِ اندیشه، یعنی قومیت گرایی و مذهب گرایی (مبارزات ملی-مذهبی) به عنصر "حق آب و خاک" در چارچوب واحدهای سیاسی-جغرافیایی موجود است.
این یعنی: تبدیل تهدید به فرصت، با تغییر سیاستهای کلان تحمیلی توسط قدرت:
یعنی اولویت حق آب و خاک طبیعی و مشترک و اولیه، بر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی، مذهب و قومیت.
استعمار نوین (با بازیگری انگلیس و فرانسه و باج دادن به روسیه) و پس از آن با بازیگری و کم کم بازیگردانی امریکا، از پیش از جنگ جهانی اول همواره بر دو عنصر ملی-مذهبی، دولت عثمانی را در هم شکسته و فروپاشاندند! هدف استعمار نوین با "قرارداد سایکس - پیکو" بر اساس آن دو عنصر ایدئولوژیک و ملی، تجزیه‌ی خاورمیانه و ایجاد تنش بر اساس تثبیتِ آوارگی دو قوم یهود و ارامنه بود! باج به روسیه حکومت کردهای عراق و ایران و ترکیه و سوریه بود، که البته محقق نشد!
آتاتورک که سردار دولت عثمانی بود با تهور در جنگ عملا این نقشه را به هم ریخت و باج کردستان به روسیه محقق نشد! اما استعمار سپس خود آتاتورک را عامل نسل کشی ارامنه کرد. روسیه این بازی را به هم زد. قوم یهود و اسرائیل را در خاورمیانه عنصر تنش‌های کین ورزانه ی بومی کردند که این ماجرا تاکنون ادامه دارد. قربانی اما ملت یهود و سایر ملل منطقه...
بر اساس همین استراتژی روسیه تزاری از هم پاشید. لنین این بازی را به هم ریخت!
استعمار نوین در راستای تجزیه‌ی منطقه، گردِ دو عنصرِ "جهان بینی ایدئولوژیک ومذهب، و قومیت و ملی‌گرایی فرهنگی" عملا در آسیای میانه نیز بین ترکها و ارامنه اختلاف انداخت.
روسیه، آتاتورک، لنین، رضا شاه، محمد رضا شاه، خمینی (و در راستای او اکنون خامنه‌ای) هر یک در یک دوره ای دارای میدان شدند و بعدها به علت استقلال شخصیت بازی استعمار را به هم ریختند و نهایتا حذف شدند! آنها ناخودآگاه(؟) عملا به آلتی در دست استعمار تبدیل شدند!... چون هدف تمام ایشان یا قومیت گرایی بود و یا ایدئولوژی که بنایش بر تضاد منافع بین خودی و غیرخودی است!
تبدیل تهدید به فرصت با تغییر سیاستهای کلان:
یعنی اولویت حق آب و خاک طبیعی و مشترک و اولیه، بر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی، مذهب و قومیت.
اگر پرچمداران و مردمگرایان و مردم منطقه در فکر تبدیل این اولویت از اندیشه به حق آب و خاک نباشند، بتدریج طعمه و قربانی مطامع کلان استعمار قرار خواهند گرفت!
