Saturday, June 11, 2016

حسنی نگو بلا بگو

#‏حسنی نگو بلا بگو!
نیشِ عقرب نه از رَهِ کین است...اقتضاءِ طبیعتش این است!

به ادعای صدا و سیما، «#‏اکسیر» یک برنامه‌یِ سلامت‌مِحوَر است که تلاش دارد به اصلاحِ سبکِ زندگیِ مخاطبانش در جهتِ ارتقای سطحِ سلامتِ جامعه نگاهِ ویژه و تخصصی داشته باشد. 
اما ادبیات سخیف و رفتارِ تحقیرآمیز و قبیحِ #‏فرزادِ حسنی مجریِ این برنامه‌یِ فرهنگی در هفته‌یِ اخیر، باز ما را به یادِ مدعیِ پاکدست‌ترین دولتِ تاریخ ایران انداخت! نوشته‌یِ ذیل نگاهی دارد به این موضوع!
1- هنر کاسبی:
سالها پیش طبقِ سفارش دوستی در خیابان منوچهری تهران برای خرید یک دستگاه سشوار ایتالیاییِ اصل که تقلبی نباشد دربه‌در بودم! به هر فروشگاهی مراجعه می‌کردم می‌گفت تمام جنسهای بازار، ساختِ بازار مشترک است و بندرت بتوانی کالایِ اصل پیدا کنی!...اما بالاخره فروشنده‌ای یافتم که ادعا کرد جنس اصل دارد. به او گفتم نکند آبروی ما برود؟! از بلندگو اذان پخش می‌شد: طرف دستش را بالا برد و گفت: به همین وقتِ اذان قسم که اصل است. هنوز چند قدمی از فروشگاه دور نشده بودم که روی بسته‌بندی خواندم: "ساخت مالزی". خشمگین و با حسی مغبون برگشتم و نشانش دادم. گفت: موتورش ایتالیایی است. گفتم: مرد مؤمن مگر من به تو نگفتم مونتاژ نباشد! مگر نگفتم ساخت ایتالیا باشد؟! گفت: چرا گفتی، اما موتور مهم است نه بدنه. گفتم: این را تو باید تعیین کنی یا من؟! اما تو قسم خوردی! گفت: بله! اما شما بیهوده ایراد می‌گیری! مثلِ این‌که اهلِ این ولایت نیستی! با این تحریم‌ها اصلا جنس اصل در بازار پیدا نمی‌شود و تو باید دست خالی برمی‌گشتی. کار بدی کردم موتور ایتالیایی با این قیمت نازل تحویلت دادم؟ اگر هم کالای اصل پیداکنی باید ده برابر این پول بدهی. تو مصلحتِ خودت را هم نمی‌دانی. من این کاره‌ام و جنس بدی به تو نفروخته‌ام! این موتورِ دستگاه است که باید کار کند. پشیمان نخواهی شد! اما در مورد قسم من وجدانم آسوده است! چون من موقعِ قسم خوردن، در ذهنم به موتور سشوار فکر می‌کردم که اصل است، نه به کلِ دستگاه. گفتم اما من با تاکید با تو چیز دیگری را شرط کرده بودم و تو قسم خوردی! لبخندی زد و گفت: بله متوجهم! این دیگر از فوتِ کوزه گریِ ماست و از هنر کاسبی است! اگر بخواهیم مثلِ هالوها رفتار کنیم تا شب یک مشتری هم نخواهیم داشت. حالا حکایتِ آقای حسنی است و ترفندَش برای جلبِ مشتری با هنرِ کاسبی و مایه گذاشتن از پلِ صراط و بهشت و جهنم و قسم و آیه و بحارالانوار و امام صادق و ...تماما برایِ دستِ پیش گرفتن و جانزدن و لاپوشانیِ عمل قبیح خنداندنِ مردم به قیمت تحقیرِ مردم. به هیچ عنوان ایشان به روی مبارک نمی‌آورد که در شویِ آلوده‌یِ ایشان، از نظرِ مردم این نمایش نه یک "استندآپ کمدیِ یک نفره" بود، و نه آن مردِ بینوا یک هنرپیشه!
2- خشونت فرهنگی:
خشونت مظاهر و مصادیق متنوعی دارد، متاسفانه آقای حسنی نیز چون ساختارِ حذفی و دوقطبیِ خودی-غیرخودی و کافر و مؤمنِ ریاکارانه و خشنِ نظام، دارایِ هویتی خودبرتربین و غیرپاسخگو و حق‌به‌جانب و علامه‌ی دهر و خشن، اما مکار و هوشمند است.
سالهاست که هوش و فراست ایشان را در ژانرِ زرنگِ مطلقه‌یِ همه‌چیزدان بر منبرِ واژه‌بازی و طنازی و نیش و طعنِ خفت‌گیرانه شاهد بوده‌ایم! فراموش نمی‌کنیم که ایشان این توانایی را حتی در انتقاد از مسئولینِ نظام نیز به کار گرفته است. او در سال 86 در همان پوششِ زرنگِ تندگوی و همه‌چیزدانِ با به چالش کشیدنِ سردار رادان با منگوب کردنش در تلویزیون، از کار برکنار شد! هر چند صدا و سیمای حکومت بنا بر تخصصِ کارشناسانِ وعظ و دلبریِ یکسویه، همواره قصد داشته است از هنرِ شیرین‌زبانی و تسلط و ویژگیِ همه‌فن‌حریفانه و جذابِ امثالِ حسنی به‌عنوانِ یک مجریِ رُک‌گو و منتقدِ هزل‌گوی و تیزهوشِ بی‌خاصیت، مُسَکِنی مفرح جهتِ سرگرمی و تخفیف دادنِ مطالبات مردمی بهره ببرد، اما بالاخره خود اینبار در کوزه‌ی زرنگ‌تر از خود در اُفتاد و به بلایِ مستخدم خویش مبتلا شد! به‌باورم ایشان نوعِ جَهِش‌یافته‌یِ روحِ طناز و نیش‌دارِ یک ایرانیِ کاسب و متشرعِ امروزی است، که زخمی تاریخی از جبرِ جغرافیایِ مردم ایران در حافظه‌یِ ناخودآگاهِ تاریخی خود دارد و به همین دلیل آنقدر زرنگ و فرصت‌طلب شده است که معنای فرصتها را برای ضعیف‌کشی خوب می‌داند! در این شکی نیست که شاکله و شخصیت ایشان و شکل برخوردشان با مخاطب توهین‌آمیز و فاخرانه است! مگر نه این است که حرفه‌ای‌ترین جوکهایِ تحقیرآمیز و جنسیِ عالمِ امکان از آنِ طبع و هنرِ هنرمندانِ ایرانی است؟ مگر نه این است که فحش و تحقیر و خشونتِ کلامی، خوراکِ هر روزه‌یِ ادبیاتِ قشرِ چاله‌میدانی بسیاری از مردم ما از احمدی‌نژاد گرفته تا حسنی است؟ بنابراین بسیار طبیعی است که به‌دلیلِ هوش و تسلط ایشان بر همگنانِ خویش، در این فرهنگِ خشونت‌بارِ ضعیف‌کُش، رفتار او در مقام یک بازیگر با دیگران باید حرفه‌ای‌تر از بازیچه‌ها باشد! به‌نظرم خاستگاهِ فحش و تحقیرهای جنسی و هجو و لیچارگویی و طعنه به دَر زدن و دیوار شنیدن و پیچاندنِ موضوعات و افراد جامعه، ریشه در ساختارِ بلندمدت و تاریخیِ زورمدارانه‌ و فردسالارانه‌ و ستمگرانه‌یِ حاکم بر فرهنگِ ایرانیان دارد. و در این بازار مکاره‌یِ فرصت‌هایِ محدودِ تنازعِ بقا، امثالِ حسنی اُسوه‌ی یک کارگزار منتقد و باهوشِ ایرانی است که در نظام ارباب و رعیتی دوست دارد به هر قیمت ارباب و سَروَر و مطرح باشد تا با اعتباری زورمدارانه در خشکیِ کویریِ مناسباتِ جامعه که حریم خصوصی را پاس نمی‌دارد، از اندک آب گل آلود ماهی خود را بگیرد.
.
3- عذر بدتر از گناه (پوزش به شیوه‌یِ مسلمانی و اخلاقِ حسنی یا دور زدنِ پوزش):
