Monday, October 1, 2018

اسب تراوا گرداگرد کاسپین


اسبِ تراوا گرداگردِ #کاسپین !
چرا هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند؟
تعهداتِ #ترکمانچای به‌دلیل بی‌غیرتی و ویژه‌خواریِ سلاطین داخلی، مشمول مرور زمان شد و کسی غرامتی به ملت ایران نداد! چون حق گرفتنی است و قانونا این مردم‌ عقیم در کاسه‌ی سر سلطان صاحبکران، همچون نخود‌ولوبیا‌وسیب‌زمینی در دیزیِ بزباشند و مسئولینِ برگزیده همچون گوشتگوب! حقیقت قانون‌اساسی این‌است که: ریش‌وقیچی در دست قادر‌مطلقه است؛ نه مسئولین سه قوا و نه هشتاد میلیون ایرانی!
به‌همین دلیل ارباب‌کوچولو به زبانِ ارباب بزرگ عالم گفت: "هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند! " چون در هر قانون و توافقنامه‌ای همواره یک اصل جاسازی شده که به تو تنها تحتِ خوانشِ پروتکلی خاص معنا می‌بخشد که تو در فهم آن یا دچار سوء‌تفاهمی و یا ناتوان و غافل! پس پیش از هر وَرجه ووُرجه‌ای اول قانون را بفهم، ای فرهیخته!
در حالی‌که در پنجمین اجلاس سران #خزر، جز ایران، در چهار ایالت جدا شده از شوروی، جشن و پایکوبی برقرار است، اما در ایران همه لمس و عاجزند و نمی‌دانند که باید بخندند؟ و یا گریه کنند؟! به‌همین دلیل چون همیشه برای عقب‌نماندن از قافله، نیم‌روزی یا می‌خندند و یا می‌گریند و از فردا دیگر هیچ! برخی از کارکشتگان هم که دیگر از شور و حال افتاده‌ و پوست کلفت شده‌اند، می‌زنند بر طبل بی‌عاری و بالاخره: هر کسی کارِ خودش، بارِ خودش، آتش به انبارِ خودش! به این سیاق در 200 سال گذشته، وسعت خاک ایران شده: یک سوم! فدای سرِ اربابان بومی و خارجی به سرکرده‌گی ملکه.
طبق #کنوانسیون_خزر، تمام گزمه‌های روسیه در اطراف دریای خزر (در پوستین نوینِ 4 کشور) مستقل و آزادند که از سهم خود بهره ببرند، اما به‌شرط آنکه طبق پروتکل فرامرزی زیست محیطی رفتار کنند! و عدم توانایی رعایت استانداراد چنین رفتاری یعنی نقض‌غرض! چرا که تنها روسیه برای چنین اقدامی توانایی لازم و کافی یک قدرت‌مطلقه را دارد و احیانا از رانت و پشتیبانی پشت‌پرده‌ی ارباب بزرگ عالم برخوردار است! بنابراین همواره ریش و قیچی در دستِ یکی است! هر وقت خواست جرزنی هر کس جز خود را به روی مبارک نمی‌آورد و هر وقت خواست، غیرخودی را نقره داغ می‌کند!
این تقسیم و پاره‌کردنِ جهان به خودی‌وغیرخودی و دوست‌و‌دشمن، ما را به‌یاد تقسیم و پاره‌کردن ملت واحد به مؤمن و کافر در قانون‌اساسی ج.ا می‌اندازد، که ظاهرا دارای اصول مترقی است! اما به خوانش یک قادر مطلقه‌ی قانونی که سرنوشت هشتاد میلون ایرانی و رؤسای سه قوای حکومت، بموجب بند 1 اصل 110 و سایر اصول، تنها در کاسه‌ی سر یک نفر تعیین و آشپزی می‌شود! اما ملت پای صندوق‌های رأی (امید و بیعت با قانون سلطه) الکی احساس پیروزی می‌کنند!
در واقع اگر ارباب نخواهد تو هیچی! و هیچ غلطی نمی‌توانی بکنی!
آن‌که تو "یــــــارِ" خودَت پنداشتی ... "یـــارِ من" بود و تو خود انگاشتی!
"
قفل" قــانون و، "کلید" در دستِ یـار ... یـــار در تدبیر و اُمّیــد و "ســوار"
حسن و محمود و ابراهیم مَنَم! ... آن سه حرفند!، "من" سَرَم؛ من بَدَنم!
این بصیرت را به گـــــوش آویز و دان: ... سرمه بر چشم من‌و، "تو سرمه‌دان"!
حـــال خوش‌بـــاش! چون شبِ هشتادوهشت ... در هزار و چارصد صحرا و دشت!
نتیجه#ویروس_ویرانی همان اسب تراوا در قانون است؛ نه قانونمداران و نه پرچمداران سبز و بنفش!
در یک زمان، و در یک مکان امن و با یک زبان: درخواست #تغییر_قانون_اساسی برای پالودن قانون از#اسب_تراوا.
گرفتی چی شد؟
خیام ابراهیمی
23
مرداد 1397
پی‌نوشت: لینک:
https://www.radiofarda.com/a/Caspian-sea-legal-statue-one-convention-five-narratives/29433217.html


خزر پر



#خزر_پر
 ؟ هرگز!
چوب حراج زده به ناموسِ ملی! حرامیان، نخرید!
عزادار وطنم و دست‌وپا‌شکسته از تجاوز و زورگیری راهزنانِ بدوی، سه روز پروفایلم را سیاه می‌کنم!
در این عزای عمومی و در فقدانِ نظارتِ ملی برای نوشتنِ سرنوشت ملی بی‌اذنِ صاحبان حق مسلم، دودمانشان سیاه باد!
بازار مکاره‌‌یِ وطن‌فروشیِ مخملی است، در روز روشن؟ مال مفت است و دل بی‌رحم!
با این #قانون_اساسی یکهو دیدی جا تر است و بچه‌ای در کار نیست!
نقشه‌ی مام وطن بر روی میز و در کامِ بزی است و ایران و وطنی در کار نیست!
ننگ بر غیرتِ وطن‌فروشانی که خونشان از عِرقِ ملی تهی است! و احساسشان به وطن همچون اشتیاق صحرانشینان تشنه به هندوانه‌ای است که از جالیزِ کافران و عجمِ غیرخودی به‌غنیمت گرفته‌اند و بی‌احساسی آن را قاچ کرده و بلعیده و پوستش را به بز همسایه هبه کرده‌اند!
وطن پاره پاره زیر پای پوتین و اختیاراتِ قدرت مطلقه‌ی فراملیِ قانون اساسی سلطه، چه می‌کند؟!
