Tuesday, May 1, 2018

شعار سال


مروری بر 30 سال بساطِ شعار با نی‌سحرآمیزِ اهلِ "عمل"
ماهیتِ شعارهای 24سال از 30سال گذشته، اقتصادی بوده و نتیجه: عذرخواهی شاعر از شعرش که دو هفته پس از شورش‌‌های خیابانی دشمن، به یاری آلزایمر ملی و‌ جبران مافات، زیرش زد!
دلیل: صدور خود به غیرخودی بی‌مجوز ملتِ زنده و از جیب او، طبق اختیارات قانون‌ نسلِ مرده
مقصر: قانون‌اساسی و پیروان مردمسوارش که در فقدان نظارت‌ملی، اختیار سرنوشت ملت را، حق یک‌ قادرمطلقه و ملتزمینش می‌دانند؛ که نهایتِ زورش همین کارنامه‌ مردودی با نمره 20 است!
اعتماد ملتی که قانونا بالای سر اموال و سرنوشتش نباشد، سنگی است در تاریکی!
انگار در یک دورهمی تفریحی و غیرمسئولانه، یکی شعار غیرپاسخگو می‌دهد و ملت هم تا انقلاب بعدی به خوش‌خیالی، همچون شمعی فروزان در جهل ناشی از عدم مکانیسم راستی‌آزمایی تشکیلاتی، با اعتماد سنتی و غیرتشکیلاتی و غیرمدنی به تار سیبیل دایی‌جان و قسم حضرتعباس خانعمو، گردِ پی‌سوز پرچمداران سبز و بنفشِ تدارکاتچی و شعبده‌باز و مکار، قطره قطره آب و تصفیه می‌شوند از این ستون تا ستون بعدی، از این نسل تا نسل بعدی... تا انتها!
اپوزیسیون کاسب و خودفروخته که کر و کوراست و فاقد بصیرت و جانسپار و چشم و گوش بسته‌ به قانونِ اساسیِ صندوق سوراخ رأی اربابی به حکم سلطان صاحبکران! و از همین حالا در حال یارگیری و در انتظار تعیین تیمِ پیمانکاری و ویژه‌خواری و بیعت با قانون گزمه‌های خودی در دور بعدیِ نمایش روحوضی برای تدارکِ سفری انقلابی به دیار قدس، بموجب سیاست‌های کلی نظامِ تک‌نفره است!
براستی برای که شعار می‌دهد مولا؟ شعار برای ملت صغیر، عمل برای امتِ بصیر و دلالان صدور انقلاب کبیر به غیرخویانِ جهانِ حقیر؟! نتیجه اما چیست؟ هفتاد میلیون مردمِ خفت شده و اسیر و وطن بینوای فقیر.
ملتی که بارها به صندوق سوراخ و شال سبز و بنفش چوپان و تدارکاتچی‌اش دل ببندد و اعتماد کند، کر است آقا جان! مقصر شما نیستی وکیل‌الله الاعظم. قانون اساسی بموجب بند یک اصل 110 و سایر اصول مرتبط، کل سرنوشت و منابع ملی مملکت را که ظاهرا مال خداست به شما داده و ریش و قیچی و پشم‌کنی از بزهای غیرخودی در یکتا ید مطلقه‌ی شماست!
گفتید فکر و بیان آزاد است؟! انتقاد از حاکمیت آزاد است؟ به باورم این گزاره یک نقض غرض و چاه نمایی است! من چگونه میتوانم به قانونی که قدرت مطلقه را با هر عقوبت فراملی به شما داده از صاحب اختیاری چون شما انتقاد کنم؟ شما هر چه بکنید و بگوئید، قانونا مختارید! انتقادی اگر هست به قانون است و اپوزیسیون، نه حاکمیت!
خب با چنین اختیار و چنان بی‌اختیاری، امید اپوزیسیونِ دریوزه و دلال و ساده‌دل به چیست؟ با همین فهم ساده اما سالهاست که اپوزیسیون گیج و یا عوامفریب باز به گزمه‌های سه قوا دل بسته و هی از ایشان ایراد می‌گیرند! براستی، اپوزیسیونی که نفهمد مشکل از ظرفیت کوزه است، نه از کوزه‌گر و کوزه فروش، به درد لای جرز کدام دیوار، جز دیوار سفارت پیر استمعار می‌خورد؟ که از کوزه همان برون تراود که دراوست!
