#خشمگینم !
متاسفانه گاه آدمکِ مستاصلِ غم بهحالِ این خفتهی چند، به خشم تبدیل میشود!
(پست موقت برای سکته نکردن) برسد به دست مخاطب!
هیچ شکنجه و زهری کشندهتر از تعلیق با داروی نظافت انتظار و اعتماد سنتی به کلاهبرداران شیاد و روانی برای قوم عقیم نیست! که 40 سال تو را بصورت قطرهچکانی و سادومازوخیستی آب کنند تا به زورگیریعقیدتی ذوب در ولایتش شوی! ما ذره ذره بخار شدهایم، جانی! خیالت راحت نشده هنوز؟
مردکِ کلاهبردار و بیجربزه، با پنبه سر میبرد! افتاده به دروغ مفتِ #عذرخواهی! توبه کن کثافت به جبران مافات با درخواست تغییر قانون! ای ختم روزگار! بسیار خشمگینم! یکجایی باید این خشم را فریاد بکشم! برای چنین ادبیاتی از دوستان پوزش میطلبم! اما چون میدانم که این نوشته به دستش خواهد رسید! میخواهم صراحتا با وجدانِ خمار و بیمارش و با ادبیات قابل فهم مکتبیِ خودش با خودش سخن بگویم:
حضرت راحت!
سخنان کثیفم نه برای این است که تو شریک جنایت دزد و رفیق قافلهای! بلکه برای این است که با ایمان به زورگیری عقیدتی و بالارفتن از حقوق ملی به کاریزمای غفلت ملت بینوا برای خود اعتباری از وجیهالملهها ساختهای و در دوری باطل عوارضِ زنجیرهایِ قانونِ جنایت را عارفانه با#دستمال_یزدی_اردکانی تئوریزه میکنی و موجه جلوه میدهی و با شل کن سفت کن، مدام بر #تکرار و بازآفرینی آن پای میفشری #مردک_حرامخوار! چون آگاهانه و ریاکارانه شریک خون مردمی با تو یکبار برای همیشه اینگونه سخن میگویم تا بفهمی که عمق این خشم تاکجاست و چگونه توانسته سلامت یک شهروند خفت شده را به خطر بیندازد و تو باز بر این ستم قانونی اصرار بورزی تا کیش شخصیتات مخدوش نشود! این یعنی یک وطن فدای من!
اصولگرایان و رهبرشان که شمشیر از رو بستهاند شرف دارند به تو و امثال توی بیشرف که مارموزانه و موذیانه با کمال احترام با پنبه سر ملت میبری و فدای امتات میکنی! آن هم بر اساس ادعای حقبهجانبانه بر اساس منطق شیطانی #زورگیری_عقیدتی_رحمانی! لعنت به آئین ننگین تو ای وجیهالامه و ای قبیحالمله!
این تویی که میخواهی وجههی رحمانی به قانون کفتار بدهی! پس کثیفتر از هر جلاد خونآشامی که بصورت غریزی اینگونه است! چون نیت پلیدت از ملت و مردمسالاری، مردمسواری دیمی است و برگزیدن یک سالار بر صغیران توسط مردمی که صغیرند! این نقض غرض و تف سربالا مرامِ فتنهگرانی چون توست که ز قانون فتنه آب میخورند!
اینکه من مرگ را هر روزه میبویم و میبینم و تو باز در فکر بازی کیش شخصیت در قانون گرگ و کفتاری! بر من اثبات میکند که تو یکی از نزدیکترین شیاطین ایدئولوژیست به ابلیسی!
کثافت! تو که در پی امت خودی، پس چرا برای عوامفریبی از واژهی مردم و ملت مایه میگذاری!؟ تو از هر دیکتاتوری که شمشیر را از رو بسته، پلیدتری! چون با پنبه سر میبری! و خجالت هم نمیکشی! خطر را جدی دیدهای برای نجات خود به پاخاستهای به مکری دیگر؟
چون خیلی محترمانه ریدهای به احوال و خون مردم و ککت هم نمیگزد و باز ریکاوری کردهای و آمدهای تا همان ور و زرِ همیشگی را بزنی برای نجات حرامخواران و به #تکرار؟!
اوضاع اورژانسی است! می فهمی سنگواره؟! دودمان مردم بر باد رفته و میرود هر لحظه! جلوی باد کولر نشستهای عاروق ادبیانه و اسهالی میزنی، کثافت چاه نما که چه؟
ممکن است همین امشب کسی مادر قانونت را به عزا بنشاند از دربدری وبیکسی، زیر تجاور زورگیران آئین معمار کثافت و دیوانهات که با افکار حیوانیاش ملتی را درید و به خاک سیاه نشاند! پس از مرگ سهراب برای ما وعظ میکنی حالا؟
میخواهی محدودهی غیرخودی را گشاد کنی؟!
