نقاشِ برههای قانونا عقیم و چهرهپرداز چوپانها و اربابان مطلقهی آدمکساز و
انسانسوز، کیست؟
آیا حقِ برترِ تکنولوژیک صاحبانِ قدرتِ سرمایه درغرب، به حکم حکومتی اتاق فکر تراستها و کارتلها، به ترامپ استقلال شخصیت و رأی میدهد که در نبردی نابرابر با مدعیانِ حق ژن برتر ایدئولوژیک در شرق (از شوروی تا چین و کرهشمالی و ایران) یکطرف را به سرزمینی سوخته تبدیل کند؟ و یا اربابعالم همچنان به یک ارباب بومی و یاران تمرینی نیازمند است که برای تداوم خونخواری از رگ ملتهای عقیم، به یاری سربازان گمنام و آدمکهای سیستمی انسانسوز، در قواعد میدان او با اراده مردم خفتشده بین دو ارباب، خرس وسط بازی کند؟!
حدود 30 سال پیش، وقتی از شرّ زورگیران عقیدتی به بیابانی از صحاری حجاز ایران پناهنده بودم، نقاشیِ بانوی سیاهپوش(بانویی با قاقم) اثر لئوناردو داوینچی را با خودکاری شکسته بازآفرینی کردم. امروز تصویری از ترامپ دیدم که با الگو از همان اثر، مونتاژ شده تا احتمالا مهر او را به الطاف ملت آریایی به چالش بکشاند که آیا دایهی مهربانتر از مام میهن است؟! مام میهنی که خود اسیر و کنیز اربابی نرسارلار و بومی است.
آیا ترامپ به کمک روسیه و نظام سلطه در ایران، ایران را همچون عراق و لیبی و سوریه به سرزمینی سوخته تبدیل خواهد کرد؟
.
از شوراهای تصمیمساز میهنی، تا شوراهای پادگانی و فرمانبرِ ایدئولوژیک
بهنظر میرسد، تا قانون اساسی کشورهای پیرامونی به نفع استقرار اراده تمام مردم از شوراهای بومی و محلی تا شورای میهنی تضمین نشود، هر عقوبتی محتمل است! تا قدرت مردم برای رقم زدن سرنوشت عمومی در یک ساختار قانونی بصورت سیستماتیک تصمیمساز نشود، تا قدرت نوشتن سرنوشت یک ملت 80 میلیونی بموجب بند یک اصل 110 قانون اساسی در دست یک قادر مطلقه حصر باشد و مسئولین 3 قوا و تمام مردم قانونا ملتزم به سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی یک سلطان صاحبکران باشند، کماکان باید شاهد نفله شدن منابع واقعی و طبیعی و زمینی و انسانی ملت ایران در پینگ پنگی بین ارباب تکنولوژی و سرمایه با ارباب مطلقالعنان ایدئولوژی جعلی و مجازی و آسمانی باشیم!
البته جایزهی نفر اول و دوم و حقالسهمهی تیم اروپایی و منطقهایاش، با تقسیمی ناعادلانه به نسبت قدرت، از محل حق زمینی و مادی مردم بینوا و قانونا عقیم تامین خواهد شد. گیریم تمامی یک وطن مثله شود!
بههمین دلیل بدون تضمین قدرت اراده مردمی در قانون، و بدون تغییر قانون سلطه، به حکم امثالِ #خاتمیاین بازی سفسطهآمیز و دروغین انتخاب نمایشی بین بد و بدتر، یک بازی #تکراری خواهد بود برای تضمین ویژهخواری اربابان و دلالان و پیمانکاران و گزمههایشان در دوری باطل.
بههمین دلیل هر گونه دلخوشی و توافق و اعتماد و مذاکره با اربابان بومی و جهانی، پیش از تغییر مناسبات قدرت و تغییر قانون اساسی، دامچاله و چاهنمایی است توسط شریکان دزد و رفیقانِ قاتل ارادهی مردم، گردِ نخود و لوبیایِ مطالبات روبنایی؛ که هیچ تضمینی هم ندارند. لذا #برجام مصداق بزرگتری از قانون اساسی ج.ا است!
