راز امید و ناامیدی با کاشت نهال دو
لولوی واقعی و خیالی
کاشت امید و ناامیدی بین هیولاها و
لولوها
چرا #خامنهای مقصر نیست؟ چون از کوزه
همان برون تراود که در اوست. مشکل از کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش است! و چرا
رمز بازپسگیری کوزه، در شکستنش نیست؟! چون کوزهی شکسته بهکار نیاید!
آیا راز دستکش ضدکرونای خدمتگزارِ مردم
بیدستکش را دانی که چیست؟
دیروز به هر داروخانه و فروشگاه زنجیرهایسپاه
و سوپرمارکت رفتم از دستکش خبری نبود! ماسک و الکل و "کیتآزمایش" سیری
چند؟
فهم ضرورت و راز علمی #قرنطینه توسط
عالمان کودن و فضایی دو ماه طول کشید تا به دروغ و مصلحت و یا جهل کذایی، آن هم با
تشدید تلفات مردمی در زمین، به روی نامبارک بیاورند!41 سال بر مردم بینوا چه رفته
است توسط این فرقه در ولایت جهل و ادعا؟! هنوز هم فهم و تفقه علم و دانش مدنی،
نفوذ نکرده در جنونِ فقیه نادان و جانی مدعی علم لدنی! با جان مردم چه میکنند این
راهزنان کندذهن و دغلباز با آن دهانهای رجزخوان چون دروازه خندان و باز؟ ویروس
دیوانهی مرگ و جنون و کتمان، چه بفهمد راز سرایت ویروس کرونای مرگبار را در این
بیسامان؟!
این است راز تداوم سلطه از دوران
مشروطیت قجر، تاکنون:
بصیرتِ جبرجغرافیای بیابانگرد، چه
بفهمد مناسبات و حقوق مدنیت را؟ که هنوز که هنوز است آن را شوخی گرفته ارباب کیش،
در امنیت سوراخ موش اهلِ بیتِ خویش!
نه! تقصیر از #خمینی نیست!
مقصر اصلی بضات فهم لاغر بومی و
مکانیسم اعتماد دیمی و بیعت اکثریت مردم با نوکری است که کل ثروت ملت را بدون
التزام به پاسخگویی قبضه کرده و خود و گزمههایش در امنیت ثروت یغماشده سنگر
گرفته و صاحبان حق را گرسنه و بیمار و آواره و قربانی و به حال خود رها نموده و در
بحران سیل و زلزله و اپیدمی، نه پول دارد و نه بصیرت که یک ماه شهر را قرنطینه کند
تا ویروس جان بکند! و جان میکند تا جان بدرد و علی بماند و حوضش! چون پنهان از
چشم مردم و خودسرانه، ثروت ملی را در لبنان و سوریه و عراق و اقصی نقاط عالم بر
باد داده و حالا با اخم و تخم جاخوش کرده و باورش شده مالک این سرزمین است و مردم
مفتخورانِ دارایی خویش! لذا با حقبهجانبی، برای ولی نعمت خود و هر صاحب حق معترض
غیرخودی به عنوان دشمن رجز میخواند و دست پیش میگیرد تا مردم باور کنند زباله و
میکروبی بیش نیستند! لذا خود از ترس میکروب مردم و ویروس #کرونا، دستکش بهدست
کرده و میگوید: بینوایان! دل قوی دارید و از این لولوی واقعی نترسید! بلکه از آن
لولوی خیالی که 41 سال است ما آفریدهایم و شما هزینهاش را پرداختهاید بترسید!
چون بقای ما در بحران جنگ و فحش و رجز و خشونت ویرانگر میان لولوها و ویروسهاست.
مشکل ما از اعتماد دیمی و هیئتی مردم
به قانون سلطهی سلطان صاحبکرانی با ادبیات حقوقی #سلبی_حذفی است و دل بستن به
گزمههای او و پیروان ملتزم به اختیارات مطلقهی یک پادشاه فرامردمی و حکم حکومتی
چنین سلطان و قانونش در قوای 3گانهی سرکوب هر صاحب حق غیرخودی! که اگر دیوانه و
مجنون شود، ملتی قربانی جنایت و جنون شود!