ماجرای خوجالی (بین دو قوم ارمنی و آذربایجان) نیز از نارنجکها و مین گذاری کین و بغض در منطقه آب می‌خورد. هر چند ماجرا از پیش از دو قرارداد گلستان و ترکمانچای در زمان صفوی آغاز شد! جابجایی قومیتها در سرزمینها و افزودن و کاستن از ترکیب قومیتی و مذهبی برای کنترل امنیتی تزارها و حکومتها ... در تداوم همین در بدری و بازی با مردم منطقه که همواره با ارامنه بازی شده بود... متاسفانه آذربایجان در جریان قتل عام شهروندان خود که از خوجالی در حال خروج بودند و با فرافکنی این جنایت بر دوش ارامنه بر تعمیق این کین ورزی به عنوان فتنه‌ی همیشگی جنگ و تنش افزودند. ارامنه‌ای که با حمایت روسیه در جنگ با ایشان بودند و به روایت خبرنگاران آذری و مردم خوجالی توسط ارامنه صورت نگرفت بلکه توسط ارتش آذربایجان علیه مردم خودش صورت گرفت تا ایشان از خوجالی خارج نشوند و ترکیب عددی ترکها را کم نکنند، عملا خبرنگاران هم یکی یکی در باکو و اینسوی و آنسو ترور شدند! اما چرا روسیه با دفاع و تجهیز ارامنه از یکسو و امضاء قراردادی بین المللی برای خرج ارامنه از خوجالی ( که پس از جابجایی های مستمر تاریخی اکنون دارای 90 درصد ارمنی است) سیاستی دوگانه بازی میکند؟ به نظر میرسد ملتهای منطقه به جای برچیدن آتش از دل تاریخ باید برای طعمه نشدن از منافع زودگذر صرف نظر کرده و همین واقعیت امروز را بپذیرند و هر چه زودتر به فکر تغییر استراتژی باشند!
بر این اساس برای اپوزیسیون و پوزیسیون ایران هم راهی نمانده که عنصر آب و خاک را جایگزین اندیشه (قومیت گرایی و ایدئولوژی) کنند!
اما از آنجا که حکومت و نظام آلوده به خطای استراتژیک خود در دام استعمار جهانی شده است، این برعهده‌ی اپوزیسیون فهیم است که با تغییر استراتژی خود از ادبیات سلبی-حذفی به ادبیات ایجابیجذبی عملا تهدید را به فرصت تبدیل کند و خود با شعار تنش آفرین و سنگرساز، عامل تشدید این انحراف نشود تا شاید بصورت مسالمت آمیز بتواند با کشاندن اکثریت مردم به یک میدان میلیونی امن در کنار اقلیت مشروع، مقبولیت خود را با اثبات برساند تا تغییرات بنیادی را در ساختار حکومت بدون امید به اصطلاحات در چارچوب این قانون اساسی، تحول را بصورت مسالمت آمیز حتمی کند و از حاشیه به متن بکشاند و مقدور کند!
وقتی در #آچمز کردن نظام سلطه که در راهی خطاست، تغییر قانون اساسی کتمان ناپذیر شود و به نفع کل مردم تغییر کند، آنگاه: چون که صد آمد نود هم نزد ماست!
باید ادبیاتِ خشن و مبارزه‌ی مستقیم را به تصرف اقلیت توسط اکثریت با شعار وحدتبخش بر اساس حق آب و خاک مشترک تبدیل کرد که موجب فهم مشترک منافع و مهرورزی است! نه رقابت و تنش برای حق برتر.
چنین روشی نیازمند نقشه‌ی راه گام به گام با تدوین شعارهاست!
نباید فریبی را که لنین با تدوین شعارهای خشونتبار (در سال 1903 در لندن و در خارج از روسیه تزاری) علیه امپراطوری روسیه تزاری خورد و کار را به جنگ ایدئولوژیک مردمی و استقرار استالین و نهایتا تجزیه‌ی شوروی شد را تکرار کرد! هر چند هدف او استقرار یک حکومت ایدئولوژیک مبتنی بر تضاد منافع بین کارگران جهان و امپریالیسم بود؛ اما انقلابیون میتوانستند روسیه تزاری را به جای تاکید بر تضاد منافع به#هم_افزایی بکشانند و با گزینش ادبیات "ایجابی-جذبی" عملا روسیه را تبدیل به نظامی مردمی کنند! اما با انتخاب عنصر #تضاد و تخاصم ( که دلخوان استعمار بود) در نبردی نابرابر، سرنوشتی شوم را برای مردم منطقه رقم زدند!