در مثل مناقشه نیست؛ اما این یعنی فدا شدن امنیتِ تماشاچیان هالو پای تردستی و امنیت لوطی و عنترهایش، که مصداق حماسهی #تکرار مردمسواری دیمی توسط امثالِ خاتمی و هر دولت پیر و جوان قانونی است. چون مشکل از مناسبات قدرت در قانون است! مشکل از محتواست، نه قالب. مشکل از فلسفه و منطق و راه و روش است، نه شخصیتها در #اپوزیسیون و #پوزیسیون. بنابراین پرداختن به شخصیتها دامچالهای است بر سر راه وحدت شریکان آب و خاک در راه استرداد و استقرار اراده مرمی.
فراموش نمیکنیم که خمینی گفت: در جنگ ایدئولوژیک، اگر دشمن بخشی از مسلمین و مردم بینوا را سپر گوشتی خود کرد، ما باید آنها را بکشیم. اگر مردم مؤمن باشند به بهشت خواهد رفت و اگر کافر باشند به درک اسفلالسافلین و به جهنم رهپسارند.
حالا #اپوزیسیون وحدتگریز و معتاد به افیونِ تریبون شعارهای مفت، با پرداحتن به تحلیلهای زنجیرهای، در میدان اربابان زر و زور بازی کند و به امید خوشهچینی از معجزهی #براندازی، هی به جاده خاکی بزند و با جهلالعارفین بهروی مبارک نیاورد که دست اربابان برای سناریوهای فلهای تا ابد باز است و برای ایشان تا ابد لقمه دارد تا از گهواره تا گور هی تحلیل کنند و بر مردم لعنت بفرستند که چرا انقلاب نمیکنند؟! .
راستی نقاشِ این اپوزیسیون و پوزیسیون باهوش و زیرک کیست؟ که برای آچمز کردن هر ارباب بومی و جهانی در میهمانی خودش، به یک #مرامنامه حقمدار متکی به حق بنیادی آب و خاک مشترک (نه حق ثانویهی تکنولوژی و سرمایه و ایدئولوژی و ژن برتر) متعهد نمیشود تا به راز حیاتی وحدت برای استرداد و استقرار قویترین قدرت قابل دیالوگ با جهان (یعنی اراده مردمی) تن ندهد!
یعنی #کیش_شخصیت و کرموارهگی این تمامیتخواهی زالومنشانه، برای تضمین ویژهخواری مدعیان شهوتپرست مردمگرا، آن هم از محلِ خون رایگان مردم، چقدر مهم و حیاتی است که باید به قیمت نابودی یک وطن تمام شود؟!
خیام ابراهیمی
29 خرداد 1398
آیا حقِ برترِ تکنولوژیک صاحبانِ قدرتِ سرمایه درغرب، به حکم حکومتی اتاق فکر تراستها و کارتلها، به ترامپ استقلال شخصیت و رأی میدهد که در نبردی نابرابر با مدعیانِ حق ژن برتر ایدئولوژیک در شرق (از شوروی تا چین و کرهشمالی و ایران) یکطرف را به سرزمینی سوخته تبدیل کند؟ و یا اربابعالم همچنان به یک ارباب بومی و یاران تمرینی نیازمند است که برای تداوم خونخواری از رگ ملتهای عقیم، به یاری سربازان گمنام و آدمکهای سیستمی انسانسوز، در قواعد میدان او با اراده مردم خفتشده بین دو ارباب، خرس وسط بازی کند؟!
حدود 30 سال پیش، وقتی از شرّ زورگیران عقیدتی به بیابانی از صحاری حجاز ایران پناهنده بودم، نقاشیِ بانوی سیاهپوش(بانویی با قاقم) اثر لئوناردو داوینچی را با خودکاری شکسته بازآفرینی کردم. امروز تصویری از ترامپ دیدم که با الگو از همان اثر، مونتاژ شده تا احتمالا مهر او را به الطاف ملت آریایی به چالش بکشاند که آیا دایهی مهربانتر از مام میهن است؟! مام میهنی که خود اسیر و کنیز اربابی نرسارلار و بومی است.
آیا ترامپ به کمک روسیه و نظام سلطه در ایران، ایران را همچون عراق و لیبی و سوریه به سرزمینی سوخته تبدیل خواهد کرد؟
.