الحق که کوزه‌خران لایق و مسحور نوای نی سحرآمیز همین کوزه فروشان چوپان یکبار مصرفند! مال مفت ملت یتیم و دل بی‌رحم!
یعنی شما باور می‌کنی که این اپوزیسیون کاذب و گیج هنوز این حقیقت قانونی را نفهمیده که هیچ مسئول درجه دوم و رئیس سه قوای غیرمنفک، قدرتی جز جاده صاف کنی سرنوشت تعیین شده برای ملت با سیاستهای کلی نظام قانونی را ندارد؟ و یا به حکم واقعیت نان و مبال، خود را به جهل‌العارفین و کری و کوری زده‌ است؟!
قانون سلطانی به کجای کار رعایا آمده است، جز نانِ بخور و نمیر؟ و یا نان نخور و بمیر؟ مگر گردیِ صندوق و رأی و کاندیداتور و قوای سه‌گانه‌ی پیوسته به قدرت مطلقه، در نظام سلطه و قانونیِ قادر مطلقه، همان گردوی نظام دموکراتیک با نظارت ملت متشکل و مستقل از قدرت است که این معانی را یکی گرفته‌اند و با پوستین این عبارات مدنی بر کالبدی عصرحجری، ملت را می‌فریبند؟ و ملت بینوا هم باور می‌کنند! چون در غیاب تشکیلات مردمی مثل بچه یتیم‌ها، روش‌های دیگر ابراز وجود از جمله نافرمانی مدنی و تحریم برای ساقط کردن اعتبار فراملی و خریدن اعتبار ملی، تا تغییر قانون به نفع حضور همه را بلد نیستند!
ای لعنت به عوامفریبی آنان که برای احمدی‌نژاد و روحانی استقلال رأی قائلند! و "برجام" و جام زهر و نرمش قهرمانانه را کار گزمه‌هایِ سه قوای خودی حقنه می‌کنند! چون از دهان غیرپاسخگویشان متن سناریوی سیاستهای کلی تک نفره؛ بیرون آمده است! تمام شمایان که در رسانه ها و تریبونهای وابسته به منابع قدرت، ملت را فریفتید مسئولید و باید پاسخگو باشید که در غیاب تشکیلات ملت مستقل، با کدام مغز نخودی برای ایشان استقلال رأی پاسخگو و قانونی قائلید که مثلا روحانی و ظریف دارای اختیاری مستقل از احمدی‌نژاد و لاریجانی بودند و هستند؟ اگر این یکی طبق سناریو و تکلیف انقلابی خمیر اربابی را چسباند، بدیهی است که آن خس و خاشاک، پیش‌تر باید با شلنگ تخته، تنور برجام را گرم می‌کرد! تا ملت به تب راضی شوند و با قانون ارباب بیعت کنند و برایش اعتبار بخرند تا تاکتیک شل کن سفت کن و کف و هورا و لعن و نفرین جهان استعمار در دام‌های هویج و چماق به نفع هزینه شدن منابع ملی کش پیدا کند! تا ارباب بومی در حوزه‌ی قانون تنش آفرین و دوگانه اندیش خودی و غیرخودی در نبرد با ارباب عالم بماند و منابع ملی را در دام‌های منطقه‌ای ایشان تخلیه کند! آن هم به سعی ماجور سیاستهای دوران قجری روسیه (که خود و سلفش از دوگانه‌های دلبخواه استعمار پیر تنش‌آفرین است) که همواره در معرکه‌های درِ باغ سبز، قطره قطره خون این ملت را به عنوان ناجیِ حاکمیت غیرمردمی، در رگ‌های خود تزریق کرده است! از بانک استقراضی به شاهان قجر برای عیاشی در اروپا تا مشاوره‌ی امنیتی و جاسوسان دوجانبه تا گروگانگیری و گروگان‌فروشی برای بازی‌های سرکوب و سلطه و القاء و توجیه استراتژی "هدف وسیله را توجیه می‌کند" با تن‌پوش "حفظ نظام از اوجب واجبات است"، تا تبدیل ایران به پایگاه نظامی در جنگ نیابتی در سوریه و ربودن حق ایران در دریای خزر به عنوان باج همراهی با ارباب بومی و ... این از شیوه‌های