به دلیل همین جهلالعارفین است که
عوافریبانه فرمان صادر میشود که گورخوابها با جیب خالی به نیت 14 تن، تا 14 توله
تولید کنند! و وقتی میگویند اینها گور ندارند تا کفن داشته باشند؛ آنگاه پاسخ و
راهکار اقتصاد مقاومتی این میشود که بروند در بازار آزاد کار کنند! یعنی در فقدان
نظارت ملی و مردمی، کل منابع طبیعی کشور و اعتبارات و ناامنی ناشی از تصمیمات کلان
اقتصادی و سیاسی و شکل دخل و خرج و جنگ و صلح و سرنوشت مردم در دست یک امانتدار
خودسر باشد و صاحبان حق هم بروند غازشان را بچرانند و اگر جیک بزنند سربریده شوند!
آیا هیچ آدم عاقلی زاد و ولد و معاشقه و زندگی و مرگ و اقتصاد خانوادهاش را یکجا
به یک پیمانکار که دیوانه بودن و جنایتکار بودنش هیچ تضمینی ندارد، کنترات میدهد؟!
براستی اگر مردمی سنتی بدون یکبار
خواندن قانون بین کارفرمایی که خودشانند و کارگزاری که خود مالکش کردهاند، به
چنین قانونی امیدوار باشند، چه نام دارند؟
فهم عمق فاجعه به همین سادگی است: وقتی
ملتی با چنین قدرت تشخیصی به فضلِ نیاکان خود افتخار میکند و یکبار از خود نمیپرسد
که: براستی، از فضلِ پدر تو را چه حاصل؟! آنگاه چه میتوان کرد؟
اگر یکبار به جبرتاریخی از جعبه
مارگیری و "قوطی شانسی قدرت مطقله" رضاشاه بیرون آید، البته بار دیگر با
بیعت و جهل مردم میتواند شاه سلطان حسین صفوی و یا #خمینی درآید! پس مشکل از
قانون سلطه نیست! مشکل از جهل مردم و مردمسواران دیمی و هیئتی است که نمیفهمند:
بیعت با یک قدرت مطلقه چه عواقبی دارد! و نمیفهمند که یک قدرت مطلقه، قابلیت
جنایت دارد! قابلیت به گروگان رفتن دارد! و وقتی سلطانی دارای قدرت مطلقه باشد، به
هر دلیل اگر گروگان اجنبی و خودی و غیرخودی و نفسِ خود شود، آنگاه در غیاب نظارت
ملی و عدم مکانیسم پاسخگویی و راستی آزمایی، کل رعایا به باد فنا رفتهاند و
گروگان قدرتهای پشت پرده از مافیای خودی تا مافیای #روس تا #چین و #اروپا و #امریکا
و دعوای بین قدرتهای مطلقه بر عالم، شدهاند! تا دیروز که مردم فدای شمشیر اعراب و
چنگیزخان مغول بودند، باکی نبود! اما در دوران مدنیت و مدرنیته با وجود صندوقهای
رأی، مشکل حتی از #خمینی و #خامنهای و هر قدرت مطلقهی دیگر هم نیست! مشکل حتی از
خطا یا ستمِ خدمتگزاران و مسئولین حکومتی، با فرمان اکثریت مردم برای پادشاهی
ایشان نیست!
مشکل از عقل مردم بینواست و بصیرتِ
دلالان وجیهالمله که آدرس را نادرست نشان میدهند و مناسبات قدرت را با چاه نمایی
و به امید نوالهی قدرت، نادرست تشریح کردهاند. و مهمتر از این نواله خوران
حکومتی در پوزیسیون، مشکل از اپوزیسیونی است که نتوانسته بر اساس یک فلسفهی
وحدتبخش و ضد استراتژی و تاکتیکهای تنش آفرین نظام سلطه، گرد حق مشترک(نه
ایدئولوژی) متحد شوند و کاری کنند کارستان!
پس آدرس را نادرست نشان ندهید ای
اپوزیسیونی که آتشبیاری برای رهبر آتشبهاختیارانید و بازیچه و بازیگر قواعد
قانونی او در زمین بازیِ او!
عمیق تر که شویم، مشکل ما از ادبیات
سلطه است. از ادبیات #سلبی-حذفی که همه را گرد خود میخواهد. ما نیازمند ادبیات
حقوقی "ایجابی-جذبی" هستیم! که همه را گرد همه بخواهد!
این یعنی تمام مردم باید در نوشتن
سرنوشت خود حق داشته باشند و این سرنوشت خود را به تکددست یک سردار و یک شاهزاده و
یک شاه و یک سلطان صاحبکران ندهند! که هیچ سرداری نمیتواند نه انقلابی را پیروز
کند و نه ملت را نجات دهد!
دیروز در هیچ کجا، یک دستکش ضد کرونا،
گیر نیاوردم! این نشانه ی شومی است برای عقوبت اقتصاد مقاومتی! اقتصادی که در خدمت
رحماء و خودیان است، نه مردم غیرخودی.
