توافقی غیرملی و "بُرد بُرد":
به نامِ "ایرانِ منهایِ مردم"، بهکامِ "قدرتِ مطلقه بومی و جهانی"
(جشنِ تثبیتِ قدرتِمطلقه با نرمشِ قهرمانانه، علیهِ ارادهیِ ملیِ غیرقانونی، بر ذوبشدگانِ بیسرِ هفتسرانِ خودسَر" مبارک باد!)
==============================================
شک نکنید دلواپسان (دلالانِ تحریم)، کماکان به شهادتِ سیوهفتسال تاریخِ بلوغِ چماقداری، مُــزدِ جنگِ زرگریِ ناخودآگاه و خودآگاهشان را در صف مقدم و در ستادِ فرماندهی خواهند گرفت! هنوز آنان به پشتیبانیِ توپخانهیِ سپاهی همهفنحریف، پیادهنظامِ اربابِ مطلقهاند و به نحوی از انحاء حقِماموریت و اضافه کاریشان را خواهندگرفت (البته به شرطِ تداومِ گرد و خاک در هوا و گرفتنِ سینهسرخِ دلخواه، و گِلکردن آب و صیدِ ماهیهای قرمز و... همه در لباسِ خودسری اما فرمانبری و چماقداری و سربریدنِ مرغ و ماهیِ ایرانی در مجلسِ عروسی و عزایِ اجنبیانِ بربرِ مقیم داخل و سترونیِ ارادهملی)!
شــادی با دندانهایِ پیدا و پنهان همچنان از آنِ مولایِ آنان و نیز راستقامتانِ جاودانهیِ تاریخِ به سرکردگیِ فرماندهیِ عُظمایِ کل جهان و سرداریِ فرماندهانِ پشتِ تدبیرِ روحانی و امیدِ ظریفی است که بنا به ماهیت ذاتیشان، آنها هرگز برایِ احقاقِ سیستماتیکِ ارادهملی در قانون اساسی قدمی برنداشته و برنخواهندداشت! و مسلما این روزها هر که بیهوده بخندد، روزی به قیمتِ تثبیتِ بلندمدتِ اختگی ارادهیِملی و دریوزگی از جیبِ دزدانِ بیتالمال، این خوشی از دماغش درخواهد آمد! این خط _ این هم نشان frown emoticon !
...
بالاخره بهسعیِ مشکورِ فرماندهیِ صهیونیسمِ پشتِ سرِ جناحین دموکرات و جمهوریخواه، #توافقهستهای منعقد شد! البته اگر هم نمیشد چون همیشه سناریویی دیگر آماده بود و هست! که نهایتا با اجرایِ هر سناریویی، چه منتهی به تداومِ سلطهیِ نیروهایِ تمامیتخواهِ داخلی، و چه با به آتشکشیدنِ خشک و ترِ یک ملت، "فصل مشترک" یک اصل است:
1-احقاقِ ارادهملی ایرانیان ممنوع!... و
2- چماقِ " بهانهیِ حقوقِبشر"، دائمی!...
و البته، این دو اصل برایِ بقاء زالوهایِ دیکتاتورِ داخلی و خارجی ضروری است! و معنای واقعیِ توافقِ "بُرد بُرد" نیز جز این نیست!
.
معالوصف با توجه به پنهانکاریهای قبلیِ ایران، رفع تحریم به نسبت راستیآزمایی" ایران (یعنی اثباتِ عملیِ تعهدِ ایران به جهان در رعایتِ مراتبِ توافق و نیز تضمینِ عدم تقلبِ مکرر) در مرور زمان محقق خواهد شد... اما آیا پروژهیِ "شادی و یا جشن هستهای ملی" یک امر حکومتیِ ضروری برای جایگزینیِ عدمِ احساسِ تحقیر حکومتی و دولتی است؟ آیا برای کمتر جزا دیدن ناشی از یک خلافکاریِ حکومتیِ ناشی از پنهانکاری و تخطی از قراردادهایِ بینالمللی در سالهای قبل است؟ و یا برایِ تثبیت قدرتِمطلقه است؟ و یا برای شادیِ دلِ بشار اسد و "حماس فلسطین" و "حزبالله لبنان"و برادران و خواهرانِ مرتبط است؟... و شاید برایِ صرفهجویی در هزینههایِ کمرشکن و بیموردِ هستهای باشد؟ و یا برای تضعیفِ امت؟! و یا زبانم لال اِحقاقِ اراده ملی؟!
