آینه
آینـه
کفتاران هم،
انرژی مثبتی دارند در جشنهایشان
و آواز میخوانند
به پایکوبی و دستافشان.. ای #ایزدنشان!
وقتی آهوبرهها
همچنان منتظرند...!
تحریک شده سنگ
میاندازند به قطار... تحریک شده، اسید به رخ و خالِ لبِ یار... ساچمه به چشم
نگار... تیر به کبوترانِ دربار و... حالا پیادهای دوباره سنگ به مرکبِ یک سردار...
تحریک شده،
دست میاندازد به دستــارِ مقدسِ ناموسِ کفتــار...
این دورِ
باطل، ناگزیر و قاتل است!
شک نکن عقوبتِ
غمخورانِ جوشِ گلدرشت را در طول و عرضِ دماغِ مَنیّت!
عبرت نمیگیرد
مردهخوارِ غارنشین در زایندگیِ مدنیت
وقتی مصرف میکند
زادهیِ زندهها را...
مردهخوارانِ
دخمههایِ شـــادِ غفلتِ دیروز و مردههایِ در گــورِ امروز...
مردهخوارانِ
امروز و مردههایِ فردا... مردهخوارانِ فردا و ...پس فردا...
زندگی یعنی
شراکت... یعنی همافزایی در شادی و رنجِ عمومی...
وَرنه فردا در
آسمانِ لاکجری، نوبتِ توست، ای غارنشینِ زمینی!
زنده زنده
تجزیه شدن، در دسترشتهی جماعتِ مردهخوار ترکیب شدن
این است
عقوبتِ هر مردارِ برجِ عاجنشین شدن
فردا نوبتِ
توست! نوبتِ یک منِ تجزیهشده در سرزمینِ بیما.
شک نکن!
خاوران را نمیتوان
منتقل کرد به باختران.
وقتی شمـــال
و جنوب در کمینِ کفتارهاست.
گورَت را
کجـــا گم میکنی؟
که عقوبتِ هر
سربـــاز، در کمینِ هر فرمانده له له میزند هارتر...
با درجات و
درکاتِ بیشتر.
در این بازیِ
گروهی، ما همه فرماندهایم و
در سربازیِ
خویش فرو ماندهایم!
ای سرباز
زندگی در
گروهان را مفت مباز!
آینه ترک برمیدارد
بینِ
گورستـــانِ منزویِ خاوران، با سر بدو
تا پروازِ
جهانیِ هفــــت صد و، پنـــــج دَه و، یک دو...
چرا نمیخندی
در فَلَق؟... ای برنده با آس... ای تک ورق!
در دستِ رشتهرشته
و آس و پاس!
آهوبرهها
همچنان منتظرند...
در آینه، جز
آن جوشِ گلدرشت
چه میبینی
و... چه نمیبینی؟
چند جشنِ آهوبره
میبینی؟
تحریک میشود،
سنگ
در آینهی
مردار
بـــو میکشد...
خیام
ابراهیمی
24 دی 2022
No comments:
Post a Comment