Wednesday, November 13, 2019

میدان میلیونی، توهم یا واقعیت؟/ پس از پایان2

میدان میلیونی، توهمی خیالی؟ و یا پروژه‌ای واقعی؟
پس از پایان(2): تمرین میدانی هم‌افزایی برای #میدان_میلیونی

 اپوزیسیون اندیشمندی که در مکان امن ناتوان از وحدت و هم افزایی است، چگونه از ملت غیرتشکیلاتی و پریشان در بستری ناامن و پراکنده، اتحاد می‌خواهد؟
اولین گام تمرین هم‌افزایی در دوران پیشاآزادی، به‌عنوان حلقه مفقوده‌ی توسعه پایدار در دوران پساآزادی، اقدامی متمرکز و فراگیر برای اثبات مفاهمه‌ای عمومی با تحقق در میدانی میلیونی است! آن‌هم در دورانی که هنوز خواست اکثریت بر اساس آخرین مشارکت در نمایش انتخاباتی بدون نظارت عمومی، شبهه‌دار است و هرگز با چنین قانونی که بخش عمده‌ای از مردم را به‌عنوان غیرخودی حذف کرده‌است اطمینان‌بخش نیست! لذا بدون اثبات خواست اکثریت، آن اقلیت روی کاغذ ارباب مطلقه، منطقا و قانونا نمی‌تواند شعار #براندازی وسرنگونی سر دهد! گیریم بصورتِ مسالمت‌آمیز! لذا با چنین شعاری، مردم وازده از بی‌ثباتی حکم حکومتی و ناآگاه به حقوق بنیادی و این حقیقت ‌که خود کارفرما و فرمانده‌ی حکومتند و حکومت کارگزار و فرمانبر، قانونا به مسلخ سرکوب رهسپار می‌شوند! بنابراین پروموت کردنِ هدف #براندازی یک دامچاله‌ی مورد دلخواه نظام سلطه است! هر چند تحولات بنیادی و تعویض قانون، تنها ضرورت نجات مام میهن است! اما این تحول قانونی بصورت مسالمت‌آمیز، با چنان شعار و روش غیرمنطقی، عملا نقض غرض است! اما میتواند با رعایت مراتب منطقی، در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه، قابل دسترسی باشد. در واقع اپوزیسیون برای حل مسئله، باید به یک روش منطقی و علمی شفاف و فراگیر و اطمینان‌بخش مجهز باشد! چرا که روش غیرمنطقی و سنتی و روبنایی، آب در هاون کوبیدن است و راه مبارزات مردمی را برای احقاق استقلال و آزادی، به ترکستان منتهی می‌کند!
#میدان_میلیونی برای احقاق تحولات بنیادی، در بن‌بست قانونی، یک ضرورت غیرقابل انکار است! اما احقاقش بصورت دیمی و هیئتی و سنتی با شعار مفت #براندازی ، یک چاه‌نمایی و به آب زدنی بی‌گدار است! و چاه‌نمایی، کار رهبران راستین و راهنمایان دوراندیش، به قله‌های بلند و استوار نیست! بلکه با شعار براندازی، کار ابتری بواسطه‌ی بازیچه‌های ساده‌دل و بازیگردان‌های هشیارِ یک کارگردان و یک اتاق فکر و عده‌ای کارگزار است! چرا که: بی نقشه‌ی راهی علمی، فراخوان میدان میلیونی، آن هم با شعار #براندازی، توسط اپوزیسیونی که از اکثریت خود مطمئن نیست و در مکان امن از وحدت حداقلی با خود ناتوان است، چطور می‌تواند از مردم پریشان در شرایط امنیتی وحدتی میلیونی بطلبد؟! این نقض غرض و تف سربالا به معنای به حماقت گرفتن مردمی پراکنده اما بیدار است که به ثمر نخواهد نشست! و در این بلبشو، ملامت کردن مردم پریشان به علت بی‌غیرتی، اگر مصداق شارلاتانی نباشد، اما حتما ناشی از توهمِ ناشی از یک اپیدمی سنتی بیمار، و یا یک سوء‌نیت مافیایی بس شبهه‌دار است!
