Saturday, July 17, 2021

شاه اسی

یاساشین*، شاه اِسی! ای 14 ساله قرة‌العین!


خدمات و جنایات شاعری 14 ساله!

1. اعتبارِ زور

مانده بودیم آیا مستقل بمیریم؟ و یا دریوزه به مرده‌خواری از گورِ تشنگان در ارض کربلا، زنده بمانیم در کل یوم عاشورا؟!
ای پیرمرد 60 ساله‌ی عقیم! که علیل و ناتوان از اعمالِ اراده و اختیار در حق مسلم‌ات در ملک مشاع و آب و خاک مشترک، از اربابی خود غافلی و شده‌ای نوکری پاپتی! 42 سال جوانی و زندگی‌ات سوخت و تو هنوز اندر خم یک کوچه‌ای! از خود بپرس چگونه شاعری نوجوان در 14 سالگی با عمری 38 ساله
#ایران تکه تکه را بازآفرینی و فتح کرد و امثال تو برای این #خانه_مشترک چه کرده‌اند؟!
.
حکایتِ قدرت توهم و خیال از شعر تا جنایت
:
سرنوشت امروز ما را شاعری زیباروی و نازک‌خیال متخلص به
#خطایی رقم زده که دیوان بزرگ شعرش به زبان عثمانی در ترکیه 20 میلیون هواخواه علوی دارد! امروز روز تولدش است! او در 14 سالگی‌ با حمایت مریدان و امیران قزلباش، سردار سپاه ایران شد! با مادری مسیحی به نام #مارتا و مادربزرگی بنام #تئودورا یا #کاترینا که شاهدختی یونانی و تورابوزانی بود؛ با پدری سنی‌زاده و #صوفی_اعظم بنام شیخ حیدر (ازنسل پنجم شیخ صفی‌الدین اردبیلی: مرادِ اهلِ تصوف) مرادِ قزلباشان اردبیل تا آناتولی، که در جنگ با کفار آق قویونلو جانش را از دست داده بود و شاعر ما را در یکسالگی یتیم کرده بود! مریدانِ پدر کودک خردسال را #صوفی_اعظم و #مرشد_کامل و #شیخ و #سلطانی در حد خدا می‌دانستند و از او در خفا و تحت حمایت حاکم شیعه‌مذهب گیلان در لاهیجان پاسداری کردند تا او در جنگ با قاتلین پدرش، در 14 سالگی دو سوم مردم تبریز را با زور شمشیر به مذهب شیعه ناگزیر کرد!

و تو هنوز در شصت سالگی، در شش و بشِ اینی که وقتی بزرگ شدی میان لنگ و پاچه‌ی مؤمنین، چه کاره شوی! غافل از اینکه #ملکه میداند که کدام آش را باید هم بزند!

آن هم در بقایایِ چنبره‌ی خونینِ قدرتِ موروثی مریدانِ مرادپرستی که در راه کودکِ #صوفیِ_اعظمِ سنی/مسیحی‌زاده‌ی شیعه شده در لاهیجان، بنام #شاه_اسماعیل_صفوی (ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینی)، جان در کف داشتند و اولین حکومت شیعیان ایرانی را پس از حکومت عباسیان مسلمان و خرده مخلفات بعدی اسلام، در مقابل متجاوزین عثمانی و آق قویونلو، انسجام بخشیدند! گیریم با قلع و قمع وحشیانه‌ی قزلباشانی مرید شاه نوجوان ، که به فرزندان و همسر و نزدیکان برهنه‌یِ حاکم سوادکوه(حسین کیا در قفس) در مقابل چشمش بصورت وحشیانه تجاوز کنند و درپایان بدستور شاه اسماعیل، سیخ بلندی را از بدن آنان عبور دهند، بطوریکه یکسرش از زیر پوست آخرین ستون فقرات بگذرد و یکسر دیگر از پشت گردن بیرون زند! سپس آن بیچارگان را که از درد و خونریزی بخود می‌پیچیدند را برفراز آتش گیرند تا اندک اندک و درمیان ضجه‌های جانخراششان بریان شوند! سپس قزلباشان بدستور شاه گوشت کباب شده‌ی لاشه این افراد را خورده و استخوان‌هایشان رابه آتش انداخته و خاکسترشان را بر باد دهند! (نقل از لب‌التواریخ عبداللطیف قزوینی)

