اپوزیسیون
تستِ هوش: کدام شهروند هنوز خودش را برگِ چغندر میداند؟
یکی از سوءتفاهماتِ عوامفریبانه در ادبیات سیاسی نمایشی و فرمایشی، تقلیدِ ادبیاتِ سیاسی مرتبط با نظامی دموکراتیک است، که خیلیها بارها گولش را خوردهاند و هنوز هم منتظرند روزانه پنج نوبت گولهای بعدی را بخورند (واجب قربة الیالخیال)! و ضمنا دلخوش باشند که این گنجشک رنگشده، حتما قناری است!
مثلا انتخاباتی که نظارت ملی بر آن مسلط نیست و دارای مکانیزم راستی آزمایی پاسخگو نیست، هر چیزی میتواند باشد جز "انتخابات"! بویژه که از قبل هم به کرات اعلام شود که هدف اصلی از انتخابات، تعدادِ مشارکتکننده است، نه این و آن! آن تمایل به این و آن هم از سر تحریک تماشاچیان است که از بغض معاویه (نه حُبّ علی) خودی نشان دهند! خود نشان دادن همانا و امیدواری اکثریت ملت به قدرت فراملی در قانون همان! حالا بیا بگو ما نمیخواهیم در سوریه بجنگیم! ما نمیخواهیم سرمایههای ملی به قیمت نابودی ملت، تحت پوشش اختلاس، برای ساختن پایگاه و صدور انقلاب به سرزمین کفر صادر شود! معنای چنین نمایشی بیعت است، نه انتخابات! اما اندیشمندان باز شرکت میکنند، چون خیال میکنند، حرکت کردن به سمت بیعت بهتر از عدم بیعت برای خریدن اعتباری ملی برای تغییر قانوناساسی به نفع حضور تمام ملت، با از سکه انداختن مشروعیتِ قانونِ اساسیِ سلطهگری به لطایفالحیل است!
عزیزان فرهیخته!
در نظام دموکراتیک و سکولار و انسانسالار (نه الزاما مردم سالار)، مسئولینِ سه قوا، قانونا و بصورت سیستماتیک به مردم پاسخگو هستند، نه به یک قدرت فراملی و دارای قدرت مطلقهی قانونی و بالاتر از هر ارادهای. باید ببینید قانون برای سلطه بر مردم طراحی شده؟ و یا برای مردمِ مستقل از قدرتِ بندگی به یک اربابِ همه کارهی یک ایدئولوژی چندمنظوره بهخوانشی نامعلوم؟
این روزها، احمدی نژاد باز چهره برافروخته و به روحانی گفته: "جمع کن برو! من به عنوان اپوزیسیون، آماده برای خرج کردن منابع ملی و آتش زدنِ خس و خاشاکم!"
بنا بر شواهد متعدد، این سانس سومِ "بازیِ خرس وسط" طراحیشده توسط امنیتیترین استراتژیست حقوقدان نظام بعد از تنورداغ کنی پیشابرجام و چسباندنِ خمیرِ نچسبِ برجام است!
در واقع الان احمدینژاد، در حال بازیِ یکی از سکانسهای سناریوهای روحانی است که قبلا به سفارش و تائید و تصویبِ ارباب بزرگ رسیده است! اگر برجام ناجی میشد، و اگر نمیشد که نشد! مسئله این است!
این جانسپاران، با وجود قدرت مطلقهی فراملی و قانونی، اساسا هیچکدام دارای اختیار و استقلال رأی و دارای اصالت وجودی نیستند که بخواهند فراتر از سیاستهای کلان تک نفره (سرنوشتِ تعیینشده برای ملت، و توسط قادر مطلقه) از خودشان اختیار و ارادهای مستقل داشته باشند که آن را وعده دهند و به اجراء بگذارند!
مگر داییجان ناپلئون، واقعا ناپلئون بود؟
و یا مگر مشقاسم در زندگی واقعی، واقعا آبدارچی بود؟
هر دو بازیگر یک فیلم و یک کارگردان و یک تهیه کننده بودند! در دو نقش برگزیده از رمانی اثر ایرج پزشکزاد!
خیام ابراهیمی
19 مرداد 1397
No comments:
Post a Comment