پرسشی منطقی. پاسخی منطقی
(اصلی حیاتی و ماهوی در مبانی روش مبارزه در بستری توتالیتر)
(اصلی حیاتی و ماهوی در مبانی روش مبارزه در بستری توتالیتر)
لطفا بهجای مونولوگ با خود، با دیگران دیالوگ کنیم و
اساتید ریاضیدان کمونیستی که از امریکا نمیتوانند با اپوزیسیون کف خیابان به وحدت
برسند، بصورت منطقی پاسخ دهند:
برای وحدت در دوران پیشاآزادی، و برای بازپسگیری ملک
مشاع و خانهی مشترک، چند شرط لازم و کافی است؟
یک شرط؟ یا سه شرط؟
1- باور به حفظ تمامیت ارضی
2- اعتقاد به براندازی
3- اعتقاد به سکولار دموکراسی
یک ریاضیدان به خوبی میداند که برای پاسخی منطقی، باید بدانیم که کدامیک از این سه ویژگی از حقوق بنیادی و اولیه و کدامیک از حقوق ثانویه است و الویت با کدام دستگاهِ مختصاتی است؟ حل یک مسئله در دستگاه مختصاتی دیگر و بر اساس اصول موضوعه و منطقی دیگر، سفسطه نام دارد، استاد!
بدیهی است که حق حیات از حقوق طبیعی و اولیه است و کسب باور از حقوق اکتسابی و ثانویه. حقوق ابتدایی قطعی است و قابل چالش و سنجش و چانه زنی نیست!
آیا الویت با بازپسگیری خانه و آلترناتیو موقت است؟ یا تعریف و تاکید بر حقوق ثانویه و تعیین آلترناتیو پایدار؟
به نظر شما، اپوزیسیون برای کسب وحدت مؤثر جهتِ تصمیم سازی در راستای روش بازپسگیری خانه از دست دزد قانونی، در گام اول به چند ویژگی نیازمند است؟
البته پس از آزادسازی وطن به روشی اجماعی و دموکراتیک، و برای استقرار نوع حکومت و تعیین حقوق ثانویه، ما دارای سلایق گوناگونیم و طبیعتا وحدتی بین سلایق و عقاید نیست و جناح بندی و یارگیری و بحثهای اقناعی در سازوکاری دموکراتیک و قانونی لازم است!
تشریح موقعیت:
خانه در دست دزد است! و صاحبان حق برابر، اسیر و گروگان و آواره و آچمز.
پرسش: آیا در یک شرکت سهامی عام، اگر کسی قائل به دیکتاتوری باشد، به عنوان یک سهامدار دارای حق رای نیست؟ فوقش این است که رأی نمیآورد!
فکر نمیکنید وقتی پرداختن به مباحث ایدئولوژیک تنشآفرین در دوران پیشاآزادی موجب تفرقه میشود و ما نیازمند وحدتیم، باید ابتدا در فکر زدودن ویژگیهای ثانویه از ویژگیهای اولیه باشیم؟
آیا برای دستیابی به یک وحدت مؤثر، و برای تجدید قانون اساسی به نفع تمام شریکان آب و خاک، همان اصل اول کفایت نمیکند تا با دربرگرفتن اقلیت بتواند به اثبات حقانیت اکثریت در میدانی واقعی دست یابد؟ بدیهی است که با چنین وحدت فراگیری، آنگاه: چون که صد آمد، نوَد هم نزد ماست!
به همین دلیل فکر میکنم آن دو اصل بعدی نارنجکی درون نارنج استقلال و آزادی باشد! چون قدرت زر و زور و تزویر دست اکثریت نیست و براحتی میتواند در دوری باطل، سرکوب، متلاشی و پریشان و باز آچمز شود.
پس پیش از آنکه پرچمداران سبز و بنفش اهل تقیه و خدعه و فریب و مردمسواری دیمی، در تدبیر دامی دیگر با حضور اقلیتی در پای صندوقهای رای و خوانش و القاء اکثریتی برای تثبیتِ مشروعیت قانونی نظام سلطه باشند، بصورت فورس ماژور و در اولین فرصت، به اثبات مسالمت آمیز حضور اکثریت، گرد اقلیت مشروع، در یک میدان واقعی کتمانناپذیر که همه در آن صاحب حقند بیندیشیم.
