پیشنویس
آزمایشی یک پتیشن
موضوع: امضاء مرامنامه مردمی-میهنی و مانیفست امید و نقشه راه تا استقلال و
آزادی
در ساختار یک شرکت سهامی عام ایران انسانی
.
با درود به تمام هم میهنان و سهامداران ایران!
ایران، این آب و خاک و خانهی مشترک، که هویت و سرگذشت و سرنوشت تمام ایرانیان از آن است و تار و پود وراثش بدان گره خورده است، بیش از 40 سال است که در جدالی سوء تفاهم برانگیز، معلق بین اعتمادی سنتی و غبن، در نبردی بین تردید و جهل و آگاهی، در یک نظام بظاهر مردمنهاد که به ادعای سردمداران، اکثریت نسل گذشته خواه ناخواه و آگاهانه و ناآگاهانه با آن بیعت کردهاند، تاب میخورد؛ اما همچون همیشه در کل تاریخ، هرگز بصورت کامل در دست تمام امانتداران آگاه و وارثان و صاحبان تاریخی و امروزی خود نبوده و نیست و پیوسته با اعمال ارادهی پرچمداران و قدرتهای تمامیتخواه جهانی و بومی(به نیت خیر و شر)، در بی ثباتی ناشی از جنگ و صلح و در دور باطلی بین ویرانی و آبادانی و ویرانی، دست و پا میزند! باید سرنوشت عموم مردم را از بخت و اقبالی که از درون لپ لپ سلاطین بیرون میآید، و یکبار کوروش میشود و یکبار شاه سلطان حسین و بار دیگر نادر و بار بعد فتحلعلیشاه(تو بخوان شکستعلیشاه قجر) و یکبار رضا شاه و بار دیگر خمینی و ...خارج کرد و به دست گرفت! تا با دیوانه شدن و گروگان شدن یک قدرت مطلقه، ملتی گروگان قدرتهای پشت پرده نشوند! براستی چه تضمینی است که قدرت مطلقه در دست شاه و شیخ، ملتی را مجنون نکند؟ چه تضمینی است که نخبگان امروز پشت دربهای بسته تا فردا فاسد نشوند؟
تنها یک رود جاری و زنده و سیال است که زلالی آب را تضمین میکند. که عموما قدرت هر آب زلالی در سکون چالهها به مانداب و مرداب مبدل میشود! باید از شیوه های سنتی و عصرحجری و تاریخی که شاید با مناسبات قدرت در همان زمان همخوان بوده اند، دست برداشت و خود را با مناسبات قدرت در عصر مدرن، همسو کرد! وگرنه عقوبت یک ملت همین میشود که شاهدیم: در عصر مافیای قدرت جهانی، وقتی یک شاه و سلطان به گروگان برود، ملتی به گروگان رفته است.
آیا سندی جدی تر از کاهش تصاعدی قدرت خرید مردم و عدم اطمینان از برنامهریزی در زندگی آحاد مردم، بدلیل تمرکز قدرت در دست یک سلطان صاحبکران، در طول 42 سال اخیر، هست؟
.
این نوشته حامل پیام و پیشنهاد و راهکاری گام به گام و میدانی برای اطمینان از تثبیت نقش مردمی آگاه در سرنوشت یک خانه و آب و خاک مشترک و آغاز پروسهی تسلط بر سرنوشت عمومی در کمتر از چند هفته(یک فصل سال) است، که با کمترین هزینه و بصورت مسالمتآمیز و بر اساس آگاهی و باور به حق اولیه در آب و خاک مشترک و ملک مشاع(نه بر اساس حقوق ثانویه و ژن برتر)، و بدون ریختن قطرهخونی از بینی هیچ شهروندی، بنای راستی آزمایی و اطمینان از سازوکاری علمی و عملی را دارد؛ برای اعمال اختیار نوشتن سرنوشت عمومی توسط تمام سهامداران آب و خاک مشترک در تمام لحظات، و با سازوکار بروکراتیک در یک شرکت سهامی عام انسانی.
