Wednesday, July 10, 2019

به رفیقان چریک از لندن و پاریس تا لس‌آنجلس

به رفیقان چریک
از لندن تا پاریس و لس‌آنجلس!

زیر باد کولر میگوید: وحدت ناممکن است! از ما وحدت نخواهید! ما با عمله های استعمار وحدت نمیکنیم!
کسی هم نیست که بگوید حالا ده تا 100 نفر کمتر یا بیشتر چه تاثیری در مبارزات میلیونی دارد؟! شما را به خیر و ما را به سلامت!
کنار شومینه و جکوزی نشسته و میگوید: "باید منتظر وحدت و یکرنگی قیام کارگران سراسر ایران و جهان بود! ما وحدت نمیکنیم چون یکرنگی میان اپوزیسیون ناممکن است! پس تا آنموقع باید با آخرین توان به دیکتاتور فحش داد و فحش داد و خلقهای ستمکش را از پشت تریبون به تئوری مبارزه مسلح کرد! همان #تئوری که یک نفر هم آن را درک نمیکند! چه برسد به تمام خلقهای ستمدیده برای رسیدن به #پراتیک مؤثر در آن وحدت رؤیایی متوهمانه."
پاسخ:
رفیق عزیز!
حتی در یک شرکت سهامی عام هم شما شاهد یکرنگی نیستید! اما شاهد برابری حقوق و سهم سهامداران هستید. و وحدت در دوران پیشاآزادی یعنی تشکیل چنین ستادی گرد حق برابر نه اندیشه های رنگارنگ. ایدئولوژی از مقولات پس از استقرار آزادی این خانه ی مشترک است!
پس از تشکیل این شرکت سهامی است که این پرسش مطرح میشود که:
چگونه باید با هم اندیشی این خانه ی مشترک را که به همه تعلق دارد از دست دزد بازپس گرفت.
و این آغاز راه تدوین یک فلسفه، استراتژی و تاکتیک مناسب برای اجرای یک نقشه ی راه گام به گام است.
جز این هر رفتار پراکنده‌ای توسط اپوزیسیون پریشان و رنگارنگ، قابلیت سوء استفاده توسط اتاق فکر متمرکز دزدهای خانه ی مشترک را دارد.
یکی از دیوار غربی قلعه حمله میکند...یکی از درب ضلع شرقی... یکی هم نیمه شب وقتی نگهبانان خوابند؛ آهسته آهسته گام برمیدارد و یکهو بالای دیوار شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهد و همراهان را در معرض گلوله و مرگ و از هم پاشیدن.
براستی چنین روشهای پراکنده و روبنایی از کدام قوم برمی‌آید؟
و چه کسانی بر این آب و گل آلود می افزایند؟
فرهیختگان؟ صاحبات تریبون؟ پرچمداران؟
یعنی این مملکت یک فیلسوف و متحصص روشهای بازپسگیری خانه از دست دزد را ندارد؟ و یا دارد اما دیده نمیشود؟
چرا همه بی حوصله تنها در فکر فست فود و ساندویچ مفتند اما برای تهیه یک قرمه سبزی با یاری یکدیگر حوصله و فرصت ندارند؟
شعار مرگ و فحش و تحلیلهای جاودانه بر سناریوهای اتاق فکر نظام که مبارزات مؤثر نشد! تا کی باید لقمهی فلسفه ی انتظار و یا زایش نوزاد انقلاب در پروسه ای شبهه علمی آن هم در بستری ناشناخته روی کاغذ شد؟
تا کنون دهها بار وقتی به این نقطه رسیده ایم، پرسیده‌اند: راهکار چیست؟
آن هم مبارزینی که دیگر حتی حوصله ی یک خط خواندن و شنیدن ندارند! چون بصورت حرفه‌ای مبارزه میکنند! و حرفه یعنی بند و بساط خودت را حفظ کن و خودت را دچار زحمت بیشتر نکن! چون تو قبلا فکرهایت را کرده ای... چون دیگر دارای شور جوانی نیستی... و خیلی هنر کنی باید بتوانی همین شغل شریف مبارزه در فضای مجازی را حفظ کنی تا همین نان و پنیر بخور و نمیر را از کف ندهی! این وسطها شور انقلابی خود را هم با زبان و ادبیات و شعار تطمیع کن!
حقیقت تلخ این است جناب رشیدیان.
چریکهای فدایی خود در لندن و پاریس و لس آنجلس و پشت کرسیهای دانشگاههای امریکایی، هیچ درکی از منطق کف خیابان ندارند! به همین دلیل هی برایمان یا از مارکس میخوانند و از رفیق حمید اشرف و ...
مانده ام چرا باید وقت خود را گرد چند نفر که با خودشان مونولگ میکنند و تاثیری هم در وحدت ندارند صرف کرد؟ مگر این رفقاء با حقوقهای چند هزاردلاری در دانشگاههای امریکا چند نفر مخاطب در کف خیابان دارند؟
به همین دلیل است که کسانی هم که وقت خود را صرف ایشان میکنند در واقع آب در هوان میکوبند!
باید در فکر وحدتی واقعی بر اساس یک فراخون عمومی بود و بر گوری که مرده ای در آن نیست گریه نکرد!
به باورم اینقدر زیر بال و پر این ده بیست نفر نباید باد زد. شاید یک روزی برنامه باید داغ میشد! اما امروز دیگر وقت این تاکتیکها نیست؛ چون وطن در خطر است و باید کاری کرد کارستان.
خیام ابراهیمی
16 تیر 1398

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...