Saturday, June 11, 2016

اینه قصّهَ‌ت

اینه قِصّه‌ت: ‌وطن و بی‌وطنی و قانونِ حرامخواری از حقِ شریکانِ وطن!
1) طرحِ جرم سیاسی تایید شد: اعتراض و انتقاد = براندازی.
از سویی: "اعتراض" و "براندازی" جرم امنیتی است! و از سویی جُرمِ امنیتی، "جُرمِ سیاسی" نیست!(بگذریم که بر اساس یک التقاط و مغلطه و سفسطه، فعالیتِ نرم، عینِ فعالیتِ سخت گرفته شده است و مثلا اعتراض و تبلیغ را جنگ سرد همچون جنگ سخت القاء می‌کنند!)
به همین دلیل است که معتقدند: ما اصلا زندانیِ سیاسی نداریم!
نتیجه: طرحِ جرم سیاسی ابدا موضوعیت ندارد و نقضِ غرض است! چرا که جرمِ سیاسی هرگز ممکن و مقدور نیست! چون اعتراض و انتقاد به قانون اساسی و کلا هر جرمِ سیاسی، بدوا جرمِ امنیتی است! :)
لطفا نوشته‌هایِ بودارِ قبلی را به رویِ خود نیاورید و شاد باشید!
2) زادروزِ پاسدار و نگاهبانِ "منابع ملی و اراده ملی" مبارک و بر باد رفتنِ هر سه تسلیت باد!
آن‌کس که او را کُشت! اینک ملتی را با گلابِ نابِ خویش به جان‌کندن انداخته...!
گیرم گلابِ نابِ شما اصلِ قمصر است 
اما چه سود؟
که حاصلِ گل‌هایِ پرپر است! 
(بیداد خراسانی)
مصدق:
"... به من گناهانِ زیادی نسبت دادند؛ ولی من خود می‌دانم که یک گناه بیشتر ندارم و آن این است که تسلیم بیگانگان نشده و دستِ آن‌ها را از منابعِ طبیعیِ ایران کوتاه کردم و در تمام مدت زمامداری در سیاستِ خود یک هدف داشتم و آن این بود که ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود ...."
(بخشی از مدافعاتِ دکتر محمد مصدق در بیدادگاه)
خیام ابراهیمی
29 اردیبهشت 1395
=====
مشکلم بختِ بد و تلخیِ ایــــام نیست...مشکلم پوشوندنِ پینه‌یِ دستــام نیست!
مشکلم نون نیست! آب نیست! برق نیست!....مشکلم شکستنِ طلسمِ تنهاییـست!
عاشقونـَــــست، یک روزی هم حل میشه...یا که از بارِش زانویِ من خم میشه
زنهــــــــــــــــــــار ...زنهار!
که من باد میشم میرم تو موهـــــات...حرف میشم میرم تو گوشــــــــات
فکر میشم میرم تو کله‌ت...من بنز میشم میرم زیرِ پــــــات...
فقر میشم میرم تو جیبـــــات...گرگ میشم میرم تو کلّه‌ت
...هِــــــــــــــــــــــــــــــــــی....
صد تا طرفدار داری... همه تو رو دوست دارن و ذهنِ گرفتار داری
دَمِتَم گــرم ..دَمِتَم گرم ..دَمِتَم گــــرم...دَمِتَم گـــــــــــــــــــــــــرم
نزدیک میشم، دور میشم ...بلکه مقبول در این راهِ پر از استرس و وصله‌یِ ناجور بشم
اینه قصه‌م ..اینه قصه‌م ..اینه قصــــــــــــــــــــــــــــه‌م...!
من برق میشم میرم تو چشمات...اشک میشم رو گونه‌ت...زلف میشم میام رو شونَت...
من باد میشم میرم تو موهات...سیگار میشم میرم رو لبهات...دود میشم میرم تو ریه‌ت
ای بخت سراغ من بیا...که رختِ‌خوابِ من با این خیالِ خامم گرم نمیشه
ای بخت سراغ من بیا...که رختِ‌خوابِ من با این خیال خامم گرم نمیشه
ای بخت سراغ من بیا...که رختِ‌خوابِ من با این خیال خامم گرم نمیــــــــــشه
....
بی حســـــاب، اسرارَمو هی داد زدم ..هی داد زدم
بی دلیــــــــل، احساسمو فریــــاد زدم ..فریــــاد زدم
حیف از این، روزا که مـــــــــن، به فاک* زدم، به فـــــــــــــــاک زدم
حیف از این روزا که مـــــــــــــــــن به فاک زدم... به فـــــــــــــــــــــــاک...
یک، دو، سه، چار:
نزدیک میشم دور میشم...بلکه مقبول در این راهِ پر از استرس و وصله‌یِ ناجـــــور بشم
اینه قصه‌م ..اینه قصه‌م ..اینه قِصّــــــــــــــــــــه‌م.
*****
نام ترانه: پیش درآمد
خواننده: علی عظیمی
*فاک زدن= فعلی انگلیسی با چند معنا. در اینجا به معنایِ "گند زدن، خراب و نابود کردن" 

No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...