فرض کنید، سربازی از درون اسب تراوا
پیش از گشودن درب قلعه، تیری رها کند و فریاد بزند: "مرگ بر دیکتاتور".
نگهبانی بمیرد؛ اما اسب وارد قلعه نشود و به آتش کشیده شود! چنین نقض غرضی از یک
شطرنجباز و تکتیراندازِ سیاسی، به چه معناست؟!
طرح تنشهای ناموقع یعنی: تعمیق شکاف و
سنگرسازی و مقابله برای ایجاد بنبست در حل یک مناقشهی مزمن عمومی، با سلیقهی
شخصی و ادبیات سلبی-حذفی، در شرایط بحرانی که باید با تعویق حقوق ثانویه، تنها بر
روشهای احقاق حقوق اولیه و بنیادی تاکید داشت، تا در فرصت مناسب به احقاق حقوق
ثانویه پرداخت! چنین وضعیتی نتیجهی نداشتن یک استراتژی معنادار در میان جماعتی
است که دارای منطق و انسجامی در تصمیمسازی یک تاکتیک مؤثر نیستند! بر این اساس
زنده کردن آتش زیرِخاکستر در این زمان، بهمعنای بازی در میدان نظام سلطه است که
قصد دارد به هزار بهانه و برجسته کردن حقوق ثانویه، با اخلال در وحدت اپوزیسیونی
که باید بر حقوق بنیادی تاکید کند، بازی را به تههیج حس انتقام در موقعیتی بحرانی
و در نبردی نابرابر و دلخواه بکشاند! بر این اساس آیا آقای مصداقی بازیگر چنین
میدانی است؟! آن هم وقتیکه خانه در حال سوختن است، و تمام صاحبان خانه باید بدوا
بهجای صرف توان خویش برای خاموش کردن هرچه زودتر آتش و تصاحب آن، در پی دامچالههای
آتشبیاران و آتشبهاختیاران متفرق شوند و در چنبرهی آتشفشانها خانه بسوزد و
برای ایشان از این ستون تا ستون بعدی وقت خریده شود!
البته که محکوم کردن جنایتِ جنایتکار
موجب خشنودی است! اما چنین رویکردی در زمانی که اولویت نجات خانه بر اساس ادبیات
ایجابی-جذبی است، چه معنایی میتواند داشته باشد، جز تهییج حس انتقامی ناموقع در
نبردی نابرابر؟!
خبر: آقای مصداقی عامل دستگیری شخصی به
نام #حمید_نوری در سوئد است که ظاهرا از عوامل اصلی فرمان حکومتی اعدام دست جمعی و
گستردهی زندانیان سیاسی محکوم به حبس در سال 67 بوده است! این محاکمه از آن جهت
مهم است که علاوه براینکه میتواند پای بسیاری از مسئولین نظام را به محاکم حقوقی
بینالمللی بکشاند، ضمنا میتواند بصورت جدی ساختار حقوقی جمهوری اسلامی را که بر
خلاف حقوق بشر با تمام قوانین انسانی قابل شناساسی توسط شهروندان مدنی متمایز است،
به چالشی ماهوی بکشد! که البته شناخت آن به نفع جاهلان و غافلان است! قوانینی که
تفسیر آن تنها با یک ناخدای مطلقالعنان در یک دریای طوفانی است و حکم او در هیچ
موردی از قبل قابل پیشبینی نیست! پس شهروند اسیر در چنبرهی قانون او هرگز نمیتواند
از رفتار خود مطمئن باشد و به هر بهانهای تنها به حکم حفظ مصلحت نظام میتواند
قربانی شود و باید همواره در ترس و وحشت از نابودی حیثیت و زندگی هر شهروندی در
وضعیتی بیثبات به سر برد که قدرت شناسایی آن را ندارد! این یعنی وجود یک
دیکتاتوری انسانکش که میتواند با قدرت گرفتن برای تمام جهان هم خطرناک باشد! چون
پندار و گفتار و رفتارش به هیچ صراطی مستقیم نیست!