بنابراین تمام ایرانیان پاکنهاد و مردمی که خواستار امنیت و تعالی هستند، با هشیاری نباید در دام سناریوهایی تنش آفرین ناشی از تضاد منافع که امری تحمیلی و استعماری است افتاده، و به جای برجسته کردن اندیشه(از هر نوع ایرانشهری و فئودالیسم و سکولاردموکراتیسم جمهوریخواهی و پادشاهیخواهی و ...) تنها حق تابعیت و حق برابر در آب و خاک را برجسته کنند و ضروری است که بر مشترکات آب و خاک که تنها بستر وحدت همه با همه است تاکید کنند، نه اینکه بر اختلافات ایدئولوژیک و قومیتی بیفزایند. چون در این صورت، نه از تاک ماند نشان، نه از تاکنشان. و خواه ناخواه ایران#ایرانستان خواهد شد و قدرت مردمی در راه آزمون و خطاهای آزمایشگاهی استعمار روز به روز لاغر و لاغرتر خواهد شد!
خیام ابراهیمی
12 اسفند 97
====
اهمیت شعار
(که بیانگر هدف و ادبیات مسالمت آمیز و یا جنگی نابرابر است)
براندازی یا استقرار اراده مردمی بصورت مسالمت آمیز بدون شعار سنگرساز و بدون امید به کارکردِ اصلاح طلبی در چارچوب قانون اساسی فعلی.
ملاحظه کنیم که عناصر آتش و آتشبیاری انقلاب لنین چه بود؟
تدوین و تعیین شعار آنقدر مهم است که در مبارزات جدی همواره برای آن تدبیر میشده و به دست باد و یا نفوذیان و آتشبیارانی برای آتش به اختیاران سپرده نمیشده است! بر خلاف اپوزیسیون فعلی ایران که هر یک بصورت جدا جدا در مسیر راه شعار میسازد و نهایتا هم شعار سیستم امنیتی را ملی و هدف خود می‌کند!
تدوین شعارها:
رادیکال کردن مبارزه ی مستقیم با نظام حاکم به جای تصرف بصورت مسالمت آمیز
شعار سرنگونی رژیم تزاری ( براندازی) ...به جای شعار استرداد اراده مردمی
متهم کردن خیانت به بخشی از مبارزین و مردم ( همین اتهام مزدوری امروزی)
تقدس قهر و خشم انفلابی
....
دومین کنگره حزب سوسیال دمکرات کارگری روسیه در سال ۱۹۰۳ در لندن پایتخت بریتانیا برگزار شد. در بحث پیرامون تدوین شعارهای مرحله‌ای مبارزه با حکومت تزاری، لنین موضعی رادیکال اتخاذ کرد و هر شعاری غیر از «سرنگونی رژیم تزاری و تشکیل حکومت کارگری» را «سازش با طبقات استثمارگر و خیانت به منافع طبقه کارگر» خواند. او با همراهان خود که بلشویک (اکثریت) نامیده شدند، جناح رادیکال حزب را تشکیل دادند.
به نظر مخالفان لنین در حزب (منشویکها) زمینه‌های عینی و ذهنی انقلاب در روسیه فراهم نبود. در برابر آن‌ها لنین معتقد بود که «انقلابیون حرفه‌ای» وظیفه دارند که توده‌های زحمتکش را برای کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابی» آماده کنند.
مخالفت بلشویک‌ها با کادرهای قدیمی حزب (منشویک)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمنی تا انشعاب کامل از حزب در سال ۱۹۱۲ انجامید.
نتیجه: شما با یک شعار اشتباه، تنش آفرین و سنگرساز و یا معرفتبار و مسالمت آمیز میتوانید ملتی را زمین بزنید! شعاری که بر نفی و سلب و حذف طرف مقابل باشد و یا حرکتی ایجابی و جذبی بر اساس منافع مشترک قابل فهم همگان باشد؟
انتخاب با شماست که در زمین دشمن بازی کنید یا در زمین تمام ملت.
تاریخ از هوش شما ثبت نام خواهد کرد.

Edit or delete this
Image may contain: 2 people


عسل خوردن ظریف


عسل خوردنِ #ظریف بین دوست و دشمن
#اپورتونیزیسیون 
در زنگ‌تفریح به خوانشِ پیشگویی‌های سالها پیش در بخش پیام‌ها دعوتند!
