Saturday, July 10, 2021

گذر از قانون اتلاف منابع در برزخ



#استحاله و گذر از قانون اتلاف منابع در برزخ
نامه به زیدآبادی‌های ولایت عُلیا و سُفلا (بالا و پایین)

حکیم #زیدآبادی گفت: اتلاف منابع، هم تقصیر مردم پایین است و هم حاکمِ بالا!
و با این گزاره، ما را در برزخی رها کرد حکیم، لنگ در هوا ... بی حکمیت
!
إنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ... محکمه کجاست؟... لابد بین جیبِ چپ و راستِ ریلی تا درونِ چاه
!
از آب گفتی اما به خاکِ مشترک تعمیمش ندهی، احمد جان! خطرناک است! سفسطه می‌شود
و استقلالِ انسانِ آزاده در تنبانِ آدمکی خطرناک، ناگهان مغلطه می‌شود
!
از درد مشترک بین بالا و پایین گفتی، اما نگفتی
:
"دردی رها می‌شود به لذت آنی و... دردی شود زخمِ پایدارِ توده‌ها..."
از ابتذال کرم‌های مفعول گفتی، اما نگفتی از فاعل و ابتذالِ شرّ.... چرا؟
!
گوییا که به تقدیر برساخته، خود را رضا به قاقاخوری و خوش‌ارضاء‌نشینی در امنیتِ پاتوقی برزخی در
#جبر_جغرافیا خواسته‌ای ... خیر باشد!
از قاعده گفتی... میانِ دو منطق اما، در دو ملک و در دو جهان
زگیلِ درشت چشمِ یکی را کنده، جای کله به گردن دیگری وصله زده‌ای... خیر باشد
!
بارِ یکی را برابرِ بارِ دیگری فروخته‌ای ... آخر چرا؟... ای سخندان
...
نکند کاسبان حبیبِ خدایانند؟!... ای سخن...ران
!
...
مَسئلتُن... قاقاجان
!
خرابتم! ولی
:
تخم مرغ تاریخ تولید فردا، در افق 1440، یعنی چه؟
!
کرم ریختن از پیله‌ی دهلی تا بوئنوس آیرس، یعنی چه؟
تولیدِ "زَر رمزِ" مجاز با برقِ مفت و خاموشی هنگفت و فروش خانه و اهلش با زورِ کلفت برای خواباندنِ بـادِ تنبانِ اهلِ حجاز و آتش زدنِ آشپزخانه‌ی
#جبلعلی با گاز و تخریبِ جهان به نیت جوشاندن کله‌ی سگِ قفقاز، با تزویر یعنی چه؟!
خراب کرده شاخصِ تخریبِ هر خوارجی از تنبانِ مقدس، به حکم اشداء علی الکفار
!
قربانِ آن تیمِ تخریبچیانِ وارداتی و صادراتی و رحمآء بینهم، هر گوسفندِ بساطِ مرده‌خوری
.
جِنّ روسی افتاده به جانِ جانی‌اَت، مگر؟ ای مجنونِ لاعصبِ هُرهُری
!
تِر زده این سؤال به بالا و پایینمان،... در
#حماسه‌‌ی #پرشکوه این تکخوری!
چهل سال است که پاسخ این سؤال، روزمرگی در حاشیه، بیرونِ گودِ متنِ توست
توی این هیر و ویر که از داخلِ گور، نباید جم بخوری
تا کارَت به کارتِ عابربانکِ مرده‌شویخانه نیفتد
ببین یک تکه نان و یک تخم مرغ ولایی در غروبِ 1400 با من چه کرد؟
!
وقتی درونت خودی را می‌سوزاند و بیرونت غیرخودی را در دوپاره‌گی
می‌دانم این پاره پاره شدن و جرّرررخوردنِ قانونی، از تفضلِ اولیاء‌الملکه است
!
نارنجکی طالبانی درون نارنج مهلکه است
!
تضمینِ تهدیدِ تجزیه، پیش از تجدیدِ ترکیب شدن، با تطمیعِ شیتیل و هبه و تلکه است
!
...
دژمن تبدار در پوستین آن
#ایراندخت_گرگانی همچو #یوتاب* گفت:
"ریدم به این روسری!... ریدم به این زندگی.. به این برده‌گی...!...کو زنده گی؟"
... اوه! ... چه حرف بدی!
مونگل ساندیسی گفت: "منو باش! استفراغ بود؟ یا اسهال؟گ
گفتم: به دل نگیر! این نیز بگذرد!... سوره‌ای... آیه ای
...
... ربودَنَش و بردنش و کردنش در آب سرد... اوباش کرایه‌ای!
دژمن مجتهد گفت: "با چشم هرمنوتیک نگاه کن به افق
!
ببین چه می‌گوید! نبین که می‌گوید
!"
به تاریخ روی تخم مرغ نگاه کردم
و نفهمیدم که تاریخِ فرداست