چرا که چنین فراخوان گنگی آن هم با رویکرد مسالمت‌آمیز، به مردمی میلیونی پاسخ نمی‌دهد: که برای چه هدف معناداری باید میدان نامعلومی را در ناکجا پر کنند؟ براستی کی و کجا و از کدام دیوار باید بصورت مسالمت‌آمیز بالا رفت؟! و پس از آن تجمع هر یک از شهروندان چه باید بخواهد؟ نخود و لوبیا و سیب زمینی را جدا جدا؟ و یا کل بساط سفره و دیزی را یکجا؟ و چرا و چگونه باید نظام سلطه به خواست مردمی که ایشان را غیرخودی و اقلیت می‌داند، کل بساط سفره‌ را تحویل دهد؟
بنابراین شعار براندازی در میدان میلیونی، بدون اثبات اکثریت در کنار اقلیت، و بصورت جداگانه، سرابی ویرانگر برای امید مردمی غیرمسلح، به فتح قله‌ای در ابر و مه برای دستیابی به امری محال در کارزار است! براستی چرا برخی از شیپورچیان، بدون تدوینِ نقشه‌ی راهی گام به گام، در بادِ بادکنک میدان میلیونی می‌دمند؟"
.
دوغ و دوشاب، از رهبران امنیتی، تا رهبران ضد امنیتی
رهبرانِ غیرقانونی مردم غیرتشکیلاتی چه کسانی‌اند؟ شخصیتهای امنیتی؟ یا ضد امنیتی؟
کار به جایی کشیده که این روزها رسم شده که اپوزیسیون روحوضی و لاله‌زاری و فیک و جعلی، هی می‌گوید #ما_هستیم و شما با ما نیستید؟! و برای توجیه برنامه‌های عقیم خود روی اِیر، سَرِ مردم داد می‌کشند: "ای ایرانی! چرا با اینهمه بدبختی، برای خاطر پرچم ما بر نمی‌خیزی و اینقدر ویرانی؟ چرا برای خوشه‌چینی ما مبارزین پشتِ مانیتور، همچون مردم لبنان و عراق و پیشتر لیبی و عراق و سوریه و تونس و مصر در بهار عربی، متحد نمی‌شوی و جان نمی‌دهی و اینقدر ول و یلانی؟"

1) عده‌ای از بیرون گود می‌گویند:
"مردم زبان نفهم عراق همینجوری و بدون رهبری، بلند شدند برای بالا رفتن از دیوار سفارت ایران و برای آتش زدن پرچم کشور متجاوز و سایر مخلفاتش. پس چرا مردم ایران همینجوری و بدون رهبری بلند نمیشن؟ پس وای بر مردمی که همینجوری بلند نمیشن! دیگه تقصیر ما نیست!"
عین دانشجویان زبان نفهم پیرو خط امامشون که از دیوار سفارت امریکا بالا رفتن و رهبرشون گفت امریکا غلط می‌کنه به دانشجویان خودسر ما اعتراض کنه!
می‌گویند: مردم زبان نفهم هدایت و رهبر نمی‌خوان! بنابراین هی به شاهزاده نگین مردم را رهبری کن و فراخوان بده"
2) از این سوی عده‌ای در داخل گود می‌گویند:
"مردم زبان نفهمی که نمی‌فهمن کجا و با چه زبانی باید حرفشون رو بزنن، اتفاقا رهبری میشن، مخصوصا وقتی توی استادیوم میگن بیرلیک! با این زبان خاص به کی دارن میگن تا فقط اون بفهمه و فهم دیگران مهم نباشه؟!
یعنی یکهو و خودجوش، نفهمیدند و یکهو زدن بیرون؟ اون هم بدون رهبری که دیده نمیشه!