ظریف به‌عنوان یک تکنسین بی‌اختیار ارباب و یک سرباز انتحاری نظام ولایی و در راستای سیاستهای کلان سیاسی و قانونی ناشی از اختیار رهبری (بموجب بند 1 اصل 110 قانون اساسی)، و تاکتیک بنیادی و تنش‌آفرین و بحران‌زای مکر و خدعه و دشمنی با هرغیرخودی در راه معمار تفخیذ با طفل شیرخواره، و برخلاف القاء اصلاح‌طلبان ویژه‌خوار، عسل‌های تقلبی و دروغین زیادی خورده است و التزام خود را به استراتژی بنیادی نظام دو قطبی که ایران را زیر ضربات وحدت چکشی پاره پاره کرده، بارها اثبات کرده است:
1-
ظریف: در ایران کسی به خاطر عقیده‌اش در زندان نیست!
این بیان را در سفسطه‌ی اصولگرایان هم شاهده بوده‌ایم. "ما زندانی سیاسی نداریم!" او راست می‌گوید چون بنای #قانون_اساسی بر بیعت و تبعیت از سرنوشتی تک‌نفره است، نه تعیینِ سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامی توسط خردجمعی تمام ایرانیان! کسی که ناآگاه است، یا تواناییِ درکی درست از قانون اساسی ندارد، و یا خود را به خواب زده، چون ویژه‌خوار است و راضی از شراکت با دزد و خفت‌کردنِ قافله! او تنها به ادبیات نمایشی و کاربردی ظریف در راه سرنوشتی اربابی دل بسته که ملی نیست و خواه ناخواه تنها دل در گرو زورگیری عقیدتی قادر مطلقه دارد! باقی حرفها نمایشی پوشالی و آزینی است بت‌پرستانه! و شکستن بت علائق بی‌بنیاد برای علاقمندان به ظریف مثل شکستنِ بتِ پرستان بدوی سخت است! چون هر چه بگویی برای ذهن کور و کر بی‌اثر است. او نمی‌خواهد و یا نمی‌تواند باور کند که ظریف آلتی بیش نیست! چون به کش آمدن میان پندا و گفتار و رفتار کاذب و صنعتی او عادت دارد! او نمیتواند باور کند که ارزش ظریف با احمدی نژاد یکی است و تنها استعداد و تخصص و نقش‌هایشان در راه سیاستهای کلان ضدملی در سناریوی کارگردان فرق می‌کند! جان میکند اما از بازیگر کارگردان دل نمی‌کند! عمق فاجعه در میان اصلاح‌طلبانِ هیجان‌زده‌ای که خود را دارای منطقی واقع‌بینانه می‌بینند اما قدرت اثبات منطق خود را ندارند همین بت‌پرستی و خرافه‌پرستی علیه اراده شهروندی است!
.
2-
ظریف: ما به مقاومت مردم #عراق ، #سوریه ، #لبنان و #فلسطین افتخار می‌کنیم. این یعنی همان سیاستِ صدور انقلاب خودی به جهان و دیار قدس روی دو ریلِ ثابت چپ و راست که ریل‌گذاری آن با یک‌نفر است نه دیگری. ظریف اگر نه ریل چپ باشد نه ریل راست اما برای اتصال و تعادل بین دو ریل ثابت، اهرمی واسطه است و از خود اختیاری ندارد، جز دلالی و نقش‌آفرینی برای سناریوی بنفش!
باز هم ذهن یک اصلاح طلبِ سنتی اینجا دچار لاپوشانی است! انگار تعادلش وابسته به این دروغ‌های پنهانی است! او نمی‌تواند باور کند که ظریف فرقی با سعیدامامی ندارد!
.