براستی، مردم نسبت به ده سال پیش چه قدرتِ جدیدی بهدست آوردهاند که باید شادی کنند؟! آیا شادی برایِ تخفیفِ تنبیهِ حکومتی است که بزرگترین دشمنش ارادهملی مردم است؟ فکر میکنید جز سرمایهداران و فرماندهانِ جناحی از جناحینِ حکومت که گاهی کراوات میزنند و گاهی کاپشنِ پاره میپوشند، خوشی به نام و به کام کیست؟ آیا این امید برای بالارفتنِ کیفیتِ زندگیِ دریوزگیِ سیاهلشکری به نام مردم است؟ یا برایِ سروری؟ آیا ملت کارفرمای حکومت است و یا کارگزار او؟ کارفرمائی ملت دروغی است از زبان فریبکاران، که پیش از هر امید و ناامیدی کاذب، باید توسط آقای روحانی تعریف شود!
.
آقای روحانی! به شبههافکنان در "امید مردم" هشدار دادند! در ظاهر این شاملِ دلواپسان و نیز ملی گرایان میشود! دلواپسان برای پس افتادن از سهم مفتخوری دوران بربریت! و ملیون برای باختن در میدان و سرابِ فریبی دیگر! این دو ناامیدی را نباید با هم مخلوط کرد و آب را گل، تا از آن ماهی خود را گرفت! البته ایشان نفرمودند منظورشان از "مردم" ملت است یا امت؟ مسلما امتِ قدرت مطلقه کما فیالسابق میتواند به آینده خود امیدوار باشد! اما مشخص نیست مردم مستقل چگونه میتوانند بر اساس این قانون اساسی امیدوار باشند؟ براستی امیدشان به چه میتواند باشد؟
"امــیــد" وقتی محقق میشود که ایرانیانِ مستقل و صاحبانِ اصلیِ این ملک مشاع بتوانند بدونِ ایدئولوژیِ حکومتی، تنها متکی بر حق مالکانه، در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری قوای سه گانه، برای مدیریتِ منابع ملی و تصمیمات حیاتی میهن خود مشارکت داشته باشند، تا مجددا چنین بلایی بر سر ملت نبارد!
آیا چنین امیدی محقق است؟! یا باید محقق شود؟
.
امروز با این توافق، به شرایط نسبیِ ده سال پیش بازگشتیم! وقتی که آزادی نبود! و جز امتِ مورد تائیدِ یک قدرت مطلقه، مردم هیچ کاره بودند!
امروز، همچنان قانونا مردم هیچ کارهاند!
امروز علاوه بر میلیاردها هزینه بیهوده، برایمان یک کاغذ پاره مانده که ارزشی نداشت، آن هم با نرمشی قهرمانانه برای دفع شَرّش! به قیمت فروپاشیِ اخلاق و خانواده و ناامنی اقتصادی، سیاسی و روانی... و میلیاردها ضرر از منابع ملی از جیب ملتی که کسی از او اجازه این جاهطلبی را طبق قراردادهای بینالمللی نگرفته بود، که حالا منتِ چانهزنی بر سر تعدیلِ جزایِ ایرانِ خلافکار را بر سر ملتی مینهند که در این مصیبت هیچ کاره بودندا
امروز، همچنان قدرت مطلقه تثبیت است! آن هم در همان موقعیت قانونیِ ده سال پیش! با ملتی همچنان بدون اراده با جیبهایی خالی تر از پیش... و البته همچنان با ایثارگریِ رانتخوارانی از نیروهای خودی، امنیتی، نظامی، هیئتی، و منتسبین به بیوت معظمِ امت همیشه در صحنه، برای بازسازی رکود اقتصادی به دست همان دلالان و رانتخوارانِ قبلی...
امروز، دنیا همچنان مایل نیست با اراده ملی یک ملت طرف باشد!
... پس این توافق را به امتِ قدرتِ مطلقه تبریک میگویم که میتوانند همچنان از حقِ مسلمِ مصادره شده ایرانیان بدون ایدئولوژیِ حکومتی قانونا بهره ببرند.
.
اما دستِ مزدورانِ طناز و خیرخواه و صنعتگرِ ضدِملی درد نکند که عرقریزان حقِ بندگی را به اربابِ خویش ادا کردند و معلوم نیست به جایِ مردم سوریه و سودان و سومالی، چرا باید مردمی که قانونا نه سرِ پیازند، نه تهِ پیاز خوشحال باشند؟!
که به موقعیت ده سال پیش بازگردند که دوازده سال قبلش هزاران نفر بدون محاکمه اعدام شدند و کسی اعتراضی نکرد! چون مردمی درکار نبود همچنان که هنوز نیست!
.