در علم تجارت بریتانیای کبیر از قرن شانزدهم، توسط ملکه الیزابت اول اثبات شد که: کمپانی هند شرقی با ائتلاف شرکتهای سهامی خاص لندنی و با یک رسالت و امتیاز ملی میهنی، میتواند جهان را تصرف و مستعمرهی ملکهی خود کند! تا جایی که تعداد و عدوات ارتش کمپانی هند شرقی از ارتش رسمی بریتانیا بیشتر شود. در علم تجارت البته یک شرکت سهامی خاص قدرت مانور بیشتری از یک شرکت سهامی عام در بازار دارد. و یک شرکت با مسئولیت محدود قدرت مانور بیشتری از هر دو دارد چون مکانیسم تصمیم سازی آن بیشتر است. اما الگوهای تجاری در عصر انقلاب رسانه ها و شبکه های اطلاعاتی مؤثر بر مردم، نقش اعتبار اجتماعی را نمیتوان نادیده گرفت.
بنابراین در دامن نئولیبرالیسم نقش هولدینگهای بزرگی که بتوانند با قدرت ناشی از تمرکز در تصمیمسازی صاحبان اصلی هولدینگ، با چنگ انداختن بر منابع مالی حکومتی، بر نیازهای مردم تاثیر گسترده بگذارند، مؤثر میشود. بنابراین در عصر رسانه ها و در چنبرهی ناشی از قدرت اقتصادی سیاسی فرهنگی این هولدینگها و تراستهای وابسته به قدرت عالم، که برای برده سازی مردم(بویژه در کشورهای عقب مانده) زندگی را بی ثبات و ناامن ساختهاند، تنها برگ برنده در دست مردم بینوای جهان، درک پتانسیل سهامداری خود در یک شرکت سهامی عام(از وطن تا جهان) است؛ که بر قدرت هولدینگها میتواند مؤثر باشد. هر چند قدرت مانورش ناچیز باشد. اما اگر آزاد شود و شکل بگیرد، به آنچنان قدرتی تبدیل میشود که اصل سرعت رقابت برای حذف رقیب را میتواند تبدیل به قدرت هم افزایی برای کسب ارزش افزودهی اجتماعی امن، مبدل کند!
شاید وضعیت کنونی، ناشی از جبر جغرافیایی تاریخی باشد که پرچمداران و سردمداران سرنوشت یک ملت، بدلیل زیاده خواهی و یا جهل به یک الگوی علمی در کورس رقابت با قدرتهای محیط بر وطن، هرگز به مردم ایران فرصت مشارکت همزمان در دو ساحت سیاسی و اقتصادی ندادهاند، تا برای تمرین همگرایی و در راه حفظ منافع مشترک مراتب رشد و بلوغ مدنی را کسب کنند! چرا که همواره بلوغ سیاسی را معطوف به اولویت توسعهی اقتصادی در دست سیاسیون خاص دانستهاند!
.
این مرامنامه با برشمردن مبانی منافع مشترک مادی، اثبات میکند که در دوگانهی انتخاب ناگزیر مبنی بر اولویت امر سیاسی و اقتصادی بر یکدیگر، راه سومی هم هست: توسعهی متوازن در سازوکار حقوقی یک شرکت سهامی عام بر اساس تمرین هم افزایی و برای تولید ارزش افزوده در قدرت سرانه، که همانا ریشه در مسئولیت پذیری و پاسخگویی مستمر در بستر آیین مهرورزی اجتماعی دارد؛ که بدون تضمین مهرورزی در سازوکار تولید قدرت، مام میهن در دوری باطل همچنان از تجاوز صاحبان زر و زور و تزویر، شاهد زایش نفرت و کینه و حذف و جنگ ویرانگر و گسترش فساد و ستم خواهد بود!