از این بابت باید به آقای مصداقی گفت:
دستمریزاد! اما:
آن قدیمها حاجی بازاریها توی حجرهها،
روز اول جلوی شاگردها یک اسکناس میانداختند تا شاگرد خیال کند پول را خودش پیدا
کرده...با این حال مراقب بودند که او با این پول چه میکند؟ آیا آن را در جیب خود
میگذارد و یا به ولینعمت خود میدهد!
سربازان انتحاری از ابتدای قرارداد
متعهد میشوند که اگر روزی لازم شد باید خود را قربانی کنند تا منافعی بزرگتر در
گروه محفوظ بماند! دامنهی این سربازان از احمدی نژاد و روحانی است، تا همین آقای #حمید_نوری
که عملا مجری هر نقشی در هر سناریویی هستند که در آن اصالت شخصیت وجودی ندارند.
این یعنی فرد باید خود را فدای اهداف
گروه کند! یعنی: حفظ نظام از اوجب واجبات است و هدف وسیله را توجیه میکند!
فاز دوم انقلاب:
در فاز دوم 40 ساله انقلاب، که چند ماه
پیش توسط رهبر انقلاب رونمایی شد، به نظر میرسد در بنبست اقتصادی و حذف شدن اکثر
سناربوهای روی میز، حالا فصل قربانی شدن سربازان گمنام در تمام ردهها و در تمام
گروهانهای ستادی و صف در راه سناریوی ماقبلِ آخر است.
این گروهانها شامل تیمهای برون مرزی
گروگانگیرها و قتلها و قاچاقچیان مواد مخدر و فعالیت اقتصادی در کازینوها و فاحشه
خانههای نفوذی از مالزی و ترکیه تا استرالیا و انگلیس و آلمان و فرانسه و سوئد و
نروژ و کشورهای اسکاندیناوی تا روسیه و کشورهای جدا شده از نظام شوروی در گرجستان
و ارمنستان تا عراق و سوریه و لبنان و اسرائیل و امریکا و کانادا و کشورهای لاتین
امریکای جنوبی تا افریقا و ... و نیز شامل سربازان سایبری در ارتش سایبری در تمام
این کشورها میشود.
.
راستی! ابواب جمعی لشکر و هنگ و گردان
و گروهانهای ستادی و صفی ارتش سایبری کجاها هستند؟
اشخاصی که از 33 سال پیش (پس از پایان
جنگ توسط رفسنجانی به اقصی نقاط عالم اعزام شدند) تا اوج آن صدور نیروها در سالهای
پس از ماجرای 88(جنبش سبز) ادامه یابد... و اهداف استراتژیک تمام سرشاخهها در
راستای اجرای سناریوهای نفوذ، استفاده ابزاری از قربانیان و زندانیان آزاد شده(که
خانوادههایشان در ایران گروگانند) و خر سواری مفت روی کاسبان مهاجر و کودکان
سیاسی بوده تا امروز... کارشان نفوذ در سپاه دشمن و غیرخودیان و انحراف اپوزیسیون
و رسانههای محتاج به پول بوده تا امروز... رسانههایی که دارای هیجانات کورند و
قابلیت تنش و تفرقه و عدم وحدت را دارند... ابزار تفرقه هم ادبیات سلبی-حذفی با
تشدید سمبولهای تنشآفرین و ایدئولوژیهای رنگارنگ بوده که نهایتا با تاکتیکهای
تهدید و تطمیع و تحقیر و مزدورخوانی و پرونده سازی و گروگانگیری بتوانند اهداف
سازمانی خود را پیش ببرند.
حال اینکه در فاز دوم انقلاب، قرار است
قرعه به نام کدام تیم و گروه و شخصیتها اصابت کند بستگی دارد به اینکه به موازات
سناریوهای تحمیلی جدید، قرار باشد چه اعتماد و باوری در اذهان عمومی شکسته شود.
این تصفیه حساب دیر یا زود دارد اما
سوخت و سوز ندارد!
قابل توجه شخصیتهایی که به دلیل ضعف
شخصیتی چون کودکان سیاسی همواره و براحتی بازیچه قرار میگیرند و هدایت نرم میشوند!
.
به همین دلیل است که تنها راه رهایی از
این دامچالهها در دوران پیشاآزادی، تنها وحدت بر اساس حق مادی آب و خاک مشترک
است، نه سمبولهای تنشآفرین تاریخی و ایدئولوژیهای رنگارنگ و تفرقه آمیز...