گیج بودم...خفته در بیخوابیِ دیشب و برزخِ امروز و آلتِ
#ماه_نخشب بودم...
در بصیرتِ اوجبِ واجبات و
#المقنع و #المهدی آن خلیفه‌یِ عباسی و هدایت نرم گوسفندان در دامچاله‌ی چاهِ کوهِ سیام، با چای و رُطَب بودم!
در شش و بش یک نان بربری دیگر برای پسران و دختران عزب بودم
... که هر چه خورده بودم را بالا آوردم
این یعنی دور زدن
#قطع_برق در تنازع بقاء قاطرین!... دودَرِه کن!
این یعنی: و مکرو و مکرالله و الله خیرالماکرین!... دودَره کن
!
رُخ‌و بین و از بهر حفظِ تنبانِ خود،
#مختار را #حرمله کن!
وقتی یک بنده در ولایتِ بلا نمی‌خواهد برای برده‌ها مس را طلا و سیه‌نمایی کند
!
ببین چه می‌گوید! نبین که یک زامبی چه می‌گوید
!
پزشک دژمن گفت: تغییر دما میتواند رشدِ باکتری‌ها را تسهیل کند
!
گفت: مردن و زنده شدن را تجربه کن
!
چهل سال مردم و زنده شدم
این آخرین سکه‌ها برای خریدن 2 عدد تخم مرغ بی نطفه بود
!
وقتی تو "جان جانی" با جانِ آدمکها بازی می‌کردی
باز می‌کردی انسان را و می‌بستی و آدمک می‌کردی
!
بین تهدید و تطمیع... با تنبانِ آدمک بازی می‌کردی
...
.
قاقاجان
!
تو را گیر آورده‌اند
گربه‌ی زاهدی را در پوستینِ شیر آورده‌اند
رویش سوار شده و بالانشین را به زیر آورده‌اند
...
گویی که در چنته‌یِ اربابِ علیل، رعایا را اسیر آورده‌اند
وزنشان زیاد بوده و ریقی از هفت جای نه بدترت زده بیرون
...
و تو هم چارنعل می‌تازی روی جنازه‌ها
روی جسدهایی که در تغییر دما
رشدِ باکتریهایشان تسهیل یافته در هر کجا
توسعه یعنی این
:
یعنی توی این هیر و ویر
خونِ جوشانِ مرا به گرجستان صادر کنی
برای شندر غاز صدور انقلابِ کله‌پاچه با مخ‌زنی و غارتِ اعتماد از زبان تا چشم و بناگوش حُضّار
در آخرین لگدهای احتضار
درست عین مشنگها هی زور بزنی و هی زور بزنی
و اسهال باشی راه به راه
...
چون تغییر دما در شلیکِ "قطع برق"، تسهیل کرده توسعه‌ی باکتری‌ها را
لابد وقت هجرتِ جوجه از گور تخم تا گور دنیا
خروسی به مرغش، به جوجه‌اش، نگفته باشد که وقت بیرون آمدن از تخم بگو: بسم الله
!
و شیطان گولش زده باشد... دست به ریال و فلوسش زده باشد و گفته باشد: قندلی
!
و بر تخمِ فاسد و خرابش، تاریخِ فردا زده باشد
!
گفت: به حرزتعباس، ریدم به این زندگی
!
به حرزتعباس...یعنی چه؟... قاقاجان
!
...
خبر آمد: غصه نخور فرزندم
!
تخریبِ هر غیرخودی در خواب و بیداری، ناشی از اصولی کانونی است
!
حالِ خرابِ همه از غده‌ای قانونی است
!
این غده مرزِ بین بیرونیان و اهلِ بیتِ اندرونی است
!
اصل پنج اگر باشد تنه و اصل 110 شاخه‌ها
"یکصد و هفتاد و هفت" اصلی است برای تضمینِ ختم ماجرا... تا آن انتها...
تا تو بیعت کرده باشی در میانِ دو ریلِ ثابتِ چپ و راست
با مدارِ موازی این قطار...تا معرکه در کارزار
...
بی من و با من، همه مردار و... یک تن "مرده‌خوار
"
چون که "من" یـــاوه نگویم که که‌ای،
تو همانی که زِ "قـــانـون" مُرده‌ای
!
بندِ یک، "اصلِ صد و ده" را ببین،
سرنوشت‌ِ خود، از آن بـوته بچین
!
فتنه در نطفه‌ی این تخم خرابِ اولی است
با چنین خشت کجی، تخریبتان حکمِ ولی است
!
تا تو بیعت می‌کنی، قانون همین است، نکته‌ خوان
:
توبه از قانون نه کارِ من، که کارِ خود بدان
!
خیام ابراهیمی
18 تیر 1400 تلفات

 

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...