1- برخی دلخوشند! چون همواره شریک ادبیاتِ کاسبکارانه و دروغین مادر زاد و مالِ دزدی هستند؛ و غمِ نان و دردِ دندان و زخمِ جان و عزیز در زندان و در امیدِ گورستان ندارند، و رانت و رقصشان به ایمانِ موروثی و دروغینِ اصلِ 12 تزریقی از گهواره تا مدرسه و شب حجله و گـــــور و اداره و بازار وصل است و جــــــوری بهراه است که نه سیخ میسوزد نه وجدانی دود میشود -از دروغهایِ نقل و نباتِ ایمانی-... لذا به سلامتی شعر هم میگویند! داستان هم میبافند، طَبَق طَبَق به وزنِ سگها به دورَش وَغ و وَغ.
2- برخی سرخوشند چون به مصداقِ گذرِ آب از سر، از اساس الکیخوشند، به معجزتِ ارباب و سرمایهدارِ هایی که قرار است در کامشان نان و ماهی و شراب و بریانی بریزد، بی آنکه به آنان اجازه دهد از دریایِ خودشان ماهی بگیرند! آنان که بی درد فحشای روحی و مادی جد و آبائشان، بی غم گرسنگی هم سایه شان، به همت رانتِ امنیتی پدری مادی و ایضا معنوی، کتابِ عیش و نوش و هَوَس میچاپند چپ و راست... بهتر از صادق هدایت به نقدِ نُقلعلیمیرزایِ زاغولِ کلاغصفتِ آدمفروشِ چوبِ حراجزن به ناموس و آبرویِ بر بادرفتهیِ کاترینا بلوم.
3- اصولا "ضدِ حال و شادی" و "ضدِ ذوقی راستین" نیستم! و البته نمیخواهم چون از غمی سی و هفت ساله مغبون و دلزدهام و دستم از حق مسلمم که اختیار و اراده در کاشت و داشت و برداشت منابع میهنم است (و نه هستهیِ خرمایِ نیمخوردهی اربابِ مطلقه) کوتاه است، لذا ساده لوحانه بخندم تا دلم باز شود و کم نیاورم و همرنگ جماعت باشم به امید گدایی از رانتِ دلواپسان و ریزهخواری از دزدانِ خودیِ اهلِ بیت و از ما بهتران؛ چرا که میدانم مشکل من، همچون مردمِ اغلبِ دنیا و قدرتهای "5+1" با امکان مشارکت در مدیریتِ منابعِ ملیِ نظامِ تصمیمسازی و تصمیمگیریِ مملکتم حل خواهد شد، نه با رعیتی و بردگی و دریوزگی برای یک اربابِ مطلقالعنان که نمایندگانِ کَتبستهاش را منصوبینِ منصوبینش بهنامِ مردمِ خودی جا میزنند!
4- حضرتِ سایهیِ خودخواندهیِ خدا، "داعشِبنِ مالِمردم خامخور" معتقد است که خداوند این آیه را برای مصرفِ ایشان و در راستای کم نیاوردن در مقابل غیرخودیان نازل کرده است! و غیرخودی کسی نیست جز هر غیرخودی که بندهی چشم و گوش بسته و دربستِ ایشان نیست!
.. وَ مَکَرو و مَکَرالله وَللهُ خَیرالماکرین...
به نامِ "ایرانِ منهایِ مردم"، بهکامِ "قدرتِ مطلقه بومی و جهانی"
(جشنِ تثبیتِ قدرتِمطلقه با نرمشِ قهرمانانه، علیهِ ارادهیِ ملیِ غیرقانونی، بر ذوبشدگانِ بیسرِ هفتسرانِ خودسَر" مبارک باد!)
==============================================
شک نکنید دلواپسان (دلالانِ تحریم)، کماکان به شهادتِ سیوهفتسال تاریخِ بلوغِ چماقداری، مُــزدِ جنگِ زرگریِ ناخودآگاه و خودآگاهشان را در صف مقدم و در ستادِ فرماندهی خواهند گرفت! هنوز آنان به پشتیبانیِ توپخانهیِ سپاهی همهفنحریف، پیادهنظامِ اربابِ مطلقهاند و به نحوی از انحاء حقِماموریت و اضافه کاریشان را خواهندگرفت (البته به شرطِ تداومِ گرد و خاک در هوا و گرفتنِ سینهسرخِ دلخواه، و گِلکردن آب و صیدِ ماهیهای قرمز و... همه در لباسِ خودسری اما فرمانبری و چماقداری و سربریدنِ مرغ و ماهیِ ایرانی در مجلسِ عروسی و عزایِ اجنبیانِ بربرِ مقیم داخل و سترونیِ ارادهملی)!
