Sunday, July 7, 2019

در جبرجغرافیایی ملعون چه باید کرد

در جبرجغرافیایی ملعون چه باید کرد؟
فلات ایران در چنبره‌ی قدرتِ برتر عالم که بر تکنولوژی و سرمایه مسلط شده، منزوی و تنها و معلول‌پرور است! و زنجیروار، معلولین ضعیف‌تر به‌دست معلولین قوی‌تر قربانی می‌شوند و قربانی می‌گیرند!
113 سال پیش "ناصرالملک" به طباطبایی(از رهبران مشروطه) گفت:
آزادی برای مردم، حکمِ "رانِ شترِ نپخته" را در روده‌ی خشک گرسنه دارد!
113 سال بعد، همواره مشاورین سلطان قجر و شاه و شیخ (از ناصرالملک گرفته تا ثابتی تا حجاریان و خاتمی)، تاکید کرده‌اند که دموکراسی برای ملت معلول و عقب مانده‌ی ایران سم است! اما هیچگاه تلاش و یا فرصت نکرده‌اند که با شناخت مناسبات قدرت، عصب و عضله‌ی دست و پا و ذهن این ملت بینوا را در شوراهای بومی و محلی تا ملی و میهنی، با سازوکار زاینده‌ی #هم_افزایی_گروهی تمرین دهند و تقویت کنند! چون شوراها با الگوبرداری از شوراهای شوروی، سربازپرور و آدمکساز و انسانسوز شد و مبدل به کمیته های مسلح برای زورگیری ایدئولوژیک، نه تصمیم سازی و هم افزایی و همزیستی مسالمت آمیز بر اساس حق مشترک. چون همواره یا در فکر اولویت توسعه‌ی اقتصادی بوده‌اند و یا توسعه‌ی سیاسی؛ و هیچگاه به توسعه‌ی متوازن نیندیشیده‌اند! چون کاری سخت است و در محدوده ی عمر محدود اربابیِ ایشان نمی‌گنجد و در کورس سرعت با قدرت و ژن برتر جهان اول، از سرعت توسعه می‌کاهد! چون به دلیل همان ساختار فلات ایران میان قلعه‌های امنیتی قلداران، میان دو ویژگی طبیعی و متضاد درافتاده‌اند: "هوش هیجانی اندک" در کنار "هوش منطقی بالا". پس هم متفکرند و هم عجول و هم خود حق پندار و هم طماع و شتابزده با آمیزه ای از نیت خیر و شرّ بدون التزام به پاسخگویی یک ارباب به رعایا. بنابراین پر بیراه نیست اگر ادبیات اپوزیسیون و پوزیسیون در فلات ایران و نیز کشور ایران، هنوز پرخاشجو، فحاش، درنده، ریاکار، دروغگو، و حذفی است و میان این تضادهای درونی در مونولوگی یکسویه، بر وجهه‌ی خود پوستین علم و دانش و تدبیر و بصیرت و خیرخواهی و مصلحت پوشانده است! این اپیدمی به عنوان یک خصوصیت ملی-میهنی در تمام اقشار جامعه از حاکمیت تا خانواده عمومی است و باید درمان شود. و راه درمان موجود است، اما گوشها و چشمهای محجوب، یا کرند و کور، و یا برای حفظ منافع خود، خود را به نشنیدن و ندیدن و جهل‌العارفین و خوابی مصنوعی زده‌اند و بیدار نمی‌شوند! و #تکرار همین بازی تاریخی است که ایران را ایرانستان خواهد کرد!
.
مبارزه بدون تسلط بر خود برای طی نمودن یک نقشه‌ی راه تا مقصود؛ بدون شناخت مناسبات قدرت و آگاهی همه‌جانبه بر استعداد و توان و اهداف واقعی(نه مجازی) حماقت است! هر واژه می‌تواند نارنجکی باشد درون نارنج استقلال و آزادی. و آنچه بر سرعت این ویرانی بطئی تاثیر مضاعف می‌گذارد، ناشی از فلسفه، استراتژی و تاکتیکها و نقشه‌ی راه وضعی و قانونی و عرفی مبتنی بر سناریوهای ویرانگر در نبردی نابرابر است.
با همین منطق، به دلایل امنیتی و برای حفظ انسجام ایران در چنبره‌ی قدرتهای استعماری و استثماری، مبارزات #اپوزیسیون و بازیگرانش، کاملا در تصرف #پوزیسیون و قدرتهای خارجی است.
بنابراین هیچ مبارزه‌ای در اپوزیسیون اصالت ندارد و قابل اطمینان نیست!
در بهترین نگاه، نظام استثمارگرِ اختاپوسی، با خیرخواهی و با هشت بازو میان هشت‌پای قدرتهای جهانی استعمارگر، دست و پا می‌زند تا مستعمره نشود. اما خواه ناخواه در میدان او و با قواعد شبیه قواعد او بازی میکند! چو نیک بنگری تمام تاکتیک‌های جنایتبار برای حفظ مصلحت قدرت متمرکز، در دو سوی جبهه بصورت ناشیانه شبیه همند.
پس شاه را که می‌ر‌فت بر خود مسلط شود، با شناخت همین موقعیت و بیماری، بواسطه‌ی خمینی از میان برداشتند و خمینی را بر اساس ادبیات بومی و ویرانگر #سلبی_حذفی به جان ملت و دنیا انداختند! چون او بر اساس ماهیت ایدئولوژیکش، خدای تنش‌آفرینی بود! به این موضوع تئوریسین نظام سلطه #ازغدی هم اعتراف کرد! (ویدئو در بخش کامنت‌ها)