آیا قانونا مقصر این وطن فروشی، امیرکبیر جعلی بود؟ و یا سلطان صاحبکران قانونی؟! و یا ملتی که با قانون اساسی بیعت کرده و اختیار خود را به قدرت فراملی و ملتزمین غیرپاسخگو و بی‌اختیارش، پیش فروش کرده است؟
صفروف (کارشناس سیاست خارجی روسی):
در مذاکرات 1996 در اولین جلسه بررسی رژیم حقوقی دریای خزر پس از فروپاشی شوروی، بر اساس قراردادهای سال 1921 و 1940 بین ایران و شوروی ما انتظار ادعای حقوق 50 درصدی از سوی ایران داشتیم! اما ایران در کمال سخاوت پیشنهاد سهم برابر 20 درصدی را ارائه داد! این یک هدیه الهی برای کشورهای مستقل شده گرد دریای خزر بود!
چرا که آن شوروی، با 50 درصد سهمش از دریای خزر تقسیم شده بود، نه بیشتر! و کشورهای متبوعه باید با تقسیمِ تعهداتِ هویتِ مشترکِ سابق خود به کشورهای خارجی، تن می‌دادند! و ایران نباید حقوق ملی یک ملت را اینگونه بین دیگران لت و پار می‌کرد! این یک ولخرجی از ناموس ملی بدون اذن از ملت بود! بلکه باجی بود برای خریدن قدرتهای همسایه جهت تثبیتِ قدرت سلطه بر ملت ایران.
مال مفت و دل بی‌رحم!
براستی حکم چنین خیانت وطن فروشانه از سوی تازه به دوران رسیده‌هایی که انگار دارند هندوانه قاچ می‌کنند چیست؟... هیچ! این ملت است که بیهوش است و با بیعت خویش اختیار خود را به یک تن تسلیم کرده است!
من به هیچ عنوان امیرکبیر قلابی را مقصر نمی‌دانم! البته به احتمال قوی تدبیر چنین باجی کار او بوده است! اما مسئولیت با بصیرتِ مختار قدرت مطلقه بموجب بند یک اصل 110 بوده است!
شورش 57 چه مملکت حسینقلی‌خانی را به ملت تقدیم کرد! قانون اساسیِ خودشان هم بوقی بیش برای عوامفریبی نبوده است که باید این موضوع در مجلس خودشان طرح شود که نشد! چون قانونا اساسِ کار مجلس شورای نمایندگان ملتزم به قادر مطلقه، مصوبات مستقلِ مجلس مردمی نبوده است! که مجلس قانونا مترسکی است برای خوشه‌چینان از مال ملتی یتیم و قانونا عقیم.
البته وقتی ملت با شرکت در انتخابات با امید به مناسبات قدرت در قانون اساسی و اختیارات فراملی قدرت مطلقه، با چنین اختیارات قانونی بیعت می‌کنند، نباید بیش از این انتظار داشته باشند که سرنوشتشان دلخواه باشد!
باز با شرکت در انتصخابات، با رأی خود، با اختیارات فراملی بیعت کنید، و تمام اختیار خود را به یک تن تسلیم کنید، تا کماکان #ویژه_خواران_قانونی باقی بمانید!
اجر این وطن فروشی دردی بی‌درمان باد!
تا فصلِ دولت ملت و اراده ملی، نیز فرا رسد!
خود کرده را تدبیر نیست!
خیام ابراهیمی
22
مرداد 1397


بی شرف


بی‌شرف، بیـــــــدار شو!
بیدارشو... باکت نیست؟!
رَجز به هذیان و عجز، کی شود نان؟ کی شود جان؟... بی وطن!
حالم اصلا خوش نیست... در سکوتِ مرگبار اخبارِ دریوزگان... تف به لبخندهای آرامتان!
دلیران و جوانانِ مام میهن، یکی یکی خود می‌کشند از شَرّ دیگرکشانِ قانونتان
مادران و پدران خود می‌سوزانند در غبارِ نفتیِ خوزستانمان... در حسرت نان و جان
دیگر نانِ خشک، درونِ کاسه‌های گدایی، تر نمی‌شود در گلو
نایِ صبوری، ناتوان است و بویِ خوابِ خون می‌دهد
از پیش و پسِ گام‌های منِ عاجز و بینوا به‌کنـــار شو
از خالِ لبِ یار کثیفِ هم‌عشیره توبه کن و... بیمار شو!
کرم‌ها در پیاده‌روهای عادت به عبادت، بی‌حجاب ووُل می‌خورند، ای هرزه‌خوار! و تو
به گدایی کنارِ "صندوق‌های رأیِ حدقه" در قیلوله‌ای هنوز؟!
نمی‌خواهم...نمی‌خواهم رویِ جنازه‌ات لگد بگذارم، در لجن‌زارِ قدوم نحس‌ اما مبارکت‌اَت!
از پیشِ پایم سریعا غبار شو! ز چنگالِ عادتت!
آااای...ای رهبرِ کرم‌هایِ مقدسِ خفته در غـــارِ چرا!
مهلتِ آن من‌منِ شیطانیِ بندتنبانیِ معمارِ تفخیذت تمام شد،... ای محتضر!
قیامت است تمام قامتم!
چشمم سیاهی می‌رود از چریدن در این برهوتِ انتظار
می‌خواهم ظهور کنم!
ماران و مورانِ سبز و بنفش و سرخ‌آبی‌ات، برابرِ چشمانم، سیاه و سپید می‌شوند بیش و کم
از چین و ماچین، سنگِ گـــور می‌آورند طَبَق طَبَق
برای بستن به شکم‌های وَرَم کرده‌ی دخترکانِ نابالغ
آخرین جامِ زهرَت را بنوش، نم نم!
بی خیال از زمان و مکان
تا برای همیشه، نه از تاک مانَد نشان و... نه از تاکنِشان!
کـــــارد به استخوانِ دیروزم رسیده!
برای پریدن در حوضِ سلطانِ بی‌آب، تشنه‌ام امروز
گـــورِ پدرِ پدرسگِ هر آقایِ بی‌شرف و قاقازاده‌‌های بی‌ناموستان
من ز بی حجابیِِ مانورِ رفاهِ حرامیانِ هار و زورکیران مقدسِ زهرمار
سخت تحریکم!... آماده باش!
پر کن پیاله را...
باید ظهـــــور کنم!
خودت را برهان در این سایه روشن...تا حالم خوش است!
رجز نمی‌خوانم، وطن!
نترس!
می‌خواهم سخت در آغوشت بگیرم
آن‌چنان که رهایم نکنی!
تا بمیرم و... زنده شوم.
20
مرداد 1397


اپوزیسیون جعلی به نام احمدی نژاد


اپوزیسیون
تستِ هوش: کدام شهروند هنوز خودش را برگِ چغندر می‌داند؟
یکی از سوء‌تفاهماتِ عوامفریبانه در ادبیات سیاسی نمایشی و فرمایشی، تقلیدِ ادبیاتِ سیاسی مرتبط با نظامی دموکراتیک است، که خیلی‌ها بارها گولش را خورده‌اند و هنوز هم منتظرند روزانه پنج نوبت گول‌های بعدی را بخورند (واجب قربة الی‌الخیال)! و ضمنا دلخوش باشند که این گنجشک رنگ‌شده، حتما قناری است!
