Sunday, October 3, 2021

امید و امنیت

امید و امنیت با قانون مرده‌خوارانِ تک‌تیرانداز #دراگانوف
من امیدوارم، اما نه به امیدهای پوشکیِ تو!...



چون شکافِ این سوء‌تفاهم، بر
#تضاد_منافع بنا شده، نه درکِ #منافع_مشترک.  بدون درکِ مشترک از حرکت مشترک برای #هم_افزایی، مفاهمه‌ای بر سر #امید در رقابت تا حذف و دریدن، مقدور نیست!
مثلا تو امیدواری به اشتغال قانونِ آشغال‌پرور در قطارِ انقلابی روی دو ریلِ ثابت و موازی تا دیار قدس و یا وُوهان و شانگهای با مسافرانی برگزیده از محلّ خونِ یک ملت علّاف و قانونا عقیم... اما این امید برای روغنکاری سیاستهای کلانِ اربابی است جانی سوار بر مُلّا دَمَرِ لاجانی که به پرواز در آسمان و یا دریانوردی و یا رانندگی در جاده‌ها منتهی نمی‌شود! اما به چال‌کردنِ غیرخودیان در حوضِ سلطان چرا... تو شریکِ خونِ ملتی می‌شوی تا امیدوار بمانی! مرا به چنین امیدی چه می‌خوانی؟
!

می‌گویی: در دور باطلِ #امید و #امنیت در چرخ‌فلک حقوق ثانویه تا ویرانی، دیگر از ناامیدی مگو! ملت خسته و افسرده شدند از بس که از ناامیدی گفتی! بگذار به مرده‌خواری امیدوار باشیم.
آنکه صاحب قدرت است آنقدر تو را گردِ ناف شکم خود می‌چرخاند تا دچار سرگیجه شوی و ولو شوی و وادهی! اگر برخیزی تک‌تیراندازان گرسنه، آماده‌ی پاداش یک سکه‌ی امامی‌اند
!
تو کاسبکاری در سمپاشی حماسه #امید و #امنیت ولایی میان کرم‌ها و زالوهای قانون اساسی قبله‌ی عالمی
!
و در این احتضار عمومی، وقتی مردم نیازمندِ به‌یاد آوردنِ اینند که خودشان صاحب اصلی این آب و خاک مشترکند؛ نه راهزنان و غاصبان و خاصانِ قانونی! بَرمی‌آشوبی که نانمان را آجر نکن...لامذهب
!

یقینا برای این یادآوری و هدایت نرم و صریح تا نتیجه، بدون اقدامی #فورس_ماژور برای تاسیس یک #شرکت_سهامی_عام (گرد منافع مشترک مادی در آب و خاک مشترک)، با همت ایرانیان مستقل و آزاده، کار ایران و ایرانی تمام است! هیچ راهکار سنتی با ادبیاتِ سلبی/حذفی و جنگی در نبردی نابرابر، برای نجات انسانیت و مردم ایران، در چنبره‌ی ائتلاف قدرت گرگان و کفتاران و خوکان و شغالان و سگان و موش‌های خارجی و وطنی مقدور نیست!

قبله عالم مایل است: مراقب باشی پیوسته با تولید هیجانات کاذب غم و شادی، با عزا و یا شوخی و مزه‌پرانی، هی به حواشی سلبریتی‌ها و فوتبال و رویدادهای تکراری حقوق ثانویه بزنی، تا ملت از حق ابتدایی خود غافل شوند و در پروسه‌ی ذوب شدن در فساد ولایتِ درندگان عصر حجری و تجددخواهان تمامیتخواه عصر قجری، حواسشان پرت شود! تا برای درمان زخم‌های تاریخی خود کاری نکنند کارستانی! و تو رسالت‌ حیوانی‌ات را دور ناف شکم، همچون ملیجک‌های قبله‌ی عالم به انجام برسانی ای سلبریتی‌های خونخوار ایرانی... و خوش باشی دمی که زندگانی این است و... دیگر هیچ!

