"حق"
سلاحِ من است!
بار کج به مقصد نمیرسد!
قطره قطره خون من در رگِ نوازندگانِ کنسرتِ جولیا پطروس لبنانی برای داغ کردن شادی و شورانقلابی مردم فلسطینی است که از زورگیری من و امثال من متنفرند!
و حمّالِ این شیشههای خون مکیده شده از رگهای گورخوابهای لاجانِ وطنی، سید حسن نصراله است که ایران را مالِ آقای خود میداند و ایرانیان را عربزادههای قادسیه!
غافل از اینکه: هیچ متاعی با زورگیری، حقی مباح و حلال نمیشود! که آب حیاتبخش هم با خون ناحق، آلوده خواهد شد!
با این همه: "حــــق آب و خاک" سلاحِ من است!
هر چند کرمها و زالوها مسلحند و من بی سلاح!
دیگر وقت آن است که با یک شاخه گل در دست، کوچ کرد به سورچرانی در میهمانی ارباب و تا این حق غصب شده را پس نگرفت از پا ننشست!
پیش به سوی حیاط امن و حیاتخلوتِ ارباب و حرامخوارنش، در یک زمان و در یک مکان و با یک زبان حقوقی مشترک:
سهم ما از سرنوشت عمومی در آب و خاک مشترک را به صاحبان حق که در یک قرارداد اجتماعی مغبون شدهاند، پس بده، ای زورگیر خوشنشین! تو مستاجر موجری...تو پیمانکار و کارگزارِ کارفرمایی خلع سلاح شدهای! نه فرمانده!
قانون اساسی، به دلیل این غبن 40 ساله باطل است و تو و نواله خوارانت حرامخوارید!
و با این خونهای حرام هیچ سرزمینی مستقل و آزاد نخواهد شد!
این رسم هستی است:
تاریکی با تاریکی محو نخواهد شد!
تاریکی تنها با تابش نور محو خواهد شد!
و تابش نور یعنی تصاحب تاریکی با حضوری مسالمت آمیز و فراگیر، برای بازپسگیری حق توسط صاحبان حق مسلم غارت شده از اشغالگران، که تمام مردم تجاوزشدهی ایرانند!
هر ایرانی با یک #شاخه_گل، در #یک_زمان در #یک_مکان_امن با #یک_زبان
ایرانم را پس بده، راهزن! چون: من مالکم!... چون:
#حق_سلاح_من_است ؛ نه تنفروشی و وطنفروشی به #زورگیری_عقیدتی
هیچ سرزمینی جز سرنهادن به #حق_مسلم آزاد نخواهد شد!
مرزها را آبادانی زمین تعیین میکند، نه تخریب و خشکاندن دریاها و دزدی و فروش آب و خاک مشترک در یک قراراداد مخدوش که ملتی جاهلانه در آن مغبون شدهاند.
تاریکی با تاریکی محو نخواهد شد!
و: بار کج به مقصد نخواهد رسید!
خیام ابراهیمی
12 تیر 1398
للحق سلاحی/جولیا بطروس/برای مردم فلسطین:
حق سلاح من است و مقاومت میکنم
من با وجود تمام زخمهایم، مقاومت خواهم کرد
من نه تسلیم میشوم، نه راضی خواهم شد!
ای مام میهن! من به خاطر تو سازش نمیکنم!
خانه من اینجاست...زمین من اینجاست
این دریا و خشکی و رودها مال ماست!
(چگونه رو در روی راهزنان و آتشبه اختیاران و اسیدپاشان و زورگیران عقیده سازش کنم؟)
مقاومت خواهم کرد!
آنها میروند و ما میمانیم
این زمین ماست و باقی خواهد ماند
بدانید که ما امروز قویتریم
قویتر از هر حماسهای
(اگر همه نور شویم و بتابیم در میدان تاریکی)
که قانون اساسی سندِ فریب و غبنِ یک ملت زنده است و همچون قراردادی مخدوش که اختیار شهروندانِ پریشانِ سرزمینی را پیشخرید کرده، تنها با مطالبات بنیادی و حضورِ فراگیر و اکثریتی صاحبانش، از لحاظ حقوقی باطل است!
