مقدمات کودتا یا حکومت نظامی؟
)رمزگشایی از یک سناریو و پروژهی روسی(
گام اول: ناامیدی مردم از وحدت در اپوزیسیون توسط جاهطلبان در شورای گذار خاص
گام دوم: کشاندن مردم پریشان به کف خیابان، بدون فلسفه، استراتژی و تاکتیکهای مؤثر و نقشهی راه مناسب و بدونِ هدایت توسط یک شورای عام و با تنشآفرینی سربازان گمنام و نفوذیان آتشبیار در اپوزیسیون.
یکی از ماموریتهای اصلی ارتش سایبری در اپوزیسیون، نفوذ و دزدیدن و تصرف هر مخالف نظام با تقویت مالی و پروموت کردن و هدایت نرم ایشان، و مال خود کردن هر ایدهی وحدتبخش گرد حقوق بنیادی برای نابودی آن است، تا در شرایط بحرانی ضرورت یک کودتا و یا حکومت نظامی توجیه شود! و اینک با ابزارشدن جاهطلبان در دست سرداران و آتشبیاری برای آتش به اختیاران، مردم پریشان در آغاز قربانی شدن در گام دوم این پروژهی روسیاند!
که 40 سال است: پرچم غیرخودی را با شعار... میدهند در دست استاد هوار
میان دوغ و دوشاب و راست و دروغ و پروپاگاندا تا دمیدن در آتش ترس رعایا، تا زمانی که تریبون رسانهها در نظارتِ مردم و مبارزین مستقل نباشد، باید چشم ودل دلالانِ گروگان و بازیچه در زندانِ اپوزیسیون، روشن بماند!
برای نجاتِ اپوزیسیون خاص، از تداومِ آلودهگی به منابع مالی و اطلاعاتی تزریقی توسط نفوذیان نظام سلطه برای به گروگان گرفتن مجریان تریبونها، چه میتوان کرد جز تاسیس یک شخصیت حقوقی عام با امکان ثبت نام و حضور تمام اپوزیسیون گرد یک فلسفهی بنیادی مشترک و وحدتبخش، تا یکدیگر را به چالش بکشند و بصورت شفاف به مردم پاسخگو باشند؟
میان خطوط باید خواند که چه شخصیتهایی هستند که از وحدت طفره میروند و غیرشفافند و خودسرانه برای خود و به نام مردم رسالت تاریخی میتراشند و توان ملی را گرد حقوق ثانویه تلف میکنند؟ تا از این آب و گل آلود تنها نظام سلطه ماهی بگیرد! تا شاید در این دامچاله نوالهای به ایشان برسد یا نرسد! و یا ناگهان به دست مافیا حدف شوند و پرونده برای همیشه به نفع قاضیالقضات زمان، مختومه شود!
پس از تمهیداتِ برجسته کردن ناموقع و ضد وحدتِ فدرالیسم قومی و آموزش به زبان مادری و تقسیمات کشوری خودسرانه (همچو نرخی وسط دعوی در دوران پیشاآزادی)، از ایالت عربستان در لرستان ایران تا تورکان آذرستان در فارستان... اینک شاهد ترساندن ملت ایران از خطر ایرانستانیم که توسط تاجِ سر روسیِ اربابان بومی (باجگیر رسمی دریای مازندران تا بحرِ عمان) هستیم. در این بلبشوی خبری، دیگر فرقی نمیکند که این خبر راست باشد یا دروغ! مهم این است که هر خبری تنها توسط یک اتاق فکر میتواند در فضای مجازی پروموت شود. و هر پروموتی بیحکمت نیست!
خبر این است:
"هشدار نایب رییس پارلمان روسیه:
میلیونها ایرانی کشته و ایران به شش بخش تجزیه خواهد شد!"
البته باورپذیری این لولوی سرخرمن و مشکوک میان تاریکی و جهل، مقدمات و تمهیداتی هم میطلبد که باید با هدایت نرم بروز و ظهور یابد.
و ما تمهیدات این باورپذیری سیستماتیک را، در ماجرای دو نشست و یک ناظر آتشآفرین در ضیافتِ "همه با من" در لندن دیدیم!
