نماز جماعت در ارتش هیتلر
وقتی نماز جماعت، سمبل وحدت امتی یکدست و محل امن بروز و ظهور ارادهی ملی، حقنه و جا زده شود؛ آنگاه باید تهدیدِ سیاستهایِ ویرانگرِ سلطانِ قانون سلطه بر امت را به فرصتی ملی تبدیل کرد و همان محل را محل بروز مطالبات بنیادی به نفع تمام ملت بر اساس منافع مشترک ملی بر اساس حق برابر آب و خاک مشترک نمود!
امتِ فرمانبرِ هیتلر اگر نمیخواست شریک دزد و رفیق قافله باشد و اگر با سیاستهای جنگافروزانهی یک سلطان قانونی و با تنش آفرینی هیتلر مخالف بود، باید به جای مطالبات روبنایی و تثبیت قدرت مطلقه، به مطالبات بنیادی روی میآورد! #فرمان_مدنی توسط صاحبان حق(کارفرمایی به نام ملت)، بهجای#نافرمانی_مدنی (توسط رعایا) راهی بود معرفتبار متکی بر فهم جای کارفرما و پیمانکار در سرنوشت یک ملت.
و درخواست #بازپسگیری_اراده_ملی_براندازی_شده در قانون با درخواست تغییر قانون اساسی به نفع حضور تمام ملت برای نوشتن سرنوشت ملی، بهجای براندازی سخت(مسالمت آمیز؟!) که محصولش جز بهانهی سرکوب مطالبات سوء تفاهم برانگیز و پراکنده در بن بستِ کوچه پسکوچههای تفرقه، و نهایتا عقوبتِ اتلاف توان ملی و سرخوردگی و انزوا نیست!
در نظام فاشیست نازی، ملتی قربانی در کاسهی سَرِ یکی بود! و عقوبت آن ملت چنان شد که محصولِ پندار و گفتار و رفتار یک ملت در مناسبات قدرت ناشی از قانونِ ولایتِ قدرتِ مطلقهی فرد بر جماعت بود! بنابراین مطالبات ملی در ساختار قانون گرگ درنده پاسخگو نیست و راهی نیست جز تغییر مناسبات قدرت در قانون اساسی.
پس به جای تبعیت از نسلکشی و درگیری خونبار با جهان غیرخودی، باید درخواست یکصدای یک ملت آزاد و مستقل و خواستار نجات از بلایای زنجیرهای، این میبود:
"کشور را به قانونِ مردم صلحطلب پس بده دیکتاتور! از مردهخوریِ قانونی از ارادهی ملت عقیم، دست بردار و بگذار مردم خودشان سرنوشت خود را بنویسند، تا تحریم و تنش و جدایی به نفع وحدت و استقرار اراده ملی، به عنوان بزرگترین قدرت در مقابل استثمار داخلی و استعمار جهانی پایان یابد!"
با شوک درمانی و بحرانهای زنجیره ای امنیتِ میلی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی، مردم را بهعنوان موش آزمایشگاهی قانونی، گرسنهیِ دریدن و تشنهی خونِ یکدیگر نکن! به قانونِ سرکوبِ راهزنان بیابانگرد و قبیلهنشین، ملتی را در عصر مدنیت، بَدَوی نکن!
ملتی که نقشش در تعیین استراتژی ملی، همچون نخود و لوبیا و سیبزمینی در دیزی بزباشِ اربابی باشد، توسطِ کاسهلیسان ترید و گوشتکوببهدستانِ چماقدار، کوبیده خواهد شد!
دیکتاتورِ قانونی، بموجب قانونِ نظام سلطهی قدرتِ مطلقهیِ ولایتِ فرد بر جماعت، قادر نشد معادلهی خودجوشِ امنیت ملی را برقرار کند! او یک عمر بهجای یک ملت تصمیم گرفت و برای سرزمینی سرنوشت نوشت و مردم را درونِ کاسهیِ سَرِ معلول و فرتوتِ خویش، به تبعیت واداشت و ملتی را دچار ناهنجاری و تیکعصبی نبضِ بیمارِ خویش، به خالِ نامقدسِ لبِ یارِ توهمی پیشبُرد و بهسمتِ تعرض و تجاوز به حریم خصوصی دیگران و جنگ با جهانِ غیرخودی سوق داد و به حکم قانونِ سلطه بر جهانی که بین خودی و غیرخودی تقسیم کرد و هر کس را که در مدار خودی جای نگرفت، محکوم به حذف نمود!