بار کج به مقصد نمیرسد!
قطره قطره خون من در رگِ نوازندگانِ کنسرتِ جولیا پطروس لبنانی برای داغ کردن شادی و شورانقلابی مردم فلسطینی است که از زورگیری من و امثال من متنفرند!
و حمّالِ این شیشههای خون مکیده شده از رگهای گورخوابهای لاجانِ وطنی، سید حسن نصراله است که ایران را مالِ آقای خود میداند و ایرانیان را عربزادههای قادسیه!
غافل از اینکه: هیچ متاعی با زورگیری، حقی مباح و حلال نمیشود! که آب حیاتبخش هم با خون ناحق، آلوده خواهد شد!
با این همه: "حــــق آب و خاک" سلاحِ من است!
هر چند کرمها و زالوها مسلحند و من بی سلاح!
دیگر وقت آن است که با یک شاخه گل در دست، کوچ کرد به سورچرانی در میهمانی ارباب و تا این حق غصب شده را پس نگرفت از پا ننشست!
پیش به سوی حیاط امن و حیاتخلوتِ ارباب و حرامخوارنش، در یک زمان و در یک مکان و با یک زبان حقوقی مشترک:
سهم ما از سرنوشت عمومی در آب و خاک مشترک را به صاحبان حق که در یک قرارداد اجتماعی مغبون شدهاند، پس بده، ای زورگیر خوشنشین! تو مستاجر موجری...تو پیمانکار و کارگزارِ کارفرمایی خلع سلاح شدهای! نه فرمانده!
قانون اساسی، به دلیل این غبن 40 ساله باطل است و تو و نواله خوارانت حرامخوارید!
و با این خونهای حرام هیچ سرزمینی مستقل و آزاد نخواهد شد!
این رسم هستی است:
تاریکی با تاریکی محو نخواهد شد!
تاریکی تنها با تابش نور محو خواهد شد!
و تابش نور یعنی تصاحب تاریکی با حضوری مسالمت آمیز و فراگیر، برای بازپسگیری حق توسط صاحبان حق مسلم غارت شده از اشغالگران، که تمام مردم تجاوزشدهی ایرانند!
هر ایرانی با یک #شاخه_گل، در #یک_زمان در #یک_مکان_امن با #یک_زبان
ایرانم را پس بده، راهزن! چون: من مالکم!... چون:
#حق_سلاح_من_است ؛ نه تنفروشی و وطنفروشی به #زورگیری_عقیدتی
هیچ سرزمینی جز سرنهادن به #حق_مسلم آزاد نخواهد شد!
مرزها را آبادانی زمین تعیین میکند، نه تخریب و خشکاندن دریاها و دزدی و فروش آب و خاک مشترک در یک قراراداد مخدوش که ملتی جاهلانه در آن مغبون شدهاند.
تاریکی با تاریکی محو نخواهد شد!
و: بار کج به مقصد نخواهد رسید!
خیام ابراهیمی
12 تیر 1398
للحق سلاحی/جولیا بطروس/برای مردم فلسطین:
حق سلاح من است و مقاومت میکنم
من با وجود تمام زخمهایم، مقاومت خواهم کرد
من نه تسلیم میشوم، نه راضی خواهم شد!
ای مام میهن! من به خاطر تو سازش نمیکنم!
خانه من اینجاست...زمین من اینجاست
این دریا و خشکی و رودها مال ماست!
(چگونه رو در روی راهزنان و آتشبه اختیاران و اسیدپاشان و زورگیران عقیده سازش کنم؟)
مقاومت خواهم کرد!
آنها میروند و ما میمانیم
این زمین ماست و باقی خواهد ماند
بدانید که ما امروز قویتریم
قویتر از هر حماسهای
(اگر همه نور شویم و بتابیم در میدان تاریکی)
که قانون اساسی سندِ فریب و غبنِ یک ملت زنده است و همچون قراردادی مخدوش که اختیار شهروندانِ پریشانِ سرزمینی را پیشخرید کرده، تنها با مطالبات بنیادی و حضورِ فراگیر و اکثریتی صاحبانش، از لحاظ حقوقی باطل است!
No comments:
Post a Comment