شــادی با دندانهایِ پیدا و پنهان همچنان از آنِ مولایِ آنان و نیز راستقامتانِ جاودانهیِ تاریخِ به سرکردگیِ فرماندهیِ عُظمایِ کل جهان و سرداریِ فرماندهانِ پشتِ تدبیرِ روحانی و امیدِ ظریفی است که بنا به ماهیت ذاتیشان، آنها هرگز برایِ احقاقِ سیستماتیکِ ارادهملی در قانون اساسی قدمی برنداشته و برنخواهندداشت! و مسلما این روزها هر که بیهوده بخندد، روزی به قیمتِ تثبیتِ بلندمدتِ اختگی ارادهیِملی و دریوزگی از جیبِ دزدانِ بیتالمال، این خوشی از دماغش درخواهد آمد! این خط _ این هم نشان frown emoticon !
...
بالاخره بهسعیِ مشکورِ فرماندهیِ صهیونیسمِ پشتِ سرِ جناحین دموکرات و جمهوریخواه، #توافقهستهای منعقد شد! البته اگر هم نمیشد چون همیشه سناریویی دیگر آماده بود و هست! که نهایتا با اجرایِ هر سناریویی، چه منتهی به تداومِ سلطهیِ نیروهایِ تمامیتخواهِ داخلی، و چه با به آتشکشیدنِ خشک و ترِ یک ملت، "فصل مشترک" یک اصل است:
1-احقاقِ ارادهملی ایرانیان ممنوع!... و
2- چماقِ " بهانهیِ حقوقِبشر"، دائمی!...
و البته، این دو اصل برایِ بقاء زالوهایِ دیکتاتورِ داخلی و خارجی ضروری است! و معنای واقعیِ توافقِ "بُرد بُرد" نیز جز این نیست!
.
معالوصف با توجه به پنهانکاریهای قبلیِ ایران، رفع تحریم به نسبت راستیآزمایی" ایران (یعنی اثباتِ عملیِ تعهدِ ایران به جهان در رعایتِ مراتبِ توافق و نیز تضمینِ عدم تقلبِ مکرر) در مرور زمان محقق خواهد شد... اما آیا پروژهیِ "شادی و یا جشن هستهای ملی" یک امر حکومتیِ ضروری برای جایگزینیِ عدمِ احساسِ تحقیر حکومتی و دولتی است؟ آیا برای کمتر جزا دیدن ناشی از یک خلافکاریِ حکومتیِ ناشی از پنهانکاری و تخطی از قراردادهایِ بینالمللی در سالهای قبل است؟ و یا برایِ تثبیت قدرتِمطلقه است؟ و یا برای شادیِ دلِ بشار اسد و "حماس فلسطین" و "حزبالله لبنان"و برادران و خواهرانِ مرتبط است؟... و شاید برایِ صرفهجویی در هزینههایِ کمرشکن و بیموردِ هستهای باشد؟ و یا برای تضعیفِ امت؟! و یا زبانم لال اِحقاقِ اراده ملی؟!
براستی، مردم نسبت به ده سال پیش چه قدرتِ جدیدی بهدست آوردهاند که باید شادی کنند؟! آیا شادی برایِ تخفیفِ تنبیهِ حکومتی است که بزرگترین دشمنش ارادهملی مردم است؟ فکر میکنید جز سرمایهداران و فرماندهانِ جناحی از جناحینِ حکومت که گاهی کراوات میزنند و گاهی کاپشنِ پاره میپوشند، خوشی به نام و به کام کیست؟ آیا این امید برای بالارفتنِ کیفیتِ زندگیِ دریوزگیِ سیاهلشکری به نام مردم است؟ یا برایِ سروری؟ آیا ملت کارفرمای حکومت است و یا کارگزار او؟ کارفرمائی ملت دروغی است از زبان فریبکاران، که پیش از هر امید و ناامیدی کاذب، باید توسط آقای روحانی تعریف شود!
.
آقای روحانی! به شبههافکنان در "امید مردم" هشدار دادند! در ظاهر این شاملِ دلواپسان و نیز ملی گرایان میشود! دلواپسان برای پس افتادن از سهم مفتخوری دوران بربریت! و ملیون برای باختن در میدان و سرابِ فریبی دیگر! این دو ناامیدی را نباید با هم مخلوط کرد و آب را گل، تا از آن ماهی خود را گرفت! البته ایشان نفرمودند منظورشان از "مردم" ملت است یا امت؟ مسلما امتِ قدرت مطلقه کما فیالسابق میتواند به آینده خود امیدوار باشد! اما مشخص نیست مردم مستقل چگونه میتوانند بر اساس این قانون اساسی امیدوار باشند؟ براستی امیدشان به چه میتواند باشد؟
"امــیــد" وقتی محقق میشود که ایرانیانِ مستقل و صاحبانِ اصلیِ این ملک مشاع بتوانند بدونِ ایدئولوژیِ حکومتی، تنها متکی بر حق مالکانه، در نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری قوای سه گانه، برای مدیریتِ منابع ملی و تصمیمات حیاتی میهن خود مشارکت داشته باشند، تا مجددا چنین بلایی بر سر ملت نبارد!
