کانیبالیسم(همنوعخواری) در اپوزیسیون
حاشیهای بر دعوای "همه با
هم" و "همه با من" و "همه بی هم"
کانیبالیسم(همنوعخواری) در کبک و
بلدرچین و سیمرغ و ققنوس و انسان جهانسومی، بهجای همافزایی مدنی و انسانی، یکی
از اپیدمیهای دوران گذار از سنت به مدرنیته است که عصرقجریها آن را معاد یا
فرشگرد و یا بازگشت به اصلِ خود مینامند. انا لله و انا الیه الراجعون.
من فکر میکنم یکجوری کبک اپوزیسیون
خارجنشین خروس میخواند!
کانیبالیسم یا همنوعخواری، نوعی عارضهی
پرخاشگرانه و تهاجمی در بسیاری از حیوانات از جمله بلدرچین و کبک است که ضمن ایجاد
مشکل در طول دوره پرورش، پرندگان عاجز را به نوک زدن و زخمی کردن یکدیگر مبتلا میکند.
اما میان پرندگانِ قفسی، کبکهایی هم هستند که خروس میخوانند!
اخیرا دکتر قاف، مبارز آزادیخواه و
محقق دانشمند در نوک قلهای در کشور فرانسه و در باغ میوه و سبزیجات خود اقرار کرد
که چه لذتی دارد از میوههای باغ خود به دیگران هدیه دادن. رانت حکومتی اما چیز
دیگری میگوید: رعیت باید دندان اسب پیشکشی را نشمارد و نوالهی ارباب را بر چشم
بگذارد! این پارادوکس منافع نامشترک بین خارجنشینان مرفه و محرومین داخل قفس در
سیاست ایران، موجب طرح این پرسش شده که: آیا همه با هم میتوانند شریک خاک مشترک
باشند و در نوشتن سرنوشت مشترک مشارکت کنند؟ یا نه، این فرآیند تصمیمسازی راجع به
سرنوشت عمومی تنها از جنسِ حقوق بنیادیِ "از ما بهتران" است و ایشان
باید با روشِ قبیلهای خودشان به قلعهی مشترک حمله کنند و هیچ رعیت غیرخودی حق
ندارد بگوید چرا با حملهی ناشیانه از هزار سو به خانهی مشترک، "ما" را
پریشان و ضعیف و ناتوان و قربانی کردید؟ شما چه حقی داشتید جای همه تصمیم بگیرید؟!
1) آقای نوریعلاء یکی از خارجنشینان
در لباس اپوزیسیون میگوید: نه! رعیت حقی ندارد در نظام تصمیمسازی برای بازپسگیری
و تصاحب خانهیمشترک دخالت کند، هر چند او صاحب حق است اما تنها من و عزیزان زیرِ
بلیط من، حق او را تشحیص میدهیم! پس همه بایدگرد من و دور من بگردند ولاغیر (امام
خمینی).
2) آقایان اعتمادی و نقرهکار میگویند:
بله! اما با روش تجزیهی مبارزین به قفسهای 14 نفره. هر چند چنین رویکردی از سوی
آقای نقرهکار تحت تاثیر آقای اعتمادی، موجب پرخاشهایی از سوی آقای نوریعلاء شده
و اخیرا آقای نقرهکار در یک عقبنشینی تاکتیکی قرار است در باب "همه نه با
هم" بنویسند! آیا چنین گرایشی برمیگردد به احساس تفاوت موقعیت اقتصادی این
بزرگواران و گردن نهادن به امر واقعبینی؟ الله اعلم! و البته آقای نوریعلاء
اعلم.
3) بنده هم عرضم این است که: بله! اما
به روش وحدت تشکیلاتی در اپوزیسیون که از بس آن را تکنفره نشخوار کردهام، حال
خودم هم از این دریوزگی از تریبون مایهداران، به هم میخورد؛ چه برسد به حالِ
متولیان تریبونهای خارجی در داخل.
.
همین تعارضات موجب نوعی
کانیبالیسم(همنوعخواری) شده بین پرندگان مهاجر و کبکها و بلدرچینهای داخل قفس
که آلوده به ویروس مؤمن و کافر و خطکشی قانونی پوزیسیون برای اپوزیسیون و برای
زخمیکردن غیرخودی به یکدیگر نوک میزنند. و صدالبته در راستای سیاستهای کلان تکنفرهی
ارباب خارجی و داخلی از پروتکل و قواعد نئولیبرالیسم در دهکدهی جهانی تا بند یک
اصل 110 قانون اساسی، این بیماری سلطهگری در میان اپوزیسیون هم امری ناگزیر است
که رعایای بدون تریبون هم باید بالاجبار و برای تنازع بقاء، بدان تن بفروشند.
