"آری"
به حضور همه، حرف اول و آخر تا نجات مام میهن
1)
رمز وحدت بین نفرت و مهر.
آنکه وحدت را گرد خود میخواهد، خواه
ناخواه مُوَلّدِ نفرت است. و آنکه وحدت را گرد تمام مردم میخواهد، خواه ناخواه
مُوَلّد مهر و همافزایی است.
بدیهی است که وحدت گرد ایدئولوژی
تمایزآمیز ممکن نیست! وحدت تنها گرد منافع مشترک غیرقابلکتمان و غیرقابل سوءتفاهم
مقدور است. و این مهم تنها با شعار ممکن نیست! بلکه وابسته به رفتاری تشکیلاتی و
عام است.
راز وحدت در ایران کنونی تنها در
مکانیسم حفظ منافع مشترک تمام ایرانیان مستتر است! مکانیسمی که بتواند وحدتی
بنیادی را از دوران پیشاآزادی تا دوران گذر و دوران پساآزادی، گرد حق مشترک تضمین
کند! سهم برابر در دگراندیشی و حفظ تمامیت ارضی، از جملهی این حقوق بنیادی برای
حفظ منافع مشترک است! آن هم نه بر اساس قول شاهزاده و یا خدعهی "همه با
هم" خمینی و یا شعارهای سلبی و حذفی حزب سکولاردموکرات و یا کمیتهی مرکزی
حزب کمونیست کارگری! بنابراین ائتلاف نیروهای ایدئولوژیک به معنای فروکاستن
مبارزات آزادیخواهانه از وحدت بنیادی و فراگیر به #ائتلافی محدود است و میتواند
عاملی انحرافی باشد که در امر احقاق وحدت برای دستیابی به هدف استقلال و آزادی
موجب تفرقه و اختلال و انحراف خواهد شد. تمرکز باید گرد منافع تمام مردم باشد، نه
گرد شخصیت حقیقی و حقوقی خاص.
"وحدت" حتی با #هدف_مشترک
محقق نمیشود، بلکه رمز احقاق آن وابسته به #روش_مبارزه-علمی با ضمانت یک #نقشه_راه
شفاف، است. دیگر دوران شعار آزادی توسط خمینیها بدون نظارت نمایندگان مردم، با
تاکتیک مصلحت و خدعه در میانهی راه گذشته است! احقاق هویتی به نام ایران نیازمند
حضور تمام ایرانیان است و از راه و اکسیر "آری" به حضور تمام صاحبان حقمشترک
تابعیت برای مشارکت در نظام تصمیمسازی میگذرد! تضمین چنین هدفی تنها با التزام
یک هیات مؤسس و ستادمشترک اپوزیسیون، به رعایتِ مراتبِ تاسیس یک #شرکت_سهامی_عام
(نه خاص) ممکن میشود؛ و نه از راه مبارزات پراکنده با شعار "برخیز ای ایرانی"،
و نه با تکثیر ملت به گروههای 14 نفره، با خطر احتمال رویکردِ هر یک از ایشان
برای ابراز "نه" به هر غیرخودی.
آنچه وحدت را تضمین میکند، شعار و ادعا
نیست! بلکه تعهد به رفتاری تشکیلاتی بر اساس یک مرامنامه است که عدول هر شخصیت از
آن به معنای خروج از وحدتی فراگیر است. وحدت نباید وابسته به خطا و یا خیانت فردی
این و آن گروگان و یا شخصیت حقیقی و یا حقوقی باشد. وحدت باید در یک ستاد مشترک
مردمی بر اساس یک حق مشترک غیرقابل کتمان و غیرقابل تفسیر(نه ایدئولوژی تفسیرپذیر
و تنش آفرین)، حراست شود تا موجبات تفرقه و شکاف و خدشه با نفرت فراهم نگردد. وحدت
نیازمند مهرورزی عمومی و عام است.
.
2) نقطه اشتراک و افتراق در خانهی
مشترک
برای وحدت نیازمندیم که سنگربندی
افتراق و ایدئولوژیک را برداشته و آن را مبتنی بر منافع مشترک کنیم.
وطن فارغ از گرایشهای ایدئولوژیک
شهروندان، خانهی مشترک تمام ایرانیان است! بنابراین هر گونه ادبیاتی که جز اشتراک
گرد منافع مشترک ادا شود، ضد منافع مشترک عمل میکند!