کثافت حرامخوار! مملکت مال همه است؛ کدام خودی و غیرخودی؟ آنقدر علاقمند و نشئه به حرام خواری قانونی شدهای که حق غصب منابع ملی ملت توسط معمار تفخیذی منحرف جنسیات را که معاشقه با نوزاد فرزندت را روا میدارد، به عنوان یک اصل غیرقابل تغییر باورت شده است و درخواست تغییرش را براندازی مینامی که برای خود فرجه بخری و دیگران را به سوراخ موش بفرستی؟
تو گه خوردهای که ایرانیان و صاحبان حق را به خودی و غیرخودی تقسیم میکنی حرامخوار راهزن! تو چه کارهی این خاک مشترکی؟
تو که اندازهی یک تدارکاتچی و آبدارچی زیر عبای قادر مطلقه و سیاستهای کلان اصل 110 هم اختیار نداری، غلط میکنی برای قانون فراملی ارباب قانونی خود اعتبار میخری و برای باورپذیری اختیار نداشتهات سیاهبازی میکنی! با این قانون که سرنوشت سیاستهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی را یک نفر تعیین میکند تو چه کاره حسنی که مردم را امیدوار میکنی به اسهالات ناممکن خودت و امثال خودت؟ مگر میتوانی روی ریل ثابت به دیار قدس پرواز کنی و به ژاپن و یا کرهی ماه بروی مردک؟ اصلا با چنین سرنوشت قانونی که باید ملتزم به آن باشی اختیاری برای شعاردادن از روی باد معده باقی میماند که 21 سال مردم را فریفته و باز می فریبی؟ تو حالا برای کاسبکاری و لاپوشانی جنایت خودت که عمری ملت را در جیب امت خود مچل کردهای، مفت مفت عذرخواهی میکنی و به فلاکت مردم میخندی که داغ ما را تازه کنی؟ ای جاهلالعارفین؟!
بیشرف در خانهی مفت حقوق چند میلیونی تناول میکنی و خون ملت را در رگ خاندانت تزریق میکنی و از فحشای دختران مردم و اعتیاد نوجوانان و دلیران وطن و خودکشی پدران شرمنده و بر باد رفتن پاکی دامن مادران و خانوادهها احساس بیناموسی نمیکنی؟! اگر ذرهای شرف داشته باشی چگونه خوابت میبرد و فریاد نمیزنی؟ چگونه با قانون یزید بیعت میکنی و حسین حسین میکنی کلاهبردار؟! نمیدانی اگر بخواهی یک طویله اجاره کنی، خوردن هر روزهی نان بربری با یک لیوان شیر آبکی بزی که کاغذ میخورد، یک آرزوی محال است؟! میدانی بچههای بیگناه پدران و مادران شرمنده و بیمار چه میخورند؟ اصلا ما وقت داریم که به خزعبلات توی کثافت با آرامش گوش کنیم؟
اوضاع فوق بحرانی است! چرا نمیفهمی؟ نان نداریم بخوریم؟ به دریوزگی افتادهایم! خواب نداریم! در انزوای گریخته از ریاکاری و دروغ و زورگیری آئین شما هستیمان بر باد رفته برای امت بی پدر خودت اشک تمساح میریزی مفتخور بیسواد؟ باز برای تجاوز به عنف ربانیات مهلت میخواهی؟
مفت میخوری و ملت بینوا و خفت شده خونِ هم را میخورند در این بی در و پیکری و چپاول ملی ناشی از نوشتن سرنوشت جنگی و تخاصم و توهمات دشمن تراش تک نفره برای مردم عقیم! ملت بی ناموس شدهاند از اخته گی و ناتوانی در چارچوب قانون زورگیر شما حرامخواران و دیوانگان متوهم ه اگر قرصتان را دیر بخورید سرنوشت ملتی بر باد است!
تو گه میخوری وقتی اختیاری نداری برای تداوم خونخواری قانونمداران در عافیت و امنیت، زر زیادی میزنی تا عوام را بفریبی!
پدر سگ! فرزندان مردم هر روز یکی یکی دق میکنند و در افسردگی جان میکنند و میمیرند و مادران و پدران را عزادار میکنند! چون گیر کردهایم در پفیوز بازی شما بیپدر و مادرهای کلاهبردار که با سیمولیشنِ احکام و قوانین عصرحجری ملت را گرگ و کفتار و شغال و درندهگان بیابانی کردهاید یه جان یکدیگر!
