قرارگاه کرونا، سوار بر بیقراری و
پریشانی مردم ما
آغاز حکومت نظامی ژلهای به یاری
اربابان افلاکی، بر قوم سرگردان آلوده به ادبیات سلبی-حذفی مبارک باد!
در بحران نا امیدی بین مرگ و زندگی، چه
کسانی و به چه دلایل موجهی امیدوارند؟ و اساسا امید واقعی به قرار میان قرارگاه
نامطمئنِ سرکوب چگونه حاصل میشود؟
وقتی ویروس تمام بدن را فراگرفته و
مرزی بین آدمهای آلوده و سالم نیست، آیا دلایل امید ما به سلامت، به توان و استعداد
و نقشهی جنگی با ویروس مرگبار استوار است؟
و یا به توان صلح در انسجام بدن برای
جذب و هضم ویروس مرگبار توسط تمام سلولها؟
و آیا امید زادهی صلح با ویروس بیدرمان
و آدمخواری است که تسلیم در مقابل آن یعنی امید به مرگ؟
فلسفه و استراتژی و تاکتیک مبارزهی ما
با ویروس چیست؟
چگونه میتوان به استراتژی و تاکتیک و
نقشهی راه درست، در مقابله با ویروس پی برد؟ تا در راه مبارزه با ویروس
انسانخوار، بتوان سره را از ناسره تشخیص داد؟
آیا علیرغم جهل به کارکرد ویروس، با
توصیف زیبای قلهی سلامتی و رقص و شادی از این زیبایی، میتواند ما را به فتح آن
موفق کند؟ و یا در این راه مبهم و تاریک، باید با شناخت و آگاهی کامل به قلهی
مشترک، هم دارای نقشه و مسیر راه بود و هم مسلح به ادب و آداب پیمودن راه؟
آیا ترس و ناامیدی ما، معلول جهل ما
نسبت به ماهیت ویروس و نقشهی راهی برای دفع خطر آن نیست؟
در بحران ناامیدی البته باید امیدوار
باشیم. اما امیدی کارایی دارد که واقعی و قابل سنجش و اندازه گیری باشد. نه اینکه
بر ترس و جهل و توهم مجازی استوار باشد. بدیهی است که در این راه خطیر، اگر قرار
است همه با هم قله را فتح کنیم، بدون شناسایی مسیر راهی امن، هرگز نخواهیم توانست
سره را از ناسره تشخیص دهیم و در امنیت به قلهی دلخواه برسیم.
ما میتوانیم امیدوار باشیم! و پیشتر
اشاره کرده که چرا راه دستیابی به سلامتی فراگیر، از راه اعجاز ادبیات امیدبخش صلح
ایجابی-جذبی میگذرد، و نه از راه معجزهی ادبیات جنگی و سلبی-حذفی.
با این وصف چگونه میان اینهمه مدعی
کارشناسی و نسخهی درمان و طرح و ییشنهاد بدون تضمین، میتوان سره را از ناسره
تشخیص داد تا از وسوسهی توصیف زیبایی قلهی سلامت، در مسیر دامچالهها گم نشد و
در هلاکت درنیفتاد و به ته درهها سقوط نکرد؟
به همین دلیل است که در وضعیت بحرانی
کنونی ضروری است که نسخههای درمان را نقد کنیم. و اینبار به پیمان رحیمی میپردازیم.
.
شناخت سره از ناسره
پیمان رحیمی مصداقی است از آن دسته از
مبارزینی که بیشتر از شناخت و آنالیز موقعیت کوهستان و رفتار غاصبان قله و حیوانات
وحشی بین راه و نفرت از ایشان سخن میگوید و گاه از زیبایی قلهای میان ابر و مه با
ادبیاتی سلبی-حذفی... اما از روش فتح قله نمیگوید و گهگاه به واکنشهای هیجانی
اشاره میکند که به عبرت تاریخی عقوبت آن روشها جز سقوط نبوده است!
#پیمان_رحیمی کیست؟
به توصیف یک کاربر، او پیغمبر کوردیت،
کاک پیمان حیدری مؤسس و رهبر "ڕاپەڕینی کوردەواری سهربخو" در کوردستان
است!
ایشان خود را مبارزی کُرد و مخالفِ
نظام سلطه میداند که با شناسایی رفتارهای نظام سلطه در بحرانهای زنجیرهای، بدون
ارائهی راهکاری برای برون رفت از آنها، فعلا در مرحله ی جذب پیروان است!
اما شناخت نقشههای نظام سلطه به عنوان
اولین گام در یک مبارزه تا فتح قله، چه سود و ضرری به حال مردم کُرد دارد؟ و سنگ
محکِ تشخیص درستی آن چیست؟
به نظر میرسد ایشان با تاکید بر
عباراتی، دارای خط مشی جداییطلبی و ضد دولت-ملت و واحد سیاسی-جغزافیایی
"ایران" باشد! با این وصف او از تمام مردم توقع دارد که باید از فرصتهای
پیشینن در مقابله با نظام حاکم بر ایران، سپاهیان را از کار بیندازند و ادرات
دولتی و پادگانها را فتح کنند! اما از اینکه این مردم پریشان پس از فتح، چه باید
بکنند چیزی نمیگوید!