میان خطوط میتوان رد پای آنانکه 40 سال است در متن و حاشیه و پشت صحنه فعالند را مشاهده کرد! از نقششان در جبهه ملی ششم گرفته تا شورای پادشاهیخواهان و حزب مشروطه تا شورای گذار... اینجا...آنجا...همه جا از گذشتهی دور تا حال... حتی کیهان لندن و منو تو و اینترنشنال... تا مشاوران شاهزاده در غربتستان تعلل و علتِ شعارهای تکراری محال.
اینجا ایران است آیا؟ یا ایرانستان؟
چگونه میتوان خون چشم امیدِ ملت پریشان را از زالوها بازستاند و به نوزاد پروانهها رساند تا چون کرمها در خود وول نزنند و در لجن نپوسند و نمیرند؟
چگونه میتوان تمام گروگانها را از صدر تا ذیل حکومت در چنبرهی روس و انگلیس و فرانسه و نواله خوران قدرت، از شر استعمار گروگانگیر روسی آزاد کرد؟ چگونه میتوان خود را از بازی در میدان جنگ میان قواعد و تضادهای بنیادی القاء شده به دست خونین اربابان جهان، نجات داد؟ آیا جز ایجاد یک وحدت فراگیر مردمی با وحدت در #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی بموجب #مرامنامه_امید تا آزادی و استقلال راهی هست؟
کجایند آن 5 نفر شخصیت حقیقی مستقل در هیات مؤسس این شخصیت حقوقی جدیدالتاسیس و نوپا که چشم امید ملتی را میان پرچمهای سرخ و سیاه و خاکستری و رنگین، در یک طیف نور مشترک، وحدت بخشند؟
آیا اپوزیسیون با تاسیس فوری-فوتی یک شواری عام، بموجب یک مرامنامهی حقمدار و غیرایدئولوژیک و غیرسمبولیک و فراگیر، خورشید تابان حیابتخشی بر فراز مام وطن خواهد شد؟ و یا همچنان سیهچاله باقی خواهد ماند و ستارهها را یکی یکی خواهد بلعید و مثل گروگانها با تکرار شعارهای بادکنکی و پفکی، همچون مترسکی نظارهگر تثبیت نظام سلطه باقی خواهد ماند، تا شاهد تداوم دریدنِ وطن و مردم باشد و کماکان نقش شریک دزد و رفیق قافله را بازی کند؟!
خیام ابراهیمی
12 مهر 1398
)رمزگشایی از یک سناریو و پروژهی روسی(
گام اول: ناامیدی مردم از وحدت در اپوزیسیون توسط جاهطلبان در شورای گذار خاص
گام دوم: کشاندن مردم پریشان به کف خیابان، بدون فلسفه، استراتژی و تاکتیکهای مؤثر و نقشهی راه مناسب و بدونِ هدایت توسط یک شورای عام و با تنشآفرینی سربازان گمنام و نفوذیان آتشبیار در اپوزیسیون.
یکی از ماموریتهای اصلی ارتش سایبری در اپوزیسیون، نفوذ و دزدیدن و تصرف هر مخالف نظام با تقویت مالی و پروموت کردن و هدایت نرم ایشان، و مال خود کردن هر ایدهی وحدتبخش گرد حقوق بنیادی برای نابودی آن است، تا در شرایط بحرانی ضرورت یک کودتا و یا حکومت نظامی توجیه شود! و اینک با ابزارشدن جاهطلبان در دست سرداران و آتشبیاری برای آتش به اختیاران، مردم پریشان در آغاز قربانی شدن در گام دوم این پروژهی روسیاند!
که 40 سال است: پرچم غیرخودی را با شعار... میدهند در دست استاد هوار
میان دوغ و دوشاب و راست و دروغ و پروپاگاندا تا دمیدن در آتش ترس رعایا، تا زمانی که تریبون رسانهها در نظارتِ مردم و مبارزین مستقل نباشد، باید چشم ودل دلالانِ گروگان و بازیچه در زندانِ اپوزیسیون، روشن بماند!
برای نجاتِ اپوزیسیون خاص، از تداومِ آلودهگی به منابع مالی و اطلاعاتی تزریقی توسط نفوذیان نظام سلطه برای به گروگان گرفتن مجریان تریبونها، چه میتوان کرد جز تاسیس یک شخصیت حقوقی عام با امکان ثبت نام و حضور تمام اپوزیسیون گرد یک فلسفهی بنیادی مشترک و وحدتبخش، تا یکدیگر را به چالش بکشند و بصورت شفاف به مردم پاسخگو باشند؟
میان خطوط باید خواند که چه شخصیتهایی هستند که از وحدت طفره میروند و غیرشفافند و خودسرانه برای خود و به نام مردم رسالت تاریخی میتراشند و توان ملی را گرد حقوق ثانویه تلف میکنند؟ تا از این آب و گل آلود تنها نظام سلطه ماهی بگیرد! تا شاید در این دامچاله نوالهای به ایشان برسد یا نرسد! و یا ناگهان به دست مافیا حدف شوند و پرونده برای همیشه به نفع قاضیالقضات زمان، مختومه شود!