کلک مرغابی میزنی باز برای خریدن قدرت پااندازان وطن فروش با چراغ سبز؟
باز از سرمایه داران برای خرسواری و تثبیت خودتان دعوت میکنید که شان انسانی ایشان را رعایت کنید؟ کثافت عوضی شان انسانی را باید در قانون تضمین کرد! که حق مسلم تعیین سرنوشت را از مردمی که حق آب و خاکشان بر ایدئولوژی اولویت دارد را به دلیل توهمات شمایان ساقط کرده است و ایشان را از زندگی معرفتبار حذف کرده است! ملت از منابع ملی و حقوق و اموال خودشان که تو و همکیشان تو در چنگال گرفتهاید، باید به دریوزهگی به نان و آب قطره چکانی به فضل و کرامات تو آویزان شوند؟ عوضی کلاهبردار؟ دست پیش گرفتهای که پس نیفتی؟
از محدود کردن دایرهی غیرخودی سخن گفتی! این یعنی یعنی شیره کشیدن از خون ملت برای تزریق در خون خودی و خاندان خودتان و تثبیت گزمههای خودتان؟
برای چاپیدن حق مردم، انگ براندازی به مردم براندازی شده میزنی مردک زبانباز؟
باز هم چماق #براندازی علیه اراده ملی ملت براندازیشده در قانون اساسی سلطه را به رخ میکشی برای خفه کردن حق مسلم مردم برای شراکت در قوای سه گانه؟!
از مردم عذرخواهی میکنی که چه؟ آنوقت ملتی را که خواستار تغییر قانون برای حضور تمام مردم در مدیریت کشور خودند را برانداز سلطهی خویش میخوانی؟!
صحت خواب چماقدار براندازی...پیشنهاد میدهی به ارباب مطلقه که ملت قانونا عقیم را یواشتر و هنرمندانهتر و اینگونه در دیزی اربابی ترید کن و بکوب؟... آزموده را آزمودن خطاست!
باز پشت #چماق_براندازی پنهان شده ویژه خوار و به روی مبارک نمی آورد که آن قدرتی که 40 سال براندازی شده است #اراده_ملی در قانون اساسی شما ویژهخواران و معمار خدعه است!
که در امنیت میلی با خدعه اراده ملی را یکبار برای همیشه غصب کردید به زور اسلحه و چهل سال ویران کردهاید منابع ملی را در قطار جنگی صدور انقلاب به دیار قدس تلف کرده اید! با چه مجوزی؟! با چه مجوز کدام ملت در اقدامات هسته ای تقلب کردی؟ با مجوز کدام ملت از دیوار سفارت بالا رفتی؟ با مجوز کدام ملت صدام را انگولک کردی تا تعرض کند؟ بی پدر کجا بودی وقتی قطار قطار زندانیان دارای حکم را بصورت دیمی اعدام کردند؟...لالا مرده بودی؟ پش چرا حالا لال نمیمیری؟ و یا عذرخواهی نمیکنی؟
چرا دردمند نیستید و چرا باز فیلتان یاد هندوستان کرده؟ چرا از بالارفتن از دیوار این و آن و گروگانگیری و گروگانفروشی و عقوبتِ تحریم 40 ساله و صدور سخت خود به نرمیِ غیرخودی و#زورگیری_عقیدتی منجر به مؤمن و کافر و تقسیم ملت واحد و جهان به خودی و غیرخودی و پاره پاره کردن یک ملت واحد و دروغ و مکر و تقیه و مباهته و فتنه و تفرقهی نهادینه در قانون اساسی عذر خواهی و توبه نمیکنی به جبران مافات؟ چرا برای تغییر قانون اساسی به نفع تمام مردم، مردم را به حضور فیزیکی و اثبات اکثریت خود در کنار اقلیت ویژه خوار در نماز جمعهها که مکان امنی و دارای مجوز است فرا نمیخوانید برای ابراز وجود و ملت به جان آمده را در بنبست کوچه پس کوچه ها زخمی و منزوی و سرکوب شده و عقیم میخواهید به بهانهی کودتایی دیگر علیه اراده مردمی؟ چرا مطالبات بنیادی را به مطالبات روبناییِ نخود و لوبیا تقلیل میدهید؟ تا دزدی خودتان از جیب ملت، در حوالی شکم قاقازادههای تازه به دوران رسیده و نوکیسههای منحرف و لاکچری ادامه یابد؟
ای پفیوز بیماری که به دو تار مو تحریکی و به خود اجازهی تجاور میدهی! ای که با بوی کباب ایمان پفک نمکیات بر باد میرود! من به قدرت و رفاه تو تحریکم! چه کنم؟! آتش به اختیار شوم و مادرت را به عزایت بنشانم؟
عذرخواهی کلامی بدون عمل مؤثر، با پنبه سربریدن است، قالتاق!
