#نارنجکی_درون_نارنج
نارنجکی درونِ مردم، بهدست اپوزیسیون و با تعارف و دامگستری ارباب بومی، و آبیاری اربابِ استعمار تعبیه شده است که وطندوستان نباید از آن غافل شوند! که غفلت از آن #ایران را به #ایرانستان رهسپار میکند! و آن میدان دادن به شعارهای خشونتبار و پارادوکسیکال و سنگرسازی چون#براندازی_مسالمتآمیز_فرقه_تبهکار ، و یا انقلاب خونین با فحش و دریدگی و کوکتل مولوتوف در کوچهپسکوچههای ناامن و بدون مجوز حضور است! اپوزیسیون ایدئولوژیک و سنتی و سادهاندیش و هیجانزدهای که حاضر است در هوا فحش شلیک کند و مردم بصورت پراکنده در کوچهها نفله شوند، اما برای استرداد اراده ملی درمیدان میلیونی امنی چون راهپیماییهای دارای مجوز و نمازجمعه، اکثریت خود را در کنار اقلیت درک و ثبت نکنند و شعار مشترک و مستقلی بر اساس حق آب و خاک مشاع ندهند و میدان را مال خود نکنند و برای خویش اعتبار نخرند تا مشروعیت اقلیت از سکه بیفتد! بدیهی است که چنین اپوزیسیون ژندهپوشی با عقاید و روش مبارزهی کهنه و سنتی، بدون فلسفهی مبارزهای غیرقابلانکار و فراگیر و قابل مفاهمه بر اساس حقوق مشترک آب و خاک، بر اساس اهداف ایدئولوژیک تنگنظرانه، هرگز موفق به اتحادی ملی نخواهد شد و چون مومی در دست نفوذیان امنیتی_اطلاعاتی اربابان بومی و خارجی، نرم و قابل انعطاف است!
هیچ اربابی با ادعایِ حق مالکیت مطلقه، خواستارِ #نظام_شوراهای_مردمی مستقل از قدرت برای استقرار اراده ملی نیست! چه ارباب داخلی با زندان ایدئولوژیک، و چه ارباب خارجی با قدرتِ تکنولوژیک. شوراها در ساختار فرا مردمی، تنها به کار آتشبهاختیاری علیه هر ارادهی مستقل از قدرت برتر میآیند! نه به کار تصمیمسازی برایِ سرنوشت مشترک مردم در ملک مشاعی به نام وطن با تکیه بر دو اصل همزیستی مسالمت آمیز و هم افزایی ملی مبتنی بر اولویت حق آب و خاک مشترک طبیعی و اولیه، بر هر حقِ ایدئولوژیک و تکنولوژیکِ ثانویه.
همواره میتوان اهداف نیک مردمی را با یک نارنجک و بمب ساعتی در روشِ مبارزه، متلاشی کرد و مصداقِ تف سربالا شد! یعنی با شعارهای مردمی و با جیب خالی و پزِ عالی و بدون نقشهی راه، بصورت متوهمانه و با توسل به بخت و اقبال از این ستون تا ستون بعدی، با تحریک بخشی از مردم ناراضی به عنوان آتشبیاران سناریوهای تنش آفرین، برای به میدان کشیدن مردم ناراضی در بنبستهای غیرقانونی از پیش طراحیشده توسط ارباب با هدف سرکوب و متلاشی کردن مطالبات مردمی؛ تا با القاء احساس غبن مردمی در چنین سناریوهایی برای مدتها عبرت سایر مردم چپیده در سوراخِ موشِ جسم و روان شوند و جسارت و شهامت ملی را برای حقطلبی له کنند و فرهنگ مدنی را در مقابل ضعیفتر از خود ضعیفکش و زورگیر کنند، و در برابر قویتر از خود نرمتن و بیشخصیت و بیهویت کنند! متاسفانه بیهویتی و نرمتنی و سلطه پذیری، برآیندِ روحِ جبرجغرافیایی و تاریخی، در کالبدی به نام ایران است که در پرچمداران چنین مردمی نیز حلول کرده است. دمِ دستترین تمهیداتی که چنین حس حقارتباری را در مردم تولید میکند، با موج سواری بر #مطالبات_روبنایی و #قطره_چکانی، از اعتصابات پراکندهای از قبیل اعتصابات کامیونداران و معلمین و کارگران بهره میبرد تا با تثبیتِ ادبیاتی حقارتبار ناشی از ساختارِ ارباب و رعیتی (که معمولا با یک جفت لاستیک و پرداخت دو برج حقوق و مزایا برطرف میشود) رویکرد عمومی را از تغییر قوانین بنیادی به تغییرات چهرههای بیاختیار و مطالبات روبنایی، نازل و منحرف کند! اما نهایتا در پروسهی چندمنظورهی سرکوب، امثال #اسماعیل_بخشی عبرت مردم میشوند که عاقبت سردمداران #نظام_شورایی و مردمی این است که دیدید! حالا تمام رعایا یک دست چلوکباب زعفرانی، میهمان ارباب.