مرده‌خواری خرج دارد در این دو روز‌ه‌ی زندگی... در دورِ باطلِ مثلث آشپزخانه و اتاق خواب و مبال!.. گیریم در کامرانیه... گیریم در لندن و لس‌آنجلس و یا ونکور... و یا در اتاق کاری برای آمارسازی مشروعیت جلّاد در دانشگاه مریلند... همه از محل خون ملتی در شیشه...
.
دراکولا شده‌ای و به ریش زامبیانِ کارگاهِ قدرتِ چُسَکیِ خویش می‌خندی و امیدواری...؟
!
.
در بازآفرینی ولایت قجری به یاری دانشبندان و هنربندان و مهندسین مشاورِ کاسبکار روسی و انگلیسی به سفارش قبله‌ی عالم، همین بس که
:
سمپاشی فصلی امید پوشالی و پفکی و امنیت سوراخ و بادکنکی، با آویزان شدن و نواله خواری به پروژه‌های روبنایی و انسانکش سرداران و پیمانکارانِ راهزنانِ داعش مسلک و قاقازاده‌های لمپنشان در مناطق متصرفه از ولنجک و نیاوران تا لواسان، شاید برای لمپنها و سلبریتی‌ها و شومن‌های شادی‌های مشروع روحوضی معنادار باشد! آن هم وقتی آزادگان و دانشمندان مستقل و با شرف یکی یکی بر دار و در زندان و آواره میشوند و زندگیهایشان از هم می‌پاشد... اما معنای آن یعنی ویرانی ایران روی دو ریل ثابت قانونی به دیار قدس یا ووهان. تا جایی که وقتی از پشت دیوار
#قدس به‌یاری #روسیه و همیاری #سوریه، با اُردنگی بیرونت کردند، آنوقت مالک قدس می‌آید در آذربایجان، وَرِ دِلَت، تا تو از محل جیب بینوایان توپ و تانک را برداری و ببری در مرز #آذربایجان یک مانوری دَر کنی به تلافی مانور #سه_برادر (پاکستان از این‌وَرَت و آذربایجان و ترکیه از آن وَرَت)، با پشتیبانیِ اسراییلی که بالای #قلعه‌#شوشی نشسته و به ریش نداشته‌ی آغامحمدخان و بر رخ رهبر مفلسین عالم و قاقایتان بخندد و تو در این بصیرت باشی که به شراکت در کدام پروژه‌ی توپ و تانک و موشک و پهپاد روی آوری؟ آنهم با لابی و یاریِ تکنولوژیکِ نمایندگان مافیای اسلحه (از #روس و #چین در منطقه گرفته تا #آلمان و #سوئد و شریکان انگلیسی و...) تا به ضرورت زندگی سگی، آلتی شوی و منافع تاجران و مهندسان وطنی آویزان به حوالی ناف شکمشان را تامین کنی... تا آنها هم با صورت وضعیت‌های یک لا چندلا، قادر شوند معادل دو آپارتمان و ویلای وطنی را با مخلفات و اتومبیل‌های آنچنانی، در آنتالیا و آنالیای ترکیه و #انگلیس و #کانادا و #امریکا بازنشر کنند، تا امنیت و امید را برای خود و کرم‌ها و زالوهایشان بازتولید کنند!... و برای امنیت بیشتر، دو تا #اسپره_کرونا هم بزنند به مگس‌های دور شیرینی! گیریم این وسط میلیون میلیون بینوایان وطنی از تبار سوسکان و مگسان و پشه‌های کافر، تلف شوند...

تو به رِزِروِ بلیطِ فِرست‌کلاس‌اَت بچسب... راهِ #امید و #امنیت هموار است! تنها اندکی هوش می‌خواهد... نه سوراخِ موشی که از آن پند شلیک کنی:
"ضمنا می‌توانی بصورت سنتی به بیابان بزنی و سیزده بِدَرَت را با خوراکِ علف و چمن به در کنی!"

گفتار درمانی امید و امنیت از پشت تریبون‌های اپوزیسیونِ آویزان لندنی به پوزیسیون اربابان بومی و خارجی... به قیمت شلوار کندنی،... تنها از مشنگ‌ترین و بیمارترین ملت مجنون و جانی در عالم بر می‌آید و بس!
در پناه
#ساشا_سبحانی و مهندسین دانشگاه شریف در پروژه‌ی #ایران_آروان با طرح صیانت از فضای مجازی و اینترنت میلی/چینی و پورسانتِ نصبِ دکل‌های مخابراتی بر پشت‌بامِ آپارتمان‌های مسکونی برای موج‌پراکنی بر خزعبلاتِ ماهواره‌‌های سرطانی از امروز تا آینده‌ای سیاه و نورانی، روزها و شب‌های فرزندان نوگلتان با شلنگِ آبپاش #سعید_طوسی و فرزندآوری به روش خوک‌ها میان لجن و کثافت، پر امید و امنیت باد!
هرچند تو نوگلانت را به دیار فرنگ پست کرده باشی؛ و خودکشانِ نوگلانِ زامبیان، دلَت را به درد نیاورد ... ای دراکولای زرنگِ جانجانی، در لباس انسانی
!

به امید و امنیت‌اَت بچسب ای #ویروس_انیرانی که مدام فَک می‌جنبانی اما دو سنت هزینه برای وطن نتوانی، اما می‌توانی آسوده بخوابی... زیرا که #ملکه بیدار است!
گور پدر #پویا و #نوید و #ندا و #آرمان ... سیخ بعدی را بچسبان
!
و در بصیرتِ تعطیلاتِ آخر هفته حسرت بخور و آرزو بباف، که چرا هواپیما و قایق شخصی نداری و نتوانسته‌ای سال گذشته در #المپیک_زمستانی_کانادا حالش را ببری
...
با این فرمان که می‌رانی، و با این امید و امنیت در سازوکار قانونی نواله‌خواری گرد قانون اساسی تک تیراندازان دراگانوفی، کار ما تمام است... ای یارِ جانی
!
و فراموش کن آن دم و بازدم رایگانِ بی‌بازگشت را در درماندگی... که خود می‌دانی و در غفلتی بی‌جبرانی!
شما، خوش باش دَمی که زندگانی این است
!
تو هیچ دینی به آن دم و بازدمِ زاینده و این آب و خاک مشترک و پاینده نداری...
راحت باش!
خیام ابراهیمی
9مهر 1400 اُمَوی


No comments:

Post a Comment

کاروان میلیونی دفاعی صلح در اوکراین

# کاروان_میلیونی_دفاعی_صلح   در  # اوکراین تقریبا مطمئنم که مردم # اوکراین قربانیِ کاسبی و تبانی شرق و غرب در سناریوهای نظم نوین جهانی تو...