مثلا انتخاباتی که نظارت ملی بر آن مسلط نیست و دارای مکانیزم راستی آزمایی پاسخگو نیست، هر چیزی می‌تواند باشد جز "انتخابات"! بویژه که از قبل هم به کرات اعلام شود که هدف اصلی از انتخابات، تعدادِ مشارکت‌کننده است، نه این و آن! آن تمایل به این و آن هم از سر تحریک تماشاچیان است که از بغض معاویه (نه حُبّ علی) خودی نشان دهند! خود نشان دادن همانا و امیدواری اکثریت ملت به قدرت فراملی در قانون همان! حالا بیا بگو ما نمیخواهیم در سوریه بجنگیم! ما نمی‌خواهیم سرمایه‌های ملی به قیمت نابودی ملت، تحت پوشش اختلاس، برای ساختن پایگاه و صدور انقلاب به سرزمین کفر صادر شود! معنای چنین نمایشی بیعت است، نه انتخابات! اما اندیشمندان باز شرکت می‌کنند، چون خیال می‌کنند، حرکت کردن به سمت بیعت بهتر از عدم بیعت برای خریدن اعتباری ملی برای تغییر قانون‌اساسی به نفع حضور تمام ملت، با از سکه انداختن مشروعیتِ قانونِ اساسیِ سلطه‌گری‌ به لطایف‌الحیل است!
عزیزان فرهیخته!
در نظام دموکراتیک و سکولار و انسان‌سالار (نه الزاما مردم سالار)، مسئولینِ سه قوا، قانونا و بصورت سیستماتیک به مردم پاسخگو هستند، نه به یک قدرت فراملی و دارای قدرت مطلقه‌ی قانونی و بالاتر از هر اراده‌ای. باید ببینید قانون برای سلطه بر مردم طراحی شده؟ و یا برای مردمِ مستقل از قدرتِ بندگی به یک اربابِ همه کاره‌ی یک ایدئولوژی چندمنظوره به‌خوانشی نامعلوم؟
این روزها، احمدی نژاد باز چهره برافروخته و به روحانی گفته: "جمع کن برو! من به عنوان اپوزیسیون، آماده برای خرج کردن منابع ملی و آتش زدنِ خس و خاشاکم!"
بنا بر شواهد متعدد، این سانس سومِ "بازیِ خرس وسط" طراحی‌شده توسط امنیتی‌ترین استراتژیست حقوقدان نظام بعد از تنورداغ کنی پیشابرجام و چسباندنِ خمیرِ نچسبِ برجام است!
در واقع الان احمدی‌نژاد، در حال بازیِ یکی از سکانس‌های سناریوهای روحانی است که قبلا به سفارش و تائید و تصویبِ ارباب بزرگ رسیده است! اگر برجام ناجی می‌شد، و اگر نمی‌شد که نشد! مسئله این است!
این جانسپاران، با وجود قدرت مطلقه‌ی فراملی و قانونی، اساسا هیچکدام دارای اختیار و استقلال رأی و دارای اصالت وجودی نیستند که بخواهند فراتر از سیاست‌های کلان تک نفره (سرنوشتِ تعیین‌شده‌ برای ملت، و توسط قادر مطلقه) از خودشان اختیار و اراده‌ای مستقل داشته باشند که آن را وعده دهند و به اجراء بگذارند!
مگر دایی‌جان ناپلئون، واقعا ناپلئون بود؟
و یا مگر مش‌قاسم در زندگی واقعی، واقعا آبدارچی بود؟
هر دو بازیگر یک فیلم و یک کارگردان و یک تهیه کننده بودند! در دو نقش برگزیده از رمانی اثر ایرج پزشکزاد!
خیام ابراهیمی
19
مرداد 1397

ویدئوی جعلی، نرخی وسط دعوی


نه جنگ، نه انقلاب!
ویدئوی پیوست با القاءِ لوده‌گی و جعلِ سخنان پوتین، قصدِ لوث‌کردنِ حقیقت تلخی را دارد که دهها برابر اطلاعات ارائه‌شده بصورتِ زیرپوستی در غیاب نظارت‌ملی در حال وقوع است! حوادثی چون #رقص_مائده، و سناریوهای مشابه، تاکتیکی امنیتی است برای سلبِ اعتماد‌ملی و تشویشِ اذهان‌عمومی برایِ لاپوشانی یک فاجعه‌ی‌ملی که تنها نیازمندِ نظارت‌ملی بر سرنوشتِ میهنی است که اختیاراتِ قدرتی‌فراملی در قانون‌اساسی، آن‌را از ملتی بزرگ دریغ کرده است و بدون تغییر #قانون_اساسی برای حضور تمام ملت جهتِ نوشتنِ سرنوشت مشترک، این حکایت تلخ تا ویرانی کامل ایران و ایرانی همچنان باقی‌است!
در بصیرتِ ارباب‌بومی و اُمّتش همین بس که عراق بگوید: "ضمن سپاس از ایران، ما همراه با تحریم ارباب بزرگ یعنی امریکائیم." شرفتان را شکر! البته حق با شماست! چون وطن‌فروش نیستید! مشکل از قانون‌اساسیِ سردارانِ حرامخوار در جهادِ مقدسِ وطن‌فروشی در این‌سوی میدان است! وطن در حال اغماست و دیگر در رگ اخلاق انقلابی، احساسِ پاکی نمانده جز دریدن اکثریت ملت غیرخودی به‌دست اقلیتِ امت خودی. لعنت بر شریکان دزد و رفیقان قافله. لعنت بر چاه‌نمایی پرچمدارانِ اصلاح‌طلبِ ویژه‌خوار با بیعت با قانونِ دریدن ملتی واحد به مؤمن و کافر!
روز تاریخی رضایت به تبی بعد از مرگ!
18/8/8 را به یاد داشته باشیم! روزی که عراق با ابراز ارادت به حکومت ایران، با تحریم ایران توسط ترامپ همراه شد! این یعنی آب یخی روی حرارتِ انقلابیِ ارباب کوچولویی به نام نظام ایران که سر خود را زیر برف کرده است؛ آن هم در پیستِ اسکی ارباب بزرگی که دارای ژن برتر تکنولوژیک و سرمایه و تملک در دهکده‌ی جهانی است! باید دیر یا زود منتظر واکنش مشابه سوریه به نظام ایران در اتحادی بین روسیه و امریکا بود! وقتی کره‌شمالی پس از سالها موش و گربه بازی با ارباب بزرگ، در یک معجزه‌ی یک‌شبه ناگهان از فعالیت اتمی خود دست برداشت، تمام ارباب کوچولوهای دنیا باید می‌فهمیدند که دوران بازی‌خوردنِ فرسایشی به‌عنوان رقیب تمرینی ارباب بزرگ، سپری شده است! آنها خوب فهمیدند که چگونه باید شاهی یاغی را کله‌پا کرده و شاهی دگر را به قانون #دوکانه_اندیش مؤمن و کافر به دلخواه خویش به پا کنند!