از واقعیت و یا غلو و آب و تاب این جنایت مکتوب که بگذریم، شاه جوان به یاری مریدان جان برکفش در نقاط دیگر از جنوب تا شمال با خشونتی مثال زدنی رفتار کرد!
ما به یمن وجود کتب تاریخی نام هفت تن از حواریون و مریدان خاصِ کودکی بنام شاه اسماعمیل را میدانیم
:
1.حسن بیک لله، 2.دده بیک، 3.خادم بیک خلیفه، 4.رستم بیک قرامانی، 5.بیرام بیک قرامانی، 6.الیاس بیک ایغور اوغلی و 7.قراپیری بیک قاجار
.

اما امروزه ما نه نام اعضاء #اتاق_فکر سلطان صاحبکران را می‌دانیم و نه شورای قدرت پشت سرش را در این قطع و وصل زنجیره‌ای حقِ حیات و آب و برق و نان زندگی!
هر چند که 42 سال است که آثار عشق و ارادتشان را در تمام قفس‌های کوچک و بزرگ قانونیِ مخالفین
#صوفی_اعظم_زمان، شاهدیم!
.
شاعر صوفی داستانِ مشترک سرگذشت ما، شاه اسماعیل صفوی، در 14 سالگی در پاسخ به امرای قزلباش که به مدارا توصیه کردند که دو سوم مردم تبریز سنی مذهبند، بدون تردید گفته بود
:
"خداوند و امامان، من را یاری خواهند کرد! و اگر کسی درمقابلم اعتراض کند، نرم‌ترین پاسخم به او #شمشیر خواهد بود!" او سَرِ هر اهل سنتی را که به #مذهب_شیعه تمارض نمی‌کرد، از تن جدا می‌کرد! و این همان جنایتی بود که #سلطان_سلیم عثمانی با شیعیان ولایت خود می‌کرد و در یک یورش 4000 نفر از #شیعیان قلمرو خود را سر زد!
.
شاه نوجوان، با قدرت ناشی از مرید و مرادبازی صوفیان، تنها درطول هشت سال، مذهب سنی کل مردم پریشان ایران را با شمشیر به شیعه اثنی‌عشری تغییر داد و کشور را علیه عثمانیان سنی مذهب که سلطان سلیمش غیرخود را کافر و قزلباشان را زنادقه و خود را سلطان عالم می‌دانست، متحد نمود! او با قدرت بر آمده از باور مریدانی از جان گذشته، از کل فلات ایران ملوک‌الطوایفی را برانداخت و در 22 سالگی پادشاه کل ایران شد
!
بنام خود سکه زد و سپس قبر
#ابوحنیفه را نبش کرد و در آن جَسَدِ سگ مرده نهاد! چون شاعری نازک خیال با قدرت ژنِ ابتر سه مذهب و چند نژاد برتر بود که خودحق‌پنداری‌اش موجب امنیت مرزها به قیمت جنایت در حق انسانها شد!

سلطان سلیم، پس از گرفتن فتوا از علمای سنی، مبنی بر وجوب جهاد با "زنادقۀ قزلباش" با لشکری که مجهز به تعداد زیادی توپ بود، عازم مرزهای آذربایجان گردید و در مقابل نیزه و شمشیر شاه اسماعیل در #جنگ_چالدران، با تار و مار کردن تمام سپاه، پیروز میدان شد! البته شاه اسماعیل و مریدانش با شهامت تمام تا آخرین نفر جنگیدند! اما با سپاه اندک و با شمشیر و نیزه، مغلوب میدان شدند!