پس چرا شاهزاده رهبری نمی‌کنه؟ نکنه گروگان و مزدوره؟ و داره وقت‌کشی می‌کنه و یا اساسا جربزه نداره و منتظر خوشه‌چینیه؟
درست مثل وقتی که هر ازگاهی توی خیابون فردوسی سفارت انگلیس توسط یک مشت زبون نفهم بدون رهبری محاصره میشه، و همین زبون نفهم‌هایی که مجوزِ راهپیمایی ندارند، از سوی نیروهای امنیتی حمایت هم میشن، تا ککشون گزیده نشه."
نتیجه:
پیش از تجدید یک شورش ساختگی فراگیر روی موج برساخته‌ی هیجانات و مطالبات و نارضایتی مردم از قبیل دی ماه 1396 که پیش از هز اقدام مشترکی، برای تصدیقِ شعارهای خاص فراگیرشون، بعدا به معجزتی، پیکری از قبر تدارک دیده شده، تا دوباره قابل انحراف و تنش و سرکوب نشود و به عقوبت سرخوردگی کشانده نشود، اپوزیسیون باید بتواند مهار هر بازی تحمیلی توسط نظام سلطه را در دست بگیرد تا بتواند موجب ایجاد وحدتی میلیونی و مؤثر و هدفمند و مسالمت‌آمیز تا هدفی مشترک (یعنی استرداد اراده مردمی با تجدید قانون اساسی) شود و بر سر این خواست فراگیر بنشیند و برنخیزد تا نتیجه و فتح قله!
1- هیچ حضور هدفمند مردمی، بدون رهبری و شانتاژ ممکن نیست! چون مردم علم غیب ندارند که یکهو بفهمند کی و کجا باید از خونه بیرون بیان و از کدوم دیوار بالا برن و چی رو آتیش نزنن تا بفرموده ی شاهزاده حرکتی مسالمت‌آمیز و ضدخشونت باشه!
2- بازی و موجسواری روی موج هیجانات کاذب و یا مطالبات واقعی مردم، یک بازی تصادفی نیست! این یک نوع دیالوگ قدرت پشت پرده برای مبادلات بعدی است. گیریم از درون نظام امنیتی و یا حکومتی با بخش دیگری از قدرت داخلی و خارجی برای اهدافی میان مدت و یا بلندمدت.
.
راهکار: تاسیس #شرکت_سهامی_عام_انسانی_ایران بر خشت هم افزایی
بدون شناختن مسئله، هیچ راه حل علمی و مدرن برای حل مسئله متصور نیست!
حل مسئله با شعار و فحش و شور انقلابی پراکنده، حماقتی رؤیایی و یا یک چاه‌نمایی مافیایی است!
مسئله این است که اکثریت مردم در آخرین نمایش انتخابات نظام با قانون اساسی بیعت کرده اند و بر اساس چنین بیعتی ولایت مطلقه فقیه مختار بوده که بموجب بند یک اصل 110 هر مصلحتی را که خواست به حکم حکومتی خود محقق کند! و چنانچه مردم از این بیعت خویش ناراضی باشند و بخواهند از آن صرف نظر کنند، چون قانونا و با نخود و لوبیا کردن مردم واحد بین مؤمن و کافر، نمیتوانند به مجریان قانون اعتماد داشته باشند، لذا باید به شکلی مسالمت‌آمیز این خواست اکثریتی را برای تجدید قانون اساسی به ثبت برسانند! و این ممکن نخواهد شد مگر آنکه بتوانند گرد یک خواسته ی واحد متحد شوند! و این وحدت رخ نخواهد داد مگر اینکه بتوانند به تعیین هدف واحد و شکل بیان آن اعتماد و باور داشته باشند! و چنین هدفی تعیین نخواهد شد مگر در یک شورای متشکل از نمایندگان مورد وثوق خود بصورت عام (نه خاص). بنابراین خاص بودن این شورا نمیتواند بر خواست اکثریت تکیه کند! و بلکه میتواند موجب تنش شده و ضد وحدت عمل کند! بنابراین حرکت بخشهایی از اپوزیسیون در شورای دوران گذار چون از مراتب تاسیس یک شورای عام تبعیت نکرده، عملا میتواند مانع بزرگی بر سر راه این وحدت باشد! و تدوام فعالیت هر گروهک خاصی در چنین دورانی که امکان اطمینان از پیروی اکثریت مردم جز با آزمون و خطا در یک میدان واقعی ثابت نمی‌شود، نمیتواند اطمینان بخش باشد و بلکه به علت خشت کج اولیه، عملا موجب اتلاف توان مردمی خواهد شد! پس اولین گام منطقی و علمی، باید تشکیل یک شخصیت حقوقی عام باشد.