و ناتوانی و یا حماقت و یا شهوتِ جهل و کیشِ شخصیتِ پرچمدارانِ ویژهخوار و بیمارِ سبز و بنفش و مشنگ او هم نتوانست ملتی را به سمت سعادت و همزیستی مسالمتآمیز و هم افزایی ملی رهنمون شود!
جایِ وحدتِ خودجوشِ ارادهملی با وحدتِ چکشی در جایگاهِ قدرت ملی خالی بود و جز شکافِ طبقاتی و پریشانی و اتلاف منابع ملی در راه جهانگشایی چنگیزوار و بَدَوی و پارینهسنگی او کاری بر نیامد تا ویرانی!
راهکار:
اگر پیش از آنکه خیلی دیر شود، اکثریتِ ملت در اولین فرصت، هر هفته در تمامیِ نمازجمعهها بهجای تبعیت از کینورزیِ انحصارگرایانه، مهرورزی ملی را فریاد میکشیدند، عقوبت هیتلر و امتش به آن عقوبت جنایتبار در حق ملل دیگر و ملت آلمان منتهی نمیشد!
اگر قانون، تمام ملت را شریک نوشتن سرنوشتملی میکرد، شاید دریدن و دریدگی و آتشبهاختیاریِ ارتش اس.اس و نازیها برای حذفِ غیرخودی و کباب کردن گوشتِ انسان در کورههای آدمسوزی، و خوردنِ دل و قلوه و جگر انسان به جای نان، و نوشیدنِ خونِ انسان بهجای آب و شراب، حلال و طهورا نمیشد!
همواره باید پیش از آنکه دیر شود جنبید و کارِ شکستنِ پوستهی مسخ و نشستن بر موضعِ نفی قانونِ بُتساز و مردمسوز گورستانی و خواستنِ تغییرش به قانون انسان زنده را از امروز به فردا نینداخت!
آیا غیرتی و نبضی مانده در وجدانِ نزدیکتر از رگِ گردن؟ آیا خونی مانده در رگ؟ عقوبتت را رقم بزن هموطن و وطن را برای تمامِ هممیهنان بخواه و این سفره را برای همه گسترده و امن کن! وگرنه دودمانت بر باد است ای برخاسته از قوم راهزنانِ ویژهخوار!
که آنکه هیچ ندارد به امنیتِ تو در هیچکجا، به وقت مقتضی رحمی نخواهد کرد! دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد!
اولین گام فراخوان عمومی توسط ستامشترک اپوزیسیون بموجب یک مرامنامه است که بر اولویت حق آب و خاک طبیعی و اولیه و مشترک، بر هر حق ثانویه از قبیل ایدئولوژی تاکید دارد و ادبیاتش ایجابی-جذبی و با مسالمت صلحآمیز است، نه سلبی-حذفی و تنشآفرین... که اپوزیسیون دگراندیش در دوران پیشاآزادی، بدون اتحاد بر اساس حق مشاع و تابعیت، با تکیه بر ایدئولوژی که مختص زمان پساآزادی است، در جنگی نابرابر با جیب خالی و پز عالی، تنها در میدان دشمن اراده ملی-میهنی بازی میکند!
خیام ابراهیمی
7 مرداد 1397
پی نوشت:
ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺭﺗﺶ ﻫﯿﺘﻠﺮ :
ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﻟﺸﮑﺮ ۱۳ ﺭﺳﺘﻪ SS Handschar ﺍﺭﺗﺶ ﻧﺎﺯﯼ در 1943 ﻣﺘﺸﮑﻞ ﺍﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ۱۷ ﻫﺰﺍﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻮﺳﻨﯿﺎﯾﯽ ﻭ ﮐﻮﺯﻭﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﻣﯿﻦﺍﻟﺤﺴﯿﻨﯽ ﻣﻔﺘﯽ ﺍﻋﻈﻢ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﻭ ﻣﺘﺤﺪ ﻫﯿﺘﻠﺮ.
No comments:
Post a Comment