که سرخاراندن و پیچاندن موضوع و سفسطه و سوزاندن فرصت از این ستون تا ستون بعدی هنر نیست! البته دارای منطق ریاضی است!
خیام ابراهیمی
17 تیر 1398
یک شرط؟ یا سه شرط؟
1- باور به حفظ تمامیت ارضی
2- اعتقاد به براندازی
3- اعتقاد به سکولار دموکراسی
یک ریاضیدان به خوبی میداند که برای پاسخی منطقی، باید بدانیم که کدامیک از این سه ویژگی از حقوق بنیادی و اولیه و کدامیک از حقوق ثانویه است و الویت با کدام دستگاهِ مختصاتی است؟ حل یک مسئله در دستگاه مختصاتی دیگر و بر اساس اصول موضوعه و منطقی دیگر، سفسطه نام دارد، استاد!
بدیهی است که حق حیات از حقوق طبیعی و اولیه است و کسب باور از حقوق اکتسابی و ثانویه. حقوق ابتدایی قطعی است و قابل چالش و سنجش و چانه زنی نیست!
آیا الویت با بازپسگیری خانه و آلترناتیو موقت است؟ یا تعریف و تاکید بر حقوق ثانویه و تعیین آلترناتیو پایدار؟
به نظر شما، اپوزیسیون برای کسب وحدت مؤثر جهتِ تصمیم سازی در راستای روش بازپسگیری خانه از دست دزد قانونی، در گام اول به چند ویژگی نیازمند است؟
البته پس از آزادسازی وطن به روشی اجماعی و دموکراتیک، و برای استقرار نوع حکومت و تعیین حقوق ثانویه، ما دارای سلایق گوناگونیم و طبیعتا وحدتی بین سلایق و عقاید نیست و جناح بندی و یارگیری و بحثهای اقناعی در سازوکاری دموکراتیک و قانونی لازم است!
تشریح موقعیت:
خانه در دست دزد است! و صاحبان حق برابر، اسیر و گروگان و آواره و آچمز.
پرسش: آیا در یک شرکت سهامی عام، اگر کسی قائل به دیکتاتوری باشد، به عنوان یک سهامدار دارای حق رای نیست؟ فوقش این است که رأی نمیآورد!
فکر نمیکنید وقتی پرداختن به مباحث ایدئولوژیک تنشآفرین در دوران پیشاآزادی موجب تفرقه میشود و ما نیازمند وحدتیم، باید ابتدا در فکر زدودن ویژگیهای ثانویه از ویژگیهای اولیه باشیم؟
آیا برای دستیابی به یک وحدت مؤثر، و برای تجدید قانون اساسی به نفع تمام شریکان آب و خاک، همان اصل اول کفایت نمیکند تا با دربرگرفتن اقلیت بتواند به اثبات حقانیت اکثریت در میدانی واقعی دست یابد؟ بدیهی است که با چنین وحدت فراگیری، آنگاه: چون که صد آمد، نوَد هم نزد ماست!
به همین دلیل فکر میکنم آن دو اصل بعدی نارنجکی درون نارنج استقلال و آزادی باشد! چون قدرت زر و زور و تزویر دست اکثریت نیست و براحتی میتواند در دوری باطل، سرکوب، متلاشی و پریشان و باز آچمز شود.
پس پیش از آنکه پرچمداران سبز و بنفش اهل تقیه و خدعه و فریب و مردمسواری دیمی، در تدبیر دامی دیگر با حضور اقلیتی در پای صندوقهای رای و خوانش و القاء اکثریتی برای تثبیتِ مشروعیت قانونی نظام سلطه باشند، بصورت فورس ماژور و در اولین فرصت، به اثبات مسالمت آمیز حضور اکثریت، گرد اقلیت مشروع، در یک میدان واقعی کتمانناپذیر که همه در آن صاحب حقند بیندیشیم.
که سرخاراندن و پیچاندن موضوع و سفسطه و سوزاندن فرصت از این ستون تا ستون بعدی هنر نیست! البته دارای منطق ریاضی است!
خیام ابراهیمی
17 تیر 1398