اقدام عاجل برای تشکیل #شرکت_سهامی_عام_انسانی_ایران با رعایت مراتب ذیل:
1- ایجاد یک هیات مؤسس با چند شخصیت حقیقی معتبر و مستقل و آزادیخواه، برای دعوت از تمام مدعیان و نمایندگان کل سهامداران و فرزندان مام میهن؛ بر اساس یک #مرامنامه غیرایدئولوژیک و غیرسمبولیک و با اولویت حق اولیه آب و خاک مشترک و حق تابعیت بر هر حق ثانویه (از قبیل حق ایدئولوژیک، سمبولیک، نژاد، زبان و قومیت و ...) ، و با یک زبان مشترک حقوقی مادی که توسط همه قابل فهم است(نه حقوق معنوی که سوء‌تفاهم برانگیز است)، جهت تصویب فلسفه‌ی بنیادی یک #مرامنامه در راستای تعیین یک استراتژی و تاکتیکهای مناسب بر اساس اصل #هم_افزایی و رویکردی مسالمت آمیز و ادبیاتی #ایجابی_جذبی (نه #سلبی_حذفی ) و تدوین یک نقشه راه گام به گام با شعارها و روش‌های واحد برای همدلی و حضوری میلیونی در تمام شهرها در یک زمان و یک مکان امن و دارای مجوز حضور (مثل حواشی نماز جمعه‌ها) و تمام میادینی که اقلیت مشروع حضور با مجوز و امن دارند، برای درخواست تجدید رفراندوم 57 با نظارت تمام مردم و شورای عام اپوزیسیون... تا با چنین حضور اکثریتی گرد اقلیت قانونا مشروع، در مقابل چشم تاریخ و جهان، مشرعیت اقلیت از سکه افتاده و اکثریت دارای مقبولیت و اعتباری غیرقابل کتمان شود.
2- ثبت نام از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی مبارز مستقل برای تشکیل مجمع سهامداران و شورای عام اپوزیسیون برای تشکیل یک #پارلمان_موقت در تبعید که بتواند #آلترناتیو و دولت موقت را در صورت پیروزی اکثریت مردم در رفراندوم، برای دوران گذار و تامین امنیتِ مرزها و شهرها، تا استقرار مجالس و قوای سه گانه تعیین کند.
3- انتخاب یک شخصیت کاریزماتیک مردمی، مورد اعتماد تمام اپوزیسیون به عنوان سخنگوی اپوزیسیون(نه رهبر) که سخنانش ناشی از انقلاب در ادبیاتِ سنتی و موروثی "سلبی-حذفی" مبتنی بر ادبیات ایجابی-جذبی بوده و الگوی هم افزایی وحدتبخش بین تمام اقشار مردم باشد و از ادبیات پارادوکسیکال مثل "براندازی مسالمت آمیز فرقه تبهکار" ( که سنگرساز و تنش‌آفرین است) بهره نبرده، و جهت اطمینان و اثباتِ خواست اکثریت نسل پس از سال 58، در راه استقرار نرمِ اراده مردمی، خواهان تجدید رفراندوم 58 باشد! که اگر چنین رویکردی در دوران پیشاآزادی اثبات نشود، بدیهی است که آن امنیت لازم برای احساس امنیت و همدلی و همراهی تمام مردم فراهم نخواهد شد و پس از دوران پس از آزادی نیز نمی‌توان به آن اطمینان داشت!