ای فرزند چاه کن نخلستان مدینة النبی، نشسته در ویلای 2500 متری، ای از ماکهتران بیدرد و لمس از تجاوز عقیدتی و بنیادی کبیرانِ خودتان به صغیری و کودکی خودتان! فراموش نباید کرد که نوزادان ایرانی زیر چادر زلزله از سرما و زیر مانور چشم هار شمایان در آغوش مادر یخ زدند و تو در فکر ساختن بیمارستان و آپارتمان مدرن برای شکم ورم کردهی شیخ حسن و حزب الشیطانی در لبنان و فلسطین و در تدبیر و بصیرت ساخت پادگانی در سوریه؟
چرا عین خر ملا خود را به نفهمیدن زدهای! و به روی کثافت نمیآوری که اصلاحات در چارچوب قانون سلطهی فرد بر جماعت، اساسا ناممکن است مگر ارباب حالش خوش باشد و افاضات کند! #تدارکاتچی!
آدرس را درست نشان بده! #آبدارچی! اینقدر در صحرای حجاز و حومه، چاه نمایی نکن! شیاد! اگر یک جو شرف داشته باشی باید همین امشب توبه کنی و فریاد بزنی! نمیخواهی شهید شوی؟ گور سرد است کثافت؟ جانت شرین است؟ حمام سونا فردا یتیم میشود؟
#توبه_کن از قانون سلطه به نفع قانون حضور تمام ملت در نظام تصمیم سازی برای انتقال اختیار نوشتن شرنوشتِ تک نفرهی سیاستهای کلان نظام و و سرنوشت یک ملت به دست تمام ملت.
#تکرار_چاهنمایی_ممنوع !
#تکرار_بیعت با قانون فراملی ممنوع! ای موش کور درون کشتی نوح... ای متقلب به کلک مرغابی در پشتِ کوه دماوند!
مثل اینکه حالت خیلی خوش است که به جای توبهی نصوح به عذرخواهی مفت و مجانی متوسل شدهای!
بفرمائید یک لیوان بزنید! سوء تفاهم نشود، زهر بشکهای است! برای نرمش قهرمانانه میل بفرمائید! و هی ملت را از داعش و لولوی دمکراسی و #براندازی نترسانید به قصد #مردمسواری-دیمی!... هه! مردمسالاری؟! با واژه بازی میکنی دلال؟ این "مردم" سالارِ کیستند قالتاق؟ ملت احمق را میپیچانی؟ و یا منظورت این است که مردم مجازند یک سالار بر خود برگزینند... یکبار برای همیشه؟
#وبه_کن از #قانون_سلطه ی سالاری یک فرد حقیر بر یک جماعت کثیر (مردمسواری_دیمی_فردی)، به: #قانون_ملی
آدرس را درست نشان بده، چاهنما!
مثل اینکه باورت شده تو و اربابت عملهی مردمید، نه ارباب و سالار بر ایشان؟
شما پیمانکار مردمید نه کارفرما!
نفسم از خشم بالا نمیآید از حماقتِ شیفتگان مرامت!
لعنت به هر چه احمق ریاکار و درغگو و بارکش و خونخوار است که از تجاوز عقیدتی و هویتی لذت میبرند تا قانونا شریک دزد باشند و رفیق قافله برای زندگی سگی از این تجاوز تا تجاوز بعدی فی مدت معلوم و فی قیمت معلوم!
خاک بر سر مصلحتگرایان پاانداز که هنوز در تکاپوی پده برداری از نخودسیاه پشت حجاب روی ریاکارِ تواند!
خاک بر سر هالوها که از حالا کنتور می اندازند که چگونه در صندوق سوراخ بعدی با اربابت بیعت کنند برای تجاوزهای بعدی... شاید تعداد ماموران و یارانه در صف ایستادگان را صنار ببشتر کنی تا کارشان زودتر راه بیفند!
خاک بر سر شیفتگان و امت مشنگ و حرامخوارت که به چای قندپهلوی تو در آبدارخانهی اربابی دلخوشند و برایش سر میبرند زنجیرهای...!
این چهره ی من نیست! اما خشم فروخورده در طول تاریخ کم کم، فرهنگ و روحی میشود درکالبدِ وطن. بویژه که مناسبات قدرت نهادینه در قانون و جامعه، موجب شکافی شود عمیـــق بینِ خودی و غیرخودی. و اینگونه است که اگر حال دریده شدن در مرور زمان امانمان را ببرد، آنگاه سر از دریدن و انتقام در میآورد!
چه کنیم که نه به احمق بودن خود راضی باشیم و قربانی این حال بد نشویم و آتش بیارِ #آتش_به_اختیاراننشویم؟
چه کنیم؟
No comments:
Post a Comment