نرم استعمار نوین است که با شناسایی نقاط ضعف فرهنگی و عقیدتی صاحبان کاریزما در مستعمره‌ها، به مبانی دوگانه‌اندیشی ایدئولوژیک ایشان میدان می‌دهند تا از همان سوراخ امنیتی به بصیرت اربابان بومی در دامن دامپروری خویش میدان تاخت و تاز و غارت ملی را در دراز مدت بدهند؛ تا با سوار کردن برنامه و نقشه‌های خویش، مسلح به منطق‌های تئوریک بومی، چندین حرکت بعدی را در این شطرنج استعماری به نفع خود رقم زنند! و ارباب بومی هم همواره خوشنود باشد که در جنگ با دشمن، بصیر است! تا روزی ناگزیر به نوشیدن جام زهر و یا نرمش قهرمانانه شود! این است عقوبت ملت یتیم که اراده ملی او به عنوان برترین قدرت قابل عرضه اندام در جهان به عنوانِ عنصر هم‌افزایی ملی و همزیستی مسالمت‌آمیز و شکوفایی و توسعه، در قانون عقیم شده است! به همین دلیل است که قانونِ سلطه، با پوشش عوامفریبانه‌ی دموکراتیک به منظور موج‌سازی و موج‌سواری و موج‌شکنی، رمز ویرانی یک وطن می‌شود و در دام حرکت‌های پیش بینی نشده؛ شعارهای اولیه در انتها پرهزینه و پوچ و بی‌فایده از آب در می‌آیند!
به همین دلیلِ اقتصادی و کاسبکاری واقعگرایانه است که اگر عرفاء به این قانون سلطه براستی عارف باشند، به عنوانِ پیروان قانونِ اساسی معمار دزدِ اعتماد، و صاحبِ اختیارانِ اراده ملی، و یا همان پرچمدران مردمسواری دیمی، بی‌شرف‌تر از دزد سرگردنه‌ی معرکه‌یِ استحاله‌ی سلطانی در صدر انقلاب تفرقه و دوگانه‌اندیشند!
به همین دلیل است که اگر هم افزایی ملی قانونی بتواند عامل حرکت و توسعه‌ی ملی باشد، اما با پیشدستی برای سردمداران و پرچمدارانِ ایدئولوژی #دوگانه_اندیش میدان باز می‌کنند! و به همین دلیل است که هم ارباب استعمار جهانی و هم ارباب اسثتمار بومی هر دو در این نکته دارایِ اشتراک نظر علیه احقاق اراده ملی هستند!
با چنین معرفتی، چوپان‌های دروغگو در پی واریزِ اعتماد ملت در جیب امت خودند و ملت هم دنبال نخود سیاه! موضوع خیلی ساده است: سیاست‌های کلی نظام یعنی ریل‌گذاری اقتصادی-سیاسی-فرهنگی توسط قدرت مطلقه، برای پیشبرد اهداف صدور خودی به غیرخودی توسط تدارکاتچی‌های از پیش تعیین شده... بر این اساس سرنوشت ملت، قانونا ناشی از پیش‌فروش اختیار ملی توسط ملت مرده‌ی دیروزی به یک نفر ارباب مطلقه است! اربابی که طبق وسعت وجودی عقل و درایت و بصیرت محدود فردی خود حتی در هنگام زوال عقل پیری و بیماریهای جسمی و روحانی، بموجب قانون اساسی هر گِلی و گلُی به سر ملت بزند، مجاز است و قانونا جای اعتراض نیست! با چنین قانونی پرچمداران ملتزم به این قدرت مطلقه از خود اختیاری ندارند جز چوپانی و لکوموتیورانی به دیار قدس. پس وعده‌های فراولایی‌شان غیرقانونی بوده و جز فریبی بیش نیست! پس هم کلاهبرداران آگاه درجه دو و حتی مسئولین درجه چندمی هم که به این سازوکار آشنایند نیستند و حتی رهبر فعلی هم هیچ مسئولیت پاسخگویی نسبت به به ملت عقیم ندارند! رهبری که صاحب اختیار مطلقه‌ی قانونی موروثی است و بارها این حقیقت را صراحتا و صادقانه اعلام کرده که حضور ملت تنها بیعت با این قانون اساسی است، نه بیشتر!