4- هدایت و فراخوان فراگیر مردمی که دلگرمی حضور و اعتماد‌شان به وحدت در اپوزیسیون است و با چنین وحدتی، بصورت متمرکز و امیدوار در هر میدان امنی برای آغوش گشودن گرد اقلیت با یک #شاخه_گل، حضور پیدا خواهند کرد و از هر گونه ابراز خشم و انتقام پرهیز خواهند نمود! وگرنه به عبرت 40 ساله، فراخوان پراکنده و دیمی از مردم بر اساس رفتارهای پریشان مردمی مبتنی بر خشم فروخورده و انتقام، آب ریختن به آسیاب نظام سلطه با شعارهایِ مفتی است که نه مسلح است و نه دارای برنامه و آلترناتیوی وحدتبخش.
تا صف آنان که خواهان ادبیات خشونتبار و روش و منش جنگ و خونریزی هستند با سایر مردم معین شود! به باورم این دست از بازیگران و یا بازیچه‌های نظام سلطه هستند که جز خشونت به هیچ روشی رضایت نخواهند داد و در مقابل تمام مردم قد علم خواهند کرد و بدین گونه ادعای مردمی بودن خود را نقض خواهند کرد!
5- در مبارزات مدرن، تنها شعارهای نیک و هدف و قله مشترک کافی نیست! آنچه میتواند یک قله را فتح کند نقشه راه علمی و مشترک است. وگرنه با حرکت‌های پریشان و پراکنده و نقشه راه نادرست هر حرکتی می‌تواند به ته دره منتهی شود. همچنانکه تاکنون با #هدایت_نرم توسط "اپوزیسیون کاذب" بصورت پراکنده چنین بوده است!
و متاسفانه هنوز که هنوز است، صاحبان تریبون در رسانه‌ها، علی رغم شعارهای آبدار، باز بر این شعارها و طبل‌های پراکنده می‌کوبند! بنابراین بین شورای ملی و شورای گذار و ما هستیم و سیمرغ و سکولاردموکراتهای چپ و راست اپوزیسیون هیچ فرق ماهوی و معناداری نیست! چون هر یک بصورت پراکنده مردم را گرد شعارهای خویش میخواهند! در واقع وحدت از دید این گروههای پراکنده‌ی دیمی و هیئتی و غیرپاسخگو و غیرقابل نظارت، وحدت مردم گرد مای خودشان است؛ نه همه.
هیچ شعاری بدون رعایت مراتب و مبانی علمی بر اساس استراتژی و تاکتیک و نقشه ی راه وحدتبخش، و بدون تشکیلاتی فراگیر و پاسخگو، ممکن نیست!
در این بلبشوی روش‌های سنتی، چرا بصورت علمی و مدرن، برای تشکیل یک #شرکت_سهامی_عام_انسانی با رعایت مراتب گام به گام یادشده در قانون تجارت اقدام نمی‌شود؟
چون بر منابع مالی تریبون‌های اپوزیسیون، نظارتی پاسخگو وجود ندارد و اهداف و نیات تهیه‌کننده و سرمایه گذارها وحدت مدرن و علمی نیست و جملگی با شعارهای روبنایی، مشکوکند!
چرا که بدون یک شورای عام تصمیم‌ساز در یک مکان امن، با تکثیر غیرامنیتی گروهکهای خاص 14 نفره‌ی پریشان در یک مکان نا امن، چگونه می‌توان بدون مرامنامه و هدفی واقعی و علمی و نقشه ی راهی گام به گام، شاهد میدانی میلیونی با هزار شعار گیج و گنگ و مبهم بود؟ که هر شعار غیرقابل کنترل می‌تواند به ته یک دره در ناکجا منتهی شود؟
آیا چنین اپوزیسیون پریشان و ناتوان از وحدت، بصورت خودآگاه و یا ناخودآگاه و با قواعدی گیج و گم، در میدانِ نابرابر نظام سلطه بازی نمی‌کند؟
براستی، وقتی بدون یک وحدت فراگیر و علمی گرد یک خواسته‌ی شفاف، میان مطالبات روبنایی و گنگ، راهی برای احقاق مطالبات بنیادی و فراگیر نیست، آیا ضرورتِ میدان میلیونی، توهمی خیالی است؟ و یا پروژه‌ای واقعی؟
به باورم تنها بر اساس مراتب منطقی یک روش گام به گام علمی و عملی مطروحه در مرامنامه میتوان به یک میدان میلیونی آگاه و مؤثر دست یافت! وگرنه شعار میدان میلیونی برای براندازی بصورت مسالمت آمیز، نارنجکی است درون نارنج استقلال و آزادی، که نظام سلطه خود آن را در آرمانهای اپوزیسیون تعبیه کرده است و مجریانش در فضای سایبری بصورت خودآگاه و ناخودآگاه در بادکنکش می‌دمند، تا کی و چگونه آن باد را خالی کنند و یا بترکانند!