.
نارنجک #براندازی
اما نارنجکی که در طرح مردمی #میدان_میلیونی کارگذاشته شده است این است: ترغیب مردم پراکنده و غیرتشکیلاتی برای حضور در میدانهایی بدون مجوز حضور قانونی و انحراف مطالبات بنیادی به درخواست مطالبات روبنایی از ارباب صاحبکران.
ماهیت موجسواری بر اعتصابات روبنایی، اساسا تغییر قانون برای جابجایی نقش رعایا به عنوان کافرمایِ حکومت نیست! و اگر از #براندازی سخن رانده میشود، حتی نقشهی راهی هم برای آن تدوین نشده است، جز امید به همراهی مردمی که از فهم پارادوکس #براندازی_مسالمت_آمیز عاجزند!
اصولا ترویج شعار #براندازی رویکردی جز عقوبت خونین سرکوب به قیمت تخفیف در مطالبات روبنایی ندارد! این یعنی چوب دو سر سوخته! و به همین دلیل است که کارگردانِ اپوزیسیون صادراتی در اتاق فکر و ستادِ مجل کردن اپوزیسیون واقعی، روی ترویج این شعار انحرافی سرمایه گذاری کرده است، تا در موقع لزوم کار را به تنشی منتهی به سرکوب بکشاند! حال آنکه طرح چنین خواستهای اصولا ضروری نیست! چرا که با درخواست غیرقابل کتمانِ احیاء اراده ملی با تغییر قانون اساسی به نفع حضور تمام مردم( بدون کم و کاست) برای نوشتن سرنوشت ملی و انتقال قدرت از فرد به جامعه، آنگاه: چون که صد آمد، نود هم نزد ماست! وقتی تمام مردم در میدان سرنوشت ملی پذیرفته شوند، آنگاه اراده ملی براندازی شده در قانون قبلی با تغییر قانون توسط خود مردم محقق خواهد شد! بدون آنکه طرح شعارِ غلطانداز و دلبخواه ارباب، یعنی #براندازی ، بهانهی سرکوب را مهیا کند!
اما در مورد پارادوکس نهفته در اعتراضات مسالمت آمیز با رویکردِ خشونتبار براندازی باید گفت:
شترسواری که دولا دولا نمیشود! انقلاب یا نرم و مخملی است، یا سخت و خونریزانه! وقتی از ابزار هیچکدام مطمئن نیستی، پس چرا تنها برای عقده گشایی به آن دل بدان میبندی و توان ملی را در ابر و مه تلف میکنی؟
مصلحین ملت میتوانند تهدید را به فرصت تبدیل کنند، تا اگر اکثریتی وجود دارد، نه بر اساس آرزو و تخمین دلبخواه، بلکه بر اساس واقعیتِ فهم مشترک حقوق مردمی، #میدان_میلیونی در حواشیِ میادین امنی مثل #نماز_جمعه که حکومت از تمام مردم درخواست حضور دارد برپا شود و خواستهی تغییر قانون اساسی برای انتقال قدرت از یک نفر به تمام صاحبانِ حق (ملت)، صراحتا و بدون رودربایستی و بصورت #مسالمت_آمیز طرح گردد، تا مردم برای خواستِ اکثریت خود اعتباری بخرند... تا اقلیتی که در میدان مشهود است، در مقابل جهانی که به دوربین مداربسته مسلح است، از مشروعیتِ کاغذی ساقط شود!