خائنین به ملت، اپوزیسیون کاذبی هستند که بیرون از حاکمیت برای اربابانِ چنین قانونِ استعمارپسند و استثماری، بیعت می‌خرند و برای پیمانکاری و امنیت خویش، به مردم امید کاذب می‌دهند!
یعنی در عصر مدنیت، اگر یک چوپان عصرحجری برای گله‌ی بزها هر ساله اینهمه شعار و سیاست کلی اقتصادی واقعی (نه به تکلیف تقیه با صغیران) تعیین کرده بود، الان باید تمام دشت‌های وطن پر از علف سبز و بنفشه و رمه رمه گوسفندان پروار بود! پس معلوم است که شعارها و وعده‌های مردم‌پسند مسئولین درجه دو در قوای سه گانه وقتی فراتر از سیاستهای کلی قادر مطلقه باشد که کسی بدان اشراف ندارد، جز باد گلوی این سربازان انتحاری یکبار مصرف نیست! حالا هی شعار تکراری ناممکن بدهند و ملت ساده‌دل هم هی امید کاذب سبز و بنفش و سرخابی ببندند و دلالان هم در مطامع خویش در حوزه‌های انتخاباتی و عوامفریبی هی فعالیت کنند و در واقع هر کسی کار خودش بار خودش آتش به انبار خودش!
اما نگاهی بندازیم به شعارهای عقیم برای مردمِ قانونا عقیم:
سال .... شعار سال
1369
تاکید بر «تحول درونی و اصلاح امور» نتیجه: ازدیاد کلاهبردار و اختلاسگر و مقدمات پروژه‌ی اصلاحات فرمایشی-امنیتی، با اولویت توسعه‌ی اقتصادی بر توسعه سیاسی. این یعنی قدرت اقتصادی انحصاری خودیها، که تعیین کننده‌ی سیاستهای آتی و قبضه کردن قدرت در دست ویژه خواران است، در راه است!
1370
تاکید بر «صبح روشنی»: نتیجه: قتل‌های زنجیره‌ای و زندان و شکنجه و کهریزک در سالهای بعد.
1371
تاکید بر «تحکیم معنویت» : زورگیری عقیدتی با تقسیم قانونی ملت واحد به مؤمن و کافر و خودی و غیرخودی منجر به وحدت فرمایشی و چکشی و چماقداری و اسیدپاشی، شوکر الکتریکی و آبپاش ضد شورش و تهدید امنیت جانی و زندان و تجاوز و انواع شکنجه به نام تعزیر و حذف شهروندان شریک در خاک مشاع با تفتیش عقاید و تحمیل ایدئولوژی حکومتی و غصب قانونی آزادی اختیار و اعمال اراده.
1372
تاکید بر «عدالت اجتماعی»: ایجاد و تشدید شکاف طبقاتی توسط اقلیتِ غاصبِ قانونی و مسلح خودی، با نتیجه‌ی فقر و گورخوابی و فحشاء سازمان یافته و قاچاق
1373
تاکید بر «صرفه‌جویی»: حیف و میل منابع‌ملی مشترک توسط اقلیت خودی، با واگذاری اموال ملی به سربازان گمنام و قوم هزار فامیل سردار سازندگی و شرکاء ایدئولوژیک بدون مجوز ملت مستقل از قدرت!