وحدت به عنوان یک ضرورت در دوران #پیشاآزادی
که میدانی برابر مهیا نیست، نیازمند نقطهی اشتراک است، نه نقاط افتراق. در شرایط
ناامن، کشف نقاط افتراق موجب تولید نفرت است؛ و پرخاش به هر ایدئولوژی و یا تائید
آن و دیگری، یکی از این محملها و بسترهای بروز تنش و نفرت ست. بنابراین
"رفتار سلبی و یا ایجابی ایدئولوژیک" بر ضد وحدت مؤثری عمل میکند که
برای تحولات بنیادین مورد نیاز است. ایجاد نفرت و خشم و انتقام انقلابی، بدون نقشهی
راهی گام به گام، عملا به زیان مردم بیسلاح و سرگردان است!
مثال: ادبیات نفرت پراکن سخنگوی حزب
کمونیست کارگری مقیم در امریکا، که در یک جمله چند بار از "اسلام کثیف"
نام میبرد! او با چنین ادبیات نفرت پراکن و ایدئولوژیکی بر خلاف منافع مشترک تمام
مردم گام برمیدارد! چون مبادی آداب و ادبی وحدتبخش نیست! چون از دید او فارغ از
گرایشات دینی مردم (که الزاما عین مذهب حاکمیت نیست)، مرادش از مردم، امت مورد نظر
خودش است! و این یعنی او حتی از خودداری برای حفظ و استقرار منافع مشترک ناتوان
است! بدیهی است که چنین فرد امریکانشینی هیچ ربطی به منافع مردم ندارد! حتی اگر
خود را #استالین بخواند!
همخوانی پندار و گفتار و رفتار نیک، بر
اساس منافع مشترک و مهرورزانه و وحدتبخش و مثبتاندیش است؛ نه تفرقه برانگیز و
منفیگرا و نفرت پراکن.
به پندار و گفتار و رفتار خود دقت کنیم
ای شریکان خاک وطن! آیا برای خود نسبت به دیگران امتیازی قائلیم؟ آیا دارای حسِ
حقوق برابر و هم افزایی با دیگر شهروندان هستیم؟
اگر آلوده به زبان نفی و فحش و
خشونتیم، شک نکنیم که با تسری تفرقه و نفرت به امر وحدت آسیب زده و در میدانِ
انیران و دشمنان ایران بازی میکنیم و بر این اساس ما پیمانکارانِ ناخودآگاه
اربابان سلطه بر تن پاره پارهی مام وطنیم! هر چند که دارای کاریزمای یک #شاهزاده
با نیت خیر باشیم. ما آوارگان برای بازپسگیری خانهی مشترک ناگزیر از باز کردن
آغوشِ وحدتبخش اکثریت گرد اقلیت قانونی و غاصب در حق مشترکیم. که با چنین حلقهی
مسالمتآمیزی از گل، بنیاد مشروعیت اقلیت از سکه خواهد افتاد و آنگاه: چون که صد
آمد نوَد هم نزد ماست!
این یعنی فرزندان سرگردان مام میهن در
ناتوانی و پریشانی باید بفهمند که نقطهی اشتراکشان چیست؛ نه آنکه در اقدامی
سنگرساز، اصرار ورزند که نقطهی افتراقشان چیست! این یک اصل بدیهی و تاکتیک مؤثر
در دوران #پیشاآزادی است که شما در بیابانهای اطراف برج و باروی قلعهای مسلح به
زور و زر تزویر، آواره و یا گروگانید و هنگام آتش گرفتن خانه تا زمانی که گرد حق
مشترک (نه ایدئولوژیک برای طراحی مبلمان) متحد نشوید، ول معطلید و هم از اینجا
رانده و هم در آنجا ماندهاید و بر اساس این خشت کج و با تداوم #چاه_نمایی برای
تداوم آتش فتنه در خانه در جنگی نابرابر، دیر یا زود باید شاهد باشید که: نه از
تاک ماند نشان و نه از تاکنشان! چه برسد به طراحی مبلمان خانه با مبانی و استایل
سکولار دموکراسی و یا هر ایسم مقابلهبرانگیز دیگر. آیا فهم این نکته خیلی سخت است
که بدون بازپسگیری خانه با احرازِ وحدت توسط تمام ایرانیان، نباید از ایدئولوژی
تنش آفرینی سخن گفت که نیازمندِ امنیت در دوران پساآزادی است؟ اگر براستی(نه به ادعا)
به پارلمانتاریسم باورمندیم، چرا نباید هماکنون با تاسیس یک هیات مؤسس برای ثبت
نام از تمام آزادیخواهان و انتخاب یک #ستاد_مشترک_اپوزیسیون برای انتخاب یک سخنگوی
کاریزماتیک، به تاسیس یک #پارلمان_موقت اقدام نکنیم تا طی یک مکانیزم تصمیمسازی
دموکراتیک برای تدوین یک #آلترناتیو وحدتبخش در دوران گذار توسط تمام ایرانیان
اقدام نمائیم تا امنیت مرزها هم در همین سازوکار تضمین شود؟ از چه میهراسیم؟ از
بیرونِ گود ماندن خویش و یا تردید از اکثریت میدانی که بتواند اقلیت زورگیر را
میان حلقهی گلِ اکثریت در خویش ذوب کند و ضامن امنیتی برای مام میهنی شود که او
را تنها فرمانبر خویش میخواهیم؟
.
