سفری سمبولیک و نمادین با کامران قادری!
زنده باد مسافرِ "سفرِعشق" با قدمهایِ واقعی... کامران عزیز دل و جان.... مردِ
همیشه خندان به حقارتِ قلم لاجان!
معمولا تا دو سه ماه پیش نوشتههای مجازی و قلمی من صدها و گاه هزار لایک و صدها پیام تحلیلی و
کامنت و نوشته به پیوست داشت!... اما نوشتههایی چون این نوشته، مثل یک آینه، تو گویی تنها محل رؤیت خویش است در سکوتِ میدانی واقعی... و سکوت سرشار از ناگفتههاست!
دو الی سه استاتوس قبلی که در مورد سفر کامران عزیز قلمی کردم حدود 70 تا 80 لایک از دوستانم گرفت... این یکی تاکنون حدود 20 لایک بعد از 8 ساعت!... البته طبق آماری که در کنتور ویدئوهای منتشرهی قبلی دیدهام بازدید کنندگان نوشتههایم، که معمولا مرتبط با زبان مشترک حقوق ملی است، معمولا بین پنج تا هشت و گاه تا ده برابر لایک کنندگانند! بر این اساس مطمئنم که این نوشته خیلی بیشتر از اینها بازدیدکنندهی در سایه داشته است!
در همین مدت کم یکی دو ماه آشنایی، سفر سمبولیک کامران عزیز برای من درسهای بزرگی در پی داشته است! از آموزههای جانبخش وجود کامران عزیز بسیار نوشیدهام! اما امیدوارم بخشی از سایر آموزههایی که از یاران به چشم پنهان خواندهام اشتباه باشد.
لایوها و ویدئوهای کامران قادری را که هر روزه در اینستاگرام و گاه در فیسبوک ارائه میگردد را پیگیری میکنم! او اکنون پس از پیاده روی در طول 7 ماه و حدود 7000 کیلومتر با گذر از 11 کشور از سوئد به سمت تهران در حال پیاده روی با یک چرخ دستی با وزنِ بیش از 100 کیلوگرم است. کنار جاده چادر میزند تا پس از 35 سال هجرت با حرکتی مسالمتآمیز و معرفتبار و سمبولیک، از سوئد به ایران برسد برای درخواست "آزادی انتخابات"! او فعلا در ترکیه قدم میزند!
غافل نباشیم که سفر او با پای پیاده با این مسافت زیاد با خطرهای مختلفی روبروست:
تصادف با کامیونها و اتومبیلهای جاده در گرگ و میش غروب و در روز و شب... سرما و گرما، خستگیِ ماندگار در عدم آسایش در بستر خواب، بیماریهای مختلف از سرماخوردگی تا آلودگی آب و غذا و جهاز هاضمه، زخم پا و هزینههای مداوا، خطر حیوانات بیابانی و احیانا انسانی، مشکل نظافت و حمام و بهداشت فردی...کیفیت و هزینههای خورد و
خوراک...گرسنگی و تشنگی بین راه... بارکشی در سربالایی... خرابی چرخ دستی و دزدی لوازم، و بالاخره تهدید مستمر روانی... اما او با روحی بزرگ تنها لبخند بر لب دارد... به باورم در چنین شرایط سختی در مدتی طولانی بمدت هفت ماه، هر کسی قادر نیست این لبخند و مهر را در چهره داشته باشد!
به همین دلیل به باور من کامران قادری دارایِ قدرتی فوقالعاده انسانی در روح و روان و نگاه است که توانسته اینهمه سختی را تاب بیاورد و باز سرشار از بخشش و مهر و دوستی، قدم بردارد... چه سفر او سفر عشق است! و بهرهگیری از تکنولوژی و مانیتور موبایل تنها وجه مشترک ما با اوست!
او را دوست دارم چون او مسافر سفر عشق است! از او نیرو میگیرم و به همین دلیل به او مدیونم.
من به او مدیونم... و تنها کمک و یاری من به خودم همدلی و در صورت امکان یاری رساندن به هزینههای سفر اوست! او فردی محجوب و بسیار مهربان است و البته قدردان عشقی که در سینه دارد! آیا ما هم قدردان این عشق به وطن و هموطن خویش هستیم؟
چگونه؟... کمی بیندیشیم!...قلم روان است اما قدم، معرفت و دانش و فهم والایِ انسانی و بزرگی و شرف و غیرتی میخواهد که تنها عشق سوخت آن است!... جدای از قلم، آیا چنین عشقی را در قلم که شرمنده اما در قدمهای واقعی خود سراغ داریم؟
امروز با همسرم غذا از گلویمان پایین نرفت! وقتی همسرم گفت: او بیسکوئیت و غذای سرد کم کیفیت میخورد!
او با تکیه بر توان فردی هر چه داشته در راه عشق به میهنی گذاشته است که برخی از شاعران و فرهمندانش میتوانند شب با شکم سیر و در بستر گرم و در جای امن بخوابند، وقتی او در چادر خود گرسنه است و هنوز بیدار است و پیامهای هم میهنانش را با عشق و شور میخواند!
ما و شما چه داریم که در این راه به او که عشق مجسم است هدیه کنیم؟ آیا حاضریم در راه این سفر از مادیات مایه بگذاریم؟ هر جای جهان بود، مردم برای یک حرکت ورزشی یاری میرساندند و کمک میکردند! سیاحان و جهانگردان همواره دست به شهرداریهای شهرهای پیش رو دراز میکنند و یاری می جویند! اما او چون مستقل است از هیچ سازمانی کمک دریافت نمیکند تا مستقل بماند! این اوست... اما ما چیستیم؟ البته یک ایرانی مهمان نواز هستیم که هنر نزد ماست و همواره عشق وطن در سینه داریم!
یادآوری:
کامران قادری: 47 ساله...دارای همسر و دو فرزند دختر و پسر و یک نوه... اینک در
راه ایران ماست!
خیام ابراهیمی
21 مهر 1396
...
http://www.instagram.com/swedentoiran
Walking to Iran
for Freedom - Swedentoiran
Kamran Ghaderi
#کامران_قادری
https://www.facebook.com/kamran.ghaderi/videos/10155242161959118/?notif_id=1507796031240141¬if_t=live_video_explicit&ref=notif
No comments:
Post a Comment