آیا چنین امیدی محقق است؟! یا باید محقق شود؟
.
امروز با این توافق، به شرایط نسبیِ ده سال پیش بازگشتیم! وقتی که آزادی نبود! و جز امتِ مورد تائیدِ یک قدرت مطلقه، مردم هیچ کاره بودند!
امروز، همچنان قانونا مردم هیچ کارهاند!
امروز علاوه بر میلیاردها هزینه بیهوده، برایمان یک کاغذ پاره مانده که ارزشی نداشت، آن هم با نرمشی قهرمانانه برای دفع شَرّش! به قیمت فروپاشیِ اخلاق و خانواده و ناامنی اقتصادی، سیاسی و روانی... و میلیاردها ضرر از منابع ملی از جیب ملتی که کسی از او اجازه این جاهطلبی را طبق قراردادهای بینالمللی نگرفته بود، که حالا منتِ چانهزنی بر سر تعدیلِ جزایِ ایرانِ خلافکار را بر سر ملتی مینهند که در این مصیبت هیچ کاره بودندا
امروز، همچنان قدرت مطلقه تثبیت است! آن هم در همان موقعیت قانونیِ ده سال پیش! با ملتی همچنان بدون اراده با جیبهایی خالی تر از پیش... و البته همچنان با ایثارگریِ رانتخوارانی از نیروهای خودی، امنیتی، نظامی، هیئتی، و منتسبین به بیوت معظمِ امت همیشه در صحنه، برای بازسازی رکود اقتصادی به دست همان دلالان و رانتخوارانِ قبلی...
امروز، دنیا همچنان مایل نیست با اراده ملی یک ملت طرف باشد!
... پس این توافق را به امتِ قدرتِ مطلقه تبریک میگویم که میتوانند همچنان از حقِ مسلمِ مصادره شده ایرانیان بدون ایدئولوژیِ حکومتی قانونا بهره ببرند.
.
اما دستِ مزدورانِ طناز و خیرخواه و صنعتگرِ ضدِملی درد نکند که عرقریزان حقِ بندگی را به اربابِ خویش ادا کردند و معلوم نیست به جایِ مردم سوریه و سودان و سومالی، چرا باید مردمی که قانونا نه سرِ پیازند، نه تهِ پیاز خوشحال باشند؟!
که به موقعیت ده سال پیش بازگردند که دوازده سال قبلش هزاران نفر بدون محاکمه اعدام شدند و کسی اعتراضی نکرد! چون مردمی درکار نبود همچنان که هنوز نیست!
.
1- برخی دلخوشند! چون همواره شریک ادبیاتِ کاسبکارانه و دروغین مادر زاد و مالِ دزدی هستند؛ و غمِ نان و دردِ دندان و زخمِ جان و عزیز در زندان و در امیدِ گورستان ندارند، و رانت و رقصشان به ایمانِ موروثی و دروغینِ اصلِ 12 تزریقی از گهواره تا مدرسه و شب حجله و گـــــور و اداره و بازار وصل است و جــــــوری بهراه است که نه سیخ میسوزد نه وجدانی دود میشود -از دروغهایِ نقل و نباتِ ایمانی-... لذا به سلامتی شعر هم میگویند! داستان هم میبافند، طَبَق طَبَق به وزنِ سگها به دورَش وَغ و وَغ.
2- برخی سرخوشند چون به مصداقِ گذرِ آب از سر، از اساس الکیخوشند، به معجزتِ ارباب و سرمایهدارِ هایی که قرار است در کامشان نان و ماهی و شراب و بریانی بریزد، بی آنکه به آنان اجازه دهد از دریایِ خودشان ماهی بگیرند! آنان که بی درد فحشای روحی و مادی جد و آبائشان، بی غم گرسنگی هم سایه شان، به همت رانتِ امنیتی پدری مادی و ایضا معنوی، کتابِ عیش و نوش و هَوَس میچاپند چپ و راست... بهتر از صادق هدایت به نقدِ نُقلعلیمیرزایِ زاغولِ کلاغصفتِ آدمفروشِ چوبِ حراجزن به ناموس و آبرویِ بر بادرفتهیِ کاترینا بلوم.