تنها فرق شاه و خمینی در این بود که نجات شاه از چنبره‌ی بیماری بومی ساده‌تر ممکن بود، چون دارای ایدئولوژی دوگانه اندیش و بنیادی مورد دلخواه استعمارگران نبود. اما او در یک غفلت تاریخی مهلت تبدیل تهدید به فرست را از دست داد و نتوانست با تجدید نظر در ساختار مدیریتی به جای تمرکز و تشدید توسعه‌ی اقتصادی، به توسعه‌ی متوازن بیندیشد و رشد ملت را با واقعیت وجودی‌اش متناسب و واقع‌بینانه کند!
هم به عبرت تاریخی، و هم بنا بر شاکله و ساختار استعمار پیر، نه کارتر و نه ترامپ، نه دموکرات و جمهوریخواه، و نه روسیه و چین و فرانسه و انگلیس، هیچیک ناجی ملت ما نیستند!
میان گره کور و پیچ در پیچِ "بازو در بازوی" آلتهای ارباب عالم و بومی در هم، لابی‌ها، پااندازان، سربازان گمنام انتحاری، دارای بازیچه‌ها و گروگان‌هایی هستند که میان نیت خیر و شر، پندار و گفتار و رفتارشان در میان اپوزیسیون و پوزیسیون تضمینی ندارد. به همین دلیل راه رهایی و استقلال ملت ایران، از چنبره‌ی استعمار جهانی و  استثمار بومی، با نفی و یا تائید شخصیتهای حقوقی و حقیقی نمی‌گذرد!
بنابراین نباید بر اساس عادتی دیرینه و سنتی، مکانیسم اعتماد ملی را به تار سیبیل دایی جان ناپلئونها و قسم حضرتعباس خانعمو دون کیشوتها، پیوند زد! نباید با فریفته شدن به گفتار و فتار شخصیتها دل بست! راه این ملت از تمرین هم افزایی برای فهم یک محتوای میگذرد! باید قالبهای بت پرستی را شکست. نه شاهزاده و نه خامنه‌ای و نه هیچ شخصیت داخلی و خارجی نمیتواند این ملت را نجات دهد مگر اینکه این مردم را در یک بازی هم افزایی بر اساس حق مشترک آب و خاک مادی تمرین دهند تا ملت و برگزیدگانش را بر خود مسلط کنند. این مقدور نمیشود مگر با تمرین در سازوکار تصمیم سازی در یک ماهیت حقوقی به نام #شرکت_سهامی_عام_ایران.
متن پیام دکتر محمود سریع‌القلم:
"از لحظه تحویل سال ۱۳۹۶ با خود عهد می‌کنم:
که بسیار تمرین کنم تا بر خود مسلط باشم. مسلط بر کلام و رفتار. چه دوستی‌ها که با یک واژه، یا یک عبارت کوتاه و نسنجیده از بین رفته‌اند. چه منافعی از کشور به خاطر جملات یا رفتارهای فکر نکرده تباه شده‌اند.
با خود عهد می‌بندم، در هر جمله‌ای که می‌گویم و در هر رفتاری که می‌کنم، پی‌آمد سنج باشم.
مسلط بودن بر خود، یعنی فکر کردن و همه جانبه سنجیدن قبل از گفتار و رفتار. یعنی جلوتر بودن فکر از احساس و عصبانیت.
با خود عهد می‌کنم که در انتقاد، فکر و روش را نقد کنم و نه فرد را. با خود عهد می‌کنم که در موضوعاتی که اطلاع ندارم، جمله‌ای و رفتاری ناشایست از خود بجا نگذارم.
وقتی بر خود مسلط باشم، کمتر حرف می‌زنم و کمتر واکنش نشان می‌دهم. بخش اعظم زندگی هر فردی تحت تأثیر کلماتی است که استفاده می‌کند."
نتیجه:
پیش از مرگ مام میهن، باید جنبید! راه از در افتادن با بازوان اختاپوس‌ها آن هم با ادبیات تاریک سیه‌چاله‌هایشان نمی‌گذرد! راه از وادادن میان لنگ و پاچه‌ی هشت‌پایشان هم نمیگذرد! راه در هر دو صحنه‌ی خارجی و داخلی تنها از تصرف با هجوم نور به تاریکی و با وحدت گرد منافع مشترک با هم افزایی گروهی می‌گذرد! نباید سوختِ کفتاری به نام روسیه شد! چون بیش از 120 سال است که مردم این کشور نیز قربانی‌ سیاستهای دوقطبی و ودوگانه اندیش تضاد و جنگ سرد و گرم القائی توسط پیر استعمار هستند. در این نبرد نابرابر و ماهوی، چگونه "کوری شود عصاکش کوری دگر"؟!
راهکار هست، اما خریدار نیست! چون خریداران یا مسخ و بی‌حوصله، و یا جاهل، و یا آلت و گروگان و آلوده‌اند!
خیام ابراهیمی
10 تیر 1398
#نقشه_راه
1) لینک خوانش رایگان مرامنامه:
2) آگهی فروش مرامنامه:
3) لینک دانلود مرامنامه برای خرید:

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...