نهایتا او با اینهمه خدمات ملی و جنایات میلی، در 35 سالگی از غصه‌ی گروگان شدن همسرش بدست دژمن عثمانی پس از شکست در جنگ #چالدران، در افسردگی پس از یکی از سفرهایش از غصه دِق کرد و مُرد!

تمام سپاه چند هزارنفره و از جان بر کفان او، بجز حدود 40 نفر از ملازمانش در جنگ #چالدران کشته شدند! در رشادت و از جان گذشتگی او و یارانش بدلیل همان باورهای موهوم، شکی نیست! باورهایی مذهبی که او و مریدانش را از هیچ #جنایتی رویگردان نکرد، اما اینبار طرف حسابِ شاه صوفیان و مردان، مردم بینوا و سران ملوک الطوایفی و یاغیان داخلی نبودند! بین توپ و شمشیر مناسبتی نبود!
همچنانکه امروزه ما از سلاح‌های نوین بی‌خبریم و نهایتا رشادت یعنی: شهادتِ مریدان شاه اسماعیل!

***

عبرت تاریخی: گیریم رسم خشونتبار و بَدَویِ زمانه برای حفظ امنیت آب و خاک مشترک در مقابل متجاوزین واقعی از هزار سو، آن بود! اما آن روزها مبانی دنیای وحشیِ واقعی، به مبانیِ دنیای خیال و تفکر و مجاز تعمیم داده نمی‌شد! نوبر این زمانه این است که میراثخواران عهد صفوی در عصر مدرن، هنوز با همان شوق و ذوق، ویارِ اعمالِ سلطانی خویش را بر غیرخودیان کافر، در دل می‌پرورانند!

.

البته آن حکم مناسبات قدرت در سازوکار سنتی بود! اما جای تعجب اینجاست که چرا کماکان در عصرِ مدرنیته که تثبیت امنیتِ حقوقی مرزهای خاکی را در پی داشته، میراثِ تیغ شمشیرِ مریدانِ خودحقپندار انتحاری و از جان گذشته هنوز باقی مانده است؟!
مگر نه این است که پس از فروپاشی حکومت عثمانی که گام در راه مدرنیته داشت و به همین انگلیس و فرانسه، کشورهای جعلی عربی مرزبندی و تاسیس شد، و نیز پس از فروپاشی سلاطین قجر که سایه‌های خدا بودند بر زمین، داستان جنگ مذاهب پایان یافته بود؟
پس چه شد که دوباره بازار جنگ هفتاد دو ملت مسلمان داغ شد؟
.
آیا #ملکه_بریتانیا بعنوان مادر کشورهای عربی زاده‌شده از حکومت عثمانی، پس از جنگ جهانی اول و دوم، راز این بازار مکاره را می‌داند؟
آیا امریکا راز میدان دادن به طالبان در افغانستان و شل کن سفت کن با ملت و حکومت مذهبی ایران بین دو شریک خود یعنی روس و چین را می‌داند؟
!
.
هرچند عارفان و راهزنان دل و دین به زِر مفت بگویند کسب معرفت کیفیتی حصولی است نه موروثی! این زر مفت هم کنار همان شعار کل ارض کربلا و کل ارض عاشورایی است که معلوم نیست از کدام دهانِ لق برون زده و کاربردش تنها کاسبی از داستانِ ثارالله است... نه میانِ تشنگان
#خوزستان!