3- اصولا "ضدِ حال و شادی" و "ضدِ ذوقی راستین" نیستم! و البته نمیخواهم چون از غمی سی و هفت ساله مغبون و دلزدهام و دستم از حق مسلمم که اختیار و اراده در کاشت و داشت و برداشت منابع میهنم است (و نه هستهیِ خرمایِ نیمخوردهی اربابِ مطلقه) کوتاه است، لذا ساده لوحانه بخندم تا دلم باز شود و کم نیاورم و همرنگ جماعت باشم به امید گدایی از رانتِ دلواپسان و ریزهخواری از دزدانِ خودیِ اهلِ بیت و از ما بهتران؛ چرا که میدانم مشکل من، همچون مردمِ اغلبِ دنیا و قدرتهای "5+1" با امکان مشارکت در مدیریتِ منابعِ ملیِ نظامِ تصمیمسازی و تصمیمگیریِ مملکتم حل خواهد شد، نه با رعیتی و بردگی و دریوزگی برای یک اربابِ مطلقالعنان که نمایندگانِ کَتبستهاش را منصوبینِ منصوبینش بهنامِ مردمِ خودی جا میزنند!
4- حضرتِ سایهیِ خودخواندهیِ خدا، "داعشِبنِ مالِمردم خامخور" معتقد است که خداوند این آیه را برای مصرفِ ایشان و در راستای کم نیاوردن در مقابل غیرخودیان نازل کرده است! و غیرخودی کسی نیست جز هر غیرخودی که بندهی چشم و گوش بسته و دربستِ ایشان نیست!
.. وَ مَکَرو و مَکَرالله وَللهُ خَیرالماکرین...
و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر کرد! و خداوند بهترين مكرانگيزان است (54)
از همین رو "جک استراو" در پی توافق بین دنیا و کلید دارِ مطلقِ منابع ملی ایران بسیار خوشحالی و ذوق کرد و در مقابلش مالباختگان در غمی دو چندان فرو رفتند!
در این "مکربازی"، کافی است شیطانکی و یا شیطانی بزرگ خود را جای خدا قالب کند، تا برای خود مجوز صادر کند، که میتواند هر غیرخودی از قبیل مردم و جهان را بفریبد! (بویژه که دست مردم از سلاح و پول و منابع ملیِ قدرت، کوتاه باشد!).
در عدمِ وفا به عهدی بینالمللی، هستههایِ خطرناکِ پنهانکاری ما که لو رفت، تهدید جـــدی شد و یک هــــای و هویی نیاز داشتیم به مرگی به نامِ محمودِ غزنوی، تا به تبِ صلح حسن راضی شوند، دشمنانِ دشمنِ اصلی مردم.
از قهرِ مصلحتیِ محمود گرفته تا انتخاباتِ کاملا آزادِ بهترین میوه های بهشتی بینِ خیار و گوجه فرنگی، تا میادینِ شناسایی غیرخودیان در کرسیهایِ آزاداندیشی، تا محفلهایِ غیرقانونیِ شاعرانِ فیس بوکی در تالار وحدت، تا دوربینهای راهنمایی رانندگی که محجوبند به تیزیبهدستانِ درازدستِ بلندپرواز و اسیدپاش؛ و هـــــیزند به سبزِقباهایِ پاپتیِ دیـــــوارکوتاه!
.
کاردِ تحریم به استخوانِ گردنکشانِ تکتـــــاز و غیرمردمیِ عالم که رسید، فرمان صادر شد: "بواسطهیِ خودیها، آتشِ دلواپسی را روشن کنید! تدبیرِ امید دلخوشکنان از خودِ ماست! ما به جنگِ زرگریِ نامحسوس نیاز داریم، جوری که هم سیاهی لشکرها باورشان شود دارند میجنگند و هم دشمن. اما سَرِ بند از دست در نرود!
آن چه مهم است هدف است و نیت و نتیجه! این مهم است که منابعِ ملی همچنان دستِ منصوبینِ منصوبین منصوبینِ ماست و احدی از آحادِ مردم-که دشمن واقعی اینانند- از استصوابِ منصوبینِ ما نخواهد گذشت. آن چه مهم است این است که منابع ملیِ گروگانی به نام ملت همچنان از آنِ سوریه و سودان و دوستانمان در بخشی از فلسطین و لبنان و یمن و افریقا و امریکای جنوبی و اهرمهایِ فشار و تزریق ما در منطقه و جهان است. آن چه مهم است این است که اقتصاد همچنان زیر بلیط اسلحه و ملت همچنان زیر بلیط خودیهایِ نظامی-امنیتی در ساختارها و شرکتهایِ به ظاهر آزادند"
از همین رو "جک استراو" در پی توافق بین دنیا و کلید دارِ مطلقِ منابع ملی ایران بسیار خوشحالی و ذوق کرد و در مقابلش مالباختگان در غمی دو چندان فرو رفتند!
