Wednesday, October 25, 2017

ملتِ نامشروع، قربانی بازیِ "زِروتِر" و چیپس و ماست

ملتِ نامشروع، قربانی بازیِ "زِروتِر" و چیپس و ماست. :(
در یک بازیِ مشترک، بدون رعایتِ زبان و قواعد مشترک، محکوم به حذفی. بازی بدون باور به مبانیِ مشروعیت مشترک ناممکن است! و تو در بازی با قواعدی که در آن قدرتِ مشروعیت نداری، نابودی!
در بازیِ استعماریِ "زِر و تِر" بین ظریف و ترامپ و در غیابِ قانونیِ "نظارت ملی" زور برتر پیروز نهایی است! و بازیگران و بازیچه‌های نامشروع نابودند! در بحران مشروعیت، شخصیتِ غیرخودی با شراکت در بازیِ صاحب قدرت، نباید علیه هستی خود قیام کند! مگر آنکه قصد حذفِ شخصیت خود و یا شخصیتِ طرفِ مقابل را داشته باشد!
در بازی‌های قانونی، آیا بازنده‌اید یا برنده؟ در بازیِ قانونی مقابلِ نظامِ سلطه آیا سلطه پذیرید یا شریکِ سلطه‌گر؟ بدیهی است که اگر به عنوان یک شهروند مستقل در هر سو نقش داشته باشید شما چوب دو سر سوخته‌اید! در بازی ظریف و ترامپ، مبنایِ مشروعیت در قانون هر دو سو، مالکیتِ زور است! یکی بنا بر مالکیتِ حق ایدئولوژیک و دیگری بر مالکیتِ حقِ تکنولوژیک. هر دو، همه را خودی و مملوک مشروعیت خویش می‌خواهند! و هر که را که تسلیم نباشد، غیرخودی می‌نامند و محکوم به حذف! و به همین دلیل زبان حقوقی هر دو و ادبیاتشان زورگیرانه است! یکی علیهِ اکثریت جهان، و دیگریِ علیه اقلیتِ جهان.
در هر صورت برای استقلال، ابتدا باید از خویش آغاز کرد، نه از دیگری! آیا مردم ما، از لحاظِ حقوق مشروعِ ملی، مردمی مستقلند؟ یا زورگیری شده؟ در چنین نظامی چگونه میتوان مستقل شد؟
آیا ادبیات شما زورگیرانه است؟ آیا هستی را از خانه تا اجتماع، به خودی و غیرخودی تقسیم کرده‌‌اید؟
آیا غیرخودی را تسلیمِ خود می‌خواهید؟ آیا به "همزیستی مسالمت آمیز" باور دارید؟
اگر تابِ تحمل غیرخودی را ندارید، اگر بدونِ زورگیری، توان همزیستی را ندارید، شما سرباز گمنامِ یک نظام سلطه‌گر و یک دیکتاتورید! نظامی که وحدتش فرمایشی بوده و جز اعمالِ زور ممکن نیست! چون عنصر مشروعیتِ شهروندی، قانونا برابر و مشترک نیست! بر این اساس شهروند امریکایی در درون خود شخصیتی مستقل است! اما شهروند ایرانی در درون خود، شخصیتی زورگیری شده! با چنین موقعیت زورمدارانه، چگونه میتوان به بازیهایِ مشترک و وحدت آفرین پرداخت و از آن لذت برد؟ به همین دلیل است که در شهروندان امریکایی امید مبتنی بر وحدت منافع مشترک در درون جامعه و در مراوده با جهان به چشم میخورد! اما در شهروندان ایرانی بدون تن دادن به زورگیری چه در درون و چه در جهان، امیدی به وحدت منافع مشترک نیست!
.
آیا چیپس ‌و ماستِ وحدتِ ملی، با فشارِ سختِ ترامپ از بالا و چانه‌شکنیِ نرمِ ظریف از پایین، خوردن دارد؟
در غیابِ حلقه‌یِ مفقوده‌یِ قانونیِ "وحدت ملت با ملت"، بین مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی چه باید کرد؟
بدیهی است که در بازیِ استعماریِ "زِر و تِر"، قربانیِ اصلیِ توپ‌جمع‌کن‌ها و تماشاچیان هستند!
ادبیاتِ ویرانگر و غیرِدیپلماتیکِ استعماری یعنی به‌جایِ رعایت و استناد به قراردادهای بین‌المللی و رفتارِ حقوقی، یکی از همان ابتدا به پندارِ مکتبی فحشِ "مرگ بر امریکا" بدهد و به رفتار زورگیرانه خود را صادر کند و از دیوار سفارتِ ملتی بالا برود و همه را حواله کند به دولتی دموکراتیک و ملی، و خودی‌های اصلاح‌طلبِ غیرملی و خودیِ دیروزی برایش کف بزنند و سوت بلبلی بکشند به الله و اکبر، و یکی هم به مقابله‌به‌مثل زرِ مفت بزند به "خلیج عربی" و اصلاح‌طلبانِ غیرملی و غیرخودیِ امروزی، فحشش بدهند به اعتیاد مکتبی و تماشاچیان هم این وسط هی پول بلیط بدهند برای دیپلماسی دوپهلو و ظریف مارموزانه!
استاد اعظمِ "وحدت ملی" در شرایط بحرانی و در ترس از امنیتِ چیپس و ماست، البته با "پوشالِ قانونی" و ناشی از بی‌اختیاریِ ژنِ مرغوب، آدولف هیتلر بود! عبرت تاریخی این ساختار در لباسهای رنگارنگ، همواره در دلِ عشاقِ بودن به هر قیمت (نه شدن به قیمت معلوم فی مدتِ معلوم) با ارزش بوده است!
.
چیپس و ماست یارانه‌ای:
موضوعِ تولید چیپس و ماست در شادی رفع حصر دو نفر قانونمدار فتنه، در دامنِ حصرِ فتنه‌یِ قانونیِ ملتِ یک دست و یک پایِ مخالف بریده، انصافا قاقالی‌لی و ملعبه‌ای اغواگرانه و غیرقابل چشم پوشی است.
و صد البته با این پندار و گفتار و رفتارِ اربابِ آتش به اختیار عالم، یعنی ترامپ که منجر به تحریم سپاهِ فراملیِ اقتصادی و سیاسی شده، و با بردنِ عمامه‌یِ خاتمی عزیز و مهربان زیر کلاه سیلندرِ معرکه‌گردان، قرار است لابد دوباره سرودهای ملی زنده‌یاد نوری را از صدا و سیمای ویژه خواری شاهد باشیم!
یک شادی مجازیِ ملی و بعدش هم چیپس و ماستِ ملی، در راه سیاست‌های کلان میلی (تماما قانونی) و جنگ جنگ تا پیروزی و صدور انقلاب به اقضی نقاط عالم از فلسطین و لبنان و عراق و سوریه تا ونزوئلا و ... و نهایتا اروپا و امریکا! و هزار البته پز عالی با رجز عارفانه و جیب خالی با حق غاصبانه‌ی فراملی (تماما قانونی)!
یادآوری: باز شادخواران نپرسند که خب، چه باید کرد؟ که ماجرایِ دور باطلِ چرخ و فکلیِ فلسقه و استراتژی و تاکتیکِ سبز و بنفش و مشکی (که رنگ عشقه)، توسط راقم این سطور، تکرار نمی‌شود!
در شهر اگر کس است یک حرف بس است!
.
از قلم تا قدم
حالا در این هیر و ویرِ خرس وسط بازی امریکا و شرکائش با برجامِ ایرانی، #کامرانِ_قادریِ عزیز هم مسافر "سفر عشقِ" هی قدم‌های خودش را بزند و ما هم قلم‌های خودمان را برایِ "درخواستِ انتخابات آزاد" و "درخواستِ تغییر قانون به نفع تمام ملت"... تا ببینیم بالاخره میهن‌دوستانِ داخل در قدرت حاکمه، سرانجام حرف ملت را برای "وحدت ملت با ملت" و "احقاق اراده ملی"، به عنوانِ پایدارترین و محکم‌ترین و قدرتمندترین عنصر ملی، می شنوند؟ یا نه! مایلند کماکان به هر قیمتی از جمله #هولوکاست_غیرخودیان داخلی، (که البته قانونی است) تا فرجام، پیاده و سواره راه خود را طی کنند!
سنگ مجازی مفت و گنجشک هم مفت!
کارگزاران و گزمه‌های ارباب بومی و دلالانش، این شبها ابراز خشنودی می‌کنند که اگر امریکا را در پیمانی جهانی از دست بدهند و تحریم شوند اما اروپا را دارند و ترامپ در این زبان بازی، تنها اعتبارِ خود را نفله کرده است! و به روی مبارک هم نمی آورند که:
اروپا یعنی انگلیس که پدر روحانی امریکاست!
اروپا یعنی فرانسه که مادر و خواهر روحانی امریکاست!
اروپا یعنی آلمان که برادر روحانی امریکاست!
و نیز اروپا یعنی روسیه‌ لت و پار و زخمی که دلالِ همه است!
اینها دارند با ملتها خرس وسط بازی می‌کنند!
امثال ایران هم مثلِ لیبی و عراق و افغانستان، همواره توپِ پلاستیکیِ زیر پای اینها هستند، در حیاط خلوت دهکده‌ی جهانی که کدخدایش پدربزرگ روحانی یعنی دیزاینرِ لاکچریِ اسرائیل است! (مردمش شریف).
شما باور نکن که یک خانواده‌ی استعمارگر به نیت قربة الی‌الله و دموکراسی دارد با ایران گرگم به هوا بازی می‌کند! خیر!
پاسکاریِ ایشان برایِ تثبیتِ یک اربابِ صاحبکرانِ بومی است که بتوانند با طعمه و بازی و جرزنی و مچ گیری و تهدید و تحریم و لابی و ترمیم قرارداد و دام و طعمه و تهدید بازی جدید و جرزنی و مچ گیری و تحریم و لابی و ... با حضرتش، جیب ملتی را از چپ و راست جوری خالی کنند که نه سیخشان بسوزد و نه کباب... بلکه دود چربی نفتش به چشم هر غیرخودی خارج از گود که رفت رفت!
در این معرکه‌گردانی ساختاری قدرت، باز هم مشکل اصلی، اراده ملی نفله شده در قانون اساسی است! وگرنه قدرتِ نفت به واقعیت و مجار بورس بازی، روزی به پای اسلحه و دلالیِ گزافِ تحریم‌های زنجیره‌ای، در سحرگاهِ طلوع فجری دیگر به‌پایان خواهد رسید!
جنگ‌های زرگری و تحمیلی را به هزار بهانه باور نکن!
همه از "اراده ملی" و "وحدت ملت با ملت" می‌ترسند که الحمدلله قانون اساسی آن را تضمین کرده است...
باقی حرف‌ها حرفِ مفت است و ترامپ و پوتین و ظریف شومنِ آن.
برای چندمین بار: این خط!...این هم نشان!
حالا آیا باز اشتها داری که چیپس و ماستمان را بخوریم تا این نسل تمام شود و نسل بعدی بیاید به عبرتی بکر (و نه تاریخی)؟ ... و روز از نو روزی از نو...
خیام ابراهیمی
22 مهر 1396

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1872605456332616&set=a.1374823816110785.1073741828.100007495381107&type=3

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...