3) وحدت "همه با هم" از شعار
تا عمل و سفسطه.
برخی از ملبسین در پوستین مبارزه، با
شعارهای داغ، در زمین دشمن بازی میکنند!
این طیف از مبارزین رادیکال، با
هوچیگری و پروپاگاندای ایدئولوژیک، عملا از چپ و راست، کاسههای داغتر از آشند!
انگار که آتش به اختیاران نظام سلطه : "پرچم غیرخودی را با شعار... دادهاند
در دست استادِ هوار" تا برای فتنهی آتش خویش، به یاری آتشبیاران معرکه،
خوراک تفرقه تعیین کنند!
تمرکز بر نقاط افتراق یعنی بازی در
زمین دشمنان استعمارگر و استثمارگر از خارج تا داخل.
بنابراین راز نجات این وطن در احقاق
ایجابی شعار و گفتار "همه با هم"، از پندار تا رفتار نهفته است!
و سفسطه اینجاست که برخی از شیادان و
یا ناآگاهان، این وحدت استراتژیک و ناگزیر مبتنی بر حق مشترک را، با شعار وحدت
"همه با هم" ایدئولوژیک بیان شده توسط اهل خدعه و چماق (خمینی) تشبیه و
آن را با سفسطه به عنوان عاملی مامطمئن القاء میکنند! و سفسطه کار روبهان مکار
است که با #تکرار شعار نیک قصد دارند پنیر را از زاغ بالای درخت بربایند! #تکرار
شعارهای بیمسمای نیک به نام مردم، آب کوبیدن در هاونی است که درونش فرزندان مام
میهنند.
عقب ماندگی یک وطن تنها ناشی از ضعفِ
فرهنگی و تکنولوژیک و مبانی دموکراتیک نیست، که این همه ناشی از جبرجغرافیایی و
تاریخی است!
عقبماندگی یک وطن ناشی از عقبماندگی
ذهنی و منطقیِ روشنفکرنماها و پرچمداران و مدعیان سکولاردموکراسی آن است که چشم
امید ملت را ربوده و راز وحدت را نمیدانند و یا عامدانه به روی مبارک نمیآورند.
چون آنها با افراختن پرچم مدرنیته و سکولاردموکراسی، کاملا سنتی میاندیشند و از
اصطکاک نگرشی سنتی و مدرن در پندار و گفتار و رفتارشان است که همزمان آتشی هم میان
خلق برافروخته میشود که همواره دودمان برباد میدهد.
چون ادبیات ایشان همچون سلاطین عصر حجر
تا قجر هنوز "سلبی-حذفی" است. آنها بهجای تاکید بر نقاط مشترک بر نقاط
افتراق انگشت میگذارند! و این همان خواست ارباب استعمار بوده است: "تفرقه
بینداز حکومت کن!"
این یعنی اهالی یک خانهی مشترک در
دروان پیشاآزادی، و در سرگردانی و آوارهگی، وقتی خانهی مشترک در دست دزد است و
جیب صاحبان اصلی آن خالی از زر و زور است، به جای ایجاد قدرت و اتحاد گرد حق آب و
خاک مشترک، تنها در بصیرتِ تضعیف و حذف یکدیگرند و وحدت همه را گردِ خود میخواهند!
با تسریِ این بلای خانهگی است که همخوانی این بصیرت با بصیرت سلطان صاحبکران
همخوان است. این یعنی اپوزیسیون با قواعد نظام و در میدان نابرابر او بازی میکند!
فهم این نکته اگر برای مزدوران و جاهطلبانی که همواره در تدبیر مردمسواریاند، نوعی
جهلالعارفین باشد، اما برای وطندوستان فرهیخته بسیار ساده است! آنها قرینه و
بدیل اصلاحجلبان درون حکومت در اپوزیسیونند! فرقی هم نمیکند که سنگر سکولار
دموکرات را تصاحب کرده باشند و یا حزب کمونیست کارگری را. در ستادمشترک اپوزیسیون
ایشان یا خود را مبادی آداب خواهند کرد و یا در صورت عدم مشارکت، عملا موجب وحدت
مردم خواهند شد، چون اساسا دارای پیروانی میدانی در میان مردم نیستند! و چه نیکوست
که عدم حضور چنین ادبیاتِ تنش آفرین و تفرقه برانگیزی، وحدتزاست.