در این "مکربازی"، کافی است شیطانکی و یا شیطانی بزرگ خود را جای خدا قالب کند، تا برای خود مجوز صادر کند، که میتواند هر غیرخودی از قبیل مردم و جهان را بفریبد! (بویژه که دست مردم از سلاح و پول و منابع ملیِ قدرت، کوتاه باشد!).
در عدمِ وفا به عهدی بینالمللی، هستههایِ خطرناکِ پنهانکاری ما که لو رفت، تهدید جـــدی شد و یک هــــای و هویی نیاز داشتیم به مرگی به نامِ محمودِ غزنوی، تا به تبِ صلح حسن راضی شوند، دشمنانِ دشمنِ اصلی مردم.
از قهرِ مصلحتیِ محمود گرفته تا انتخاباتِ کاملا آزادِ بهترین میوه های بهشتی بینِ خیار و گوجه فرنگی، تا میادینِ شناسایی غیرخودیان در کرسیهایِ آزاداندیشی، تا محفلهایِ غیرقانونیِ شاعرانِ فیس بوکی در تالار وحدت، تا دوربینهای راهنمایی رانندگی که محجوبند به تیزیبهدستانِ درازدستِ بلندپرواز و اسیدپاش؛ و هـــــیزند به سبزِقباهایِ پاپتیِ دیـــــوارکوتاه!
.
کاردِ تحریم به استخوانِ گردنکشانِ تکتـــــاز و غیرمردمیِ عالم که رسید، فرمان صادر شد: "بواسطهیِ خودیها، آتشِ دلواپسی را روشن کنید! تدبیرِ امید دلخوشکنان از خودِ ماست! ما به جنگِ زرگریِ نامحسوس نیاز داریم، جوری که هم سیاهی لشکرها باورشان شود دارند میجنگند و هم دشمن. اما سَرِ بند از دست در نرود!
آن چه مهم است هدف است و نیت و نتیجه! این مهم است که منابعِ ملی همچنان دستِ منصوبینِ منصوبین منصوبینِ ماست و احدی از آحادِ مردم-که دشمن واقعی اینانند- از استصوابِ منصوبینِ ما نخواهد گذشت. آن چه مهم است این است که منابع ملیِ گروگانی به نام ملت همچنان از آنِ سوریه و سودان و دوستانمان در بخشی از فلسطین و لبنان و یمن و افریقا و امریکای جنوبی و اهرمهایِ فشار و تزریق ما در منطقه و جهان است. آن چه مهم است این است که اقتصاد همچنان زیر بلیط اسلحه و ملت همچنان زیر بلیط خودیهایِ نظامی-امنیتی در ساختارها و شرکتهایِ به ظاهر آزادند"
1- ظریفِ آقا فرمود: هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکن!
منظورتان از ایرانی کیست؟ ذوبشدگان و دلواپسان و حرامخواران از حقوق مصادره شده ایرانیان بدون ایدئولوژی؟ از وطن راندهشدگانی که حق مسلم و اراده ملی شان توسط قانون اساسی مصادره شده است؟ برای شما ایران مهم است؟! شما ذوب در ولایتِ یک مدعیِ خداوندگاری هستید که به حکم قانون ملک ایران را از دست صاحبانش خارج و در ید مطلقهی خود محصور کرده است ( البته قانونی قربة الی الله).
شما اگر برایِ خودتان، و برای یک ایرانی فارغ از ایدئولوژیِ حکومتی، قلبا حق و حقوق و احترامی قائل بودی، هیچگاه معتقد به قانونی نبودی که حق مسلمِ اختیار و اراده ملی یک ایرانیِ فارغ از دینِ حکومتی را در نظام تصمیم سازی و تصمیمگیری در مدیریت منابع ملیِ کشورش حذف کند و مثله کند!
شما اگر دنبال منافعِ ملی بودی، هیـــچگاه از حقوق مصادره شده ملی ایرانیان محذوف از قانون اساسی نمیخوردی.
آقای منصوبِ منصوبینِ منصوبینِ "قدرتِمطلقه"!
شما به قول خود عمل کردید! حالا نوبت احقاق اراده ملی برای مشارکت ایرانیان بدون تفتیش عقاید در انتخابات است. شما اگر به تناولِ حَقّمسلمِ ایرانیان محذوف راضی هستید، یک حرامخوار قانونی هستید؛ و اگر راضی نیستید باید در اولین فرصت آنرا اعلام و به نفع احقاق اراده ملی در قانون اساسی اقدام کنید! وگرنه به تثبیت قدرتی ضدملی اقدام کردهاید که حق مسلم اعمال اراده ملت را قانونا محصور نگاه داشته است.
اکنون وقتِ شکستنِ حصرِ ارادهملی است.