پرسش: ایرانیان آزاده و مستقل، در تنشآفرینی دوقطبی تحمیلی بین مومن و کافر و خودی و غیرخودی از سوی اربابان جهانی و اربابان بومی، آیا میتوانند بدون قربانی شدن و آلوده شدن و درافتادن در قواعد بازی جدال در دامچاله ها و بهانهها و بازیهای تحمیلی سلاطین سلطهگر، و در نبردی نابرابر در کورس رقابت برای حذف غیرخودیان، تهدید را به فرصت تبدیل کنند؟
به باورم آری!...
اگر مهار وحدت خود را گرد منافع مشترک مادی(نه تضاد منافع معنوی که سوء تفاهم برانگیز و ضد وحدت است) و بموجب مکانیسم تصمیم سازی در یک سازوکار آگاهانه و فراگیر(با الگوی شرکت سهامی عام)، خود به دست گیرند و از شَرّ یکی در دامچالهی دیگری در نغلتند و نغلزند و قربانی و تلف نشوند!
آنچه زایندهی آگاهی در میدان زندگی است، جز با حضور پیوستهی تمام ناظران فعال (لااقل یک نماینده در شوراهای محلی و بومی) برای حضور نمایندگان پاسخگوی ایشان در شوراهای بالاتر و بالاتر تا مرکزی نیست.
این مرامنامه به مبانی فلسفی، استراتژیک و تاکتیکهای مناسب با آن، برای چنین مشارکت زنده و زاینده و آگاهانهای پرداخته و آن را بصورت مشروح توضیح میدهد که چگونه میتوان در مناسبات قدرت بر خشت ابتدایی منافع مشترک مادی و با ادبیات وحدتبخش ایجابی جذبی(بهجای ادبیات تنش آفرین سلبی حذفی) از هر گونه جنگ و جدال کاهنده پیشگیری کرد و منافع هر شهروند را به منافع دیگری پیوند زد و دامن مام میهن را از هر گونه تعرض به حریم شریکان مدنی با اعمال خشونت سازماندهی شدهی پیدا و پنهان مافیای قدرت، از شر مافیای سیاسی و اقتصادی اقتدارگرایان و سرکوبگران ویژه خوار، مصون و امن نگاه داشت.
مرامنامه و پیوستهایش، یک الگوی جدید پیشنهاد میدهد که حتی میتواند با توفیق در وطن و معرفی به جهان، "سازمان دورغین ملل" را از قالب واقعی "سازمان دول" خارج کند، تا مواهب طبیعی جهان، در اختیار تمام ساکنینش باشد! از هم میهنان عزیزم خواستارم، پس از تامل لازم و کافی، چنانچه با سمت و سو و فحوای عمومی این مرامنامه موافقند، بصورت آزمایشی آن را امضاء کنند و اگر نقدی بر آن دارند در راستای ترمیم نکات مغفول، نویسنده را ارشاد و برای منافع خود در فهم یک راهکار جدید مشارکت نمایند، تا مام میهن و ایران عزیزمان را برای وحدتی فراگیر و مردمی و در راستای استقرار اراده مردمی در افق توسعهای متوازن و پایدار یاری دهند.
بدیهی است که در صورت دریافت بازخورد مثبت از سوی هموطنان، متعاقبا نسبت به عرضه ی عمومی این پتیشن اقدام خواهد شد، تا زمینهای باشد برای تاسیس یک شرکت سهامی عام موقت در دوران پیشاآزادی با امید به کاربرد میدانی آن در دوران گذار، تا تثبیت در دوران پساآزادی. چنین رویکردی میتواند یک پروژهی زایندهی امید و انگیزشی فراگیر در پروسهای فرهنگساز برای شهروندان مدنی در آب و خاک مشترک باشد! از آب و خاک وطن تا تمامی آب و خاک زمین در جهان.
متن مرامنامه در لینک ذیل قابل دسترسی است: https://drive.google.com/file/d/1NMjhAF1HFNskD2h2RgovwXplb3qYRl66/view?usp=sharing
با سپاس و احترام به تمام سهامداران آب و خاک مشترک فرزند مام میهن در ملک مشاع ایران
خیام ابراهیمی
دوازدهم فروردین 1400
No comments:
Post a Comment