رمز پیروزی بر قدرت کرونا
کرونا میتواند سمبول قدرتی مرگبار باشد
که زور کسی به آن نمیرسد، چون ماهیت و عملکردش سریع و ناشناخته است! و تنها وحدت سربازان
دفاعی بدن یعنی گلبولهای سفید میتواند از پس آن برآید و تاکنون هیچ واکسن و دارویی
برای دفع خطر آن در دسترس نیست! در واقع کرونا بر ضد وحدت سلولهای بدن عمل میکند و
پیرو انسجام و سلامت بدن نیست! درست مثل قدرت مطلقه و مستکبری که نظارت مردم را بر
نمیتابد و بر خلاف انسجام و سلامتی مردم، "حکم" حکمِ حکومتی اوست! و بدون
نظارت مردم بر سرنوشت عمومی، مردم بازیچهی حکمِ مرگبار یک کرونایند! بنابراین بدون
نظارت ملی قدرت استکبار میتواند خالق کرونا باشد!
ما نمیدانیم اسپره در دست طبیعتِ قابل
شناسایی و قابل مهار است؟ یا در دست قدرت گمنامِ آتشبهاختیار است؟
در واکنش به سرایتِ پریشانی و بمباران غیرخودی
و جهان با تاکتیک #انتقام_سخت توسط قدرت غیرپاسخگو، اگر "همه با هم" در یک
زمان و مکان و با یک زبان، از متن به حاشیه جاخالی بدهند، میدان جنگی نابرابر در جهل
خالی خواهد شد و به میدان صلح با آگاهی، تبدیل خواهد شد! این یعنی پیروزی گلبولهای
سفید بر ویروس!
ما نمیدانیم، در بستههای گرسنگی و حمایتی
نان و آب تقدیمی توسط کرونا، سهم خودیها و غیرخودیها چیست؟
جدا جدا از هم در قرنطینه و پیلههای امنیتی،
ما تا هرگز نمیتوانیم! چون نمیدانیم حرکت بعدی به سمت کدام دامچاله است!
نظارت بر سرنوشت عمومی توسط سربازان دفاعی
در مقابل هر ویروس ویرانگر تنش آفرین، محقق خواهد شد! اگر تریبونهای تفرقه گرد خویش،
بگذارند!
اگر گلبولهای سفید؛ متحد شوند امنیت بدن
محقق شده و بزرگترین قدرت است!
آنان که به ویروسها، جدا جدا یا با ائتلافِ
خواص فحش میدهند، مشوّق نبردی نابرابر و خدمتگزار و آتشبیار کرونای آتشبهاختیاراند!
شکست کرونا با وحدت گلبولهای سفید و با
یک نقشهی راه مشترک و وحدتبخش بین گللولهای سفید(صلح)، محقق خواهد شد، نه پراکنده
و بدون نقشهی راه و با ادبیات سلبی-حذفی و جنگ.
این بدن خود به خود و یا دعوتهای پراکنده
متفرق خواهد شد نه متحد!
اتحاد قوای ایمنی بدن، نه با شلیک هزار
#گلوله، بلکه با یک شاخه #گل در دست همه، محقق خواهد شد!
کرونا خواستار رفتار پراکنده میان دوغ و
دوشاب است!
یکی میخندد و تو را به سرایتِ بیماری در
روز شنبه دعوت میکند!
یکی ماسک و دستکش و کیت و الکل و ژل را
احتکار میکند، و شیوعِ بیماری را تماشا میکند!
در این استیج بلا، و در دو سوی میدان:
فرماندهای شعار میدهد که ما تا آخرین
کفن در کنار مردمیم!
فرماندهای رجز میخواند: این جنگ حملهی
بیولوژیک دشمن است و یدالله فوق ایدیهم، و نباید ترسید و التماس دعا!
افسرش میگوید: این صحنهی خطرناک طبیعی
است، و باید در پیله رفت و در تنهایی ترسید!
درجه دارش میگوید باید در جشن کرونا و در
صحنهی عمومی اما رقصید!
سربازان و تماشاچیان هم در این پاکسازی
امنیتی، یکی یکی صید قلاب صیادان میشوند!
اما بین وحدت خودجوش و بنیادی قربانیان
و پریشانی و تمامیتخواهی خوشه چینان، راه وحدت پیداست و آن نیست جز در ادبیات ایجابی-جذبی،
بر خلاف راه تفرقه و پریشانی بدن تا متلاشی شدن، با ادبیات سلبی-حذفی.
نتیجه: این درد مشترک، جدا جدا درمان نخواهد
شد!
میخانه اگر ساقی صاحبنظری داشت...میخواری
و مستی ره و رسم دگری داشت!
تا ما هیچ نمیدانیم! تا ابد نیز نمیتوانیم.
آیا میتوانیم قربانی نشویم؟
به باورم آری...میتوانیم!
بین #امید و ناامیدی، یکی را باید برگزید!
نه با واژههای دوغ و دوشابی، بلکه در وحدت بنیادی با یک زبان و یکجا... و البته از
هم اکنون تا همیشه.
خیام ابراهیمی
28 اسفند 1398
No comments:
Post a Comment