3-
ظریف قبل از استعفاء، در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی: "مشکل این جاست که دوستان به ما اعتماد ندارند." خب که چه؟ این چه تلاش مذبوحانه‌ی 40 ساله است که آن‌که عاشق بند لیف تنبان صاحبان بیت المال است لابد باید دوست تو باشد؟
موضوع این است که سرمایه گذاری تو برای دوست کردن کاسبان، از جیب ملت قانونا عقیم حرامخواری است! و تو عاشق ویژه‌خواری و حرامخواری شرعی در تیم ظریفی هستی که تخصصش به کار ارباب می‌آید نه رعیت! گیریم نان سفره‌ی تو در شراکت در خون ملتی باشد! این هم روی دیگری از علائق کاسبکارانه‌ی دیگر اصلاح‌طلبان به ظریفی است که مهندسی مبادی آداب در راه خدمت به ارباب است نه مردم. باقی فرمایشات عوامفریبانه‌ی او باد هوا و مفت است! اما حالا بیا و این را به اصلاح‌طلبان بکو که او استاد دلالی برای ارباب به زبان پنبه‌ای لبخند برای سربریدن مردم است! همین سینه چاکان اصلاح‌طلبی ناممکن و احمقانه، خونت را حلال می‌کنند و آنچنان به تو کین می‌ورزند که جنتی به یک حق طلب و شهروند مدنی کین نمی‌ورزد! به همین دلیل فریب بازیهای کلامی و ادعای آزادیخواهی ایشان را نباید خورد. ایشان عادت دارند که بر اساس حرفهای مفت دل خوش کنند! چون روزگاری بدون تعقلی منطقی و تنها بر اساس شعار دل در عبای شکلاتی یک تدارکاتچی بسته بودند! و باز شکستن این بت سخت است!
.
ظریف عسل از "لب شکری سلطان مکارم شکر" خورده که این حرف‌ها را زده! او در دوقطبی ماهوی ساختار نظام بین مؤمن و کافر و دوست و دشمن به حکم حکومت سلطان سللاطین، کاملا نقشِ آتشبیار برای آتش‌به‌اختیاران سلطه را بازی کرده است! تا همواره در عملیات #مرصاد علیه دشمنان نظام ولایی در داخل و خارج، و در #سناریوی_بنفش نقشِ هویج را بازی کند تا در دامچاله‌های عوامفریبانه علیه#دشمن ، هر صیدی را برای ضربه‌ی چماق صیاد و نظام ولایی آماده کند! براستی او#پرفسور_حقوق_غیربشری است که در ساختار نظام ولایی جز تبعیت و بیعت با قدرت مطلقه ارزشی ندارد و بی‌معناست!
حضرت:
"
آدمهایی که خسته و افسرده‌اند همراه و رفیق پیدا نمی‌کنند! برخی فکر میکنند نشاط یعنی رقاصی؛ معنای نشاط این نیست!"...احسنت!
معنای نشاط این است:
نمردیم و در طول این 40 سال یکبار هم لبخند بر لب‌های حضرت دیدیم. همیشه از دست اهالی فتنه خشمگین و عصبی و در حال دشمن‌شناسی و دشمن‌یابی و دشمن‌سازی قانونی و دشمن شکاری در بحرانی بین قم تا رم... احمقانه توهم توطئه داشتیم و فکر می‌کردیم حضرت یک دوست هم ندارد... اما غافل از اینکه حضرت لااقل یکی دو دوست ناب و راستین در چنته داشته و ما بی‌خبر بودیم....دوستی همیشه خندان و دارای بشارت.
ببین این‌بار این #بشار چه بشارتی آورده که گل از روی حضرت باز کرده و شکفته!
یعنی وقتی لب ایشان از دست ملت قانونا عقیمی که صورت را با سیلی سرخ نگاه دارد، همیشه خشمگین بوده، یک بلندبالای سرخ جامه بوده که عزیزتر از هر ایرانی است! بشار و ابوی همان شراب کهنه ی 40 ساله است که قادر است بر روی سیستم عصب_عضله‌ی آدم جوری تاثیر بگذارد و آدم را بشاش و پرنشاط کند که در تاریخ مسبوق نیست.
دوست آنست که ببوید...نه آنکه عطار بگوید!