از دیگر نارنجکهای ویرانگر کارگذاری شده در یک هدف متعالی، شعارهای پارادوکسیکال از قبیل#براندازی_قوم_تبهکار همراه با سُسِ فحاشی و گاز فلفلِ خشونتِ کلامی است، که جز تنش آفرینی مورد دلخواه نظام سلطه و برانگیختن حس مقابله و سنگرسازی توسط نظام مسلح و سرکوبگر، ثمری برای مردم ندارد!
آنها که این دو نارنجک را در اهداف نیک مردمسالارانه تعبیه کردهاند، یا ناآگاهند و فریب چراغ سبز سرداران اطلاعاتی و نفوذی نظام در اپوزیسیون را خوردهاند، و یا عمدا قصدِ قراردادن ملت صلح طلب در مقابل عمل انجام شده و خونریزی و انقلاب و کودتایی ناگزیر را دارند، تا باز با لابی و توافقات پشت صحنه بر مردم بینوا مسلط شوند و هر گونه مقابله را بهعنوان عناصر نظام قبلی، تا سالها به خاک و خون بکشند! این همان عقوبتی بود که در انتقال قدرت در سال 57 اتفاق افتاد و ملتی را به ذلت و خواری و ویرانی کشاند! مگر خمینی جز شعار صلح و آزادی داده بود؟ آنچه اقدامات او را برای سرکوب ارادهی ملی موجه کرد، اختیاری در قانون بود که مردم به او واگذار کرده بودند تا به شرطِ حفظ نظام که از اوجب واجبات است هر کاری خواست مرتکب شود و مورد سین جیم ملت قرار نگیرد! چون پیشتر در همین قانون ملت از عناصر غیردینی پاکسازی شده بود و ادعای متدین بودن برای برخورداری از حق نمایندگی، توسط ولایت مطلقه فقیه تائید میشد! این یعنی حذف حق شریکان خاک مشترک از نظام تصمیم سازی. و مردم آگاهانه یا ناخودآگاه با این قانون فراملی بیعت کرده بودند!
از یک سوراخ نباید دو بار گزیده شد!
ضمن آنکه شرایط سال 57 به هیچ عنوان با شرایط فعلی قابل قیاس نیست! در آن زمان عزم قدرتهای جهانی در داخل ایران گروگانهای خائنی را در ارتش و دربار استخدام و در خدمت خمینی قرار داد! چون خود اینگونه میخواست و این خواست را در کنفرانس گوآدلوپ به تصویب رسانده بود! اما امروزه چنان الگویی با دامگستری تاکتیکهای نفوذی توسط سرداران به ظاهر بریده از نظام، (از قبیلِ #سردار_الماس یا محمدرضا مدحی و ... ) هیچ تضمینی ندارد! در اینکه گوادلوپ امروزی بر همان عزم سابق است شکی نیست! مگر با چاه نمایی تجزیهی ایران به ایرانستان بواسطهی توافق با سرانِ قومیتهای محروم زخم خورده در طول تاریخ!
.
#تبدیل_تهدید_به_فرصت یعنی آزاد کردن پتانسیل ملی در حواشیِ سازوکارِ قانونی... وقتی اصلاحات در متن و از درون قوای سه گانهی قانونی ممکن نیست، آنگاه تنها باید از حواشی میادین بازِ قانونی (مثل نماز جمعهها، و موازات راهپیماییهای حکومتی با شعارهای مستقل از شعارهای رسمی) بهره برد! البته نه با خشونت و نه بصورت پراکنده در کوچه پس کوچههای سرکوب؛ بلکه پس از تشکیل یک#ستاد_مشترک_اپوزیسیون با یک #زبان_مشترک_حقوقی متناسب با ادبیات دوران پیشاآزادی (که از طرح هرگونه زبان تفرقهآمیز ایدئولوژیک متناسب با دوران پساآزادی خودداری کند) در یک مکان و در یک زمان در راستای پدید آوردن میدانی میلیونی با حضور قدرت فراگیر اکثریت مردم و نشستن و برنخاستن تا استقرار اراده ملی بر سرنوشت ملی و نوشتن سیاستهای کلان اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و نظامیِ مردمی توسط خود مردم (نه بموجب بند یک اصل 110 قانون فعلی توسط یک قدرت مطلقه)... و چیدنِ نارنجی که درون آن نارنجک نباشد!
خیام ابراهیمی
اول دی 1397