موضوع کاملا مشخص است. ایشان مدعی شده چون طرفشان بازیگر بوده بنابراین عملِ قبیحِ ایشان کاملا موجه است... و این عذری بدتر از گناه است... باید از ایشان پرسید: خب اگر قرار بود هنر نمایش خود را به رخ بکشید آیا نباید در ابتدا و یا در انتهایِ برنامه حقیقتِ آنرا اعلام می‌کردید؟ اما هنگامی که از ابتدا تا انتها اینگونه القاء می‌کنید که این یک برنامه‌یِ واقعی است و مچل نمودنِ شرکت‌کننده‌یِ واقعی، تنها برایِ خنده بوده است، در واقع دارید دست‌آویز قرار دادنِ یک شهروندِ عادی را که می‌تواند هر ایرانیِ دیگری باشد را نمایش می‌دهید: که مردم تا این حد ناچیز و بدبختند و وسیله‌یِ تفریحِ بزرگان و زورمداران و از ما بهترانند! ناگفته نماند که اگر حتی الگوبرداری این برنامه از نمونه‌هایِ خارجی بوده باشد، باز هم مراتبِ حرفه‌ای و انسانی رعایت نشده است.
حتی در برنامه‌هایِ دوربین مخفی، که بنایش بر یک دستی زدن است نیز، مجریان برنامه آخرالامر بیان می‌کنند که فردی که مورد شوخی قرارگرفته است در مقابلِ دوربین مخفی بوده است، تا تکلیف فریبکاری و یا جدی بودن و یا شوخی در همان نشست معلوم شود! 
مع الوصف چه رفتار مجری غریزی باشد و چه آگاهانه و یا جاهلانه و یا غیرحرفه‌ای، در واقع آنکس که مقصرِ اصلی است مدیرانِ ارشد و میانیِ ساختارِ صدا و سیمایی است که از هر ابزاری برای پیشبرد مقاصد تمامیتخواهانه و عوامفریبانه‌ی خویش بهره می‌برند و از ابتدای انقلاب جز تقلب و انحصار و خشونت و فحاشی و دزدی برایِ پرکردنِ فقر و کمبودِ بخش‌هایِ تهیِ خویش از قبیلِ ربودنِ حقِ کُپی‌رایت و بهره از انواع و اقسام مظاهرِ لمپنیسم برای آچمز و مسخ کردن بیننده، نمایشی نداشته‌اند.
البته وقتی ولی‌نعمت و اربابِ جیره بدهِ ایشان در سطحِ کلانِ حکومتی به‌جایِ رعایتِ زبان مشترک و ادب و آداب حرفه‌ای و رفتار دیپلماتیک، با مشت و لگد و فحاشی، سیلی می‌زند تویِ گوشِ نماینده‌یِ یک ملت و دولتِ خارجی، آدم یادِ باج بگیران و لات‌هایِ سرگذر و گردنه می‌افتد که حرف حقشان را هم با تیزی و ناسزا و کثیف‌دهانی و زورگیری بیان می‌کنند.
مع الوصف، ایشان یا خود را به صدق و جهل و ندانستن زده، و یا غرورش اجازه نمی‌دهد به این خطایِ غیرِ حرفه‌ای اقرار کند، و یا آنقدر روح و منشِ این خلق و خوی در ایشان رسوب کرده و جزو خلقیاتش نقش گرفته که اصلا متوجه اصلِ مطلب نیست! چرا که حال و هوا برایش چون نفس کشیدن طبیعی است!
در واقع: از کوزه همان برون تراود که در اوست!
"حسنی را بیش از این ملامت نکنیم!
"حسنی" نمونه‌ای درجه یک از یک کارخانه‌یِ کلانِ انسان‌سازی است!
او محصولِ یک ساختارِ بیمار است!
چنین بلایِ خانه‌مان‌سوزی از ولایتِ ما دور باد!
که مُشت نمونه‌یِ خروار است!
.....
خیام ابراهیمی
21 اردیبهشت 1395
.....
ویدئویِ فرافکنی و پوزش به سبکِ فرزادِ حسنی، با سفسطه، مغلطه، و لاپوشانی و نهایتا طلبکاری:

https://www.facebook.com/tavaana/videos/1101620323217313/

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...