راه دستیابی به استقلال و آزادی، دیگر از روش‌های سنتی و لشکرکشی و شاخ و شانه و رجزخوانی در معرکه‌های اربابی، تبعیت نمی‌کند! دوران جهان‌گشایی با تاکتیکهایِ جنگ‌های قبیله‌ای به پایان رسیده است!
پس چه باید کرد؟ آیا باید به سلطه‌ی ارباب محیط بر سیستمهای محاط تن داد؟ و یا باید به بصیرت مکری به اختیار قدرت مطلقه‌ای دگر که به اراده ملی پاسخگو نیست، به قیمت پاره پاره شدن وطن بین مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی تن سپرد؟ و یا راه سومی هم هست؟ به باورم راه سومی هم هست!
باید ادبیات شهروند بومی را در وطن و جهان تغییر داد و از دام دوگانه اندیشی بنیادی خودی-غیرخودی که از زمان انقلاب اکتبر روسیه (که فرزند مشروعِ ملکه با عموسام بود) به‌عنوان رقیب تمرینی برای ایجادِ حرکت و جمع کردن تماشاچیان جهان در یک ورزشگاه جهانی و بر یک استیج تنش و جنگ سرد و گرم، با خالی کردن جیبشان در صندوق بلیط فروشی رأی و خرید اعتبار و بیعت با بازیهای قدرت برتر، طراحی و اجرایی شد، توبه کرد!
باید حرفی نو زد! در این باره بیشتر خواهم نوشت... که چگونه؟!
راه سوم چیست؟
1) راه ملی از واکنش خشونتبار پراکنده، به آتش بیارانِ نظامِ دوگانه اندیش خودی-غیرخودی بنیادی نمی‌گذرد!
راه ملتها از آتش بیاری برای #آتش_به_اختیاران ژن برتر قدرت جهانی و بومی نمی‌گذرد!
حقیقت را با لوده‌گی و اخبار درست و نادرست در هم می‌آمیزند تا اعتماد ملی به هر فهم درستی از هم پاشیده شود! این است غیرتِ سرداران گیج و گم، در جنگ نابرابر با صاحبان حق! ویدئوی پیوست، سمبولی از تاکتیکهای جنگ سایبری برای لوث کردن حقیقت است!
بدون تغییر نرمِ "قانون اساسی" سرنوشت در دست ملت نیست تا مکانیزم‌ راستی‌آزمایی سرنوشتِ میلی و سیاستهای کلان تک‌نفره‌ی قانونی (نه ملی) در دست ملت باشد!
از تعدیل و چینشِ آمارِ بیعتِ صندوقِ انتصخابات از آری یا نه در 58 تا اصلاحات پوشالی در 76 و ادعای تقلب در 88 و تف سربالایِ فتنه‌گر محصور در بیعت در 92 و 96 تا همین امروز تا 1400، با بازیگری ویژه‌خواران مرده‌خوار بین گزمه‌های سبز و بنفش و سرخ ارباب گرفته تا تمام فعالیت‌های زنجیره‌ای پنهانی درون و برون‌مرزی از ترور دگراندیشان و کفار گرفته تا فعالیت‌هسته‌ای برخلاف قراردادها و رجزخوانی کودکانه و موشک‌پراکنی بیمورد و دیوانه‌وار، تا تصاحبِ ماهواره‌ها و کازینوها و فاحشه‌خانه‌ها و سرمایه گذاری‌های زورگیرانه‌ی فرهنگی و نظامی از فلسطین و لبنان و عراق و سوریه گرفته تا ترکیه و مالزی ونزوئلا و کانادا و امریکا با یاری دلالانِ مرده‌خوار کراواتی و کچل و موفرفری، در پوششِ مراکز نفوذی چون نایاک و گروگان‌های شاغل در بنگاه صداپراکنی بی.بی.سی و فعالیت‌های مقدسِ ضد امنیت ملی بر اساس شعار جنگ جنگ تا دیارقدس، تا سلطه بر جهان غیرخودی...همه و همه قانونا در غیاب ملت و اراده ملی صورت می‌گیرد! لعنت بر این قانون استثماری-استعماری معماری که بنیاانگذار مصادره‌ی اعتماد ملی بود و لعنت بر بی‌شعوری اعتماد سنتی و شعور منافع بند تنبانی ویژه‌خوارانی که با قانون #زورگیری_عقیدتی و قانونمدارانش بیعت می‌کنند؛ چون حیاتشان وابسته به قانونِ زورگیری است! فتنه همین قانون است نه قانونمداران!
2) وطن فروشی از دریای خزر تا جزیره کیش
شعار است یا واقعیت؟ که جزیره کیش را بمدت 25 سال به چین و روسیه اجاره داده‌اند؟ هر چه بگویی بر باد است! چون منبع خبر پنهانی است و دور از دسترس مردم! یک وقت به‌خود می‌آیی که یک #خاتمیملتی را در جیب امت خودش مچل و معطل کرده و باید به‌خاطر فعالیت هسته‌ای در دوران او عمری تحریم شوی. چون قانونِ قادر مطلقه این را خواسته و قانونمداران جز اطاعت چاره‌ای نداشته‌اند و به همین دلیل به مردم پاسخگو نیستند!
یک‌وقت به خود می‌آیی که به خاطر بالارفتن از دیوار سفارت و فحش و سیلی غیردیپلماتیکِ یک بیمارِمجنون باید 40 سال در بحران‌های زنجیره‌ای تحریم شوی و تمام هستی‌ات در تنش و بحران‌های زنجیره‌ای ویران و دربدر و آواره شود. چون قادر مطلقه این را خواسته و قانونا به مردم پاسخگو نیست!
میهنی که قانونا در اختیار صاحبان حق و شهروندانش نباشد، یک وقت به‌خود می‌آیی که چون گروگانی باید تیرخلاص را به برادرت بزنی، وگرنه ناموست بر باد است!
نتیجه: احمق‌هایی که در امید به کاسه لیسی هپروتِ سبز، از پرچمداران سبز و بنفش و محصور دفاع می‌کنند، باید بدانند که شریک دزد و رفیق قافله‌اند و مرده‌خواری زیر عبای قانون سلطه، دل‌بستن به مافیایی است که بلیطش یکطرفه است و بازگشتی و عقوبتی خوش ندارد.
کسی که چشم امیدش به قانون گرگ و کفتار باشد، عین دستمال کاغذی تنها به کار پاک کردن خون هموطنان شریک در ملک مشاع می‌آید و نهایتا جایش در سطل زباله است!