البته فصلِ خوشه‌چینی و توزیع عادلانه‌ی #شله_زرد که می‌دَمَد، هیئاتِ شیعیان آریایی و پرچمداران سرسبز #عبا_شکلاتی و کاسبان میان‌مایه‌ی لاکچری و پیمانکارانِ خونفروشی و اصلاح جلبان کذایی و این روزها #فرخ نگهداران ولایی، ذیل پرچم نایاکیان زردشتی و اهورایی، جملگی در صف شهادت حوالیِ میدانِ نافِ شکمند!
.
تثبیتِ قانونِ اساسیِ جنگ و فتنه
:
از آن روزگار تاکنون، ملت گورخواب ایران، به زور مرده‌خواری از مذهبِ زوری و موروثی پدران که البته چون
#معرفت #حصولی نیست، بی‌اختیار و معتاد شده‌اند؛ تا جایی که برای نسل بعدی خودسرانه مذهب تعیین می‌کنند و این سرنوشت را با زورِ دوز و کلک و تقیه در قانون اساسی، لایتغیر و ابدی کرده‌اند! و معرفت حصولی را که بی خشت آب و خاک مقدور نیست زورچپانی خوانده‌اند و کماکان در بصیرتِ صدورِ انقلابی و زورچپان آن به جهان با روشِ عصرحجریِ شاه اِسی‌اَند!
چرا؟... چون اصل 177 چون تقدیری لایتغیر همچو دُردِ شرابِ قانون اساسی است و کاریش نمی‌شود کرد! کار از کار گذشته و باید معقول و منطقی، منعطف در واقعیات جور وا جور بود
!
نام آن زیباروی انقلابی اما شاه #اسماعیل_صفوی با ریشی بــور بود
!
به من بگو با شنیدن این سرگذشت، در شخصیتِ خویش، چقدر بور شده‌ای؟ و به چه می‌نازی؟
ای پیرمردِ قانونا بی‌اختیار و عقیم و خنزرپنزریِ شریر
!
سرت را بگذار کف آشپزخانه و در سوراخِ موش و در گورِ بی‌مصرفی و مصرفگراییِ خود بمیر و آرام بگیر
!
غیرتی برای توبه از قانونِ سلطه انگار نیست اندر شهر
...
اما شهامت استمرارِ حرامخواری قانونی به لطایف‌الحیل هست
...
غیرتِ یاری به آزادگی اندر کس نیست... جز شعار مفت و ناله و زاری... اما شهامتِ مشارکت در نوحه‌خوانی و مرده خواری بر گور بزرگان و چسباندن اعتبارشان به حوالی شکم، تا دلت هوس کند هست
!
این است بختِ سیاه و سنتی نوادگانِ کندذهنِ شاه‌اسی که نام آریایی کوروش را در بوق میکنند مفت و مجانی، آن هم در عصر مدرن و در دور باطلِ مناسبات قدرتِ این برزخ و این جنهم باستانی
.
مفتخوری یعنی خوشه‌چینی در میدان عافیت، میان رجزها و شعارها در باد و هوا
...
.
2. اعتبار زَر و تزویر