1374
تاکید بر «وجدان کاری، انضباط اجتماعی، انضباط اقتصادی»: تشویق ریاکاری و دروغ ایدئولوژیک مبتنی بر بردگی جسم و جان منتهی به کسب قدرت رانتی و ترویج بی وجدانی و مدیریت دیمی و هیئتی و غیرعلمی و تاسیس فله‌ای مراکز زورگیری عقیدتی.
1375
تاکید بر «ضرورت پرهیز از اسراف و حفظ ثروت و منابع عمومی کشور»: فروش خاک و آب و دریا به اعراب و روسیه و بذل و بخشش افراط گرایانه‌ی منابع و اموال ملت به فلسطین و لبنان و اقصی نقاط عالم برای استخدام مزدور ایدئولوژیک و فعالیتهای اقتصادی غیر سیستماتیک و غیرعلمی توسط گزمه‌های بیسواد با سدسازی فله‌ای و روبنایی کارگزارانی و مقدمات خشک شدن دریاچه‌ها و تالابها و آغاز بحران منابع ملی و محیط زیست و انتقال منابع عمرانی به شرکتهای صوری خصولتی.
1376
تاکید بر «توجه به معنویات و فضایل اخلاقی»: ترورفرهیختگان و آزاده‌گان و قتلهای زنجیره‌ای و اقدامات غیرانسانی سعید امامی و سعید مرتضوی و سعید طوسی و دلالهای محبت و مراکز عفاف برای زوار عراقی و دنیای تشیع.
1377
تاکید بر «صرفه جویی و پرهیز از اسراف، قناعت و پایداری بر مواضع اسلامی و انقلابی» نتیجه: دزدی طرح گفتگوی تمدنها برای عوامفریبی دنیا و یک کیلومتر شعار پشت تریبونی و برای دیوارنویسی و قلع و قمع روزنامه‌های خودیهای یاغی و فعالیتهای نفتی فراملی که سالها بعد توانست دکلهای نفتی و شمشهای طلا و میلیاردها دلار اختلاس را غیب کند!
1378
امام خمینی (ره) = دارای معرفت تک‌گویی و خودمحوری و فتوای بالارفتن از دیوار سفارت به جای دیپلماسی حقوقی و صدور خود به غیرخودی و صاحب حکم تفخیذ و هوش سرشار سیاستی که عین دیانت تئوریزه شده به مصلحت حفظ قدرت بود برای خدعه و مکر با کارتر اجنبی تا غیرخودیان ملت و قاپ زدنِ اعتماد ملی با تغییر معنای کلمات چندمنظوره‌ی تطهیر شده با وضوی مصلحت سلطانی، به اتکاء و اقتداء صاحبانِ عباهای شکلاتی و قهوه‌ای و مشکی برای رسیدن به روزِ قلع و قمع آزادی بیان در روزنامه‌ها بواسطه یکی از هفت سعید انقلابی به دلیل ناتوانی ایدئولوژیک از پاسخگویی، به جرم پایگاه هر غیرِ من (دشمن).
1379
امام علی(ع)= نان و آبش را از چاه کنی در نخلستان مدینه تامین می‌کرد، نه چاپیدن ملت به نام حاکمیتِ خدا و خرج کردن چاههای نفت ملی بر اساس قانون منتسب به خدا و بدون مجوز ملت برای صدور انقلاب به دیار کفار و امریکای جنوبی و افریقا و کشورهای منطقه و جنگ نه برای دفاع سخت، بلکه برای حمله در مقابله با اندیشه به عنوان بدعتِ ویرانگرِ تسری مبانی جنگ سخت به جنگ نرمِ القاء شده توسط نظام دوگانه اندیشِ روسیه.
1380
اقتدارملی و اشتغال‌آفرینی: افزایش سالانه بر نرخ بیکاران و شغل‌های کاذب و دلالی با سیاستهای ضد دموکراتیک غیرپاسخگو که منجر به فرار سرمایه های ملی و جهانی شد.
1381
سال عزت و افتخار حسینی: نتیجه افتخار هفت تیرکش و عربده کش و رجزخوان‌ها
1382
خدمت‌گزاری. نتیجه: کارفرمایی بر ملت عقیم توسط پیمانکاران ویژه خوار ژن برتر دارای برد جهل العارفین.