تنها در تنش ناشی از تمرکز بر نقاط
افتراق است که "خاک مشترک" آبِ مشترک را گل آلوده خواهد کرد و ماهیگیران
ارباب جهانی و بومی، ماهی دلخواه خود را خواهند گرفت و در سفرهای مشترک تقسیم
خواهند کرد. تقسیم این ماهی یعنی لت و پار شدن ایران تا ایرانستان.
.
4) آری به حق مشترک.
آری... مدتهاست که به پایان آمده این
دفتر و حکایت همچنان باقی است.
تاریخ قضاوت خواهد کرد که از شاهزاده
تا شاهقلی و از ماهزاده و مهرویان صاحب استیج اپوزیسیون در چپ و راست، چگونه با
گروگان گرفتن کاریزمای تریبون، و با بازی در زمین اربابان سلطه، کاری جز خیانت به
مردم نکردند و بخش عمدهای از ملت واحد و مشترک المنافع را دچار پریشانی و التقاط
و سفسطه در گروه سومی بین این دو گروه سرگردان کردهاند:
4-1) آنها که بر اساس یک روش سنتی و
ارباب و رعیتی که عمدتا وابسته به منابع قدرتند، پندار و گفتار و رفتارشان، بر
ادبیات سلبی-حذفی و "نه" به ایدئولوژی غیرخودی تاکید دارد و کارشان
تکثیر ملت واحد به خودی و غیرخودی است. (گیریم با سکته و توقف در پای تکثیرِ 14 تنها
تا ناکجا) این گروه عموما در رفاه و در خیل اربابان و در ساحل امنیتند! از چریک
قدایی خلق در دامن امریکا و فرانسه و انگلیس گرفته تا تودهایهای روسی و پادشاهیخواهان
اوپوزان و اصولگرایان ایدئولوژیک و اصلاحجلبان درون نظام.
4-2) و آنها که بر اساس روشی مدرن،
پندار و گفتار و رفتارشان بر ادبیات ایجابی-جذبی و "آری" به حق مشترک
تمام ایرانیانی که خودیاند تاکید دارند و در فکر تشکیل ستاد مشترک اپوزیسیون تا
احیاء ایرانند. (اینها عمدتا در شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل، جملگی از
تبار رعیتند)
دسته ی سوم اما با التقاط دو زبان و
ادبیات یاد شده، عملا بازیچه و یا مزدور و گروگانِ گروه اولند!
از خود بپرسیم: من از کدام دستهام؟! و
چگونه باید پندار و گفتار و رفتار خود را نیک و همخوان کنم و از التقاط و سفسطه و
شائبه میان آن دو بپالاییم و در گروه دوم یکدله شویم و پندار و شعار و گفتار
دروغینِ تفرقهافکنان تمامیتخواه را برای وحدت گردِ مام میهن به چالشی میدانی
بکشیم! تا هر چه زوتر شاهد استقلال و آزادی را با تمام شریکان مام میهن در آغوش
کشیم... البته اگر به پیشنهاد #مرامنامه بصورت روشمند و علمی رفتار کنیم! وگرنه
دیر یا زود با روشهای دیمی خائنین و جاهلینِ گروه اول، میان رعایای محروم هرس
خواهیم شد!
ما باید بتوانیم در ستاد مشترک اپوزیسیون
این تهدید تاریخی را به فرست تبدیل کنیم! وگرنه نه از تاک ماند نشان و نه از
تاکنشان!
این است حرف اول و آخر تا نجات مام
میهن و ختم کلام.
هر چه جز این منتهی به کودتا و خون
مردم بینواست! آن هم توسط عافیتنشینان سکولاردموکرات و چریکهای انقلابی که در
امریکا و فرانسه و انگلیس لمیدهاند به امید خوشهچینی از خون مردم! آنها هرگز از
خواب مصنوعی بیدار نخواهند شد! پس چه نیک که مدعیان راستین مردم در فکر کار تشکیل
ستاد مشترک و اهداف عامالمنفعه و وحدتبخش خویش باشند و از گردِ این و آن شخصیت
حقیقی و حقوقی خاص و پرچمداران خودمحور که در عمل تنها شعار ناممکن وحدت و
"برخیز ای ایرانی میدهند" و خود از وحدت در مکان امن ناتوانند، برخیزند
و چشم امید به اقدامی تشکیلاتی عام و علمی و فراگیر و میدانی ببندند!
که کس نخارد پشت من...جز ناخن انگشت
من!
#خیام_ابراهیمی
19 مرداد 1398
#مرامنامه :
1) لینک خوانش رایگان مرامنامه:
2) آگهی فروش مرامنامه:
3) لینک دانلود مرامنامه امید و نقشه
راه تا استقرار اراده مردمی پس از خرید:
No comments:
Post a Comment