حالا به راز تاکید خدمتگزار مردم، برای
رحمت فرستادن مدام بر اهل بیت آتش به اختیار، و شدت با مردم مغبون و کافر، در هر
صحنه و میدان از ابتدای انقلاب تا #آبان_98، ایمان بیاورید! آقای #خاتمی تدارکاتچی
و #روحانی آبدارچی!
و آیا راز بیعت با قانون راهزنان دل و
دین ناپاک، علیه مالباخلتگان حق مشترک آ ب و خاک، را دانی که چیست؟...
پاسخ: راز در جهل به قانون و بازی در
متن و میدان آن قانون و قانونمدارانش است!
عقوبت اعتماد و امید اکثریت مردم به
قانونمدارانِ قانونِ حذف غیرخودیان مالباخته، به نفع خودیان راهزن، نابودی منابع
انسانی و طبیعی مشترک است! تا حدی که دستکش در داروخانه و مراکز بهداشت و سلامت
نباشد، اما در بیت باشد!
البته بیشترین تاکید و تذکر در صفحه
بیت خدمتگزار مردم این است:
اشداء مع الکفار و رحماء بیهنم.
مشکل از رهبری نظام سلطه نیست!
مشکل از بیعت اصلاح طلبان و میانمایهها
و فریفتن جاهلان با لبخند و دروغ، با این نظام قانونا غیرمردمی است.
مشکل از بیعت با قانون تقسیم یک ملت
یکپارچه به مؤمن و کافر است، نه قانونمداری که اکثریت مردم با قانونش بیعت کردهاند!
او مکللف به ناخدایی است!
مشکل از شریکان دزد و رفیقان قافله
است!
مشکل از امثال خاتمی و پیروانش است!
راز امید اکثریت مردم در تغییر این
قانون است تا یک نفر به جای 80 میلیون سرنوشت ننویسد!
میتوان مراتب علم این تغییر بنیادی را
با نظات مردمی و توبه از قانون اساسی و با یک روش امنیتبخش و مسالمت آمیز با یک
شاخه گل در میهمانی امن ارباب، از او صراحتا در خواست نمود: که ممنون از تحمل این
بار سنگین خونبار در 41 سال گذشته! لطفا کشور را به صاحبانش پس دهید! این یک فرمان
مردمی-ملی-میهنی توسط اکثریت صاحبان حق است!
وگرنه بدون چنین فرمان قاطعی، او تا
انقلاب مهدی آتش به اختیار خواهد ماند و در این سفرهی انقلابی، تنها آتش بیاران
معرکه، به قیمت جان کندن و خون مردم بینوا، بهرهمندند!
گیریم به قول مصباح یزدی دو نفر عِدّه
داشته باشند و چند ارتش عُدّه(عدوات جنگی)!
به همین دلیل است که آبپاشهای ضد شورش
مجهزتر از آمبولانسهاست!
این نظام میان بحرانها قدرت را به مردم
واگذار نخواهد کرد! بنابراین بحران کرونا اگر برای مردم فرشته ی مرگ است اما برای
نظام سلطه، عین فرشتهی نجات است!
مردم بینوا دیگر چیزی ندارند که برای
از دست دادنش مدارا کنند! موضوع مرگ و زندگی است!
به همین دلیل است که گورخوابهای کوخ
نشین از #کرونا نمیترسند! اما کاخنشینها و پیمانکاران و دلالانشان عین بید میلرزند
و میترسند! آنها برای حفاظت از نظامِ تمامیتخواه که در کمترین فرصتها دشمنی اش را
با استقرار اراده مردم نشان داده، و برای امنیت و حفظ منافع و سلامتِ جان خودشان
که از اوجب واجبات است، اگر لازم باشد، جان همه را خواهند گرفت! در این شکی نیست!
با این همه مشکل با فحش و شعار حل
نمیشود! به عبرت تاریخی در این 41 سال، قربانی دادن مردم میان بحرانها همواره
ادامه خواهد داشت! هدف مشترک یک امتیاز فوق العاده نیست! چرا که مهمتر از هدف
مشترک، راه رسیدن به هدف است!
مشکل از روش بازپسگیری کوزه و نقشهی
راه و ادبیات مبارزات است!
و تا این مشکل حل نشود، مشکل این مردم
حل نخواهد شد!
#مرامنامه از چنین روشی سخن میگوید!
چه اپوزیسیون آن را بخواند! چه نخواند!
خیام ابراهیمی
16 اسفند 98
No comments:
Post a Comment