از شوراهای تصمیمساز میهنی، تا شوراهای پادگانی و فرمانبرِ ایدئولوژیک
بهنظر میرسد، تا قانون اساسی کشورهای پیرامونی به نفع استقرار اراده تمام مردم از شوراهای بومی و محلی تا شورای میهنی تضمین نشود، هر عقوبتی محتمل است! تا قدرت مردم برای رقم زدن سرنوشت عمومی در یک ساختار قانونی بصورت سیستماتیک تصمیمساز نشود، تا قدرت نوشتن سرنوشت یک ملت 80 میلیونی بموجب بند یک اصل 110 قانون اساسی در دست یک قادر مطلقه حصر باشد و مسئولین 3 قوا و تمام مردم قانونا ملتزم به سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی یک سلطان صاحبکران باشند، کماکان باید شاهد نفله شدن منابع واقعی و طبیعی و زمینی و انسانی ملت ایران در پینگ پنگی بین ارباب تکنولوژی و سرمایه با ارباب مطلقالعنان ایدئولوژی جعلی و مجازی و آسمانی باشیم!
البته جایزهی نفر اول و دوم و حقالسهمهی تیم اروپایی و منطقهایاش، با تقسیمی ناعادلانه به نسبت قدرت، از محل حق زمینی و مادی مردم بینوا و قانونا عقیم تامین خواهد شد. گیریم تمامی یک وطن مثله شود!
بههمین دلیل بدون تضمین قدرت اراده مردمی در قانون، و بدون تغییر قانون سلطه، به حکم امثالِ #خاتمیاین بازی سفسطهآمیز و دروغین انتخاب نمایشی بین بد و بدتر، یک بازی #تکراری خواهد بود برای تضمین ویژهخواری اربابان و دلالان و پیمانکاران و گزمههایشان در دوری باطل.
بههمین دلیل هر گونه دلخوشی و توافق و اعتماد و مذاکره با اربابان بومی و جهانی، پیش از تغییر مناسبات قدرت و تغییر قانون اساسی، دامچاله و چاهنمایی است توسط شریکان دزد و رفیقانِ قاتل ارادهی مردم، گردِ نخود و لوبیایِ مطالبات روبنایی؛ که هیچ تضمینی هم ندارند. لذا #برجام مصداق بزرگتری از قانون اساسی ج.ا است!
در مثل مناقشه نیست؛ اما این یعنی فدا شدن امنیتِ تماشاچیان هالو پای تردستی و امنیت لوطی و عنترهایش، که مصداق حماسهی #تکرار مردمسواری دیمی توسط امثالِ خاتمی و هر دولت پیر و جوان قانونی است. چون مشکل از مناسبات قدرت در قانون است! مشکل از محتواست، نه قالب. مشکل از فلسفه و منطق و راه و روش است، نه شخصیتها در #اپوزیسیون و #پوزیسیون. بنابراین پرداختن به شخصیتها دامچالهای است بر سر راه وحدت شریکان آب و خاک در راه استرداد و استقرار اراده مرمی.
فراموش نمیکنیم که خمینی گفت: در جنگ ایدئولوژیک، اگر دشمن بخشی از مسلمین و مردم بینوا را سپر گوشتی خود کرد، ما باید آنها را بکشیم. اگر مردم مؤمن باشند به بهشت خواهد رفت و اگر کافر باشند به درک اسفلالسافلین و به جهنم رهپسارند.
حالا #اپوزیسیون وحدتگریز و معتاد به افیونِ تریبون شعارهای مفت، با پرداحتن به تحلیلهای زنجیرهای، در میدان اربابان زر و زور بازی کند و به امید خوشهچینی از معجزهی #براندازی، هی به جاده خاکی بزند و با جهلالعارفین بهروی مبارک نیاورد که دست اربابان برای سناریوهای فلهای تا ابد باز است و برای ایشان تا ابد لقمه دارد تا از گهواره تا گور هی تحلیل کنند و بر مردم لعنت بفرستند که چرا انقلاب نمیکنند؟! .
راستی نقاشِ این اپوزیسیون و پوزیسیون باهوش و زیرک کیست؟ که برای آچمز کردن هر ارباب بومی و جهانی در میهمانی خودش، به یک #مرامنامه حقمدار متکی به حق بنیادی آب و خاک مشترک (نه حق ثانویهی تکنولوژی و سرمایه و ایدئولوژی و ژن برتر) متعهد نمیشود تا به راز حیاتی وحدت برای استرداد و استقرار قویترین قدرت قابل دیالوگ با جهان (یعنی اراده مردمی) تن ندهد!
یعنی #کیش_شخصیت و کرموارهگی این تمامیتخواهی زالومنشانه، برای تضمین ویژهخواری مدعیان شهوتپرست مردمگرا، آن هم از محلِ خون رایگان مردم، چقدر مهم و حیاتی است که باید به قیمت نابودی یک وطن تمام شود؟!
خیام ابراهیمی
29 خرداد 1398