پس از تمهیداتِ برجسته کردن ناموقع و ضد وحدتِ فدرالیسم قومی و آموزش به زبان مادری و تقسیمات کشوری خودسرانه (همچو نرخی وسط دعوی در دوران پیشاآزادی)، از ایالت عربستان در لرستان ایران تا تورکان آذرستان در فارستان... اینک شاهد ترساندن ملت ایران از خطر ایرانستانیم که توسط تاجِ سر روسیِ اربابان بومی (باجگیر رسمی دریای مازندران تا بحرِ عمان) هستیم. در این بلبشوی خبری، دیگر فرقی نمیکند که این خبر راست باشد یا دروغ! مهم این است که هر خبری تنها توسط یک اتاق فکر میتواند در فضای مجازی پروموت شود. و هر پروموتی بیحکمت نیست!
خبر این است:
"هشدار نایب رییس پارلمان روسیه:
میلیونها ایرانی کشته و ایران به شش بخش تجزیه خواهد شد!"
البته باورپذیری این لولوی سرخرمن و مشکوک میان تاریکی و جهل، مقدمات و تمهیداتی هم میطلبد که باید با هدایت نرم بروز و ظهور یابد.
و ما تمهیدات این باورپذیری سیستماتیک را، در ماجرای دو نشست و یک ناظر آتشآفرین در ضیافتِ "همه با من" در لندن دیدیم!
میان خطوط میتوان رد پای آنانکه 40 سال است در متن و حاشیه و پشت صحنه فعالند را مشاهده کرد! از نقششان در جبهه ملی ششم گرفته تا شورای پادشاهیخواهان و حزب مشروطه تا شورای گذار... اینجا...آنجا...همه جا از گذشتهی دور تا حال... حتی کیهان لندن و منو تو و اینترنشنال... تا مشاوران شاهزاده در غربتستان تعلل و علتِ شعارهای تکراری محال.
اینجا ایران است آیا؟ یا ایرانستان؟
چگونه میتوان خون چشم امیدِ ملت پریشان را از زالوها بازستاند و به نوزاد پروانهها رساند تا چون کرمها در خود وول نزنند و در لجن نپوسند و نمیرند؟
چگونه میتوان تمام گروگانها را از صدر تا ذیل حکومت در چنبرهی روس و انگلیس و فرانسه و نواله خوران قدرت، از شر استعمار گروگانگیر روسی آزاد کرد؟ چگونه میتوان خود را از بازی در میدان جنگ میان قواعد و تضادهای بنیادی القاء شده به دست خونین اربابان جهان، نجات داد؟ آیا جز ایجاد یک وحدت فراگیر مردمی با وحدت در #شرکت_سهامی_عام_ایران_انسانی بموجب #مرامنامه_امید تا آزادی و استقلال راهی هست؟
کجایند آن 5 نفر شخصیت حقیقی مستقل در هیات مؤسس این شخصیت حقوقی جدیدالتاسیس و نوپا که چشم امید ملتی را میان پرچمهای سرخ و سیاه و خاکستری و رنگین، در یک طیف نور مشترک، وحدت بخشند؟
آیا اپوزیسیون با تاسیس فوری-فوتی یک شواری عام، بموجب یک مرامنامهی حقمدار و غیرایدئولوژیک و غیرسمبولیک و فراگیر، خورشید تابان حیابتخشی بر فراز مام وطن خواهد شد؟ و یا همچنان سیهچاله باقی خواهد ماند و ستارهها را یکی یکی خواهد بلعید و مثل گروگانها با تکرار شعارهای بادکنکی و پفکی، همچون مترسکی نظارهگر تثبیت نظام سلطه باقی خواهد ماند، تا شاهد تداوم دریدنِ وطن و مردم باشد و کماکان نقش شریک دزد و رفیق قافله را بازی کند؟!
خیام ابراهیمی
12 مهر 1398
No comments:
Post a Comment