آقای #پیمان_حیدری
با درود و سپاس از پاسخ ویدئویی شما.
با درود و سپاس از پاسخ ویدئویی شما.
"تحول
بنیادی" نظر به ایدئولوژی ندارد! بلکه نظر به حق شهروندی در آب و خاک مشترک
دارد!
موضوع این است که در روش مبارزات سنتی
همواره برای احقاق حقوق مردم، اولویت با حقوق ثانویه از قبیل حق ژن برتر و
ایدئولوژی برتر و تکنولوژی برتر بوده است! حال آنکه در دوران مدرن ضروری است به
دلیل پیچیدگی مناسبات قدرت زر و زور تزویر و قدرت رسانه های نظامهای حمایتگر سلطه،
شاهد تحول باشیم و بر روش مبارزه بر اساس حقوق بنیادی انسان در حق آب و خاک مشترک
بهره بریم!
بدیهی است که نظام سلطهی حاکم بر
ایران، زیرمجموعهی مناسبات قدرت و نظام سلطه بر جهان است! این رابطه نیازمند یک
قرارداد مستقیم نیست! موضوع در هم تنیدگی مناسبات قدرت است!
شخصا بر این باورم که ریشهی عدم توفیق
مردم بینوا و غیرتشکیلاتی، در موجسواری صاحبان قدرت و مافیا نهفته تا از زبان مشترک
حقوقی و بنیادی غافل بمانند!
این یعنی حق تعیین سرنوشت و نظارت بر
مکانیسم تصمیم سازی توسط تمام مردم!
در گام اول، چنین هدف بلندی، بر اساس
حداقل منافع مشترک، نیازمند یک فلسفهی حق مدار(نه ایدئولوژیک) بر اساس حقوق
بنیادی آب و خاک و هوای مشترک است.
به باورم آنچه شما و بخش بزرگی از
اپوزیسیون از آن گفتگو میکنند، مبتنی بر حقوق ثانویه و اهداف گام دوم مبارزات است.
در گام دوم مبارزه البته بحث زبان و قومیت و دین و ایدئولوژی و نوع حکومت و
رویکردهای حزبی و گروهی پیش میآید!
موضوع این است که یک خانه ی مشترک که
تمام مردم در آن سهم و حق دارند در حال سوختن است!
برای نجات این خانه ابتدا باید آن را
از تصرف غاصبان و از آتش خلاص کرد و بعدا به ترمیم و تقسیم اتاقها و دیزاین مبلمان
پرداخت. دعوی بر سر "دیزاین مبلمان" کار امروز ما نیست!
در گام اول ابتدا باید خانه به تصرف تمام
مردم درآید و در این راه تمام یا اکثریت مردم برای تصمیم سازی دخیل باشند و روش
تصمیم سازی روشی عام باشد(نه خاص)!
مثل طی نمودن مراتب علمی و عملی برای
تشکیل یک شرکت سهامی عام( نه خاص)
در واقع آنچه بر فتح قله مشترک اولویت
دارد، نقشه ی راه مشترک است تا به ته هزار دره سقوط نکند!
شخصا در یک مانیفست دوران گذار به نام
"مرامنامه" از فلسفه و استراتژی و تاکتیکهای مناسب با یک نقشه ی راه
مشترک توسط تمام(اکثریت فعال) مردم، سخن گفته ام. آن هم در دوران پیشاآزادی...در
واقع ادبیات دوران #پیشاآزادی با ادبیات دوران #پساآزادی که قانون مستقر است
متمایز است.
راهکار مربوطه به هیچ عنوان از درون
متن و سازکار بروکراتیک نظام سلطه نمیگذرد.
چون به دلیل فحوای قانون، هیچ امیدی به
تحول از درون نظام نیست.
تاکتیک بر روش #آچمز کردن نظام سلطه
بدون هزینه ی خونبار است که تنها بر اساس زبان مشترک و حداقل منافع مادی مقدور
است!
که تنها با اولویت حقوق و منافع مادی
بر حقوق ثانویه و معنوی(ایدئولوژیک) محقق میگردد... که بدون حقوق اولی آن دومی
ممکن نیست. این زبان را تمام مردم بهتر میفهمند و موجب سوء تفاهم واقع نخواهد شد!
برآورد حقیر این است:
این راه ممکن است...مقدمات ساختارسازی
یک شرکت سهامی عام(نه خاص) و توافق تئوریک آن در طی دو ماه و اقدامات میدانی آن
حدااکثر در یکماه...
به آن باور دارم! البته فکر #اسپره_کرونا
را نکرده بودم! که برای آن هم راه هست!
نکته ی ماهوی در گام اول این است:
استخدام پتانسیل مشترک تمام مردم، به نفع اقشار محروم، که از ابتدایی ترین تحولات
بنیادی به نفع هر شهروند و یا گروه و نحله برای به دست گرفتن سرنوشت مردمی است!
گام دوم حضور مستمر مردم مسئولیت پذیر
با نظارت و تمرین مدنیت بر اساس هم افزایی(نه رقابت در کورس سرعت ژن برتر) از
شوراهای بومی و محلی، تا مرکزی است. این یعنی اعتلای شان انسان بر اساس همزیستی
مسالمت آمیز و رعایت حق مشترک مادی در یک ساختارنوین تحت قالب شرکت سهامی عام(نه
خاص)... که حتی جذب سرمایه به اقصی نقاط کشور بر اساس تولید ارزش افزوده در این هم
افزایی بین معلولین تاریخی از طریق تعاونیها است. توان من در خدمت ناتوانی تو...
و توانایی تو در خدمت ناتوانی من...( البته این بخش جای بحث دارد و جای آن امروز
نیست)
برای انتقام همواره وقت هست! اما نه با
نسیمی میان توفان. این از هوش و درایت پرچمداران مستقل است که به جای تاکید بر
نامها و یادها با تاکید بر حق مشترک آب و خاک راهی باز کنند برای جبران مافات با
کمترین هزینه. اگر منابع مالی تریبونها اجازه دهند!
این به نفع تمام مردم و تودهها و
خلقها در نبردی نابرابر است.
استخدام ادبیات مشترک با زبانی مشترک
مبتنی بر حق مشترک مسلما به نفع گورخوابهاست!
پس پیش به سوی تاسیس #شرکت_سهامی_عام_مردمی
از اپوزیسیون امروزی تا پوزیسیون آینده.
این یک انقلاب مقدماتی بدون خون، در
ادبیات امروز مبارزین، به نفع مردم بینواست و پرچم آن میتواند به دست الیت
فرهیختگان جامعه برای تاسیس یک شرکت سهامی عام(فارغ از حقوق ثانویه) با رعایت
مراتب علمی گام به گام در منظر مردم، و بر اساس ادبیات ایجابی-جذبی(به جای ادبیات
سلبی-حذفی) طبق مراتب یک مانیفست و مرامنامه باشد ...این روزنه ای برای مردم
محرومی است که زبان مادی را بدون سوء تفاهم میفهمند، تا خالق بزرگترین قدرت میدان
به نفع تک تک شهروندان باشند. اثبات برادری از همین امروز سزاست... که فردا دیر
است! تا هیچکس در این روش نوین مبارزه میان آب گل آلود، ماهیِ قلاب نظامهای سلطه
نشود و سره از ناسره جدا شود! تا صدق مدعیان مردم، عملا در امروز اثبات شود نه
رؤیای فردای نیامده!
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
سپاس از عنایت شما.
خیام ابراهیمی
24 اسنفد 1398
خیام ابراهیمی
24 اسنفد 1398
No comments:
Post a Comment