و راهی نمانده جز همراه شدن مستمرِ با اکثریت ملت در حواشی نماز جمعه‌ها برای درخواست انتقال قدرت مطلقه به ملت و خریدن مقبولیت و اعتباری برای اکثریت در کنار مشروعیتی که تنها به زورگیری عقیدتی یک اقلیت حرامخوار به پاره‌پاره کردن وطن به زورگیری و مرده‌خواری مشغولند!
ویدئوی زیر به زبان روسی است و من از روسی سر در نمی‌آورم! اما به فضلِ تاریخ، هم شیخ فضل‌الله نوری را و هم لیاخوف روسی را و هم ساختار سلاطین صاحبکرانِ حکومت قجری را می‌شناسم.
برای وطن‌فروشی با شعار امنیت میلی، شریک خون هموطنان نباش سرباز گمنام! و از به‌دام انداختن بینوایان در دام شورش‌های پراکنده در کوچه پس‌کوچه‌ها و شیوعِ اخبار جعلی و خرس وسط بازی با اذهان عمومی برای تحمیق و تحقیر ملت عقیم و به سوراخ موش خزاندنشان و چاپیدن دو صد چندان در خفای امن قانون اساسی سلطه، پرهیز کن!
خون آن کودک یخ‌زده زیر چادر زلزله در آغوش مام وطن را در کام خاندان خود و مزدوران خارجی در عراق و لبنان و کانادا و امریکا نریز بی‌غیرت! این وطن صاحب دارد! جز فتنه‌ی ماهویِ قانون مرده‌گان، کسی به تو حق نداده که هر غلطی خواستی بکنی! موشواره‌گی خود را کنار بگذار و از برج عاج خودساخته‌، مثل یک انسان با‌شرف و آزاده بیا پایین و وطن را به صاحبانش پس بده، تا به قانون خویش سرنوشت خویش را بنویسند!
خیام ابراهیمی
17 مرداد 97
پی نوشت: این ویدئوی جعلی که ترجمه‌ی سخنان پوتین نیست، در واقع به مسخره گرفتن واقعیتی است که دو صدچندان اتفاق افتاده و در حال اتفاق افتادن است!
ادبیات ادبیات پوتین نیست! اما حقیقت چیست؟!
اینکه با لوث کردن واقعیت قرار است حقیقتی تلخ‌تر برای معامله‌ی وطن بوقوع بپیوندد! فرض کنید شاه‌سلطان حسین صفوی را رنگ کنند تا وجیه‌المله باقی بماند!

اقتصاد مقاومتی


#راهکار
 واقعی
تعبیرِ شعار سال #اقتصاد_مقاومتی با #سیاست_ملت_مقاومتی تا #نرمش_پهلوانانه
خمینی: "سرنوشتِ یک ملت زنده، باید با خودش باشد؛ نه با قانونِ پدرانِ مرده در 50 سال پیش! (بهشت زهرا-سال 57)" حالا باز تاریخ تکرار شده و نسل زنده با قانون خمینی(که مرده) و خمینی‌زاده‌گان، ملتی را در گور نسل قبلی محصور کرده، تا نتواند قانون را به نفع تمام ملت و نسل زنده تغییر دهد، مگر به انقلابی دگر که این‌بار کور خوانده! دیگر انقلاب نباید کرد!
بیهوده در اعتراضاتِ مهندسان، در بن‌بستِ کوچه پس‌کوچه‌های #امنیتی_اطلاعاتی تلف نشوید، بینوایان! باید انقلابیون پشمکیِ قانونِ سلطه را، به انقلابی واقعی و نرمشی پهلوانانه، برای نوشیدن جام شراب-نه جام زهر- کشاند! چرا به تحریک ایشان (یکبار به تطمیع و یک‌بار به تهدید و یک‌بار به ترغیب با تاکتیک هویج و چماق)، خودتان برای کودتایشان، شورش می‌کنید و کشته و زخمی میدهید و افسرده و گورخواب و آواره در داخل و خارج از وطن تلف می‌شوید؟ کاری کنید تا پیشنماز شروع کند به رفتار انقلابی و سیاست و اقتصاد مقاومتی و پسنماز اقتداء کند! وگرنه ملت در تمام نمازجمعه‌ها تا تغییر قانون اساسی اعلام نیاز کند! بعد از این مرحله، فورا سیاست مقاومتی را تا حصول نتیجه آغاز کند! در #یک_زمان و#یک_مکان امن و تنها با #یک_زبان مشترک ملی.
وگرنه ملتِ گرسنه چون #گرسنگان_جنسی_مکتبی_بدوی به دیدنِ لبخند رفاه بر لب ویژه‌خواران در کوی و برزن #تحریک شوند، #آتش_به_اختیار و هر هفته در نمازجمعه ریز و درشتشان را برای خود سوا کنند و اکثریت خود را به رخ اقلیت ویژه خوار بکشانند تا خرید اعتبار و مقبولیت و تا تغییر قانون اساسی به نفع حضور تمام ملت و انتقال قدرت مطلقه از امت به تمام ملت!
مردک پشمی! ای خاتمِ ختمانِ روزگار!
آیا حاضری کاخ 2500 متری را ترک کنی و با حقوقی سه برابر حداقل حقوق کارگری ثابت کنی که مردِ میدانی؟ و یا این مونتاژ کلمات پیشنماز و پسنمازان، جملگی پشم است بر بادِ هوای نفسِ اماره؟
از همان اولین دروغ امسال، پیشنهاد من این بود که در راستای #اقتصاد_مقاومتی و برای اثبات پشم نبودن #حکم_حکومتی، اگر در اقدامی فراگیر و میدانی و عملیاتی و به حکم حکومتی همان قدرت تک نفره‌ی فراملی سرنوشت‌ساز قانونی، شخص شخیص سلطانِ شاعر. و رجزخوان، حقوق و درآمد تمام عمله‌ها و رعایای ملت را در لباس #زورگیری_عقیدتی و قانونِ ارباب و رعیتی، حدااکثر سه برایر حداقل حقوق کارگری شود، آن‌گاه کثافت از صدر تا ذیل نظام می‌رود که پاک شود و هر روز شاهد غارت منابع ملی نخواهیم بود! و یا برای ارتقاء وضعیتِ خودِ عوامفریب و ریاکارشان هم که شده، برای این‌که آن سه برابر معنادار شود، وضعیت اقتصادی ملت اعتلاء خواهد یافت! هر چند کار ایشان پرورش گرگ و کفتار و زالو به روش عصرحجری و راهزنی و قبیله‌ای است و وجودشان باد و بودِ نابودی است و قانونا ایجاد شکافِ طبقاتی بین مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی و پاره پاره کردن یک تن واحد به نام وطن... مال غصبیِ مفت است و دل بی رحم. مشکل از قانون است ای #عجم !
اما از آنجا که 40 سال است که چشیده‌ایم طعم تلخِ خدعه با ملت را... و حدود 30 سال است که فهمیده‌ایم ابتکار و بصیرت #شعار_سال را در غبار اقتصادی، لذا می‌دانیم که شاعرالشعراء، متخصص در حرف مفت و شعر است و رجز... پس تمام حرفهای روحانی و هر دو خاتمی و موسوی و اپوزیسیون وابسته‌ی مفنگی هم به اقتداء جز #پشم نیست!