اگر بخت یارَت باشد، میان اینهمه
پرندهگان بلندپرواز، از عقاب و قرقی و کرکس گرفته تا پرستوهای مهاجر، دور از جان
مرغ خانگی و کبک و بلدرچین نشوی تا در عصر رسانهها و ماهوارهها میان قفسهای
محروم از توزیع بودجه توسط صاحبان قدرت منابع مالی، چشمانت نبیند و دلت آرزو نکند
و خود را ناتوان نبینی، تا برای تصاحب قدرت مطلقه، بیقرار شوی و شروع کنی به نوکزدن
به خودی و غیرخودی. یعنی در این بلبشو هر چه به منابع مالی نزدیکتر باشی میزان
بیماری و حرص و هاری برای دیگرکشی و همنوعخوری بیشتر خواهد شد. پس دور باد این
عقوبت از شخصیتهای مستقل و آزاده.
وقتی علت اینکه چرا با اینکه کبک اکثر
مردم در داخل خروس نمیخواند، اما به درجاتی به کانیبالیسم دچار شدهاند را از
کارشناسان و دامپزشکان میپرسیم، این چند دلیل را بیان میکنند:
این دو پرنده به علت گیر کردن بین
پرستوهای مهاجر و مرغانِ خانگی، و نیاز ذاتی به طبیعت آزاد و گیرافتادن در قفسِ
تنگِ اربابی، به دلایل متنوع به نوکزدن به یکدیگر و همنوعخواری میافتند! اما
اینکه برخی از پرستوهای مهاجر بصورت حاد به این بلای خانمانسوز دچارند، برمیگردد
به دوز اعتیاد ایشان و دیگر فرقی نمیکند که در نیاز به تابش نور در فضای سایه
روشن و آزاد، اصالتا نورزاده باشند و یا نور از بالا یا پایین به ایشان بتابد. حرص
قدرت وقتی کسی را کور کند، دیگر باید امتی گرد خمینی بگردند، نه اینکه ایشان دور
ملت.
کارشناسان دام و طیور برای درمان این
عارضه، ضمن برشمردن علل مربوطه، روشهای درمانی علمی متعددی پیشنهاد میکنند:
1- استفاده از قفسهای غیر استاندارد:
محیط زیست(قفس) تنگ و آلوده و زشت است.
پرندهی ناتوان چه در طبیعت آزاد و چه در میدان و چه در زندان، از سویی میل پریدن
دارد و از سویی چه ذاتا و چه عارضا بال بلند پریدن را ندارد. پس برای احساس آرامش،
خودفریبانه یا سرش را زیر برف میکند تا حقایق را نبیند و یا به دام بشر هشتپا میافتد
و از طبیعت فراخ و گسترده به قفسی تنگ منتقل میشود، که تازه از این تنگنای جدید،
مصیبتهای بعدی آغاز میشود.
2- تراکم بالا در فضای کوچک و محیط
محدود و تشدید حس رقابت برای دان و آب
دامدار به دلیل تمامیتخواهی و سود
بیشتر از روشهای استثماری بهره میبرد! او مایل است عقل خودش را به خردجمعی طیور
تحمیل کند و کاری ندارد که پرنده نیازمند استقلال و آزادی است یا نه. پس در فضای
تنگ قفس گلهی پرندگان را بصورت فشرده کنار هم نگاه میدارد تا سود بیشتری عایدش
گردد.
3- نور نامناسب:
دامدار برای بهرهوری بیشتر با افزودن
نور موجب میشود ساعت طبیعی و درونی پرندگان دچار اختلال گردد و مثلا مرغها
تندتند تخم بگذارند تا بر تعداد تولیدات ارتش گوشتی ارباب در جنگ با دشمن خود
بیفزاید. همچنین مراقبتِ امنیتی و 24 ساعتهی خویش را بر جزئیات زندگی پرنده
بیفزاید تا دقیقهای از دقایق زندگی پرنده از نظر او دور نماند، مگر به همیاری و
همافزایی، چون گلهی ابابیل شود؛ لذا زیرنظری پیوسته و در شرایط پلیسی و در چنین
موقعیتی، دارای افزایش استرس و میل به پرخاشگری میشود.
نور پیوسته و مراقبت 24 ساعته موجب
استرس پرندگان ناتوان شده و برای درمان نیازمند تنظیم دورهی نوری 16ساعته (دو
شیفت کاری) است. شرایط انسانی(یک شیفت کاری8 ساعته) سرش را بخورد!