یعنی اول باید خانه ی مشترک را با یک
نقشه راه علمی به دست برآیندِ تمام فرزندان مام میهن مسترد کرد و سپس به رقابت
سیاسی پرداخت.
این یعنی حتی پرچم و شعار سکولار
دموکراسی هم یک عنصر تنش آفرین و انحرافی است که بالاخره نارنجکی در آن منفجر
خواهد شد و عامل وحدت نمیتواند باشد.
نشانه: همین ادعای اخیر خواهر آقای #نوریعلاء
در گفتگو با آقای #همایون: که شاهزاده گروگان است و کاری از او بر نمیآید و باید
کاری کرد کارستان!!... اما نه در دامچالهها.
بنابراین به جای جمع شدن گرد شخصیتهای
جدا جدا، باید به فکر یک شورای فراگیر غیرایدئولوژیک بود...
بنابراین ایجاد یک #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی
متعهد به یک #مرامنامه با رعایت مراتب ثبت نام از تمام مدعیان تنها راهی است که میتواند
با انتخاب یک شخصیت کاریزماتیک به عنوان سخنگو(نه رهبری با اختیار تام که قابلیت
به گروگان رفتن داشته باشد تا با تهدید او پیروانش به گروگان گرفته شوند) میتوان
به آن وحدت مؤثر برای فراخوانی فراگیر دست یافت. فراخوانی از کل سهامداران این
شرکتِ هشتاد میلیونی در یک میدان امن گرد اقلیت که میتواند برای خود اعتبار و
مقبولیت مؤثر بخرد و مشروعیت قانونی اقلیت را در منظر تاریخ و جهان از سکه
بیندازد.
در چنین شرایطی است که ائتلاف چند گروه
میان تمام مردم که از تاکتیکهای سنتی و دوران پساآزادی است، در این موقعیت مؤثر
نیست. در چنین شرایطی است که شورای گذار به دلیل شکل انحصاری و خاص تاسیس آن
نمیتواند پایدار باشد! چنانکه در همان ابتدای کار گروهی از آن بریدند... همچنین
سکولار دموکراتها و مهستان و چپها...
ما به یک شخصیت حقوقی جدید با روش
تاسیس علمی نیازمندیم که تمام سهامداران را بر اساس تعهد به یک حق مادی طبق یک #مرامنامه_مادی
متعهد کند و بدوا با ثبت نام از اعضای شورایی فراگیر، برای احقاق استرداد اراده
مردمی اقدام کند! آن هم بر اساس یک نقشه راه که غیرقابل کتمان باشد. این مرامنامه
آماده است! اما همه مشغول به بازی در میدان دشمنند.
.
مقدمات کودتای مخملی به روش روسی.
در پی دستگیری یکی از عوامل قتلهای
گسترده در سال 67، در اروپا، پاسخ نظام به درخواست آقای کاوه موسوی از نظام برای
همکاری با اپوزیسیون این است:
_چشم! همکاری خود را با اپوزیسیون شروع
میکنیم!
این یک بازی روسی است!
خودشان #نوری را قربانی کردند و اجازه
دادند تا اپوزیسیون خیال کند این از هوش خودش بوده است؛ تا در ادامه عده ای را
قربانی کنند و در واقع پوستین نظام سلطه را تا مدتها تغییر دهند.
چیزی شبیه همین دموکراسی روسی بواسطه
افسران امنیتی کا.گ.ب از قبیل پوتین...
نظری بندازیم و به بدبختی و فساد مردم
روسیه در چنبره ی سرمایه داران کا.گ.ب در این روزها...
دستمریزاد علیاحضرت ملکه! که در راه
تضدید دوقطبی استعماری جهان، از پیش از اکتبر 1915 تا حالا دست اندر کاری و بازیچهها
و بازیگرانی مفت داری!
خیام ابراهیمی
22 آبان 98
پیوست:
گزارش کانال اینترنشنال(!) از پیام
آقای کاوه موسوی( حقوقدان) و رویه قانونی محاکمه #حمید_نوری و تشکر از آقای
مصداقی، و دعوت از نظام برای همکاری با اپوزیسیون.
No comments:
Post a Comment