و: در شهر اگر کس است...یک عکس بس است (پیوست)
نتیجه: جای آن دارد که آنان که در راستای #سناریوی_بنفش بر اساس #حکمت_بنفش (ملاحظه در بخش پیامها) با ساده‌انگاری جوگیر شده و از ظریف یک #امیر_کبیر جعلی ساخته‌اند به خود بیایند و در زمینِ آنکه خود را دشمن ملت میداند بازی نکنند و آتشبیاری رایگان برای آتش به اختیاران قانونی نشوند و از عواطفِ سطحی و کور دست بردارند و آب به آسیاب کارگردان این نمایش امنیتی روی استیج امواج پریشان #مردم_غیرتشکیلاتی بازی نکنند!
ظریف در ریل‌گذاری برای قدرت مطلقه‌ی قانونی، یک آچارفرانسه و آلتِ حرفه‌ای گمراه کننده است، نه بیشتر. با چاه نمایی، بیهوده به او اصالت ندهید! که شریک دزد و رفیق قافله خواهید شد!
متاسفانه ایران در اپوزیسیون و بخش عمده‌ای از بدنه‌ی سیاهی لشکر پوزیسیون ( در مدیران میانی به پایین و سمپاتهای چپ و راست میانه)، فاقد #هوش_سیاسی است و بازیچه‌ای بیش نیست! آلت نباشیم! و اگر مایلیم به خود دروغ نگوئیم و براستی به استقرار اراده ملی شائقیم، بنابراین در پی نقشه راهی برای احقاق مطالبات بنیادی(نه روبنایی و در حد نخود و لوبیا) از طریق مسالمت آمیز باشیم... که در نوشته‌های پیشین، سالهاست که توسط راقم این صفحه، به آن اشاره شده است!
گام دوم پس از اتحاد بنیادی #ستاد_مشترک_اپوزیسیون: درخواست #تجدید_رفراندوم_آری_یا_نه_58(با نظارت ملی)، برای تثبیت بیعت یا عدم بیعت با قانون سلطه، و خریدن اعتبار و اراده و اختیار و امید واقعی و مؤثر توسط نسل زنده‌ی امروزی!
وگرنه باید شاهد عقوبت لیبی و عراق و سوریه و حتی افغانستان باشیم... تا #ایرانستان
خیام ابراهیمی
7
اسفند 1397
پ.ن:
آیا خالقِ ققنوس به ادبیات #ایجابی_جذبی به‌جایِ ادبیات #سلبی_حذفی مسلح خواهد شد؟ (در باب تشریح این دو استایلِ ادبی پیشتر اشاره شده است)
#ققنوس
#ققنوس_برای_ایران 
یا #ایرانستان ؟!


سقوط بورس با قر و قمیش ظریف


باید خندید یا گریست؟
#سقوط_بورس با قر و قمیش #ظریف.
چقدر مبارزین پیشرو همین پرفسور را امیرکبیر کردند!
باید خندید به حال اپورتوزیسیونی که هول هولکی مچل میشود و 113 سال است که نتوانسته یک مسئله‌ی ساده را اول بشناسد و بعدا حل کند که مدام چشمش به بازیگران قدرت سلطه باشد ( نه محتوای علمی نقشه ی راه خود) و بفهمد که به شیوه‌ی آغامحمدخانی نمیتواند انقلابی چند نفره را به کل ملت زورچپان کرد!
از بیعت با قانون قانونمداران اقتصاد مقاومتی و قر و قمیشی سرنوشت ساز جز این توقع نیست!
ای خاک بر سر مکانیزم سنتی اعتماد به تار سیبیل دایی جان ناپلئون و قسم حضرتعباس خانعمو دون کیشوت!
آن چه می‌پنداشتیم امروز واقع شد!
سالهاست که فرهیختگان عالم سیاست به نگاه علمی می‌خندند.
1) دیروز: که ظریف رفت، عرض کردم:
این سناریو را هم در نظر بگیریم:
در سکانس بعدی: حضرت آقا با استعفاء مخالفت میکند!
تا با یک تیر دو نشان بزند و وسط دعوی نرخ تعیین کند که بازی ظریف از فرمان ما نبود! از نقش آفرینی او در برجاممان تمجید میکنیم و خواستیم بماند و او نیز پذیرفت تا در پوستین استقلال اراده، نفس از هر نفس‌کش ببریم! ما به ویترین سربازان انتحاری خود نیاز داریم تا ایشان گردوخاک کنند و آب را گل آلود...تا ما کماکان با سرداران ماهی خود را بگیریم.