که امر براندازی بدون همراهی اربابان عالم با خائنین داخلی و رهبران اپوزیسیون مقدور نیست! و وای به ملتی که استعمار خواستار و حامیِ انقلابش باشد!
که در این سرای، هیچ تحول بنیادی پایدار، بدون روشی مسالمت‌آمیز و بدون تمرین و اثباتِ هم افزایی مردمی، در یک میدان میلیونی آگاه به حقوق بنیادی، به ثمر نخواهد نشست!
آن هم نه از راه #نافرمانی_مدنی که غیرقانونی است! بلکه از راه مسالمت‌آمیز #فرمان_مدنی که در مرامنامه بدان اشاره شده است!
پس پیش از انکه نه از تاک ماند نشان و نه از تاکنشان، بیائیم و منافع مشترک جهان استعمار خارجی و استثمار داخلی را به روشی حق مدار و انسانی(نه ایدئولوژیک و سمبولیک) به نفع تمام ایرانیان، آچمز کنیم.
که بدون دندان بر جگر گذاردن فرزندان راستین مام میهن از دوران پیشاآزادی تا استقرار قانون مردمی در دوران پساآزادی، هیچ تحول پایداری مقدور نیست!
که شتر سواری با شعارهای پارادوکسیکال و متوهمانه و با روش‌های غیرواقعگرایانه‌ی سنتی مبتنی بر ادبیات سلبی-حذفی، و بصورت دولا دولا نمی‌شود!
یکبار برای همیشه، بیائیم به عنوان فرزندان مام میهن، بر کیش شخصیت فائق آئیم و پندار و گفتار و رفتار همخوان علمی و مدنی را در دوران پیشاآزادی تمرین کنیم؛ تا ثابت کنیم: ما فرزندان یک آب و خاک مشترکیم و براستی خواستار سعادت مردمی هستیم که به ایشان باور داریم، نه تنها یک مای خویش.
بیائیم مام میهن را فدای کیش شخصیت نکنیم. فرصت تنگ‌تر از آن است که برای یک وطن، ناز کنیم و همه را فدای ناز و نیاز خویش کنیم. برای تسلط همه بر این خانه ی مشترک ما راهی جز رویکرد "همه با هم" نداریم!
رقابت بماند برای پس از آزادی... آن هم برای هم افزایی، و نه کورس سبقت از ضعیف‌تر بر اساس ژن قدرت.
آیا اپوزیسیون آنقدر هوشمند هست که تهدید را به فرصت تبدیل کند؟
و یا باید کماکان با افراط و تفریط، در تدارکِ نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد؟
به نظر می‌رسد این پرسشی است در قفلِ منابع مالی و قدرت! که همواره کلیددارش روبهانِ اربابانِ سیاستبازند(نه سیاستمدار)، که قاپ اعتماد رعایا را با زبان رایگان می‌دزدند و این رعایا را صاحب حق نمی‌خواهند! این است حقیقت تلخ: خون رایگان از رگِ مردم و... خانه و کاشانه از آنِ خوشه‌چینان.
#خیام_ابراهیمی
15آبان98
پی نوشت:
#مرامنامه:
1) لینک خوانش رایگان مرامنامه:
2) آگهی فروش مرامنامه:
3) لینک دانلود مرامنامه امید و نقشه راه تا استقرار اراده مردمی پس از خرید:

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...