4- تهویه نامناسب:
دامدار مایل است کمتر هزینه کند و
بیشتر گوشت پرنده را سلاخی و از مزرعه درو کند! بنابراین از کیفیت تهویهی مطبوع
میکاهد و همین موجب احساس خفقان پرنده شده و بر استرس و میل پرخاشگری او برای
دستیابی به هوای آزاد میافزاید.
5- بیماریهای انگلی و عصبی:
عدم رعایت بهداشت و کیفیت دانِ مرغوب،
موجب میشود پرندگان به انواع بیماریهای ناشی از کمبود ویتامین و پروتئین دچار
شوند. همین کمبود ناشی از تحریم حقوق ابتدایی زندگی شهروندان توسط ارباب موجب میشود
که انواع بیماریها و حساسیستهای جسمی روانی و سیستم عصبی در پرندگان فزونی یابد
و به هم نوک بزنند و با انتقام از ضعیفتر از خود بهجای ارباب روزمدار، یکدیگر را
زخمی کنند و حس خشم فروخورده را سر زن و بچه و نزدیکان و همکاران و برادران و
خواهران و همسایگان و رهگذران تخلیه کنند.
.
راه درمان:
1- جدا نگاه داشتن طیوری که به هم نوک میزنند.
-کاهش نور مستقیم امنیتی و افزایش
کیفیت تهویه مطبوع هوای آزاد
2- تمایزات فرهنگی: در برخی از گونههای
طیور، فعالیت بالا و حالات تهاجمی در ژنِ کبک و بلدرچین بوده و باید اینها را از
لحاظ فرهنگی مراقبت کرد. مثل عدم تداخل قوم عرب و عجم.
3- وجود انگلهای خارجی:
عناصر محرک ماهوارهای بعلت اقدام
مبارزینی که خیلی پرت از عمق فاجعهاند، و اینکه دستی دور بر آتش دارند و قدرت و
توانایی درک احوال گرسنگان را از کنارِ ساحل عافیت ندارند، لذا با تعمیق شکاف
کیفیت زندگی بین زندگی مطلوب مجازی و واقعی، موجب افزایش تضاد فرهنگی بین خارج و
داخل میشوند که باید آن را در پندار و گفتار و رفتار ایشان تعدیل کرد! وگرنه با
توجه به علائق ایشان به بازیهای امن کامپیوتری، بین اتاق خواب و کیبورد و
مانیتور، در عمق استراتژیک فاجعه میان حوادث میدانی مبارزات واقعی، تغییری حاصل
نمیشود.
4- تامینِ دانِ با کیفیت و افزایش
پروتئین و سبزیجات برگدار و قطعاتِ کشکِ خشک
سبزیجات برگدار از این رو مفید است که
موجب میشود پرنده زیاد نوک بزند و انرژی و غمباد خود را بصورت پیوسته تخلیه کند.
قطعات کشک هم کاربردی دو منظوره دارد: هم موجب تخلیهی هیجان میشود و هم تامینکنندهی
مواد معدنی مورد نیاز بدن است.
5- روش بدیع و مدرن برای مشغول کردن
دام و طیور، ریختن دانهها در اعماق مختلف و پخش علوفه در سطح کل سالن و افزودن
نمک به دانهای بیکیفیت در آب است، تا عوامفریبی موجب تشفی خاطر طیور بال بریده
گردد.
6- تفکیک سنی و جنسیتی برای تحریک
بیشتر و انحراف انرژی به جنسِ مخالف و تشدید نفرت نسبت به فسیلهای 57، در راستای
سیاستهای کلان تک نفره، برای افزودن بر مسائل لاینحل و ایجاد درگیری کاذب و گرههای
کور در روزمرگی و پرت کردن حواس طیور و دامها از اصل ماجرا تا لت و پار کردن اسبهای
رم کرده در نبردی نابرابر.
.
نتیجه اخلاقی: پااندازی و دلالی
مبارزین در این ماجرا موجب دوام سوژه و طول عمر ایشان تا مرحلهی بازنشستگی در
فضای آزاد و در دشتهای حاصلخیز میشود، تا پشت مانیتور و کیبورد بین انگشتان
اربابان دان و دام طیور خارجی و داخلی پروار شوند، و با سیمولیشن و تاببازی میان
انگشتانِ خیمه شببازان، به رقصی مستکننده و بیاختیار بین آدمکها و عروسکها،
جان و تن بفروشند.
#خیام_ابراهیمی
15 شهریور 1398
پ.ن:
1) لینک مطلب:
https://paravarsanat.com/%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85/
2) *حق مردهخوری از این مطلب (کپی
رایت) بدون ذکر منبع، کاملا آزاد است.
بشمار...
No comments:
Post a Comment