.
ادبیات ما، مصداق استراتژی مبارزه و
تاکتیک ما
غالبا، مبانی ادبی نگرش فلسفی ما به
قله و در مسیر راه، در سمبولهای زبانی ما نمود پیدا میکند! به دو مثال در مورد
آرایش فعلی نظام سلطه، اشاره میکنم:
کودتای بناپارتی با مشتی تریاکی؟... یا
حکومت نظامی ژلهای به یاری اربابان افلاکی؟
اولی تعبیر ایشان است و دومی تعبیر
دیگری از خوانش رفتار نظام سلطه.
پرسش: آیا اساسا ممکن است در قدرت
حاکمهی ایران، کودتا رخ دهد؟ لفظ کودتا برای چیست؟ مگر قدرتهای جماحی درون نظام
دارای اختیاراتی مستقلند؟ و مگر تمام ایشان در ساختارهای امنیتی، سالها در
سازوکاری معنادار و امنیتی برگزیده نشدهاند؟ پس بهره از لفظ کودتا چه معنا دارد؟
جز سهل اانگاری یا تعیین نرخ وسط دعوی. لفظ #کودتا در کنار سایل سمبولهای کلامی در
ادبیات ایشان به همان مبانی دیدگاه ایشان اشاره میکند! این یعنی بخش ناسره و
نادرست در ادعا و قدرت تشخیص ایشان!
اما از سویی به باورم، ایشان بدرستی
اشاره میکند:
دکتر توصیه کرده در خانه بنشینید و
پولهایتان را خرج کنید و به فرمودهی دکتر الکل بنوشید! این یعنی باج به لمپنها
برای کرم شدن در خانه!
سپاه پاسداران در #قرارگاه_کرونا در
کنار مردم علیه جنگ بیولوژیک جهانی، اهداف حکومت نظامی ژلهای را به یاری
سازماندهی 50 هزار زندانی آزاد شده، پیش خواهد برد! و برای آغاز ظاهرا بر اساس
خبری دوغ و دوشابی و غیرقابل راستی آزمایی، 50 هزار بسته غذایی بین مستضعفین
دیروزی توزیع کرده است!
در بارهی پیمان رحیمی نوشتم:
روایت #پیمان_حیدری (بدون قصد انگ زنی)
روایتی است مبهم و احیانا چندمنظوره با آمیزهای از راست با دو سه قطره ابهام و
گاه دروغ، البته با راهکارهایی که غلط است!
مهم قله نیست! مهم نقشه راه دستیابی به
قله است تا به ته هزار دره منتهی نشود!
فرض کنید سخنان پیمان حیدری را اینگونه
ترسیم کنیم:
1-شناسایی موقعیت: فوق العاده جذاب و
90 درصد درست، با 10 درصد خطا(که میتواند نارنجکی درون نارنج باشد و در موقع مقتضی
منفجر شود)
2- راهکار و نقشهی راه: مبهم و کاملا
غلط. اشاره به بازی با قواعدِ دشمن در میدانی نابرابر با مقصدِ سرخوردگی.
واکنش و سود نظام سلطه از چنین رویکردی
چنین میتواند باشد:
1) موجسواری نظام سلطه و انحراف رهروان
تا تهِ درّه
ارزشگذاری: خواه ناخواه، تقویت بازیچه
یا بازیگران رایگان در اپوزیسیون که با ادبیات #سلبی-حذفی منتهی به سرخوردگی و
پریشانی بیشتر مردم میشوند.
2) متلاشی شدن و تخلیهی پتانسیل و
توان وحدتبخش مردم پراکنده و غیرتشکیلاتی.
نکته: نظام به مهرههایی در اپوزیسیون
نیازمند است که راهکاری برای وحدت مؤثر تمام مردم نداشته باشند و بصورت انفرادی و
با ادبیات سلبی-حذفی آتشبیاری برای آتش به اختیاران خود باشند و بدون تلاش برای
وحدت در اپوزیسیون، مستقیما مردم را مخاطب قرار دهند!
...
راهکار نجات نگارنده اما کماکان همان
است که بود:
#مرامنامه_استقلال_ آزادی
تاسیس #شرکت_سهامی_عام در اپوزیسیون و
فراخوان با تاکتیک #آچمز_نرم میدانی و حلقهی
گل اکثریت گرد اقلیت با ادبیات ایجابی-جذبی به جای ادبیات سلبی-حذفی برای تحولات
بنیادی از شوراهای محلی بومی تا #شورای_مردمی_میهنی برای نظارت و مسئولیت پذیری و
نوشتن سیستماتیک سرنوشت عمومی، گرد حق آب و خاک مشترک به جای ایدئولوژی.
خیام ابراهیمی
24 اسفند 98
خیام ابراهیمی
24 اسفند 98
No comments:
Post a Comment