#تکرار 
لفظِ #براندازی توسط ختم‌الختماء ملعبه‌ای اربابی است و تکرارش بهانه‌ای به‌دست جلاد دادن است! برانداز شده‌یِ واقعی، اراده ملی در قانون است! در این پریشانی قانونی، بین مطالبات روبنایی و بنیادی، راهِ اراده ملی براندازی‌شده از انقلاب نمی‌گذرد! چرا که جملگی سرِ کارِ بیگاریِ اربابید، ای ملتِ قانونا عقیم و گروگان! تا استرداد اراده ملی براندازی شده در قانون اساسی و تغییرش به نفع همه، #کار_تعطیل! همه هر هفته برویم در حاشیه‌ی نماز جمعه، تا اقلیت امتِ زورگیر را با اکثریت ملت در آغوش کشیم تا تغییر قانون اساسی به نفع همه. این است راه دستیابی به وحدت ملت با ملت، در مقابلِ ارباب استعمار خارجی و استثمار داخلی. اما چه کسی از استقرار اراده ملی ناخرسند است؟ جز ویژه خوارانِ قانونی!
خیام ابراهیمی
16
مرداد 1397


#خشمگینم
 !
متاسفانه گاه آدمکِ مستاصلِ غم به‌حالِ این خفته‌ی چند، به خشم تبدیل می‌شود!
(
پست موقت برای سکته نکردن) برسد به دست مخاطب!
هیچ شکنجه و زهری کشنده‌تر از تعلیق با داروی نظافت انتظار و اعتماد سنتی به کلاهبرداران شیاد و روانی برای قوم عقیم نیست! که 40 سال تو را بصورت قطره‌چکانی و سادومازوخیستی آب ‌کنند تا به زورگیری‌عقیدتی ذوب در ولایتش شوی! ما ذره ذره بخار شده‌ایم، جانی! خیالت راحت نشده هنوز؟
مردکِ کلاهبردار و بی‌جربزه، با پنبه سر می‌برد! افتاده به دروغ مفتِ #عذرخواهی! توبه کن کثافت به جبران مافات با درخواست تغییر قانون! ای ختم روزگار! بسیار خشمگینم! یکجایی باید این خشم را فریاد بکشم! برای چنین ادبیاتی از دوستان پوزش می‌طلبم! اما چون می‌دانم که این نوشته به دستش خواهد رسید! می‌خواهم صراحتا با وجدانِ خمار و بیمارش و با ادبیات قابل فهم مکتبیِ خودش با خودش سخن بگویم:
حضرت راحت!
سخنان کثیفم نه برای این است که تو شریک جنایت دزد و رفیق قافله‌ای! بلکه برای این است که با ایمان به زورگیری عقیدتی و بالارفتن از حقوق ملی به کاریزمای غفلت ملت بینوا برای خود اعتباری از وجیه‌المله‌ها ساخته‌ای و در دوری باطل عوارضِ زنجیره‌ایِ قانونِ جنایت را عارفانه با#دستمال_یزدی_اردکانی تئوریزه می‌کنی و موجه جلوه می‌دهی و با شل کن سفت کن، مدام بر #تکرار و بازآفرینی آن پای می‌فشری #مردک_حرامخوار! چون آگاهانه و ریاکارانه شریک خون مردمی با تو یکبار برای همیشه اینگونه سخن می‌گویم تا بفهمی که عمق این خشم تاکجاست و چگونه توانسته سلامت یک شهروند خفت شده را به خطر بیندازد و تو باز بر این ستم قانونی اصرار بورزی تا کیش شخصیت‌ات مخدوش نشود! این یعنی یک وطن فدای من!
اصولگرایان و رهبرشان که شمشیر از رو بسته‌اند شرف دارند به تو و امثال توی بی‌شرف که مارموزانه و موذیانه با کمال احترام با پنبه سر ملت می‌بری و فدای امت‌ات می‌کنی! آن هم بر اساس ادعای حق‌به‌جانبانه بر اساس منطق شیطانی #زورگیری_عقیدتی_رحمانی! لعنت به آئین ننگین تو ای وجیه‌الامه و ای قبیح‌المله!
این تویی که می‌خواهی وجهه‌ی رحمانی به قانون کفتار بدهی! پس کثیف‌تر از هر جلاد خون‌آشامی که بصورت غریزی اینگونه است! چون نیت پلیدت از ملت و مردمسالاری، مردمسواری دیمی است و برگزیدن یک سالار بر صغیران توسط مردمی که صغیرند! این نقض غرض و تف سربالا مرامِ فتنه‌گرانی چون توست که ز قانون فتنه آب میخورند!
اینکه من مرگ را هر روزه می‌بویم و میبینم و تو باز در فکر بازی کیش شخصیت در قانون گرگ و کفتاری! بر من اثبات میکند که تو یکی از نزدیک‌ترین شیاطین ایدئولوژیست به ابلیسی!
کثافت! تو که در پی امت خودی، پس چرا برای عوامفریبی از واژه‌ی مردم و ملت مایه می‌گذاری!؟ تو از هر دیکتاتوری که شمشیر را از رو بسته، پلیدتری! چون با پنبه سر میبری! و خجالت هم نمی‌کشی! خطر را جدی دیده‌ای برای نجات خود به پا‌خاسته‌ای به مکری دیگر؟
چون خیلی محترمانه ریده‌ای به احوال و خون مردم و ککت هم نمی‌گزد و باز ریکاوری کرده‌ای و آمده‌ای تا همان ور و زرِ همیشگی را بزنی برای نجات حرامخواران و به #تکرار؟!
اوضاع اورژانسی است! می فهمی سنگواره؟! دودمان مردم بر باد رفته و می‌رود هر لحظه! جلوی باد کولر نشسته‌ای عاروق ادبیانه و اسهالی میزنی، کثافت چاه نما که چه؟
ممکن است همین امشب کسی مادر قانونت را به عزا بنشاند از دربدری وبی‌کسی، زیر تجاور زورگیران آئین معمار کثافت و دیوانه‌ات که با افکار حیوانی‌اش ملتی را درید و به خاک سیاه نشاند! پس از مرگ سهراب برای ما وعظ می‌کنی حالا؟
می‌خواهی محدوده‌ی غیرخودی را گشاد کنی؟!
