پس از #قرنطینه در سوراخ موش، دراولین
فرصت:
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان
ریزد...
من و ساقی به هم سازيم و بنیادش #براندازیم!
من و ساقی به هم سازيم و بنیادش #براندازیم!
نفرت و کین و خشم بنیادی نهفته در قلبی
بیمار، تمام سلولهای بدن را تا حد مرگ و تجزیه فراگرفته!
ویروسها دو دسته شدهاند و در جنگی
زرگری گویا در لباسی نوین و کاذب بین بیدرمان و بادرمان، با تاکتیک و آرایشی نو؛
قصدِ تثبیت موقعیت خود را دارند!
ما باید پیروز شویم! اما نمیدانیم
چگونه؟ چون نمیتوانیم؟ چون پریشان و پراکنده و تنها و ناتوانیم! چون به قدرت
ویروسی ناشناخته، ضعیف و نادانیم! چون قانونا به حکم حکومتی سرنوشتساز ویروس
قدرقدرت، تک افتاده در قرنطینهایم و نمیتوانیم! ما باید بر سرنوشت خود آگاه و
مسلط شویم! اما قانون ویروس سرنوشتساز مانع از انسجام دانایی و توانایی ماست!
ما قربانی تکخوری سلطان جنگجوی
ویروسها و نابودی گلبولهای سفید صلحیم.
ما راهی نداریم جز امید به تصرفِ
ویروسِ مستبد و آدمخوار و تمامیتخواه، برای شراکت در سلامتِ شادیِ همه با هم!
ما باید بتوانیم ناتوانی در تاریکی و
مرگ تدریجی در قرنطینه و تنهایی را، به قدرتِ شادی و نور و همافزایی در زندگی
عمومی تبدیل کنیم!
ما باید بتوانیم رقابت برای حذف
غیرخودی را، به هم افزایی انسانی تبدیل کنیم.
در پریشانی و تفرقهی بنیادی قانون
تنازع بقاء، این تن مثله و پاره پاره بین مومن و کافر، باید خود را جورچین و زنده
کند! وگرنه کم کم میگندد!
آیا هنوز در نیافتهایم که اگر گلبولهای
قرمز متحد نشوند و به یاری گلبولهای سفید نشتابند و با انواع ویتامین همه را گرد
هم تقویت نکنند و با فراخوانی فراگیر در اولین فرصت، تمام گلبولهای سفید دلسوز را
با یک شاخه گل و به اولین دعوت ویروس دیوانه و ویروسکهای جنی و جانیاش در حیاط
خلوت متصرفهی تن، لبیک نگویند و با روی خوش به آن روباه فریبکار نزدیک نشوند، تا
رم نکند و بتوانند با تاکتیک جذب و هضم او را ببلعند، آنها هم شریک جرم و جنایت
ویروس مرگبار و ویرانگرند؟!
آیا هنوز درنیافتهایم که در این
وادادگی عمومی سرنوشت به دست امانتدار خائنی که خود را مالک بدن میداند، این درد
مشترک سهامداران یک تن مشترک، جدا جدا درمان نمیشود؟
چه آنکه: تمام سلولها، شریک در یک
تنند و هیچ عضوی مالک یک بدن مشترک نیست!
این جهل تاریخی تا کی؟
این معلولیت سنتی تا کی؟
چرا برای تقویت و انسجام گلبولهای سفید
در این بدن واحد، گلبولهای قرمز یک شرکت سهامی عام تاسیس نمیکنند؟
نکند آنها خود میکروب خوشهچین و ویروس
آدمخوارند؟!
ما باید در اولین فرصت از #قرنطینه
بیرون بزنیم و با همافزایی و انسجامِ قدرتهای تکافتاده، قدرتی شویم و پیروز
شویم!
ما راهی نداریم جز امید به تصرفِ
ویروسِ دیکتاتور و آدمخوار و تمامیتخواه و شراکت در شادیِ امنیت و ایمنیِ منافعِ
همه با هم!
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان
ریزد... من و ساقی به هم سازيم و بنیادش #براندازیم!
خیام ابراهیمی
20 اسفند 98
No comments:
Post a Comment