دیدار
به قیامت
تا دلتان نَسوزد!... به این #طنز
پیرو #استاتوس_قبلی، باید #خون_گریست!
موضوع: سیمولیشنِ انگشتِ میانی
#ابراهیم_نبوی، با انگشت شستِ #عزراییل_فَدَوی!
پاسخی به زخمطنزِ آن مردهشویِ گعدهیِ دلالانِ اوراقچیِ جنایاتِ سازماندهیشدهی
میدانی، و عقدهپراکنیهای کوتولههای همایونی، که از وحشتِ عقوبتِ جانیالله
رفسنجانی، سه شیفته در کسب و کار آدمفروشی و مردهخواری و نوحهخوانی و مولودی،
مشغول و بیخوابند!
و اما دو کلام در بابِ خوشخدمتی و پانتومیم #نبوی(ره)
به قربانیانِ قاقازادهگانِ لندنزاده(آلِ مژدبا) که از سر نیاز با وَبالِ آقایان
چین و روس/پوتین (همان #راسپوتین کا.گ.ب
زده) همپیاله و چه بسی همبستر شدهاند!
هنر و تخصصِ این گروگانِ تنناز، و جمیعِ هنربندانِ بیلزن از وطن تا بی.بی.سی
لندن، تا منهتن، در حال حاضر چیست؟ جز پروژههای جعلیات دوغ و دوشابی(یک دروغ میان
دو راست برای چاه نمایی) و حواسپرتی مردم از راه نجات، و البته از محلِ رانتهای
اعطایی راهزنان از خونِ حواسپرتان!
صاحبان هنرِ جذب اعتبارات ولایی، و بورسگیری از پایگاههای بسیج در مراکز فرهنگی
یوروپ و امریکا، برای آمارسازی جعلی/علمی و مشروعیتسازی صاحبانِ تسبیحِ بیتالحال،
نزدِ موکلین مردمی و مخاطبینِ سناتورهای "گازانبر
دموکرات/جمهوریخواه"،در کرسیهای آزادپریشی انیران در دانشگاه اجارهای #مریلند_امریکا، همه به حسابِ خونِ ملتِ
گورخواب ایران.
دیلماج: ارجاعِ معنایِ #انگشت_میانی به
قربانیان پونِز روی پیشانی، در فرصت محشرِ ثانی.
آنچه
نُوّاب را کند روبهمزاج... احتیاج است، احتیاج است، احتیاج.
خیام
ابراهیمی
10مهر 1400 نَبَوی/اُمَوی
.
پ.ن:
(هنر برتر از گوهر آمد پدید): یعنی این پی نوشت بیشتر از متن است!
مُد شده
که برخی از بزرگان برای کوچک نشدن، در مقابل یک مثنوی سخن، تنها یک لایک حوالت میدهند...
برخی از بینوایانِ تازهبهدوران رسیدهی فرنگ ندیده، به رسم ایجاز، انگشت میانی
را... برخی هم یک لبخند بهنودی و یک پرخاش ملیحه محمدی و یک جیغ الهه هیکسی و یک
لرزشِ عصبیِ فرخ نگهداری... اما از #معصومه_ابتکار فقیهتر،
برای ساپورت دختران عزیزی طنّاز در فرنگ، توسط پسرانِ از دیوارِ سفارت بالابرویش،
#ابراهیم_نبوی است؛ آن هم پس از مشارکتش در انتصابات مشروعیت! ظاهرا قرار شده بخش
بعدی سریال ازدواجهای هزارفامیل داخلی در خارج ادامه یابد و خاتمی زاده با
امامزاده و امامزاده با لگامزاده و همینطور الی ماشاءالله این مافیا نسل به نسل
ادامه یابد تا منافع مشترکشان ضد منافع ملت، در نظام قاقازادههای تازهبهدورانرسیده
و لمپن، منقرض نگردد!... البته همه به نیت خیر و قربتن الی المبال در دنیای دون،
گیریم به قیمت خونِ لیلی و هر چه مجنون... و صد البته برای امنیت لاکچری فرزندان
عزیز و اصلاحجلبشان از مزایای زندگی مدرن در دیار فرنگ، نیاز مبرمی به مصادره
اموال یک ملت قانونا عقیم است! که این مهم، کارِ فرماندهی روسی/انگلیسی مقیم در
اسلحهخانهی گروگانگیرانِ شرکتهای سهامی چندملیتی #دراگانوف است!
اینها بدون
این حکومت هیچند و نقدهای آبدوغ خیاری و بیمزهشان پشت تریبونهای غصبی، اساسا
موجب حواس پرتی از اصل ماجراست!
پس:
#تکرار
کن! #تکرار کن!
خاتمیِ ولایت!
تاجزادهی حکومت!
نبوی وقاحت!
فرزندان جنایت!
سر همه سلامت!
اما تو ای
بینوا منتظر در عصرهای جمعه... چشم امید برکن از چریدنِ زالوها و دلالانِ #قانون_اساسی خون...
