آه
#چاتانوگا
! فدای آن خیابان پهلوی و سرزمینِ ایراناَت!
که ایران منم! نه شهروندانِ آچمز درونِ گورستانِ ویراناَت.
میلیونها
انسان در جنگهای جهانی تکهتکه شدند و بانگ مرغی برنخاست! چند میلیون قربانی چلمن
دیگر رویاَش... ما که از حیوانات، اشرفِ مخلوقاتتر نیستیم.
کلاهبرداری انواع و اقسام مختلف دارد که از شعار تا عمل رخ مینماید! یکی از
کلاهبرداریهای شایع، گدایی وجاهت و آبرو و سرقفلی بشردوستی و ایراندوستی در پوستن
واژگان و اشعار زیباست! یکی از این روشها گرانفروشی در ظاهری عوامفریبانه است!
مثلا در یک اقدام ولایی در فروشگاههای زنجیرهای سپاه اسلام با نام عوامفریبانهی
کوروش، "تولید کننده" در بستهبندیِ #فیله_مرغ یککیلویی
با قیمت 65هزارتومان، 900 گرم مرغ چپانده با قیمت 65هزارتومان تا تو نفهمی مرغ
گران شده. یعنی مشخصاتِ فاکتور و سند رویِ بستهبندی درست است؛ فقط تو بستهی 900
گرمی امروزی را با بستهی یک کیلویی دیروزی اشتباه میگیری! چون هر دو بسته از
لحاظ ظاهری هماندازه و شکلِ همند و تو توجه نداری که روی لیبل زده 900 گرم و ممکن
است فردا با همان بستهبندی، بشود 800 گرم. چون استانداردِ نانوشته برای مدتها در
ذهنت، به واحد کیلو(هزار گرم) بوده است؛ نه کمتر از آن!
.
در روزگار #فلاکت_ملی، از امید به دستگیری فرزندان خارجنشین از فرزندان مام میهن و اسیران
در میدان باید گذشت! براستی که گدایی مهر، حقارتبار و ویرانگر است! دست برداریم از
گدایی از یکدیگر در روزگاری که بچهزرنگها و پیمانکارانِ ارباب داخلی و خارجی در
حیاط خلوتِ خود برای شهروندان اهل بیت خود، امنیت ایجاد کردهاند و حاشیه نشینان
مستقل تپه تپه تلف میشوند! و به بهای تقدیر تاریخی و تعاملات استعماری و استثماری،
سر نهیم!... گیریم چند صباح زودتر و یا دیرتر با درد و یا با لذت، جان دهیم.
ظاهرا آنان نیازمندتر از قربانیان لت و پار در بمباران سیستماتیک حکومتی در دامانِ
مام میهنند!
میگوید:
"59میلیون بده در راه خدایگان هوخشتره، برای هزینه درمانِ یک بانو
با سرطان حنجره!"
دوستی وجیهالمله و ساحلنشین در فیسبوک از ملت همیشه در صحنه درخواست کرده که به
تقاضای یک بانوی درمانده در ایران که تنها ایشان را امین و محرم خود دانسته، پاسخ
دهند! اسم و رسمشان را هم علنی کردهاند تا آن آبرو و امانتِ شخصی را، علنی و
فراگیر کنند و توپ را بیندازند به زمین نیکخواهان در رسانهی عمومی!
59 میلیون
میشود حدود 2000 دلار... یعنی یک حقوقبگیر لسآنجلسی وطنپرست که تنها به زیبایی #جاده_چالوس و
#دریاکنار عشق
ملی نورزد، پیدا نمیشود که بخشی و تنها بخشی از درآمد یکماهش را آبرومندانه و
پنهانی به یک درمانده و آچمز کمک کند تا امنیت ببخشد به یک هموطن؟! تا نیاز نباشد
ذیل پرچم ایراندوستی، دوزار دوزار امید به گدایان زندانی و آچمز بست و هم برای خود
سرقفلی انساندوستی نخرید و هم بار این امانت ویژه را پنهانی به مقصد رساند؟!
عجایب صنعتی دیدم به شاهرود
که آبِ روی، در آتش، بخار بود
خیام ابراهیمی
17 دی 2022
.
پ.ن:
البته
میتوان یک پاسخ نه داد و گفت من از شما درماندهترم! و یا میتوان بهروی مبارک
خویش نیاورد و زیر سیبیلی رد کرد! اما اگر خیراندیشی و مهرورزی در باطن برای ما و
اقعا مهم باشد، باید بتوان از آبروی خویش مایه گذاشت... نه از آبروی یک درمانده که
مرا امین خود دانسته!
نمیدانم... شاید اشتباه میکنم.
البته که مشکل فراگیر اقتصادی مشکلی بنیادی است و با این بده بستانهای روبنایی حل
نمیشود و تنها یک تجربهی شحصی است و نیازمند یک راهکار بنیادی و فراگیر. اما
موضوع این است تا آنموقع باید زنده ماند... باید انسانیت را تمرین کرد... وگرنه در
شرایط آزمایشگاهی و پاستوریز که همه پیز سر جای خودش است، چنین موقعیتی پیش نمیآید
که تو بفهمی فرقت با ربات چیست؟ تا قلب خویش را مهربان کنی و بفهمی انسانی!
اما فکر میکنم واکنشهای ما در دوران جنگ جهانی سوم، یک آینه است در برابرمان
برای خودشناسی!
No comments:
Post a Comment