کثافت حرامخوار! مملکت مال همه است؛ کدام خودی و غیرخودی؟ آنقدر علاقمند و نشئه به حرام خواری قانونی شده‌ای که حق غصب منابع ملی ملت توسط معمار تفخیذی منحرف جنسی‌ات را که معاشقه با نوزاد فرزندت را روا میدارد، به عنوان یک اصل غیرقابل تغییر باورت شده است و درخواست تغییرش را براندازی می‌نامی که برای خود فرجه بخری و دیگران را به سوراخ موش بفرستی؟
تو گه خورده‌ای که ایرانیان و صاحبان حق را به خودی و غیرخودی تقسیم میکنی حرامخوار راهزن! تو چه کاره‌ی این خاک مشترکی؟
تو که اندازه‌ی یک تدارکاتچی و آبدارچی زیر عبای قادر مطلقه و سیاستهای کلان اصل 110 هم اختیار نداری، غلط می‌کنی برای قانون فراملی ارباب قانونی خود اعتبار می‌خری و برای باورپذیری اختیار نداشته‌ات سیاهبازی میکنی! با این قانون که سرنوشت سیاستهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی را یک نفر تعیین میکند تو چه کاره حسنی که مردم را امیدوار می‌کنی به اسهالات ناممکن خودت و امثال خودت؟ مگر میتوانی روی ریل ثابت به دیار قدس پرواز کنی و به ژاپن و یا کره‌ی ماه بروی مردک؟ اصلا با چنین سرنوشت قانونی که باید ملتزم به آن باشی اختیاری برای شعاردادن از روی باد معده باقی میماند که 21 سال مردم را فریفته و باز می فریبی؟ تو حالا برای کاسبکاری و لاپوشانی جنایت خودت که عمری ملت را در جیب امت خود مچل کرده‌ای، مفت مفت عذرخواهی میکنی و به فلاکت مردم میخندی که داغ ما را تازه کنی؟ ای جاهل‌العارفین؟!
بیشرف در خانه‌ی مفت حقوق چند میلیونی تناول میکنی و خون ملت را در رگ خاندانت تزریق میکنی و از فحشای دختران مردم و اعتیاد نوجوانان و دلیران وطن و خودکشی پدران شرمنده و بر باد رفتن پاکی دامن مادران و خانواده‌ها احساس بی‌ناموسی نمی‌کنی؟! اگر ذره‌ای شرف داشته باشی چگونه خوابت میبرد و فریاد نمیزنی؟ چگونه با قانون یزید بیعت میکنی و حسین حسین میکنی کلاهبردار؟! نمیدانی اگر بخواهی یک طویله اجاره کنی، خوردن هر روزه‌ی نان بربری با یک لیوان شیر آبکی بزی که کاغذ میخورد، یک آرزوی محال است؟! میدانی بچه‌های بیگناه پدران و مادران شرمنده و بیمار چه میخورند؟ اصلا ما وقت داریم که به خزعبلات توی کثافت با آرامش گوش کنیم؟
اوضاع فوق بحرانی است! چرا نمی‌فهمی؟ نان نداریم بخوریم؟ به دریوزگی افتاده‌ایم! خواب نداریم! در انزوای گریخته از ریاکاری و دروغ و زورگیری آئین شما هستی‌مان بر باد رفته برای امت بی پدر خودت اشک تمساح می‌ریزی مفتخور بیسواد؟ باز برای تجاوز به عنف ربانی‌ات مهلت می‌خواهی؟
مفت میخوری و ملت بینوا و خفت شده خونِ هم را میخورند در این بی در و پیکری و چپاول ملی ناشی از نوشتن سرنوشت جنگی و تخاصم و توهمات دشمن تراش تک نفره برای مردم عقیم! ملت بی ناموس شده‌اند از اخته گی و ناتوانی در چارچوب قانون زورگیر شما حرامخواران و دیوانگان متوهم ه اگر قرصتان را دیر بخورید سرنوشت ملتی بر باد است!
تو گه می‌خوری وقتی اختیاری نداری برای تداوم خونخواری قانونمداران در عافیت و امنیت، زر زیادی میزنی تا عوام را بفریبی!
پدر سگ! فرزندان مردم هر روز یکی یکی دق میکنند و در افسردگی جان میکنند و می‌میرند و مادران و پدران را عزادار میکنند! چون گیر کرده‌ایم در پفیوز بازی شما بی‌پدر و مادرهای کلاهبردار که با سیمولیشنِ احکام و قوانین عصرحجری ملت را گرگ و کفتار و شغال و درنده‌گان بیابانی کرده‌اید یه جان یکدیگر!
کلک مرغابی میزنی باز برای خریدن قدرت پااندازان وطن فروش با چراغ سبز؟
باز از سرمایه داران برای خرسواری و تثبیت خودتان دعوت میکنید که شان انسانی ایشان را رعایت کنید؟ کثافت عوضی شان انسانی را باید در قانون تضمین کرد! که حق مسلم تعیین سرنوشت را از مردمی که حق آب و خاکشان بر ایدئولوژی اولویت دارد را به دلیل توهمات شمایان ساقط کرده است و ایشان را از زندگی معرفتبار حذف کرده است! ملت از منابع ملی و حقوق و اموال خودشان که تو و همکیشان تو در چنگال گرفته‌اید، باید به دریوزه‌گی به نان و آب قطره چکانی به فضل و کرامات تو آویزان شوند؟ عوضی کلاهبردار؟ دست پیش گرفته‌ای که پس نیفتی؟
از محدود کردن دایره‌ی غیرخودی سخن گفتی! این یعنی یعنی شیره کشیدن از خون ملت برای تزریق در خون خودی و خاندان خودتان و تثبیت گزمه‌های خودتان؟
برای چاپیدن حق مردم، انگ براندازی به مردم براندازی شده میزنی مردک زبانباز؟
باز هم چماق #براندازی علیه اراده ملی ملت براندازی‌شده در قانون اساسی سلطه را به رخ میکشی برای خفه کردن حق مسلم مردم برای شراکت در قوای سه گانه؟!
از مردم عذرخواهی میکنی که چه؟ آنوقت ملتی را که خواستار تغییر قانون برای حضور تمام مردم در مدیریت کشور خودند را برانداز سلطه‌ی خویش میخوانی؟!
صحت خواب چماقدار براندازی...پیشنهاد میدهی به ارباب مطلقه که ملت قانونا عقیم را یواش‌تر و هنرمندانه‌تر و اینگونه در دیزی اربابی ترید کن و بکوب؟... آزموده را آزمودن خطاست!
باز پشت #چماق_براندازی پنهان شده ویژه خوار و به روی مبارک نمی آورد که آن قدرتی که 40 سال براندازی شده است #اراده_ملی در قانون اساسی شما ویژه‌خواران و معمار خدعه است!