1383
پاسخگویی. نتیجه: غیرپاسخگویی در طول 40 سال به ملت و حتی خبرنگاران مزدور با قلع و قمع رکن چهارم (رسانه‌های مستقل)
1384
سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی: همبستگی فرمایشی با چماق و تقسیم جامعه به خودی و غیرخودی و مؤمن و کافر عملا موجب شکاف بین اکثریت ملت بینوا زیر پوتین روسی اقلیت زورگیران عقیدتی و ایدئولوژیک.
1385
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله): والله چه عرض کنم! نافرمانی عقیدتی دایه‌های مهربانتر از مادر از او که به حکم آیه نمیتوانست یک نفر را مؤمن کند و تنها مامور به انذار و بشارت بود!
1386
اتحاد ملی، انسجام اسلامی: اقدام برای خریدن مسلمانهای منطق و جهان از جیب ملت بدون مجوز ملت.
1387
نوآوری و شکوفایی: نوآوری در دور زدن سازمانهای بین‌المللی و فعالیت هسته‌ای یواشکی به قیمت تحریم و بدبختی مضاعف ملت حول هاله نور و جوکهای احمدی نژادی...
1388
حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف: بازم؟!! نان نخور! آب ننوش! اما سرت را بالا بگیر سردار!
1389
همت مضاعف، کار مضاعف: خسته شدند ملت از این همه بیگاری در سینه‌ی دیوار به تماشای قاچاقچیان و دلالان تحریم و تاخت و تاز دولت مهر.
1390
جهاد اقتصادی: جان؟!!! منظور فعالیت سپاه و زنجانی‌ها و احمدی نژادها در بندرهای قاچاق کالا از چین تا بورکینا فاسو بود.
1391
تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانى: تولید ملی که 6 سال بعد تکراری میشه! یاسین به گوش محمود خواند بود! اما بیگاری ملت بدون سرمایه به قیمت پینگ پنگ نابودی-آبادانی-نابودی سوریه و عراق و لبنان و اخیرا یمن...
1392
حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی: حماسه سیاسی که برجام نافرجام شد و حماسه اقتصادی هم پدیده‌ی خیابانخوابی و گورخوابی و اعتیاد و فحشاء و درآمد حاصل از ده صیغه به مدت معلوم در یک روز و باز کالای چینیِ یکبار مصرف از قبیلِ چادر و حجاب برتر و مهر و سجاده و سنگ گور و تسبیح الکترونیکی و گل مصنوعی ... و البته مردمی شدن امنیتی ترین حقوقدان نظام و لبخندهای مردم کشِ یک شبه به سبک روحانی.
1393
اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی: ملی که حرام است اما عقوبت میلی‌اش همین ویرانه شده است!
1394
دولت و ملت، همدلی و همزبانی: فرمان همزبانی زبانها را برید و دلها را سنگ کرد.
1395
اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل: 40 سال است که ملت در حال عمل به مقاومت زیر بار متجاوزین به اعتماد و منابع ملی معمار و بنا و عمله و حضراتند.
1396
اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال: بازم مقاومت؟ این تکراریه...
1397 "
حمایت از کالای ایرانی". نتیجه: مخاطب کیست؟ طبث کدام مکانیسم راستی آزمایی بدون نظارت ملی؟ حمایت توسط کی؟ و از کدام کالای قابل رقابت؟ رئیس ایران خودرو که خودش از سوار شدن در پراید می‌ترسد!
نتیجه: به عبرت 30 ساله، کالای ایرانی جز حرف مفت و شعار در باد و همت هیئتی و اعتماد سنتی-دیمی به تار سیبیل دایی جان و قسم حضرتعباس خانعمو نیست! بدون تضمین تشکیلات مردم مستقل و نظارت ملی بعد از تغییر قانون اساسی، این حرفهای هزینه‌بار روبنایی، به قیمت اتلاف منابع ملی و نابودی یک وطن تمام شده است!
بصیرت این است؟
خیام ابراهیمی
4
فروردین 1397



No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...