مدارک کافی نیست!
هیچکس نخواهد فهمید
که کدام زندانیِ در بند و یا آزاده
از کدامین جامِ ساقی،... جرعه جرعه،... زنده زنده میمیرد!**
*واق واق:
چگونه دانهای تنها
رگههایِ خونین و خاکیِ دلِ سنگی را ز مهراب عشق مشوش کرده است؟
_ مدارک کافی نیست!
چگونه شهروندِ شهرِ مُردارها
میانِ جوششِ حبابهایِ کفآلود فاضلابِ مزرعهیِ "نان و سبزی"
نفس کشیده، سَدّ جوع کرده است؟
_ مدارک کافی نیست!
زهری آیا درونِ جیرهیِ آبِ سدِ فَرَج
"مــــاه" را در جنونِ رقاصها
گیج کرده؟ به دار کشیده است؟
_ مدارک کافی نیست!
کدام ماهیِ جوان، زِ تنگنایِ تُنگِ آبکی دِق کرده است؟
_ مدارک کافی نیست!
ریشِ درازِ یک ماهیِ چهلساله در آکواریومِ کارخانههای غربی
آیا هنگامِ آفتابگرفتنِ لاشههایِشرقی، رویِ امواجِ دریای جنوب
از کفِ سواحلِشمالی سپید شدهاست؟
_ مدارک کافی نیست!
چه کسی کمرِ ریشههایِ از خاکِ بیرونرهیدهیِ یک بلوطِ جوان را، خم و پیر کرده است؟
_ مدارک کافی نیست!
کـــدام اصلِ تنازعِ بقاء، هزاران جفت چشمِ سنگی را
درونِ جیبِ پر قیلوقالِ موشهدایان
رشتهیِ تسبیحِ اقبالِ قبیلهیِ موشهایِ انتظار کرده است؟
_ مدارک کافی نیست!
کدام اصلِ قانونِ بردهگی، نظمِ سبزِ گلخانهایِ حواشیِ جوهای شمال شهر را
پر از آهِ دارهای خشکِ خودرویِ جنوب کرده است؟
_ مدارک کافی است! اما:
میانِ چریدنِ رمهها
در هُرمِ بویِ نفتِ بنفشههایِ پلاستیکیِ لمیده بر دامنِ سبزِ مصنوعیِ چمنها
تا دیـــارِ قدیسهای هرجاییِ قومِ سرگردان
ناگزیری نگاهت را به خطّ زخمِ زنجیرِ اقتداء بر پایِ مقلدِ پسین بدوزی!
و به عقب برنگردی! چون دود خواهی شد!
که در صفِ امید به صندوقِ آبکشِ اعتماد
در همهمهیِ بعبعِ بیعتی با شبان... چون شعار سال مردود خواهی شد!
"مدارک" در جعبهابزارِ تعمیرِ پمپِ بـــادهای فصلی و صنعتی است!
کلیدش در جیبِ شهردارِ خرابههایِ مدرنِ شهرهایِ نو
در گریز و فرارِ اثباتِ جرمِ یکِ گلِ سنگی میانِ علفزارِ هرزه
در سیزدهبدری میانِ سیزدهبدرهایِ دربدری
جام از پیِ جام سر بکش برجام نافرجامِ من!
از این یلدا تا یلدایِ بعدی فرجی نیست، ای سرانجام من!
هر چند: مدارک کافی نیست!
هر چند، درونِ ذراتِ قرصِ مـــاهِ ضدبارداریِ فیلترشکنام
برای صدورِ انقلابِ تناسلِ آدمکهایِ چلاقِ خودی به غیرخودی
ویروسِ بیناموسی یک خورهی روسی
جذام شده باشد
از صدرِ ماه تا قعر چاه
از شمال و جنوبِ یک وطنِ کاغذی
میان شرق و غربِ جبرِجغرافیایِ یک مانیتورِ آچمز میان کتابهایِ تاریخِ پردهداری
میان وصیتنامههایِ مجازیِ پاره پاره و تکراری... در سایهسار بکرِ دماوندِ سیاهکاری.
رمقی در پاها نمانده از هجومِ اوهامِ واقعی
میانِ قلعههایِ مقدسِ "اِم.اسی_اِس.اسی"
توطئهای در کار است!
هر چند: مدارک کافی نیست!
اما بیماری قطعی است!
قوایِ سهگانهی تنِ آچمزم
زیرِ هشتیِ بندِ زندانِ اصلِ 110 وطنِ زودپزم
به زنجیر کشیده شده
اینجا مدارک کاملا کافی است!
خود را به چریدن نزن!
میانِ نسخههای سبز و بنفشِ رمُالها... در این سالِ سگی!
آدرس را درست نشان بده!
به 110 زنگ بزن!
و قانونِ تجارتِ نسخهپیچی را عوض کن!
واق واق...
خیام ابراهیمی
سیزدهبدر 1397
*آغاز اولین روزِ بیداری در سال سگ
از بیماری و بیکاری و بیعاری
در "سالِ سگهای نگهبان سرداری"
بر آزادهگانِ سربهداری، مبارک باد!
**بهیاد #کامران_قادری سفیر #سفر_عشق با 40 درجه تب بدون امکان درمان در زندان تبریز و در غربت وطن.
پیام صوتی کامران را در بخش پیامها بشنویم:
#freekamranghaderi
#protectkamranghaderi
No comments:
Post a Comment