که در امنیت میلی با خدعه اراده ملی را یکبار برای همیشه غصب کردید به زور اسلحه و چهل سال ویران کرده‌اید منابع ملی را در قطار جنگی صدور انقلاب به دیار قدس تلف کرده اید! با چه مجوزی؟! با چه مجوز کدام ملت در اقدامات هسته ای تقلب کردی؟ با مجوز کدام ملت از دیوار سفارت بالا رفتی؟ با مجوز کدام ملت صدام را انگولک کردی تا تعرض کند؟ بی پدر کجا بودی وقتی قطار قطار زندانیان دارای حکم را بصورت دیمی اعدام کردند؟...لالا مرده بودی؟ پش چرا حالا لال نمیمیری؟ و یا عذرخواهی نمیکنی؟
چرا دردمند نیستید و چرا باز فیلتان یاد هندوستان کرده؟ چرا از بالارفتن از دیوار این و آن و گروگانگیری و گروگان‌فروشی و عقوبتِ تحریم 40 ساله و صدور سخت خود به نرمیِ غیرخودی و#زورگیری_عقیدتی منجر به مؤمن و کافر و تقسیم ملت واحد و جهان به خودی و غیرخودی و پاره پاره کردن یک ملت واحد و دروغ و مکر و تقیه و مباهته و فتنه و تفرقه‌ی نهادینه در قانون اساسی عذر خواهی و توبه نمی‌کنی به جبران مافات؟ چرا برای تغییر قانون اساسی به نفع تمام مردم، مردم را به حضور فیزیکی و اثبات اکثریت خود در کنار اقلیت ویژه خوار در نماز جمعه‌ها که مکان امنی و دارای مجوز است فرا نمی‌خوانید برای ابراز وجود و ملت به جان آمده را در بن‌بست کوچه پس کوچه ها زخمی و منزوی و سرکوب شده و عقیم می‌خواهید به بهانه‌ی کودتایی دیگر علیه اراده مردمی؟ چرا مطالبات بنیادی را به مطالبات روبناییِ نخود و لوبیا تقلیل میدهید؟ تا دزدی خودتان از جیب ملت، در حوالی شکم قاقازاده‌های تازه به دوران رسیده و نوکیسه‌های منحرف و لاکچری ادامه یابد؟
ای پفیوز بیماری که به دو تار مو تحریکی و به خود اجازه‌ی تجاور میدهی! ای که با بوی کباب ایمان پفک نمکی‌ات بر باد میرود! من به قدرت و رفاه تو تحریکم! چه کنم؟! آتش به اختیار شوم و مادرت را به عزایت بنشانم؟
عذرخواهی کلامی بدون عمل مؤثر، با پنبه سربریدن است، قالتاق!
ای فرزند چاه کن نخلستان مدینة النبی، نشسته در ویلای 2500 متری، ای از ماکهتران بی‌درد و لمس از تجاوز عقیدتی و بنیادی کبیرانِ خودتان به صغیری و کودکی خودتان! فراموش نباید کرد که نوزادان ایرانی زیر چادر زلزله از سرما و زیر مانور چشم هار شمایان در آغوش مادر یخ زدند و تو در فکر ساختن بیمارستان و آپارتمان مدرن برای شکم ورم کرده‌ی شیخ حسن و حزب الشیطانی در لبنان و فلسطین و در تدبیر و بصیرت ساخت پادگانی در سوریه؟
چرا عین خر ملا خود را به نفهمیدن زده‌ای! و به روی کثافت نمی‌آوری که اصلاحات در چارچوب قانون سلطه‌ی فرد بر جماعت، اساسا ناممکن است مگر ارباب حالش خوش باشد و افاضات کند#تدارکاتچی!
آدرس را درست نشان بده#آبدارچی! اینقدر در صحرای حجاز و حومه، چاه نمایی نکن! شیاد! اگر یک جو شرف داشته باشی باید همین امشب توبه کنی و فریاد بزنی! نمیخواهی شهید شوی؟ گور سرد است کثافت؟ جانت شرین است؟ حمام سونا فردا یتیم میشود؟
#توبه_کن 
از قانون سلطه به نفع قانون حضور تمام ملت در نظام تصمیم سازی برای انتقال اختیار نوشتن شرنوشتِ تک نفره‌ی سیاستهای کلان نظام و و سرنوشت یک ملت به دست تمام ملت.
#تکرار_چاه‌نمایی_ممنوع !
#تکرار_بیعت 
با قانون فراملی ممنوع! ای موش کور درون کشتی نوح... ای متقلب به کلک مرغابی در پشتِ کوه دماوند!
مثل اینکه حالت خیلی خوش است که به جای توبه‌ی نصوح به عذرخواهی مفت و مجانی متوسل شده‌‌ای!
بفرمائید یک لیوان بزنید! سوء تفاهم نشود، زهر بشکه‌ای است! برای نرمش قهرمانانه میل بفرمائید! و هی ملت را از داعش و لولوی دمکراسی و #براندازی نترسانید به قصد #مردمسواری-دیمی!... هه! مردمسالاری؟! با واژه بازی میکنی دلال؟ این "مردم" سالارِ کیستند قالتاق؟ ملت احمق را می‌پیچانی؟ و یا منظورت این است که مردم مجازند یک سالار بر خود برگزینند... یکبار برای همیشه؟
#وبه_کن 
از #قانون_سلطه ی سالاری یک فرد حقیر بر یک جماعت کثیر (مردمسواری_دیمی_فردی)، به#قانون_ملی
آدرس را درست نشان بده، چاه‌نما!
مثل اینکه باورت شده تو و اربابت عمله‌ی مردمید، نه ارباب و سالار بر ایشان؟
شما پیمانکار مردمید نه کارفرما!
نفسم از خشم بالا نمی‌آید از حماقتِ شیفتگان مرامت!
لعنت به هر چه احمق ریاکار و درغگو و بارکش و خونخوار است که از تجاوز عقیدتی و هویتی لذت می‌برند تا قانونا شریک دزد باشند و رفیق قافله برای زندگی سگی از این تجاوز تا تجاوز بعدی فی مدت معلوم و فی قیمت معلوم!
خاک بر سر مصلحت‌گرایان پاانداز که هنوز در تکاپوی پده برداری از نخودسیاه پشت حجاب روی ریاکارِ تواند!
خاک بر سر هالوها که از حالا کنتور می اندازند که چگونه در صندوق سوراخ بعدی با اربابت بیعت کنند برای تجاوزهای بعدی... شاید تعداد ماموران و یارانه در صف ایستادگان را صنار ببشتر کنی تا کارشان زودتر راه بیفند!
خاک بر سر شیفتگان و امت مشنگ و حرامخوارت که به چای قندپهلوی تو در آبدارخانه‌ی اربابی دلخوشند و برایش سر می‌برند زنجیره‌ای...!
این چهره ی من نیست! اما خشم فروخورده در طول تاریخ کم کم، فرهنگ و روحی می‌شود درکالبدِ وطن. بویژه که مناسبات قدرت نهادینه در قانون و جامعه، موجب شکافی شود عمیـــق بینِ خودی و غیرخودی. و اینگونه است که اگر حال دریده شدن در مرور زمان امانمان را ببرد، آنگاه سر از دریدن و انتقام در می‌آورد!
چه کنیم که نه به احمق بودن خود راضی باشیم و قربانی این حال بد نشویم و آتش بیارِ #آتش_به_اختیاراننشویم؟
چه کنیم؟


کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...