2) اامروز: ظریف برگشت با دیدار با رهبر ارمنستان.
جنگ و رجز با سلیمانی و پیچاندن با ظریف.
یک قر و قمیش طبق سناریو، عملا خیلی را بیچاره‌تر کرد
شاید باید در غیاب نظارت ملی و پیش از استقرار اراده ملی، شستا را به قیمت مفت به خصولتی ها واگذار کرد؟!
وقتی روحانی گفت: این شرکتها را رایگان بدهید و از شرشان خلاص شوید!
کسی چه میداند؟!

 
No photo description available.

چرا اختلاس بی معناست


چرا #اختلاس وفساد ، تحت سازوکار قانون اساسی بی معناست؟!
اختلاس امری برخلاف قانون است! حال آنکه نشانه‌ها ناشی از مناسبات ناشی از حکم حکومتی پس پرده و فراملی است.
نکته این است که پروژه‌های فراملی کارفرما (ولایت مطلقه فقیه) پس از تئوریزه شدن توسط استراتژیستهای اتاق فکر (مثل امنیتی ترین حقوقدان نظام روحانی و تیم امنیتی-اطلاعاتی امین سلطان ...) دارای طبقه بندی اطلاعاتی است:
محرمانه
خیلی محرمانه
سری
به کلی سری
... بر این اساس دسترسی به این پروژه های امنیتی-اطلاعاتی توسط تمام مدیران ارشد و میانی و بدنه‌ی خودیهای نظام در سه جناح چپ و راست و میانه ممکن نیست!
بنابراین آنچه به عنوان اختلاس و یا حرکتهای اقتصادی و سیاسی پنهان در دوران تحریم 40 ساله میدانی میشود در راستای صدو انقلاب به جهان و دیارقدس بموجب سیاستهای کلان تک نفره ی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظام است.
3- بدیهی است که در سازوکار اجرایی کردن هر یک از این پروژه‌ها، نیاز به تیمهای قابل اعتماد است! و باز بدیهی است که تیم اجرایی هر پروژه‌ای از پروژه‌ی دیگر بی‌خبر است!
در این میان اکثریت بدنه ی 3 جناح خودی در نظام، از اکثریتِ پروژه‌های جدی بی‌خبرند و یا طبقه دسترسی ایشان پایین‌تر از مدیران ارشد است!
بنابراین چالشها و تنش‌ها و احیانا اختلافاتی که جامعه در سطح مجلس و یا سیاستبازان نظام شاهدیم هیچ اصالت بنیادی و ماهوی ندارند و بیشتر ناشی از عدم آگاهی بخشی از بدنه ی خودیها، و کل غیرخودیان است!
بنابراین از سهم کلی ردو بدل و مبادلات اقتصادی پنهان و استراتژیک نظام در پوششهای مختلف، تنها میزان ناچیزی به اختلاسها و دله دزدیهای غیرقابل کتمان ربط دارد که اصلا رقمی قابل توجه نیستند!
بر این اساس وقتی زوایایی از یک پروژه توسط ناآگاهان مشاهده میشود و اطلاعات آن درز میکند، هیاهوهایی ناخودآگاه و یا خودآگاه(برای انحراف اذهان عمومی و نااهلان اطلاعات طبقاتی ) پیش می‌آید که پس از مدتی منتفی میشود.
در این میان برخی از سربازان انتحاری هم ظاهرا قربانی میشوند!
موضوع آقای فریدون هم از همین تبار است.
ایشان امینِ شخصیتِ حقوقدان و امین حضرت نظام است! اما بدنه‌ای از خودیها که در طبقات اطلاعاتی پایین ترند از این موضوع بی‌اطلاعند! حب و بغض اصولگرایان و اصلاح طلبان( بویژه در بدنه ی پایین تر از سران) از همین سنخ است!


No photo description available.

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...