آقایِ روحانی: بسم الله!
اگر به حرامخواری قانون اساسی دلشاد نیستید، هر چه سریعتر از سویِ ملت و مردمِ مالباخته و محذوف در قانونِ اساسیِ حکومتِ مطلقه (نه به دروغ جمهور)، برای احقاقِ حقِ مسلم اراده ملی شکایت برید، و تا آن را به نفع مردم بازپس نگرفته اید از پای ننشینید!
شما اگر ماموری فرمانبردار (در پوستینی ملی) برای تثبیتِ قدرتی ضدملی نیستید، از همین امروز برایِ احقاقِ حقِ مالکانهیِ تصمیمگیری و تصمیمسازیِ ایرانیانِ مستقل از ایدئولوژی حکومتی، که در دستان قانون موروثی محصور است، در ملکی مشاع بهنام وطن اقدام کنید!
وگرنه به فریب، ملت ملت نکنید و از مردم و ملی بودن اهدافتان سخن نگوئید و به همان اقلیتِ اُمّتِ "قدرتِمطلقه" بسنده کنید! و به دروغ "امنیتِ امتی جاهل و پرهیاهو و بهرهمند" را بهجایِ "امنیتِ ملیِ ملتی خاموش و بینصیب" حقنه نکنید!
............................................................
خیام ابراهیمی
23 تیر 1394
منظورتان از ایرانی کیست؟ ذوبشدگان و دلواپسان و حرامخواران از حقوق مصادره شده ایرانیان بدون ایدئولوژی؟ از وطن راندهشدگانی که حق مسلم و اراده ملی شان توسط قانون اساسی مصادره شده است؟ برای شما ایران مهم است؟! شما ذوب در ولایتِ یک مدعیِ خداوندگاری هستید که به حکم قانون ملک ایران را از دست صاحبانش خارج و در ید مطلقهی خود محصور کرده است ( البته قانونی قربة الی الله).
شما اگر برایِ خودتان، و برای یک ایرانی فارغ از ایدئولوژیِ حکومتی، قلبا حق و حقوق و احترامی قائل بودی، هیچگاه معتقد به قانونی نبودی که حق مسلمِ اختیار و اراده ملی یک ایرانیِ فارغ از دینِ حکومتی را در نظام تصمیم سازی و تصمیمگیری در مدیریت منابع ملیِ کشورش حذف کند و مثله کند!
شما اگر دنبال منافعِ ملی بودی، هیـــچگاه از حقوق مصادره شده ملی ایرانیان محذوف از قانون اساسی نمیخوردی.
آقای منصوبِ منصوبینِ منصوبینِ "قدرتِمطلقه"!
شما به قول خود عمل کردید! حالا نوبت احقاق اراده ملی برای مشارکت ایرانیان بدون تفتیش عقاید در انتخابات است. شما اگر به تناولِ حَقّمسلمِ ایرانیان محذوف راضی هستید، یک حرامخوار قانونی هستید؛ و اگر راضی نیستید باید در اولین فرصت آنرا اعلام و به نفع احقاق اراده ملی در قانون اساسی اقدام کنید! وگرنه به تثبیت قدرتی ضدملی اقدام کردهاید که حق مسلم اعمال اراده ملت را قانونا محصور نگاه داشته است.
اکنون وقتِ شکستنِ حصرِ ارادهملی است.
آقایِ روحانی: بسم الله!
اگر به حرامخواری قانون اساسی دلشاد نیستید، هر چه سریعتر از سویِ ملت و مردمِ مالباخته و محذوف در قانونِ اساسیِ حکومتِ مطلقه (نه به دروغ جمهور)، برای احقاقِ حقِ مسلم اراده ملی شکایت برید، و تا آن را به نفع مردم بازپس نگرفته اید از پای ننشینید!
شما اگر ماموری فرمانبردار (در پوستینی ملی) برای تثبیتِ قدرتی ضدملی نیستید، از همین امروز برایِ احقاقِ حقِ مالکانهیِ تصمیمگیری و تصمیمسازیِ ایرانیانِ مستقل از ایدئولوژی حکومتی، که در دستان قانون موروثی محصور است، در ملکی مشاع بهنام وطن اقدام کنید!
وگرنه به فریب، ملت ملت نکنید و از مردم و ملی بودن اهدافتان سخن نگوئید و به همان اقلیتِ اُمّتِ "قدرتِمطلقه" بسنده کنید! و به دروغ "امنیتِ امتی جاهل و پرهیاهو و بهرهمند" را بهجایِ "امنیتِ ملیِ ملتی خاموش و بینصیب" حقنه نکنید!
............................................................
خیام ابراهیمی
23 تیر 1394