اگر از سکه بیفتد آن مشروعیتِ جعلیِ قانونِ اساسی که مذهبِ هر نوزادِ سیه‌کارانِ برده پَروَر را از 42 سال پیش زرخرید کرده است، آنگاه باور کن که پس از آن بی‌اعتباری و ثبتِ اعتباری فراگیر طی یک هفته، هر سیه‌بختِ افت‌زده در این ویرانسرا، شاه می‌شود!
چه آنکه اگر مرشد و صوفی اعظمی چون شاه اسماعیل صفوی در قانون و عرف نباشد، آنگاه تمام مردم سلطانند! وگرنه در سلطنتِ صوفیان خودحقپندار، ما کماکان شاهد خدمات و جنایاتِ همان شاعر نوجوان و همان مراد و مریدان و همان آش و همان کاسه‌ایم
.
در یک راستی آزمایی تاریخی، از برزخ و جهنم تا بهشت فقط یک هفته راه است!... پس راه را کج نکن
!
خونی نمی‌ریزد چون جنگ چالدران!... شک نکن
!
آزاد می‌شود وجدان‌ها زیر شکنجه و زورگیری عقیدتی و حرامخواری زنجیره‌ای
.
پس کش نده!... کار تمام است
!
قانون اساسی فساد و قانونمدارش، با یک توبه‌ی عمومی، ناکام می‌ماند! اگر تو بگذاری
!
جهان دیگر بر مدارِ لاشرقیه لاغربیه (بین دو حکومت حق و باطل عثمانی و صفوی) و یا تضاد منافع حق و باطل دو نظام کاپیتالیستی و کمونیستی، نمی‌گردد
!
در عصر مدرن، تضاد منافع، القائی صوری است
!
دامِ یکی، دانِ دیگری است! ای بی‌وفا راهنما
!
دانِ یکی، دام دیگری است! ای بینوا رَهنما
!
تضادی ماهوی بین سرانِ عالم نیست! از دامنِ یکی به لای لنگ و پاچه‌ی دیگری، چه می‌خزی؟
بلیط چه می‌فروشی برای فیلمِ زیرخاکیِ آن کربلا؟... اینجا: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست
!
قرارداد 25 ساله با چین دارد پیوند می‌خورد به قرارداد 20 ساله با روسپوتین و رییس تو خواب است،... ای باقلوا
...!
اربابان جهان، به حکم #بانکداران_ملکه با راکتِ امریکایی، پس از داعش باز دوست دارند یک طالبان... در پینگ پنگ روس و چین با مردم ایران روی میزِ افغانستان و انیران
!
اگر نشد یک آذربایجان هست علیه ارمنستان و بقایای همان حکومت عثمانی... آن وسطها روس و اسراییل، هم از آخور می‌خورند و هم از توبره... عبرت تاریخی همان است اما با شطرنجی در سازوکار قدرتی سازماندهی شده... نباید در دام یک قدرت در غلتید! بزرگترین قدرت قدرتی مردمی است!... بدون این قدرت، لقمه‌ی چپ و راست سرانیم.
مجوز از شورای امنیت دول(نه ملل)صادر شده، بین سهامداران جهان
!
اثباتِ اعتبار جهانی، با نظارت و پاسخگویی قانونمدارانی عام(نه خاص)، یعنی پایان تحریم...یعنی آغاز امید
!
به چه امید بسته‌اید رفقا؟ به تثبیت خون جنایت برای امنیت و دو روز و نصفی عسلِ مصفا؟
راهکار نشان می‌دهد، به قانونمدارِ تنازع بقاء در تضاد منافع، آن سیاستباز عشق ماترک؟ به‌جای نقشه‌ی راه تا قانونِ هم‌افزایی در منافع مشترک؟
بگذار بِپُکد این بی ناموسی تئوریزه‌شده‌ی قانونی
!
دیگی که برای مردم محتضر نجوشد... بگذار کلّه‌ی سگ در آن بجوشد
!
سهامداران برابر در یک #شرکت_سهامی_عام انسانی در آب و خاک مشترک، زیر سُم‌های شرکت‌های سهامی خاصند و کارگزاران و نواله خورانشان
!
معنایِ راهکارهای چپ و راستِ استمرار نواله خوری، یعنی چه؟
!
هیئت مدیره‌ی شرکت سهامی عام(نه خاص و نه ائتلافی از خواص) بصورت فورس‌ماژور یک سخنگو می‌خواهد برای راستی‌آزماییِ مشروعیت با #تجدید_رفراندوم با حضور #تمام_مردم
.
مرده‌خواری راهزنانِ #غبن در یک مبایعه‌نامه‌ی 40 ساله، از پیشفروش اختیار نسل نیامده، آیا کافی است؟ مگر نمیدانی که غبن در معامله، هر قراردادی را باطل می‌کند ای باطلخور
!
نسل پس از مبایعه‌نامه‌ی 58 (بنا بر جمع جبری سه اصل 5+110+177)، در اکثریتند
!
مرده‌خواری و سرمستی از حرامخواری، بس
!
به فکر پالودن خون یک ملت عقیم، از رگِ اهل بیت و ناموس باید بود
!
اگر ناموسی نزدیکتر از رگ گردن موجود باشد
!
که ظاهرالامر نیست!... و باکی هم نیست!... پس در دورِ باطلِ وقت‌کشی، چاه‌نمایی کند هر که لمس است و مسخ و امیدوار به منطق نواله‌خوران از خونِ محتضران
!
باکی نیست چون دردی نیست! و حکایتِ این فرقه تبهکار، تداومِ مسخی در خرمستی است
!
خیام ابراهیمی
26تیر 1400

    

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...