از تریبونهای مرده خوار اربابان بومی و خارجی در پوستینِ #اپوزیسیون!.. و
با سخنان آن "موشِ مینیمایز" زیر آرنجِ همایونی #ابراهیم_نبوی سحر
نشو که به هر قیمت شده عزم کرده تو را با من منش شده با نیمتنه و زیرشلوار، منحرف
و خواب کند و به صحرای کربلا ببرد تا با وحدتی فراگیر به کعبه نرسی ای اعرابی! این
شغل اوست که بر نمک #تضاد_منافع ایدئولوژیک
و شخصیتها بیفزاید و با جبههسازی و ایجاد تنش، آش را شلمشوربایی کند که موجب دلپیچه
شود به عزمِ #همه_با_من و
چرخش و گردش با من، نه دیگری... چون تنها #ما_مستیم و
هم پستیم و هم هستیم!
تا ادمینهای گمنام صادراتی مستقر در فرنگ، اسامی گروه بعدیِ اعضاء پلاتین آن
رسانهی فسیل را لیست و پست کنند به مقصد پایتختِ بیوطنان عالم.
اما #ما_هستیم ! تا
ملت را گرد این و آن شخصیت پریشان نکنید و آدرس را درست نشان دهید که مبارزه در
عصر مدرن، دیگر چون عهدِحجر و عصرِقجر، با پرچمداری یک #شخصیت به
سامان نمیرسد! بلکه وابسته به فهم یک #شاخصه است
در تشکیلاتی عام(نه خاص) که اعتمادسازی اش فراگیر باشد و هدایت اهدافش وابسته به
یک قدرت مطلقه نباشد و از زبان سخنگوی یک هیات مدیره برآید تا فتح مقصد.
وگرنه هستیمان باید گرد و روی انگشتانِ گروگانهای بازیگر و دلالی چون شمایان
بگذرد! که سرشتِ وجودتان بر #تنازع_بقاء بنا
شده، نه #هم_افزایی!
وگرنه هیچ
کاسبی نیست که راز قدرت فراگیر ناشی از #منافع_مشترک تمام
مردم را در آب و خاک مشترک نفهمد؟! این یعنی: سهم کارکنان و نواله خوران و مرده
خوران و سهامداران شرکتهای سهامی #خاص ، باید کم شود!
مگر میشود همه را با #جام_خونین از
#لواسان تا
#لندن و
#ونکور تا #منهتن و #لس_آنجلس و #مریلند سرمست کرد؟
ظرفیت #قطار_انقلاب_راهزنان و یاران و دلالانش، محدود است! و برای #شومنها نمیصرفد
که بفرموده در هر چاله میدانی برنامه اجراء کنند! زندگی خرج دارد بالام جان! لذا
چه بسی #انگشت_میانی_نبوی یک اشاره هم به فرمایشِ افسرانِ گمنام فرمانده داشته
باشد! که کور خواندید! #دوزار_دادی_آش... به همین خیال باش!
هنر برتر از گوهر آمد پدید!
خرج من و اهل بیتم، بیشتر از این حرفاست! بویژه که انگشت شستم توی خون ملّته و پاک
هم نمیشه و از سویی چون خانوادهم گروگانِ #دراگانوفِ تک تیراندازانِ شما هستن،
لذا منطقا عینِ فرخ و مسعود و ملیحه و الهه و سایر آلتها، کاری جز تولید فریب و
انحراف از مسیر اصلی با دوغ و دوشاب و آدمفروشی از دستم ساخته نیست! پس لااقل یه
نرخی بدین که به قیمتش بصرفه! و مصداقِ چوب دو سر طلایی مایل به حنایی، نشیم!
پول هم نمیدین
لااقل ما رو توی برنامهی امنیتی اطلاعاتی #کانال_یک #همایون ضایعتر نکنید! ما
خودمون بصورت طبیعی و فابریک بدشانس و ضایع هستیم! پس بیشتر از جبرجغرافیا، نکوبین
توسرمون. ما هم مثل #رهبر_مفلسین_جهان پیشِ زن و بچهمون و در و همسایه و ملتِ
مفلس و لت و پار ایران، آبرو داریم و امیدواریم 5 نفر پیدا شن این شرکت سهامی عام
رو راه بندازن و با فراخوان اعتماد عمومی غول چراغ جادو رو از دست مافیای
روسی/انگلیسی نجات بدن و همه را خلاص کنن!
چون اگه نگاهتون به دست ما باشه، ما زن و بچه داریم و عین بهنود و نگهدار و ملیحه
و سایر باقالیها، تا ابد گروگانِ صاحب تک تیرانداز دراگانوفیم! اساسا چرا چشمتون
به لب و لوچهی تکپران و دلالانِ گروگانه؟ و خودتون در یک جمعی که نشه گروگانش
کرد، آستین بالا نمیزنین؟
نتیجه: برای رهایی همه، 5 نفر
مستقل و آزاد و مایه دارم آرزوست! برای تاسیس #شرکت_سهامی_عام(نه خاص) از طریق یک
ماهواره در خارج از کشور، در مقابل چشم تمام مردم برای یادآوری به سهامداران برابر
در آب و خاک مشترک: که مالک تمام شمایید! نه مستخدمین شما! و ایجاد اعتمادی فراگیر
برای راستی آزمایی مشروعیت تا روز رستگاری از شر استعمار خارجی و استثمار داخلی. (یکبار
برای همیشه).
*** توضیح: برای آشنایی با #دراگانوف به نوشتهی قبل مراجعه فرمائید!
No comments:
Post a Comment